دادن یا ندادن! انتخابات، ایران، کردستان - شادی راد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۷ فروردين ۱٣۹۶ -
۶ آوريل ۲۰۱۷
۲۹ اردیبهشت، انتخابات در ایران برگزار میشود. بعضیها میگویند «میدهیم». برخی نیز «نمیدهند». در این وسط نیز هستند کسانی که در میان «دادن و ندادن» در رفت و آمدند. حاکمیت تشویق به «دادن» میکند ولی مخالفان و زخمخوردگان از آن، بر طبل «ندادن» میکوبند. البته دیدگاه سومی نیز وجود دارد که نه «دادن» بی چونوچرا را درست میانگارد و نه با «ندادن» کلاسیک و سنتی سر سازگاری دارد. «آراء» وجه اشتراک تمام این «دادن و ندادن» هاست. آرایی که حاکمیت ایران به هر نحوی میخواهد در جهت مشروعیت خود بدست بیاورد.
استدلال حاکمیت بر «دادن» این است که جمهوری اسلامی اگرچه با مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی دست و پنجه نرم میکند لیکن ایران از معدود کشورهایی است که لااقل تا این لحظه از گردباد تحولات و آشوبهای منطقه به دور بوده است، نبودن جنگی به مانند عراق و سوریه و یمن به میمنت تدابیر امنیتی مقامات جمهوری اسلامی است. در طرف دیگر، آنان که میگویند «نمی دهیم» از بیکاری شدید زنان وجوانان، بحران اقتصادی و فساد اداری «بخوانید فیش های نجومی»، مدیریت بد بحران «بنویسید حادثه پلاسکو، پدیده گورخوابی و سیلاب جنوب» و از همه مهم تر تنگ کردن حوزه حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی رنج میبرند. این موارد تنها در بعد داخلی مردم ایران را با ناراحتی و آسیب های روحی و جسمی زیادی مواجه کرده است.
در بعد خارجی چند مورد مهم در کمین حاکمیت واپسگرای ایران قرار دارد. آمدن ترامپ و همسویی او با تندروهای اسرائیل، کنار یکدیگر قرار گرفتن اتحادیه عرب و مواضع تند آنها علیه حاکمیت ایران و همچنین بی پاسخ ماندن خواستههای مردم، همه و همه نشانههایی دال بر اوضاع نابسامان نظام دارد. آن چیزی که مشخص خواهد بود این است «اگر حاکمیت ایران نخواهد به گشایش دموکراتیک در خصوص انتخابات پیش رو دست بزند» هیچ بعید نیست که آتش این مداخلات گریبانگیر خود نظام شود.
در این میان رویکرد دسته دوم یعنی احزاب و جناحهای اوپوزیسونِ نظام بر سر انتخابات مشخص نشده است. و اما دسته سوم نیز کسانی هستند که نه میگویند «بدهید» و نه «ندهید» را توصیه میکنند. آنان مدعی استراتژی «خط سوم» هستند. در روزهای اخیر «جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کُردستان، کودار» بیانیهای را منتشر کرد که در میان فعالان سیاسی و مدنی بازتاب نسبتاً وسیعی داشته است. کودار مشارکت خلق کُرد و مردم ایران را به «تامین مطالبات انباشت شده» از سوی حاکمیت گره زده است. به عبارتی دیگر به اندازهای که نظام جمهوری اسلامی ایران در تحقق خواستههای حقوقی و سیاسی خلقهای ایران جدی و مصمم باشد به همان اندازه مردم ایران بحث مشارکت را تعقیب خواهند کرد.
خطی که بر این باور است «نه مداخلات خارجی را راه حل مناسب برای گذار از بحران میداند و نه با ادامه وضع موجود موافق است». خط سوم، خطی است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را وادار به تعامل با مخاطبان اصلی، یعنی خودِ ملت ایران میکند و مشارکت حداکثری خلقها در امور سیاسی و اجتماعی خودشان را اساس قرار میدهد. نمونه موفق در این ضمینه میتواند فدراسیون شمال سوریه و روژئاوا باشد. جایی که کُردها با مشارکت دادن سایر ملیتهای دیگر در پروسه سیاسی و نظامی نه به بخشی از معادلات غرب و بلوک سنّی به رهبری ترکیه تبدیل گشتند و نه بر جنایات خاندان اسد چشم فروبستند. بلکه بر اساس خودباوری و تکیه بر داشتههای خود وبر اساس سیستم خودمدیریتی توانستند خود را نیرومند سازند و بر هیولای داعش فائق آیند.
بر این اساس، حاکمیت اسلامی ایران دو راه بیشتر ندارد: یا به مطالبات انباشت شده مردم در عمل پاسخ میدهد و دست از مهندسی کردن جامعه به شیوه امنیتی بر میدارد و یا احتمال همسوشدن مداخلات خارجی با نارضایتیهای مردم و اپوزیسیون حادثهای ناگوار را برای این حاکمیت واپسگرا در بر خواهد داشت. حادثهای که اگر اتفاق اُفتد امکان جبران آن سخت به نظر میآید.
|