سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

وقتی که دوست نارواست! - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ح. روشنگر

عنوان : عنوان " بلند پروازانه" نا مناسب است
جناب نشاط، اگر آقای خسرو خاور صحبت از روشنفکران " نظریه باف " (بر وزن خیالباف" بمیان آورده بودند بحث ایشان مفهوم تر بود. در واقع عبث بودن راه کارهایی " نظریه بافانه که معادل " intellectual speculations" در لاتین گذاشته شده است از همان اواخر قرن نوزدهم در اروپا مورد‌ نقد جدی قرار گرفت و در اوایل قرن بیستم، بویره با نقد های منطقی برترداند راسل و دیگر دانشمندان " راستی آزمایی گرا " اهمیت خود را از دست داد، هرچند تعداد با زمان رو به کاهشی همچنان بر طبق سنت و عادات قبلی به تولیدات " نظریه پبافانه " خود ادامه دادند. باید دانست که در طول قرن هجدهم و نیمه اول قرن نوزدهم تفکر اجتماعی در اروپا سرشار بود از تولیدات فکری "نظریه بافانه" و غیر قابل راستی آزمایی و بقول خودشان در خم هر کوچه مکتبی از نظام اجتماعی و اغلب هم تحت نام " سوسیالیستی" روییده بود. امروزه متفکران اجتماعی جدی در غرب نظریات خود را بر پایه مشاهدات و اندازه گیری های میدانی، نظ۰ر سنجی، آمار و احتمالات و پردازش انبوه داده های عینی بنا میکنند و نه سوار بر ابر خیال و آمال و آرزوها.

متاسفانه، و البته بنا بر ضرورت تاریخی، تفکر " نظریه با فانه " و راستی آزمایی نشده و یا غیر قابل راستی آزمایی تا به امروز تفکر غالب " روشنفکر " ایرانی ست. من از آقای نشاط
تقاضا دارم که اگر به خلاف آن معتقداست از یک "روشنفکر" ایرانی در امور اجتماعی و انسانی خارج از این قاعده با نام مشخص یاد کنند.
٨۶۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : حسین دبیری ماه

عنوان : اقاق طاهری پور . ما هم می توانیم بخوانیم
آقای طاهری پور
من به درستی یا نادرستی مقاله سرکوهی کاری ندارم اما چرا فکر می کنید خوانندگان نوشته شما مقاله سرکوهی را نخوانده و نخواهند خواند. اگر این طور فکر نمی کردید حرف های سرکوهی را تحریف نمی کردید
نوشته اید سرکوهی «تمام منفی بافی هایش در انتساب به رفیق فرزانه عظیمی با این رشته و نخ بافته شده که او از قدما و سابقه دارها نیست»
سرکوهی برای اثبات دروغ گوئی مجری میزگرد جمله ای از او نقل کرده که گفته است خانم عظیمی پیس از انقلاب کار سیاسی و فرهنگی می کرده. سرکوهی گفته است این دروغ است . پیش از انقلاب کار سیاسی نمی کرده و پیش و پس از انقلاب کار روشنفکری و فرهنگی نکرده است گفته است خانم عظیمی با تصحیح نکردن این اطلاع دروغ کمک می کند تا این دروغ به .مخاطب منتقل شود. حرف او این است که مجری کسی را دعوت کرده که هیچ سابقه نظری و عملی در موضوع بحث ندارد، چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب . این حرف چه ربطی دارد به این نسل و آن نسل که شما سرکوهی را متهم به نوشتن ان کرده اید
نوشته اید مقاله سرکوهی « پرخاش و دشنام» « موهن ترین واژگان» و.. است خواهس می کنم چند نمونه از مقاله او ذکر کنید که حرف شما را تایید می کند سرکوهی گفته است گفته های خانم عطیمی ..، نه شخص او. نمونه هم آورده
نوشته اید سرکوهی «هیچ سخن معنادار در نقد نظرات آقای خسرو خاور» ننوشته .خود سرکوهی در مقاله نوشته است قصد بررسی نظریات خسرو خاور را ندارند و قصد او انتقاد از گرداننده میزد گرد است
نوشته اید «درباره برنامه پرگار بی بی سی و کارنامه مجری آن نیز بیشتر تعریف و تمجید نوشته است، البته با نیش قلمی؛ چند سطری گذرا، نقد بی رمق»
بخشی از مقاله سرکوهی در باره ترفند مجری در پیام های یواشکی در قالب سوال است با ذکر نمونه و بخشی در باره ترفند مجری در دعوت از مهمان بی اطلاع .
حالا شما لطف کن یک نفد با «رمق و غیرگذرا» از این برنامه بنویس
نوشته اید سرکوهی «روان پریش» است لابد این نه دشنام است نه فحش
٨۶۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : فریاد

عنوان : برسی منصفانه شما
با آرزوی سلامتی وشادی برای رفیق طاهری پور عزیز
برسی منصفانه شما درباره مسایل سیاسی،اجتماعی ،تاریخی وفلسفی همواره برایم الهام بخش وراهگشا بوده است.
متاسفانه مطالبی که از طرف شما منتشر میشود اندک ولی بهره گیران فراوان.
نقد بیطرفانه ، رفیقانه شما در رابطه به میزگردو نظر آقای سرکوهی بسیار آموزنده است.
شاید وقت آن باشد که
چشمهارا باید شست
موفق باشید
فریاد
٨۶۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : شهیر اسدی

عنوان : تشویق به گفتگو و نه به پرخاشگری
آقای طاهری پور نوشته شما برایم جالب بود بخصوص چون دیالوگ و بحث را تشویق می کنید. چه بجا گفتید که، لازم نیست که هر کس خواست نظری بدهد حتما باید با سابقه و سیاستمدار صاحب مقالات و نوشته هایی باشند. نسل جدید و بخصوص زنان را باید تشویق به شرکت هرچه بیشتر در عرصه های اجتماعی و سیاسی کرد، هر چند که کارکشته و یا با سابفه نباشند
سعی کنیم که بیشتر همدیگر را به دیالوگ و فهمیدن نظر مقابل تشویق کنیم و از کوبیدن شخصی یکدیگر پرهیز کنیم
٨۶۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : بهروز سماعی

عنوان : خانم فرزانه عظیمی از بحث پرگار موفق بیرون آمد
به نظر من خانم فرزانه عظیمی از بحث پرگار موفق و سربلند بیرون آمد. پاسخهای ایشان مستدل بود. زبان گفتارشان پخته تر و بسامان تر از آن آقای جامعه شناس بود. آن آقا حتی فرق تأثیر گذار و تأثیر پذیر را نمی داند. وسط بحث عصبانی می شد و معلوم بود اعصابش را نمی تواند کنترل کند. من با همه نظریات خانم عظیمی موافق نیستم. اما خیلی خوب استدلال می کرد و خیلی خوب سخن می گفت. در یک بحث لزومی ندارد که آدم با نظر بحث کننده موافق باشد. آقای خسروخاور آشنایی با تاریخ روشنفکری ایران ندارد. همه را یک کاسه می کرد. برای دفاع از اصلاح طلبان دینی مثل سروش و کدیور لازم نیست روشنفکری غیردینی ایران را از چپ و لیبرال با صفاتی مانند بلند پرواز، مطلق گرا، اتوپیایی یا اتوپیک به یک چوب برانیم. گونه شناسی این نیست که همه‍ی روشنفکران پس از مشروطه را در یک کیسه بریزیم. تنوع روشنفکری در ایران از همان آغاز مشروطه و حتی پیش از آن مشهود بود. ایشان یک جا از روشنفکران میانی صحبت می کرد، جای دیگر از روشنفکران میانجی و نمی توانست فرق این دو را توضیح دهد. می گفت روشنفکران میانی یا میانجی عمر کوتاه دارند. داریوش آشوری را هم روشنفکر میانی نامید. اما نگفت چرا او عمر دراز دارد. خلاصه بلبشویی در ذهن ایشان است که نشان دهنده ناآگاهی اش از تاریخ روشنفکری در ایران است. اگر همه جامعه شناسان ما مثل او باشند، واویلا. ایشان هر پستی داشته باشند، در زمینه‍ی تاریخ روشنفکری ایران بی سوادند.
٨۶۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : آرمان

عنوان : مقاله آقای سرکوهی
مقاله آقای سرکوهی خیلی روشنگرانه است و انتقاد های او به این برنامه و شرکت کنندگان آن درست می باشد. شخصا خواندن مقالات آقای سرکوهی را خیلی آموزنده می یابم و مواردی که ذکر کرده است را نمی توان کتمان کرد.
٨۶۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۷       

    از : محمود از ایران

عنوان : در ماگدان بی بی سی چپ باید نباشد.
من این کامنت را نه از زاویه دفاع از فرج سرکوهی و یا نکوهش فرزانه عظیمی ننوشتم. اینکه به گفته لنین چپ برای نشر و تبلیغ نظریات مجاز است از هر تریبون بورژوائی استفاده نماید؛ اصلی مسلم است. اما این اصل در وضعیت مونولوگ یا موقعیت دیالوگ تفاوت دارد. در وضعیت مونولوگ فرد حقیقی یا حقوقی می تواند موجز و با گارد بسته دفاع کند و یا با گارد باز بازی نماید و باکی از حمله غافلگیرانه یا تبحر رقیب ندارد. در مونولوگ تو حقیقی یا حقوقی خود هستی و خود. ولی در دیالوگ باید نخست فهمید که برای کدام موضوع نظری، سیاسی، تاریخی و ... به دیالوگ دعوت می شوی. بنابراین اگر فرد حقیقی تمایل به دیالوگ داشته باشد می تواند به دلخواه یک عرصه را برگزیند و یا برای همه عرصه ها اعلام آمادگی کند. اما وقتی قرار است جریان ریشه دار و بی بدیلی ذیل یک مولفه یعنی روشنفکری بلندپروازانه به نقد و چالش کشیده شود. باید انسان آزموده و مسلط را به هماوردی فرستاد. متاسفانه در برنامه پرگار توازن علمی - تئوریک توازن برقرار نبود. من وقتی ترکیب شرکت کنندگان برنامه را دیدم متعجب شدم و خودخوری کردم که مگر عنصر قوی و مسلط تر از فرزانه عظیمی نبود. چرا آنها مامور اقدام به حضور و هماوردی با خسرو خاور نگشتند. سئوال هنوز از ذهن بیرون نشده است و خیال هم ندارد برود. در هرصورت گناه از اراده ای است که فرزانه عظیمی را به میدان گلادیاتوری نابرابر انهم با حریف قَدَری چون خسروخاور می فرستد که در نتیجه به علت عدم توازن بین حریفان، طرف ضعیف شکست امی خورد و دردآورتر آن است که پشت مدافع چپ و روشنفکر آرمانخواه و نه بلندپرواز به خاک سائیده می شود. من اگر با همه نوشته های خشمآهنگ فرج سرکوهی مخالف باشم ولی در یک نکته با او هم نظر هستم که داشتن سابقه تشکیلاتی در رهبری اتحاد فدائیان، اتحاد جمهوریخواهان و حزب چپ ایران دلائل لازم برای شرکت نبود. زیرا ایشان دارای تجارب تشکیلاتی غنی و قوی هستند و گیرم در حد رفیق کبیر دیمیتریوف بوده باشد ولی آیا می توان دیمیتریوف را به جای لنین به محاورات با غیربلشویک ها و حتی کائوتسکی فرستاد؟ قطعا هر فرد چه حقیقی و چه حقوقی باید از منظر دانش علمی تخصصی خود وارد عرصه ها شود. یعنی فرزانه عظیمی باید در قامت فعال تشکیلاتی در حوزه چپ معرفی شود که متاسفانه کریمی مجری چموش برنامه پرگار خانم عظیمی را «تحلیل گر و فعال سیاسی» معرفی می کند. قطعا در این انتساب فرزانه عظیمی، چموشی هدفممند مجری تخریب چی چپ در بی بی سی قابل تامل است. اساسا از بدو دعوت بی بی سی از عناصر چپ شاهد هدف گذاری شده ایم. همواره بی بی سی فضایی ایجاد کرده و هنوز آن را ادامه می دهد. فضایی که با هدف تخریب رسالت چپ از رهگذر ناتوانمندی نظری و سیاسی نمادهای چپ است. سابقه این عمل غیراخلاقی بی بی سی و شخص کریمی بیش از انگشتان دست و پا است. بهر رو تمام تلاش رندانه بی بی سی و دیگر طرفداران لیبرال دمکراسی در این عمل خلاصه می شود آنها در صدد هستند با کشاندن عناصر سرشناس چپ به ماگدان بی بی سی گوئی نوعی به مسلخ بردن ارا اجرا کنند. در پایان پر بیراه نیست که یادآور شوم زمانی فرج سرکوهی ساکن ایران بود در مجله دنیای سخن کیا و بیایی داشت به جای دفاع از چپ اولین چوب را نماد چپ صمد بهرنگ فرود آورد. حال که رحل اقامت در جامعه دمکراتیک گزیده تنها مدافع و یاور چپ شده است.
٨۶۱٨۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۷       

    از : مجید نشاط

عنوان : نصف حقیقت و باقی ماجرا
رفیق گرامی، آقای طاهری پور.
قصد نقد نظر شما را در باره خانم عظیمی ندارم. بخش بزرگی از این مسائل سلیقگی ست .
قرار نیست همه مثل هم فکر کنیم.
فقط به رسم انصاف می خواهم یادآوری کنم که حمله آقای سرکوهی به خانم عظیمی به دلیل جوان و بی سابقه بودن ایشان نیست. استدلال سرکوهی بر این مبناست که این خانم سابقه فعالیت سیاسی دارد و فاقد فعالیت و تولیدات روشنفکری. آن هم در دوره هایی که مضمون این بحث بوده و از این نظر این خانم فاقد صلاحیت شرکت در این بحث.
این که این نقد سرکوهی روا یا نارواست ، برای من مهم نیست. من نه شیفته ایشان هستم و نه مشکلی با شما و یا خانم عظیمی دارم. دراین جهان بزرگ برای همه ما جا هست. فقط وقتی نوشته شما را خواندم.ّ، به شعورم نلنگری زده شد. بعید می دانم عمدی در کار شما بوده اما ماحصل کار شما تنه به ابله فرض کردن خواننده می زند. یکبار دیگر این بخش نوشته سرکوهی را لطفا بخوانید،:
.......
(ن بحث با اشاره به کانون نویسندگان در باره روشنفکری ایران است، بر بستر علائق خود، تحقیق و پرسش کردم تا سوابق روشنفکری و فرهنگی خانم فرزانه عظیمی را بیابم .
برای بحث در باره روشنفکران ایران به عنوان مخالف با نظر دکتر خسرو خاور، با صلاحیت علمی و نظری و پیشینه ای که نوشتم، کسی را دعوت کرده اند که هیچ سابقه روشنفکری و فرهنگی و نظری و هیچ تحقیق و نوشته ای در این مباحث ندارد ــ حتا در حد نوشتن چند سطر در باره مباحث روشنفکری ــ از گفتار او پیداست که فضاهای روشنفکری را لمس نکرده است، از تاریخ روشنفکری ایران بی اطلاع است و.. (نمونه ها بعدتر)
سابقه منتشر شده سیاسی او نیز مخالف با آن است که در میزگرد می گویند و می گوید به مثل برخلاف گفته گرداننده ی میزگرد (نقل قول بعدتر) پیش از انقلاب سابقه سیاسی نداشته و پیش و پس از انقلاب کار فرهنگی و روشنفکری نکرده است، پیش از انقلاب و تا سال ها بعد از آن در رده رهبری سازمان های سیاسی نبوده است ــ اکنون عضو هیات اجرائیه حزب چپ ایران (به نظر من همان سازمان اکثریت) است. بعد از انقلاب عضو اکثریت بوده و در انشعابی از آن جدا شده است و.. فقط چند نوشته، آن هم در حد نازل نوشته های سطحی سیاسی غیرنظری به شیوه کادرهای حزبی، به قلم او منتشر شده است. کار فرهنگی و روشنفکری نکرده و در این زمینه، موضوع اصلی میزگرد، حتا یک سطر ننوشته است)

.......

می بینید که چطور اصل کلام رکوهی در نوشته شما ماست مالی و از محتوا تهی شده؟

با آرزوی سلامتی برای شما .
٨۶۱۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۷       

    از : مجید اصلانی

عنوان : انتقاد باید متین و سازنده باشد
با تشکر از نوشته وزین اقای طاهری پور
من هم با شما موافق هستم که خانم عظیمی در این میزگرد بطور کل موفق بود جدا از نقطه نظرات ایشان رفتار ایشان و نحوه تعامل ایشان با اقایان دکتر خسرو خاورً و مجری برنامه قابل تحسین بود
البته این به این معنی نیست که انتقادی به نظرات ایشان نیست اما نحوه انتقاد اقای سر کوهی بسیار تند تحقیر کننده و یه نوع نگاه عاقل اندر در سفیه در ان هست و بدون تردید روحیه شکن است تا روحیه ساز و اعتماد افرین!
٨۶۱۷۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست