سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نظریه نمایشی انقلاب پنجاه و هفت - محمدرفیع محمودیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محسن کوشا

عنوان : « جنون شیعی ادامه دارد!»
متفکران شیعی در حوزه های قم و نجف در عالم هپروت هیچ متدین دیگر را به بندگی قبول ندارند .حتی سنّی ها که اکثریت مطلق مسلمانان جهان می باشند که برای خودشان مراکز دینی و وسیع تر و ثروتمند تر از مراکز شیعی می باشد. با یک برچسب وهابی و سلفی هم نمی توان جهان اسلامی را نادیده گرفت. این عقده حقارت شیعی همیشه باعث توسل به روش های افراطی گردیده است.
ـ وقایع بعداز حضور اتحاد شوروی سبب شد تا غرب با کمک دوستان منطقه ای خود عربستان و پاکستان جبهه ای جدید علیه کمونیسم در منطقه ایجاد کند.
از درون این جبهه مجاهدین افغانستان ، طالبان ، جهادیست ، القاعده ، داعش و..و.. برون آمد که «امدادی غیبی» برای فراموش شدن جنایت های تاریخی و معصر ملایان شیعه در ایران شود . بیش از همه مردم ایران فراموش کردند که این ملایان قبلا هم تیشه به ریشه ایران زدند.
ـ در دوران صفویه روحانیون شیعه در ایران قدرت گرفتند و نتیجه شوم آن جنگ علیه خلافت عثمانی و قرار داد چالدران و جدائی کردستان بود.
ـ در دوران قاجار فشار ملایان بر پادشاهان ضعیف قاجار شدت گرفت تا برای جنگ با«کفار» روسی اقدام شود که منجر شکست و قرار داد ننگین در واقع آخوندی «ترکمانچای» گردید.
ـ در انقلاب ۲۲ بهمن یکی از مراجع تقلید شیعیان با تمام «یال» و «کوپال» رهبر سیاسی شد و یادم هست که ملایان و رهبران شیعی با چه ولعی از به اهتزار در آوردن پرچم اسلام بر فراز کاخ سفید و کرملین دَم میزدند. چه شعار های ندادند و مردم را تحریک نکردند. بعداز ۲۵ سال برهوت و جزیره ی آرامش !
ـ دور نیست که جنون روحانیون شیعی ایران فاجعه ای دیگر مثل چالدران و ترکمانچای را بخاطر بلندپروازی ها و دیوانگی های خود رقم بزند.
نه در روزهای انقلاب کسی می توانست عواقب شوم رهبری خمینی را برای مردم تفهیم کند و آنها که گفتند در غوغا ها پژواکی نداشت.
ـ نه در دوران پهلوی ها موضوع شیعه صفوی و اختلافات شیعی و سنّی با کشور های همسایه بحث می شد بر عکس تمام سیستم به شیعه اثنی عشری رسما «پُز» می داد. قزار داد ترکمانچای را نیز به حساب بی عرضگی سلاطین قاجار می گذاشت نه تحریکات و فشارهای روحانیون مرتجع برای جنگ علیه کفار!!
فردا دیر است . مردم باید بیدار شوند وگرنه روزهای سیاهتری در پیش است.
٨٨۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دیده شدن
برخی از بزرگواران وقتی به موضوعی می پردازند در پی برجسته کردن موضوعی ای می روند که یا آن موضوع دچار فراموشی شده و یا تحلیل گران عمدن آن موضوع را می خواهند به حاشیه برانند تا موضوع مورد نظرشان از سکه نیفتد و یا آنان که تحلیل هایشان تابع مُد است تحلیل هایشان و بی ارزش جلوه نکندو دکانشان کساد نشود.
آقای محمد رفیع محمودیان ارجمند تاکنون در نوشتارهایش در پی برجسته کردن نکات مهم و فراموش شده رفته که این روش ایشان قابل ستودنی و آموزنده بوده و نوشتارهای ایشان ارزش چندبار خواندن را دارد.
ایشان، انقلاب ۵۷ را انقلاب "دیده شدن " تعریف کرده است که این آورده ایشان هم هوشمندانه و هم مفید و هم قابل اندیشیدن است که درود برایشان بادا و سپاس از ایشان.
در این مورد(دیده شدن) می توان گفت
وقتی یک ملت خود مدعی داشتن یک هویت خاصی بوده که توسط قدرت های دیگر و دست نشانده های داخلیشان تحقیر می شود و آن ملت را به هیچ می انگارند ،
شکل اولیه اعتراضات آنان، ممکن است اعتراض برای دیده شدن باشد که اعتراض کردن بدین شکل، در مقوله( گفتار) استقلال خواهی می گنجد. بهمین دلیل است که در دوره گذشته، مطالب و ادعاهای امثال آل احمد و شریعتی -که بعدن در خمینی نمود یافتند- یک اثرگذاری خاص در مبارزان آن دوره داشته است.
اما حاکمیت با درک موضوع "دیده شدن" ، برای بقای خودش سعی کرده جامعه را در همان حالت دیده شوندگی نگه دارد؛ که این شیادی حاکمیت، دارد رنگ می بازد و ملت و مبارزین متوجه شدند: که آن دیده شدن همیشگی، در تحقق آزادی و دمکراسی است و....
٨٨۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : انقلاب نمایشی
مقاله جناب محمودیان - اقلا برای من - حاوی نظریات تازه ای ست که - اگر درست فهمیده باشم -
"انقلاب پنجاه و هفت سیاست نمایشی را در روح و روان جامعه جاری ساخته است." و

"مهم برای کنشگران انقلاب ایران همان گونه که بعدها در گفتمان رسمی رژیم تبلور یافت "حضور در صحنه" بود." و

" نمی خواستند تماشاچی یا در بالاترین حد سیاهی لشکر نمایش دیگران باشند. می خواستند خود نمایشی را بر پای دارند. و خویشتن را آنگونه که خود می خواستند به دیگران و یکدیگر باز شناسند.". و سر انجام:

"جنبشهای که بر رنگ تأکید دارند (همانند جنبش سبز، انقلاب نارنجی، خیزش جلیقه زردها)، مبارزه و رقابتی که به گزافه گویی و بازی های نمایشی شیفتگی نشان می دهند و مدیریتی که در وجود کسانی همچون ترومپ و روسای شرکتهای جدید صنعتی بیش از پیش به برانگیختگی حسی انسانها توجه نشان می دهند همه مصداق هایی از آن سیاست هستند.".

منظور باز نویسی مقاله نیست که کاش خلاصه تر میبود, ولی ظهور همزمان آن با دیدار فعالان سیاسی ایران و مقامات آمریکایی و مقاله اخیر سرکار خانم نیکزاد زنگنه در اخبار روز, و مقالات مشابه در سایر نشریه ها, و ارتباط این ها با یکدیگر بحث جالبی را مطرح میکند. یعنی چقدر از این فعالیت های داخل و خارج ایران دنباله همان روحیه "حضور بازیگوشانه نمایشی در انتخابات....و برای تبدیل نظام آموزشی به عرصه بازیگوشی و نمایش استعدادهای شخصی.و......."میباشد؟
٨٨۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست