مسعود بارزانی، نه استقلال بلکه استمرار قدرت خود را میخواهد - سعید کرامت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۵ مرداد ۱٣۹۶ -
۶ اوت ۲۰۱۷
زمینه و سیر تاریخی رفتارسیاسی مسعود بارزانی نشان میدهد که تلاش او برای رفراندوم به منظور کسب استقلال نیست، بلکه بر سر استمرار قدرت خودش است. حتی اگر قصد بارزانی استقلال کردستان باشد، این مسیری که او در پیش گرفته است آن اقلیم را از یک تجربه شکست خورده دولتداری به سوی یک شکست به مراتب تلختر دولتسازی رهنمون خواهد نمود.
رفتار سیاسی بارزانی
برای درک و پیش بینی رفتار سیاسی بارزانی ابتدا لازم است که جنبش او را شناخت. برعکس جنبشهای مدنی، جنبش بارزانی حرکتی است که از ارزشهای عشایری الهام گرفته. این ارزشها را میتوان به شیوههای زمخت در روش اداره جامعه، تصمیم گیری، و تقسیم قدرت و ثروت در ساختار سیاسی کردستان دید.
درکنار این امر، بارزانی انرژی و توان خود را از شکاف دولتهای وبحرانهای منطقهای کسب کرده است. تاریخ نشان میدهد که منحنی نوسان فراز و نشیب این جنبش تناسب مستقیمی با این بحرانها دارد. جنبشی که حزب بارزانی در کانون آن بوده است، در دورهای که در سالهای ١٩۶٧-١٩٩١ اپوزیسیون بود، در آن مقاطعی که رابطه دولتهای ایران و عراق متشنجتر میشد، رشد میکرد؛ هنگامی که آن رابطه آرام میشد، حرکت ناسیونالیستی هم افول میکرد. جنگ اول آمریکا علیه عراق درسال ١٩٩١ میلادی این جنبش را در بخش عمدهای از کردستان به قدرت رساند. جنگ دوم آمریکا در سال ٢٠٠٣ که منجر به سرنگونی صدام حسین شد، و جنگ داخلی در عراق، امکانات وسیعتری برای بارزانی فراهم کرد و او موفق شد با توافق احزاب دیگر دو دوره ریاست اقلیم کردستان را تصاحب کند. طی توافقی جنجالی، تصاحب این پست دوسال تمدید شد. عروج داعش فرجه دیگری برای بارزانی فراهم آورد تا علیرغم اتمام دو سال ارفاقیش از پستش کناره گیری نکند.
نیاز بارزانی به بحران
اکنون که جنگ با داعش رو به پایان است، بارزانی نیازمند بحران دیگری است تا با توسل به آن بتواند تداوم حکمروایش را توجیه کند.او میداند، آرامش سیاسی زمینه رشد اعتراضات پیشروانه اجتماعی را فراهم میکند. در دوره آرامش، مردم آزادی، شفافیت و حاکمیت قانون طلب خواهند کرد. بارزانی چنین مطالبات مدنی ای را تهدید علیه قدرت خودش قلمداد میکند. پروژه رفراندوم ابزاری برای گریز از چنین وضعیتی است.
مسعود بارزانی قصد دارد با تبلیغات پیرامون مسئله استقلال هم افکار عمومی داخلی را منحرف کند و بتواند در انتخابات پارلمانی آینده کرسی لازم را کسب کند و هم با معلق گذاشتن قضیه استقلال و مشاجره کش و قوس داربا حکومت مرکزی در دوره آینده هم توجه مردم را از مسائل اصلی تر منحرف کند و هم بغداد را مسبب مشکلات کردستان معرفی کند.
عدم تمایل جدی بارزانی برای استقلال و همچنین فرهنگ سیاسی ناظر بر تفکرش باعث شده وی موسسسات مدنی و قانونی را در پروسه رفراندوم دخیل نکند. خودش کمیسیون سازمانده وبرگزارکننده رفراندوم را تعیین کرده است. نهادهای قانونی چه درکردستان، چه در عراق و چه در سطح بین المللی در این پروسه دخیل نیستند. طرفداران رای “نه به استقلال” هم نه تنها هیچ نقشی دراین پروسه ندارند، بلکه برچسپ “جاش” و” خائن” بر پیشانیشان زده شده است.
با وجود نادیده گرفتن ارزشهای مدنی دراین پروسه، مردم به رفراندمی دعوت شدهاند که کسی نمیداند رأی شان ممکن است به تولد چه هیولای سیاسیای بینجامد.
پیامدها
همه پرسی، اگربه سرانجام برسد، امکان دارد دو نتیجه به بار بیاورد:
− احتمال نزدیک به واقعیت این است که بارزانی از آن بعنوان ابزاری بازسازی اعتبارداخلی خودش و از سوی دیگر، بعنوان کارت فشار علیه دولت مرکزی و به قصد توجیه تداوم قدرت است استفاده کند. در این صورت کردستان روی همان ریل و با همان ریتم و با سکاندار کنونی پیش خواهد رفت.
− احتمال دوم استقلال کردستان است. از آنجایی که پروسه همه پرسی دارد از کانالهای غیر دمکراتیک و در شرایط نامناسب سیاسی-اقتصادی، هدایت میشود، پیامدهای این سناریو ممکن است منجر به مخاطرات جدی ای برای کردستان شود. یکی از آن مخاطرات میتواند بروز جنگهای قومی و نیابتی در منطقه باشد.
بیش از ۴٠ درصد از قلمروحاکمیت فعلی کردی، به علت ترکیب قومی ساکنینش، مورد مشاجره اقلیم کردستان و دولت مرکزی است. معلوم نیست با عربهایی که در کردستان زندگی میکنند و یا یا کردهایی که دربغداد و شهرهای دیگر عراق ساکن هستند، چگونه رفتار خواهد شد. عدم ارائه یک راه حل انسانی برای این مسئله، و وجود جریانات میلیشایی گوناگون، منطقه را آبستن ستیز قومی خونینی کرده است.
در سطح منطقه ای، ترکیه ممکن است وجود کردستان مستقل تحت رهبری بارزانی را بعنوان یک دولت “تحت الحمایه” (client state)، و بهمثابه ابزاری برای مقابله با کردهای ترکیه و کم کردن نفوذ ایران بپذیرد. اما ایران هم در مقابل اقدامات ترکیه احزاب میلیشایی دیگر را به بهانه “خودمحوری بارزانی” و “توسعه طلبی ترکیه” بسیج و تقویت خواهد کرد. به این دلیل، احتمال اینکه کردستان مبدل به میدان نبرد نیابتی میان ترکیه و ایران شود، کم نیست.
بطور خلاصه، استقلال و حق ابراز وجود یک حق انکار ناپذیر هرملتی است. این حق اما دراین شرایط و تحت مدیریت رهبری موجود، جامعه را یا به سوی یک برزخ نامعلوم میبرد یا به جانب استقلال؛ سرانجام هر دو مسیراما، به باتلاق منجر خواهد شد. به بیان دیگر، با توجه به کمبودهای مورد اشاره در بالا، تلاش برای ساختن دولت مستقل کردستان در شرایط کنونی شبیه کوشش برای ساختن سقف ساختمانی است که هنوز نقشه ساخت آن آماده نشده است.
|