سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هویت و تصاحب - محمدرضا نیکفر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد افرادی

عنوان : از« ملت نفهم»!! بیش از این بر نمی آید، جناب فیلسوف!
آقای نیکفر، از واکنش ها، در ربط با آن توئیت « کذا » عصبانی است و از زور عصبانیت است که به پریشانگویی می افتد، به نعل و به میخ می زند، دشمنی توهمی با «منطق» خیالی می تراشد، تا بهانه برای پاسخ های بی ربط داشته باشد.
گفتم که جناب نیکفر سخت عصبانی است . از آن رو که در همان چند سطر آغازین نوشته اش، خشم و خروشش را آشکار می کند:
۱-« پروای اقلیتی را نداشتم و ندارم که از خواندن و فهم چند جمله ساده ناتوان هستند.»
۲-« اما این اتفاق خاصی نیست. لومپنیسم بخش جدایی‌ناپذیر سیاست در ایران است.»
۳-« روشن است که با لومپن‌ها بحث نمی‌توان کرد.»
۴- به تدریج مقالاتی هم ظاهر شد. برخی بر همان روال لومپنی، در قالب خودنمایی از طریق حمله به چیزی که نمی‌فهمندش...»
۵-« اما کسانی هم بودند که پرسش و انتقادِ کمابیش فکر کرده داشتند .»
می بینیم که آقای نیکفر بزرگواری می فرماید و در جمع « نفهم ها» و « لمپن» ها، استثنائاً ، کسانی را هم می یابد که « پرسش و انتقادِ کمابیش فکر کرده داشتند».
بله! کمابیش فکر کرده !!!

از« ملت نفهم»!! بیش از این بر نمی آید، جناب فیلسوف!

آقای نیکفر که هیچ فرصتی را برای توهین و تحقیر منتقدانش از دست نمی دهد، در ادامه ی تلخ زبانی هایش می فرماید:

« اینان که معنای کلمات را نمی‌فهمند، به دلیل تراکم نفرت اندیشیده نشده به زبان‌پریشی مبتلایند و واکنش‌شان دشنام‌دهی در زشت‌ترین صورت آن است...»

باید از ایشان پرسید ، چه کسی « واکنش‌ اش دشنام‌دهی در زشت‌ترین صورت آن است » ، به « زبان پریشی» مبتلا ست، و معنای کلمات را نمی فهمد، منتقدانش یا او که ( در « لید » مقاله ش) آنان را به چپ کشی متهم می کند.

دم خروس آن جا بیرون می زند که جناب شان، پای « اقوام» را به میان می کشد:

« اقوام زیر بار ایدئولوژی آریایی نمی‌روند.»
٨۹۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : وحید

عنوان : علائم لومپن
لومپن بودن با عقد ه مندی و پاکسازی نژادی زبان فارسی و بکار گیری کلمات من در اوردی نا آشنا و ناهنجار هم شناخته میشود. اینطور نیست که یک مشت درود، بدرود، سپاس بامهر و غیره را در فضای گفتگو رها کنی و از اتهام لومپن بودن خلاص شوی. میتوان لومپن بود و با دستکشهای ابریشمی کار کرد. نگاه کنید به بزرگان حکومت ج ا. یک علامت مخصوص لومپن سنگدل بودن و سفاک بودن اوست. به احساسات دیگران بی اعتناست اما احساسات خودش خیلی زود جوش می آورد. در هر صورت اگر کسی لومپن نیست نباید ازینکه لومپن حساب شود، خشمگین شود. چون خودش میداند که لومپن نیست
٨۹۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : همنشین بهار

عنوان : خوشا بادِ نوشین ایران زمین
سلام بر شما و بر آقای نیکفر و با قدردانی از ایشان
...
«آریا» و «آریایی» بار معنایی کاملا متفاوتی دارند
۱. در اوستا و «ریگ ودا» بارها به واژه آریایی(و نه نژاد آریایی) بر می‌خوریم.
۲. در ریگ ودا، پرستندگان خدای «ایندرا» در برابر پرستندگان دیوها، و در اوستا، پیروان زرتشت در برابر اهریمن، آریا خوانده می‌شوند.
۳. فرگرد یکم وندیداد اوستا به اَئیرییانم وَئِجو Airiianəm vaēǰō (گستره آریایی‌ها)، که رویدادهای تاریخی در آن اتفاق افتاده‌ اشاره کرده‌است. همچنین به قهرمانان افسانه‌ای سرزمین‌های آریا، مانند آرش کمانگیر چابک آریا و کیخسرو قهرمان آریا.
۴. ایرانیان باستان خاستگاه خود را اَیریَنِم وَیجَ می‌نامیدند که ازجمله به معنی «سرزمین رودهای آریایی و چشمه‌های آریایی» است. این واژه بعدها در متون پهلوی تبدیل به ایران‌ویج شد.
۵. در یشت سیزدهم از مِهریشت، به اَئیریو شایانا Airyō šayana (خاندان‌‌های آریایی) اشاره شده‌‌است.
۶. در کتیبه‌های نقش رستم، تبار شاهانی چون داریوش و خشایارشاه، فارسی، فرزند فارسی و آریا خوانده شده‌است.
۷. یک کتیبه ایلامی هم در بیستون، اهورامزدا، خدای آیین زرتشتی را، خدای قلمرو آریا و خدای تمام مردمان آریا خوانده‌است.
۸. در کتیبه‌های ساسانی واژه ایران، آریان و آریانوس دیده می‌شود. نام‌هایی چون ایراندخت، ایران‌گشسب، ایران‌خرد و ایران‌سپهبد هم در عصر ساسانی مرسوم بوده‌، با همه این اوصاف، آریایی و فرهنگ و زبان آریایی در هاله‌ای از ابهام و پُر از اما و اگر است. فقط می‌دانیم که آریایی شکل قدیمی تلفط ایران است.
۹. کوچ اقوام آریایی(از بیرون فلات ایران) هم حرف و حدیث بسیار دارد که شرحی جداگانه می‌طلبد.
۱۰. واژه آریا، در منابع ایرانی، خطاب به مردمانی است که دارای میراث مشترک فرهنگی و زبانی هستند اما بر مبنای معیارهای زبان‌شناختی، تقسیم‌بندی‌های نژادشناسانه صورت گرفت و دستاوردهای باستان‌شناسی قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی - که در آغاز کوششی برای شناخت پیشینه اقوام غربی بود - بتدریج وارد سیاست شد و در سال‌های اوج جنگ دوم جهانی به ادبیات نژادپرستی گره خورد و دستاویز سیاست‌های فاشیست‌ها، در دوره زمامداری نازی‌ها شد.
۱۱. اینطور که پژوهشگران نوشته‌اند اصطلاح نژاد آریایی در قرن بیستم از طریق اروپا وارد ایران شد و در سال‌های پایانی زمامداری قاجار بر سر زبان‌ها افتاد.
۱۲. گفته می‌شود نخستین بار میرزا آقاخان کرمانی، اصطلاح نژاد آریایی را وارد ادبیات ایران نمود. وی برای معرفی نژاد آریایی واژه «آریان» را استفاده کرده که در حقیقت تلفظ فارسیِ لغت انگلیسی Aryan و لغت فرانسوی aryen است.
۱۳. میززا آقاخان کرمانی و فتحعلی آخوندزاده تلاش می‌کردند ملی‌گرایی ایرانی را تعریف کنند و در این میان مطالعات غرب درباره آریاییان را برجسته کرده و علت عقب ماندگی ایران از اروپا را حمله اعراب به ایران ‌‌پنداشتند. از نظر آن‌ها ایرانیان شباهت فرهنگی و کلامی با اروپاییان داشتند و جداشدن از ریشه آریایی، مسبب عقب ماندگی آن‌ها بوده‌است!
۱۴. دکتر رضازاده شفق هم، واژه آرین را به آریایی تبدیل نمود و کسانی آریایی‌ها را به نام زبان فرضی مشترک باستانی آنان، هندو ایرانی نامیدند.
۱۵. اصطلاح آریایی را بیش از دو قرن پیش، زبان‌شناس بریتانیایی ویلیام جونز، مطرح کرد، سپس شرق‌شناس فرانسوی انکوتیل دوپیرون، که مدعی بود زبان‌های یونانی، لاتین، سانسکریت و فارسی دارای ریشه مشترکی هستند، بر سر زبان‌ها انداخت.
۱۶. بعدها کریستین لاسن هندشناس نروژی-آلمانی، مفهوم «آریایی» را بسط داد و تمام شاخه‌های اقوام اروپاییِ مرتبط به خانوده ژرمن را آریایی خواند.
۱۷. ارنست رنان و آرتور دی گوبینو، نیز آریایی‌باوری را پذیرفتند و به گسترش آن کمک کردند و آدابی همچون بابانوئل و نوشیدن شراب و جشن کریسمس و غیره را متأثر از آریایی‌ها دانسته‌اند.
۱۸. در سال ۱۹۱۸ فریدریش اشلیگل، نویسنده آلمانی، معنای واژه آریایی را که شکل قدیمی تلفط ایران است و از واژه اوستایی آریا به زبان فرانسه و بعد به دیگر زبان‌های اروپایی ترجمه شده بود تغییر داده و آن را مرادف یک گروه نژادی به کار برد و در تلاش برای اروپایی‌سازی واژه آریایی، ادعا کرد که واژه ودایی و اوستایی آریا با لغت آلمانی Ehre (افتخار)، هم‌خانواده است. کم‌کم آریایی به معنای ژرمن و غیر یهودی به کار رفت.
۱۹. همزمانی این نظریات با کاوش‌های فرانسوی‌ها در شوش و تخت جمشید و گسترش حفریات باستان‌شناسی در گوشه و کنار کشور برای شناخت ایران باستان، به ارائه تصویری مبالغه‌آمیز از نژاد آریایی و مفهوم هویت ملی انجامید.
۲۰. به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی، خوشا بادِ نوشین ایران زمین، اما این واقعیت را هم از یاد نبریم که ارائه تصویری گمراه‌کننده از به‌اصطلاح نژاد آریایی، درست نیست. «آریا» و «آریایی» بار معنایی کاملا متفاوتی دارند. با کمال احترام: همنشین بهار
٨۹۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : ن.ا

عنوان : لمپن خوانی
لمپن خواندن کسانی که جامعه ای را تحقیر می کنند و سرکوب می کنند و ارزش هایش را مسخره می کنند رواست اما لمپن خواندن کسانی که با باورهای من مخالفند خودشیفتگی ست.
٨۹۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : باران ادر مینا

عنوان : هویت ملی
مقاله بیش از اندازه بلند شما بیشتر جدلی و پلمیک است و متانت همیشگی شما کم تر در ان دیده می شود . گمان می رود شما با مفهوم ملت nation مشکل دارید و مفهوم مردم را بیشتر می پسندید و واژه ملت ساری را بکار برده اید. انگار گروهی برلنی در اغاز سده بیستم بر ان شدند تا در ایران ملت بسازند . شما می دانید که روند پیدایش ملت های مدرن یا دولت ملت Etat nation روندی تاریخی است که نخست در اروپا و امریکا براه افتاد . سپس در سده های ۱۹ و ۲۰ در سراسر جهان گسترش یافت. امپراتوری ها وخلافت ها و امیر نشین ها و ممالک محروسه..... رفته رفته چه در اثر عامل های درونی یا بیرونی از هم پاشیدند و ملت ها و دولت ی مدرن بر جای ان ها نشستند . ایران ما هم از این فرایند برکنار نماند. پیشگامان ان هم در پهنه ایده اخوند زاده و اندیشمندان زمان مشروطیت و... در پهمه عمل امیر کبیر و دیگر اصلاحگران بودند.
اگر ناسیونالیسم مورد حمله شما به معنای نژاد پرستی و خوار شماری ملت های دیگر و حتا سرکوب ان ها باشد حتما نکوهیده و مردود است اما اگر بمعنای میهن دوستی دفاع از تمامیت ارضی کوشش در راه پیشرفت و سربلندی کشور باشد بسار پسندیده است
سه اصل برای هویت تازه اورده اید اما این سه اصل جهان شمول و جهان وطنی اند ودر ان هویت ملی غایب است. شما که نمی توانید در اصول هویت پشنهادی تان گدشته تاریخ زبان فرهنگ و ویژگی های هر ملت را نادیده انگارید . حتا در اتحادیه اروپا هر ملتی ویژگی ها و هویت ملی خود را نگاه داشته است.
در پایان در حالی که کشور ایران در چنگال حکومتی ایدئولوژیک و اسلامیست رو به نا بودی میرود مشکل اصلی جامعه را مسئله مالکیت دانستن گم کردن سوراخ دعا نیست؟
٨۹۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : امیر ایرانی

عنوان : مفاهیم که دکان می آفرینند
ظاهرا باید آقای محمدرضا نیکفر ارجمند چنان با استبداد خواهان درگیر بوده اند و درگیر شده اند که مجبور به برخورد قلمی و استدلالی با هرنوع تفکر استبداد خواهی و برتری جویی در سرزمینمان برآمدند.
که با توجه به تجربیات و حوادث تلخی که ایرانیان در امر مبارزه گری در این سرزمین داشته اند و در پی دفع هرنوع تفکر استبداد خواهی و استبدادپذیری بوده اند
ایران آینده، ایرانی خواهد بود که در آن آزادی خواهی و دمکراسی خواهی و عدالت اجتماعی خواهی برمبنای حقوق شهروندی ایرانی برابر حرف اول را خواهد زد.
آنانی که در زیرمفاهیم استبداد خواهی و استبداد پذیری سنگر گرفته اند و آن مفاهیم را برجسته و پررنگ می کنند
روششان دکانی بیش برای اظهار وجود نیست و یا ...

اگر از موضوع دکان شدگی مفاهیم و دکانداری بعضی ها فاصله بگیریم
بعضی ها می گویند
آریایی خواهی و یا قوم خواهی که از جانب بعضی ها مطرح می شوند، ریشه اشان را باید در تحقیر شدگی تاریخی افراد جستجو کرد( مظلوم نمایی هم در روششان نهفته است).
تحقیر شدگان، برای آرامش خود گاهاً با مطرح کردن افسانه ها حول حوش گذشته هایی خاص، اقدامان غلو آمیزی را انجام می دهند که جالبست که در ادامه روششان که مظلوم نمای را با خود دارد بسمت برتری جویی خواهند رفت و...
٨۹۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : باران شهابی

عنوان : تقدیر از مقاله
با سلام,
مقاله عالی و صادقانه و به موقع ای بود آقای دکتر. نئو فاشیسم دارد به وخیم ترین شکلی در ایران نیرو میگیرد. به نظرم خطرش هم بسیار بیشتر از اسلامیسم و بنیاد گرائی مذهبیست. پرداختن به این موضوع یک وظیفه اخلاقی است.
تقاضا میکنم به افتضاح نویس های بی ریشه و بوته و مایه مثل ف. م. سخن یا م. سحر و یا بشیر تاش توجه نفرمایید. شما خواننده های جدی دارید. خواهش میکنم انرژی تن رو صرف این موجودات سخیف و سطحی نکنید.
عمر طولانی و با نشاط براتون آرزو میکنم
ب
٨۹۷۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : peerooz

عنوان : "گر من از سرزنش مدعیان اندیشم! شیوه مستی و رندی نرود از پیشم".
کاش جناب نیکفر که ظاهرا در تویتر نویسی استادند در دو سه پاراگراف ده خطی منظور خود را بیان فرموده و جدال با مدعیان را به تاریخ حواله میفرمودند. ظاهرا برای ایشان "سرزنش مدعیان بیش از شیوه مستی و رندی" اهمیت دارد و گرنه ایشان "حافظ راز خود و عارف وقت خویش" میبودند.
٨۹۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : mani saber

عنوان : پرسش
درود
در جمله ی: "راه حل بحران ایران، دگرگونی ریشه‌ای با مشخصه بازتوزیع عادلانه است. تنها نباید رژیم برود، بلکه ضروری است کل نظام تصاحب دگرگون شود" ، اشاره به "نظام تصاحب" مفهوم، قدرت لویاتانی ست یا اشاره به مفاهیم طبقات بورژوایی.

ممنون
٨۹۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹٨       

    از : رقیه دانشگری

عنوان : یک درسنامه
نیکفرگرامی
مقاله ی علمی-فلسفی-سیاسی شما،امیدآفرین وراهگشااست. دعوت به متن اصلی مبارزه ی به واقع جاری درگستره ی کشوراست.مبارزه ی بینوایان وله شدگان برای کسب هویت انسانی شان.جعل هویت انسان زحمتکش وسازنده ی ایرانی به نام های "آریایی"و...کوشش بیهوده ای است ازسوی مشتی نوکیش آریایی وآمریکوفیل ، تا ازشتاب وعمق وپهنه ی مبارزات دادعلیه بیداد - درهر شکل ولایی آن - درکشوربکاهند.روندی که درپنج دهه ی اخیربه اشکال مختلف دربرهه های بحرانی کشورهای مختلف "مد"شده است.
فکرسازان وسیاست بازان این روندهای کژوکوژ،دربیرون ودرون مرزهای ایران نیزازهمین قافله اند.به ویژه آن که دریافته اندمرگ حکومت اسلامی،مرگ تاریخی سلطنت نیزمی تواندباشد.اسلام گرایان حاکم به هویت اسلامی چسبیده اند وسلطنت گرایان بی تاج وتخت نیز به هویت "ایرانی-آریایی".آن یکی ازراه اسلام به تملک ایران می رودواین دیگری ازراه ژن های آریایی!راهی که علم ژنتیک دهه هااست که برآن مهرباطل زده است.این علم به مامی گویدنه تنهافرهنگ وتاریخ وجغرافیا،که شاخصه های بیولوژیک وژنتیک انسان هانیزدردرازای زمان وپهنای مکان،درهم آمیخته اند.ورمزورازتمامی زیبایی جهان مانیزازهمین جاست.این دوقوم ولایت گرا-اسلامی وشاهی-ازوحشت مشترکی رنج می برند.ازمرگ استبدادوولایت .ازازدست رفتن حق تملک وقدرت شان .
درزبان آذری مثلی است که می گوید"بگذاربازارامیرآتش بگیرد،برای من یک دستمال باقی بماند". ایران برای این مدعیان ایران دوستی،حکم آن بازارامیررادارد ومردم ایران هیزمی که بسوزد-حتی بابمب های آمریکایی- تاآن ها به تکه دستمال آغشته به خون شان برسند.سلطنت راازسرگیرند واین بارازکشته،پشته هاسازند.
سخن کوتاه ،که مقاله ی وزین شمادرسنامه ای است برای نسل جوان جویای راه.
درودوسپاس
دانشگری
٨۹۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست