سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ارزیابی اوضاع سیاسی کشور و بیان دیدگاه‌های ما - جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : م حمیدی

عنوان : موجودیت
هنگامی که سازمان اکثریت موجودیت خود را در حزب چپ فداویان خلق ادغام کرده است هواداران اکثریت داخل چه تعریفی از موجودیت خود دارند
٨۶۵۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : masoud memar

عنوان : مورچگان را چو بود اتحاد شیر ژیان را بدرانند پوست
بخش قابل توجهی از مردم یعنی( عموم مردم ) هر کاری که بخواهد ٫ قادر است انجام دهد. نمیدانم آیا نویسندگان این مطلب سال ۱۳۵۵ را بیاد دارند که مخالفان رژیم در خانه تیمی بودند و هیچ رابطه ارگانیکی با جامعه نداشتند و طوری رفتار میکردند که همسایه شک نکند چه رسد به اینکه وارد دیالوگ با مردم شوند. ژاندارم منطقه در حقیقت ژاندارم کشور هم بود و « دیوار موش دارد و موش گوش دارد » مانع از دیالوگ بین روشنفکران با جامعه بود . اما وقتی عموم مردم رژیم را نخواستند بدان عمل کردند . امروز میتوان بصراحت گفت که عموم مردم حکومت جمهوری اسلامی را نمیخواهند اما باید واقعبینانه و بدون هیچ پیش فرض و خواست آرمانی علت عدم براندازی نظام توسط عموم مردم را دریافت. تئوری بافی ذهنی ( اصلاح پذیری یا عدم اصلاح پذیری نظام ) که خود زائیده سیاست آرمانخواهی است و هیچ مناسبتی با تحولات و وقایع اجتماعی اعم از جنبشها و اعتراضات گوناگون و همچنین چالشهای درون حکومتی ندارد را متأسفانه پایه سیاستورزی شده است و چهار دهه دور تسلسل و بیراهه را سبب شده است عموم مردم اگر چیزی را نخواهد آنرا پس میزند و اگر چیزی را بخواهد آنرا کسب میکند .باید پذیرفت که حق گرفتنی است نه دادنی. اینکه این و آن آیا اصلاح پذیر است یا نیست کار پیشگویان است جامعه اگر بخواهد بزرگترین دیکتاتورها را به تمکین میکشاند یا از صحنه حذفش میکند. زنان ایران ( عموم جامعه ) بدون سازماندهی و کادر تشکیلاتی آن حجاب و چادر مد نظر حزب اللهی را نخواست و هزینه بدحجابی را نیز پرداخت و حکومت هم نانوشته بدان تن داد. شما از طرفی چپ خارج از کشور را بدلیل دوری از جامعه در حاشیه میبینید از طرفی رهنمود به سازماندهی و تشکل نیروهای مخاف نظام میدهید ٫ معقول است شمائی که در بطن جامعه هستید این مسئولیت را بپذیرید که معتقدید فقط نوشتن بیانیه کفایت نمیکند. حکومتها ممکن است مقطعی قادر به تحمیل اراده خود به جامعه باشند اما در جایگاه خارج از قدرت سیاسی نمیتوان چیزی به جامعه تحمیل کرد یعنی پایگاه اجتماعی را نمیتوان ساخت بلکه پایگاه اجتماعی را میتوان سامان داد. شما آن پایگاه اجتماعی را معرفی کنید که مطابق خواست و میل شما هم با امپریالیسم مخالف باشد هم با نئولیبرالیسم هم با ولی فقیه هم با اصلاح طلبها هم با استثمارو هم با آنچه که با چپ مدنظر شما منطبق است آنوقت میتوانید آنهائی که همگی صفات خوبان را
یکجا دارند سازماندهی کنید گویا چپ خارج با اینکه در بطن جامعه نیست اما مثل شما در خواب و خیال سیر نمیکند. چپ نیز در ایران پایگاه اجتماعی دارد و نیاز به تشکل و برنامه دارد. اما چپی که بخواهد امروز به استثمار در ایران پایان دهد و بر این مبنا سیاستورزی کند نه تنها در آرزوهای پاک و هوائی خود بسر میبرد بلکه در زمین نقش کاتالیزاتور را برای دیکتاتور بعدی بازی خواهد کرد. قوی ترین احزاب چپ که پایگاه اجتماعی خود را دارند و دارای نماینده در پارلمانها و مجهز به انواع مطبوعات و رسانها بدون سانسور . کدامیک قادر شدند که استثمار را در کشورشان ریشه کن کنند؟ استثمار که سهل است اگر فکر میکنید که تشکل چپ ایده آل شما همین چالش با ولایت فقیه را قادر است یک تنه حل کند و دیگر بازیگران را دور بزند ٫ فقط میتوان به شما تأسف خورد.
٨۶۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : حسن نکونام

عنوان : دوستان! آن کنید که، خود می گوئید و می خواهید
اول - اگر تنها یک چیز بین حکومت(پوزیسیون) و مخالفین حکومت(اپوزیسیون) مشترک باشد، همانا اشاره به، و برشمردن مشکلات، مصائب و بلایائی است که جامعه را فراگرفته است . آنچه که دوستان بعنوان مشکلات جامعه در بیانیه خود آورده اند، شب و روز بوسیله خود حاکمان هم تکرار می شوند. اگر حکومت، بدلیل ناتوانی و عدم صلاحیت و سیاست های نابخردانه خود، و دور شدن از مردم و منافع آنها، قادر به حل مشکلات نیست، اپوزیسیونی که خود را توانا و خواهان حل آنها می داند و می شناسد هم، اقدامات «عملی» بایسته و شایسته ای در این راستا بعمل نمی آورد.

دوم - هر از چندگاه، بیانیه یا اطلاعیه ای، بعنوان این یا آن جریان چپ و آزادیخواه و دمکرات، یا کانون نویسندگان، یا این یا آن و کیل دادگاه، یا این یا آن خواننده و نوازنده و هنر پیشه و غیره و غیره صادر کردن، و مشکلات را برشمردن، هر چند که «لازم» باشد، اما «کافی» نیست. آنچه که جامعه را توانا برای تغییر توازن قوا، بنفع مردم می کند، اقدامات عملی، برای شکل و سامان دادن به آنچنان جنبش نیرومندی است که، حاکمیت توان رویاروئی با آن را نداشته، و راهی جز تسلیم، برایش باقی نگذارد.

سوم - بر این باورم که، بدیل برای هر پدیده ای، و از جمله جامعه امروز ما، در خود آن پدیده شکل می گیرد، و در بیرون پدیده، هر جریانی فقط بصورت کاتالیزوی، کند و یا تند کننده، می تواند عمل کند. بدون آنکه بخواهم موضوع «داخل» و «خارج» را عمده کنم، و با تاکید بر اینکه، تکنولوژی ارتباطی مدرن، درک و دریافت، و توان تاثیر گذاری و تاثیر پذیری داخل و خارج، و بطور کلی درک از «زمان» و «مکان» را تغییر داده است، اما، ناچار به تاکید هستم که، آنچه باید تغییر کند، «جامعه ایران» است، و نیروی «اصلی» تغییر دهنده هم در «خود ایران». شمائی که در خود ایران هستید، دستتان بر آتش، و «خرما بر نخیل» و مائی گه در بیرون از ایرانیم، «دستمان کوتاه». نتیجه گیریم اینست که، در تکمیل بیانیه و اطلاعیه نویسی، آستین ها را بالا بزنید، و بدرون قسمت گود جامعه بروید، دست کارگر و معلم و پرستار و زن و دانش آموز و دانشجو، بازنشسته و مال باخته، وکیل و خواننده و هنرپیشه و درویش و سنی و شیعه و بهائی و زردشتی و یهودی، عرب و کرد و بلوچ و آذری و ترکمن، زن و مرد، جوان و مسن را بهم وصل کنید. همین ها، رهبران هرگونه تحول در جامعه خواهند بود و خواهند شد. ما هم از این بیرون، پژواک صدا و عمل شمائیم، چون از خود شمائیم، و با شمائیم. از وصل کردن این دست ها، آنچنان نیروی توانائی شکل و سامان می گیردکه، این حکومت را از عرصه جغرافیای ایران جارو خواهد کرد.

چهارم - سلطنت خواهان و سازمان مجاهدین خلق ایران : مردم ایران در سال ۱۳۵۷، با انقلابی عظیم و شکوهمند، به حکمرانی سلطنت در ایران، برای همیشه پایان دادند. اما، حکومت بر آمده از آن انقلاب، با بهره گیری از یک ایدئولوژی ارتجاعی و سوء استفاده از نیروی طیف های عقب مانده جامعه، و خطا های دهشتناک خود شما دوستان، و ندانم کاری همگی ما، بصورت «ضد انقلابِ» تبلور یافت و دستاوردهای آن انقلاب بزرگ را پس گرفت، و هم در اکنون و اینجائیم. ما بایستی به این انقلاب تا رسیدن به آمال خود ادامه داده، و ضد انقلاب حاکم شده در ۱۳۶۰ را از صحنه خارج کنیم. حرکت امروز ما، ادامه انقلاب ناتمامی است که، از سال ۱۳۶۰ به بیراهه رفت. بیراهه ای که، بار دیگر به تداوم سلطنت، و این بار با نام «ولایت» انجامیده است. این بار ما «سلطنت و لایت» را هم از پیش پا برخواهیم داشت. آخر ما چند بار باید سلطنت را کنار بگذاریم؟ مردم ایران اسباب مضحکه «یک خانواده» نیستند که، هوس موروثی دارند. رضا پهلوی هم چون خودش را ایرانی می داند، می تواند حزب و سازمان بسازد، و کاندید پست و مقام شود. سلطنت به ایران بر نمی گردد. آقای پهلوی هم می تواند برای اشعال هر پستی، آنهم در جمهوری آینده ایران، خود را کاندید و در معرض رای مردم قرار دهد. جالب است که در همه این دنیا، هیچ جریانی، بجز اسرائیل، دم از سلطنت در ایران نمی زند، اسرائیلی که خودش رئیس جمهور دارد. اما سازمان مجاهدین : معلوم نیست چرا این سازمان خودش را «تنها آلترناتیو» برای حکومت فعلی می داند. این حق را چه کسانی به آن داده اند؟ این ادعائی بی پایه و اساس است. در حکومت آینده ایران، هیچ جریانی «حق انحصاری» نخواهد داشت. سازمان مجاهدین هم، بخاطر احترام به مبارزات گذشته اش، می تواند «بخشی» از اپوزیسیون حکومت بوده، و در «تعامل سازنده و دمکراتیک» با کل اپوزیسیون ایران، وزن و سهمی در راه خدمت به کشورش، بر عهده داشته باشد. اما «ادعاهای طبق طبق» آنها را به جائی نمی رساند.
تندرست و شاد و پیروز باشید در وصل کردن دست ها!
٨۶۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : اجتناب پذیر!
اجتناب نا پذیر مراد است.
٨۶۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : بسیار عالی
مبارزان داخلی با اتحاد در تشکل وهمکاری همه جانبه جای خالی اپوزیسیون خارج از کشور را پر خواهند کرد و الگویی اجتناب پذیر خواهند شد.
موفق باشید.
٨۶۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست