سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نفی آزادی و دمکراسی همزاد سوسیالیسم استبدادی است! - روبن مارکاریان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نیما نیمائیان

عنوان : موضوع اصلی، اختلاف بر سرآزادی است
موضوع اصلی ، اختلاف بر سرآزادی است
آقای روبن مارکاریان عزیز
استدلال های شما با توجه به پایبندیتان به لنینیسم کسی را قانع نمی کند که شما دموکرات تر از جناح دیگر سازمان هستید. پیداست وقتی که شما به دیدگاه های لنین اعتقاد دارید، او را باید برکنار از هر نقدی بدانید تا همچنان اعتقادتان به لنینیسم سرجای خود بماند و کارکرد خود را در تمام تار و پود تفکر سازمانی هم بگذارد. شمار در همین مقاله کوشش بسیار کرده اید تا انحلال مجلس موسسان را به گردن پلخانوف بیندازید و سوسیالیسم قرن بیستمی را هم به گردن استالین!. دقت بفرمایید:
«د، مهم ترین وجه اهمیت حذف مجلس موسسان در میان نیروهای کمونیست الهام آن ها از تجربه انقلاب اکتبر در انحلال مجلس موسسان پس ازانقلاب است. ».
شما سپس استدلال می کنید که این پلخانف بود که در سال ۱۹۰۳ یعنی در کنگره ی دوم اصل « خوشبختی مردم بالاترین قانون است» را مطرح ساخت و در کنگره گفت که «...همین نظرگاه باید بوسیله ما در مورد طول دوره پارلمان ها اتخاذ شود. اگر، تحت تاثیر شور و شوق انقلابی مردم پارلمان خیلی خوبی انتخاب شد باید تلاش کرد که آن را به پارلمان طولانی تبدیل کنیم؛ ولی اگر نتایج انتخابات دلخواه نبودند باید تلاش کنیم آن را در طی دو سال و اگر ممکن است طی دو هفته برکنار سازیم.» (پایان نقل قول از ترجمه صورت جلسات کنگره دوم "حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه" از انتشارات سازمان کارگران انقلابی (راه کارگر)»
و بازهم ادامه می دهید که :
« من در دو نوشته مورد اشاره نشان دادم که اگر لنین انحلال مجلس موسسان را ناشی از شرایط ویژه روسیه و یک راه حل صرفاً روسی تلقی می کرد اما در دوره استالین این شرایط ویژه به صورت قاعده و یک الگوی تام و تمام، یا الگوی سوسیالیسم حزب-دولت درمی آید. بنابراین مخالفت با مجلس موسسان از سوی نیروهای کمونیست و چپ نماد تعلق به سوسیالیسم روسی یا سوسیالیسم های بورکراتیک حزب- دولت قرن بیستم است که در ادامه خود به شکست این تجربه و بحران عمیق جنبش جهانی کمونیستی انجامید»
همچنین:
«این نکته لازم به یادآوری است که در برنامه حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه نیز اصل آزادی های بی قیدوشرط سیاسی با صراحت کامل آورده شده بود اما بر اساس تفسیری که در همان برنامه از اصل دیکتاتوری پرولتاریا توسط پلخانف مطرح شد این اصل همانند همان اصول دیگر حقوق دمکراتیک تابع مصالح حزب قرار می گرفت که خود را مرجع تشخیص منافع طبقه کارگر قلمداد می کرد.»
چنان که پیداست تمام سعی آقای مارکاریان این است که بگوید سوسیالیسم حزب – دولتی قرن بیستمی را پلخانوف و استالین ساخته و پرداخته اند و لنین تنها در شرایط ویژه ای یک کارهایی کرده است که اصل دموکراسی را نفی نمی کند. ما می دانیم که اگر پلخانف بیچاره یک موقعی چنین دیدگاهی داشته و نزدیک به چهارده سال بعد یعنی در انقلاب اکتبر شدیدن با دیدگاه لنین در مورد انحلا ل مجلس موسسان و با دیدگاه های خودِ لنین مخالف بوده است و هزینه اش را نیز بعد از انقلاب در اثر همین مخالفت پرداخته است.
دوست ارجمند موضوع این است که ناف دیدگاه های شما به لنین بسته شده و تا موقعی که این ناف بریده نشود در عمل تفاوتی بینتان وجود ندارد. کما این که طی این چهل سالی که شماو دیگر دوستانتان در راس یک سازمان بسته و غیر دموکراتیک قرار گرفته اید، اجازه نداده اید که کسی دیگری از پایین وارد بخش رهبری آن شود. یک نگاهی به اطرافتان بیندازید و ببینید چند درصد از اعضاء رهبری سازمان ۵۸ ، همین الان نیز در راس سازمان هایتان حضور دارند. این را می توانید نشانه ای از میزان اعتقادتان به اصل دموکراسی بدانید.
٨۵۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست