سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقش چپ در حوادث مرداد ۳۲ - محمدعلی عمویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : علی الوندیان

عنوان : هر که ناموخت از روزگار


آقای عموئی برای آخرین بار نشان داد که همچنان بر سر مواضع بلشویکی خود قرار دارد.دروغ تهمت افترا دشمنی با منافع ملی وشخصیت های تاریخی چون مصدق وخلیل ملکی همچنان سر اندیشه آقای عموئی را تشگیل مید هند.سالها زندان از این مرد آزادیخواه نساخت بل چون خمینی عاشق اندیشه های خیالی جامعه سوسیالیستی باقی مانده است. جنایات بلشویک ها درشوروی ودر اروپای شرقی هر انسان با وجدانی رابه تمرد امر از مسکو وتبری جستن ازنظام خود کامه لنینیسم ویرانگر می کشاند. .ملیونها انسان قربانی سوسیالیسم حاکم بر شوروی تکانی به اندیشه این مرد نداده است.این مرد فدائی بی قید وشرط استالینیسم و دشمن هر گونه ازادی و ازاد اندیشی است.شماتت نباید کرد.احوال این مرد عبرت آور است.بر اندیشه وروزگار این مرد باید گریست.
او از ملیونها انسان که بدستور بلشویکها در اردوگا های شوروی جان دادند یا خبر ندارد ویا قلب حقیقت میکند.ملیونها انسان گمنام عموئی را نخواهند بخشید.
آقای عموئی این چه جامعه سوسیالیستی است که بشریت باید در جهنم واقعی
زجر کش شود.آقای عموئی شما روح وجان خود را به شیطانی بنا استالین فرو خته اید . برای شما متاسفم وامیدوارم عبرت دیگران شوید. با احترام.


















۴۰۱۱ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : یک دوست

عنوان : بحث سازنده بجای لج بازی!
روزبه عزیز نمی خواستم در این بحث شرکت کنم اما در گفتار شما کمی لجاجت را شاهد هستیم.
شما خود بخوبی بر این امر واقفید که تاکید برخی از دوستان بر مسئولیت رهبری تعدادی از سازمانهای سیاسی در ایجاد جو ترور و خشونت در سال های ۶۰ برپایه خط مشی جنون آمیز مسلحانه آنان علیه حکومت برآمده از انقلاب (حال موجه یا خیر) می باشد.
رهبری یک سازمان سیاسی که قدرت درک توازن نیروها را نداشته باشد و اینکه "دشمن" خود را دست کم بگیرد و درک نکند که آن "دشمن" به پشتوانه توده های میلیونی در انتظار چنین خطاهایی نشسته تا موج سرکوب را راه بیاندازد، لیاقت راه بردن یک گاری را هم ندارد چه رسد به رهبری عده ای انسان.
این سیاست ها در کشته شدن این انسانها نقش غیر قابل انکاری ایفا کرده اند.
سازمان اکثریت از مشی مسلحانه فاصله گرفت و در نتیجه چنانچه اعضایی از این سازمان و دیگر نیروهایی که مخالف سیاست های خشونت آمیز بودند در موج سرکوب های سال ۶۰ کشته شدند، قربانی سیاست های خشونت طلبان در درون و بیرون از حاکمیت شدند.
فاجعه سال ۶۷ مسئله دیگری است. درست است که بخش هایی از حکومت در انتظار تصفیه خونین نشسته بود، اما بهانه این کشتار را رهبری فرقه رجوی بدست آنان داد.
اینها مسائلی نیست که بتوان به این راحتی ها لاپوشانی کرد.
۴۰۰۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : سازمان اکثریت
آقای سهراب شما نوشته اید که : "ولی حداقل رهبری وقت اکثریت هواداران خود را با بلاهت به کشتن نداد."
سازمان فداییان اکثریت یکی از اعضای مهم خود به نام محمد رضا غبرایی را به عنوان مسول نشریه کار به حضور لاجوردی فرستادند که منجر به اعدام او شد. همچنین به تخریب و ترور شخصیت آقای همایون(هبت الله معینی چاغروند) از اعضای برجسته منصوب به ۱۶ آذر منشعب از سازمان اکثریت پرداختند و حتی برخی معتقدند که باعث دستگیری و اعدام او سازمان اکثریت بود. صدها نفر از اعضا و هواداران اکثریت در سال ۱۳۶۷ در جریان فاجعه ملی قتل عام زندانیان سیاسی توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند. شما این تناقضات را با نوشته بالای خود چگونه توضیح می دهید؟
۴۰۰۷ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : رهبرانی که با بی مسئولیتی اعضای سازمان خود را به زیر تیغ فرستادند در جنایات خمینی مشارکت داشتند.
رهائی ، در کل نوشته ات فقط یک جا درست گفتی که «نمی شود مطمن شد که واقعا حامی نظرات محفل اکثریت باشد». در انتقاد از مواضع اکثریت که در چارچوب تئوری راه رشد غیر سرمایه داری به پشتیبانی از خمینی پرداخت ، جای شک باقی نیست. ولی حداقل رهبری وقت اکثریت هواداران خود را با بلاهت به کشتن نداد. حکومت جنایتکار خمینی شمشیر از غلاف کشیده بود و با استفاده از اشتباهات مهلک بعضی از گروه های چپ و مجاهدین ، هزاران انسان شریف را به خون کشید. تحلبل درست از قوای نیروهای متخاصم شرط عقل است. رهبرانی که با بی مسئولیتی اعضای سازمان خود را به زیر تیغ فرستادند در جنایات خمینی مشارکت داشتند. این حضرات نه تنها از گذشته خود انتقاد نمی کنند بلکه طلبکار هم هستند. افرادی که به روی رفقای خود اسلحه کشیدند، جنایتکارانی هستند که فاقد هر گونه منش انسانی هستند. در مورد کومله هم علیرغم جانبازی نیروهای بدنه آن، رهبری بی کفایتی داشت. می توانی از همان آقایان در موردکمک هایی که از حکومت عراق می گرفتند تحقیق کنی. در حال حاضر هم که این آقایان چشم امید به اشغالگران عراق دارند که به ایشان آزادی و خودمختاری اعطا کند. رهبران سایر جریانات هم نظیر توکل، روحانی،... وضعیت بهتری نداشتند.
۴۰۰۴ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرمان رهائی

عنوان : غیب گوی دره شوی
آقای دره‌شوری شاهکار کرده و غیب گوئی می کند! در جو پلیسی و فاشیستی حاکم بر ایران چه حزب یا سازمان سیاسی را سراغ داشته ایم یا داریم که نقشی در سازماندهی مبارزات مردم داشتند؟ مگر حتی در سالهای نخستین بعد از قیام نیز مبارزات مردم سازماندهی شد که ایشان حالا طلبکارانه و با "صراحت" از من رسید و مدرک می خواهد؟ آیا سازمان اکثریت که او از آن دفاع می کند بعد از جدائی از سازمان چریک های فدائی خلق یک نوک سوزن مبارزات مردم را سازماندهی کرد؟

اما سازمانهای انقلابی بودند و هستند که مبارزات مردم ایران را سازماندهی کرده اند برای نمونه سازمان کومله مقاومت مردم کردستان را تا حدودی توانست سازماندهی کند بنابر این بغیر از سازمان اکثریت کسانی بودند که مبارزات مردم ایرانی را سازماندهی کردند.

مبارزات دانشجویان و کارگران و معلمان و بقیه طبقات زحمتکش اگر چه به خاطر سرکوب فاشیستی رژیم در حال حاضر قابل سازماندهی توسط سازمانهای انقلابی نیست اما این سازمانها و نیروهای انقلابی به مانند اکثریت با امید به جناحهای رژیم از ملائکه خواستار انتخاب یک آخوند متزور دیگر نشدند و با ادبیات انقلابی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی تلاش خود را برای آگاهی و ارتقا مبارزاتی مردم ایران انجام می دهند.

اما قضاوت در مورد دیگران بدون شناخت صرفا نشانه از نادانی و بلاهت نیست و می تواند انگیزه های سیاسی و تبلیغی نیز داشته باشد و از آنجا که مواضع او در حمایت از محفل اکثریت بوده است و او انتخاب کرده است که از اکثریت دفاع کند پس انتساب او به حمایت از اکثریت یک نتیجه منتطقی است و دلخوری او باعث تعجب می باشد. بهرحال کاری ندارد و او می تواند به نقش وکیل مدافعی خود خاتمه بدهد و به جمع منتقدین بپیوندد. بعد از خواندن بیشتر نظرات طبکارانه او باید گفت که شاید هم او صرفا به انگیزه حمله به نیروهای انقلابی مخالف جانب اکثریت را می گیرد. تمام حرف او خلاص شده است در سند و مدرک مبارزاتی خواستن از دیگران و از نوشته های دوپهلوی او نمی شود مطمن شد که واقعا حامی نظرات محفل اکثریت باشد. بهرحال حرف او این است که از اکثریت انتقاد نکنید و طلبکارانه پیش شرط های بیشمار می گذارد تا به خیال خود خودتان منتقدین را از انتقاد کردن باز دارد!

موضوع بحث فعلی راهکار دادن به مردم ستمدیده ایران نیست که شخصیت ها و سازمانهای سیاسی به هر شکل ممکن مشغول به آن هستند اما با شعار خواندن روشنگری مردم ایران او موزیانه تلاش می کند آگاهی دادن و تشویق مردم به مبارزه را بی فایده و موردی کهنه جلوه دهد. این شیوه معمول نیز یکی از شیوه های مورد پسند بریدههای سیاسی از جمله محفل اکثریت است که از رادیکالیزه شدن مبارزات مردم در هراسند.


همانطور که خود او نوشت من او را نمی شناسم اما معلوم نیست که زحمتکشان کی به او نمایندگی دادند که به اطلاع عموم برساند که منتظر کسی هستند یا نیستند. او قاطعانه فتوا می دهد که اگر زحمتکشان می خواستند منتظر ما باشند که آنها را رهبری و سازماندهی کنیم، مطمئنا هیچ مبارزه ای در ایران پا نمی گرفت!

هدف من قانع کردن او نیست زیرا از نظر من معلوم است اعتقادی به مبارزات مردمی یا ندارد و یا به دنبال اذان روضه یاس و ناامیدی می باشد که در نهایت امداد غیبی به ادامه حیات رژیم فاشیست می باشد. ما را به خیر و او را به جایی که به مبارزات مردمی شری نرساند!
۴۰۰۰ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرش ...

عنوان : پس به ناچار نتیجه گیری را به فردا می سپاریم
با تشکر از رهایی عزیز و همه.
البته من جواب سئوال خود را نگرفتم. من اعتقاد دارم که بحث را نباید به جدل کشاند
بلکه باید هر کسی در حد خود سئوال کند یا جواب بدهد و بعد از بحث با انبوهی از نکات و سئوالات جدید به خلوت زندگی فردی خود برود تا پروسه ی به اوج رسیدن در او - شخص - جاری شود و پخته گردد و نتیجه دهد ، نتیجه ی درست. مرغ بیست و یک روز روی تخم می خوابد تا جوجه در بیاید ، اما جوجه ی ماشینی در زمان بسیار کوتاهی در می آید. ظاهراً همان جوجه است: پا و نک و پر و بال دارد ، جیک جیک هم می کند ، اما همان جوجه نیست. گاهی برای بعضی از مسایل پیچیده گرفتن جواب درست را باید به تاریخ و آینده سپرد ، زیرا اگر زور بزنیم جوجه ی ماشینی در می آید. پس نتیجه ی بحث را نباید حتماً همان روز گرفت. ما - انسان ها - عادت داریم در بحثی که می کنیم نتیجه را در همان روز بگیریم ، در حالی که واقعیت زندگی اغلب عکس آن را ثابت کرده.
یعنی چه؟
یعنی اینکه ممکن است در بحثی من امروز مخالف شما باشم اما شش ماه دیگر وقتی آنطور که باید دو ریالی من می افتد و موافق شما می گردم ، و یا بر عکس.

شاد و پیروز باشید.
٣۹۹۶ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : سهراب دره‌شوری

عنوان : اشتباهات بزرگ اکثریت توجیه گر سیاستهای معجوج چپ افراطی نیست.
جناب « آرمان رهایی»، قضاوت در مورد دیگران بدون شناخت نشانه نادانی و بلاهت است. بنابرین از انتساب دیگران به فلان و بهمان گروه خودداری کن.
من به صراحت می گویم که شما هیچ نقشی در سازماندهی مبارزات مردم ندارید. اگر غیر از این است فقط یک نمونه ارایه کنید. اشتباهات بزرگ اکثریت توجیه گر سیاستهای معجوج چپ افراطی نیست. فکر می کنی اگر اکثریت به جای راست روی، چپ روی می کرد و مثلا نظیر اقلیت چند جوخه رزمی تشکیل می داد، حکومت جنایتکار خمینی سرنگون میشد؟ در آن حالت شمار زیادتری قربانی جلادان رژیم می شدند. در حال حاضر هم بدون هیچ حضور موثر در داخل کشور سخن از مسلح کردن و سازماندهی کارگران و زحمتکشان می کنی. آقای محترم اگر اینها شعار نیست پس چیست؟ به قول معروف دو صد گفته چون نیم کردار نیست. اکثریت مردم در ایران زیر فشار زندگی له شده اند و حالا سر کار به جای ارایه راهکار عملی برای خروج از این وضعیت اسفبار، شعارپراکنی می کنی. اگرزحمتکشان می خواستند منتظر شما باشند که آنها را رهبری و سازماندهی کنید، مطمئنا هیچ مبارزه ای در ایران پا نمی گرفت.
٣۹۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرمان رهائی

عنوان : سرکوب رژیم
آقای آرش عزیز من فکر می کنم آقای محسن کوشا به زیباترین شکل جواب شما را در همین بخش نظرات دادند و اکنون کاملا واضح است که رژیم فاشیست خمینی در جهت نجات نظام پوسیده سرمایه داری ایران کمر به سرکوب و قتل عام انقلابیون رادیکال بسته بود. جنگی در کار نبود بلکه مقاومت انقلابیون در مقابل سرکوب در شکل محدودی در مناطقی از ایران انجام شد از جمله از کردستان انقلابی می توان یاد کرد. اتفاقا اکنون معلوم می شود که مقاومت باید بیشتر می شد و نیروهای انقلابی باید با همبستگی با یکدیگر به مقابله با فاشیست های اسلامی می پرداختند. حزب توده و اکثریت عملا در جبهه فاشیست ها به مقابله با انقلابیون پرداختند و جنایتهای رژیم را در صحنه داخلی و بین اللمل تطهیر کردند. اکنون همه خوب می دانیم که این رژیم فاشیست را در مرحله نهائی با قهر انقلابی به زیر باید کشید و هر زمان شرایط محیا بشود باید به مسلح کردن و سازماندهی کارگران و زحمتکشان اقدام کرد و فاشیستهای اسلامی ایرانی را سرنگون کرد. مطمن باشید انقلاب در راه است و روسیاهی این بار نیز برای اکثریت و حزب توده خواهد ماند.
٣۹۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرمان رهائی

عنوان : نیروهای بالنده و انقلابی واقعی
آیت الله طالقانی در یکی از سخنرانی هایش بعد از قیام ۵۷ به انقلابیون چپ هشدار می داد که مسائل و مشگلات کارگران به آنها ربطی ندارد و طلبکارانه از آنها می پرسید که lمگر آنها قیم کارگران هستند و اکنون این آقای اکثریتی حرفی مشابه می زند که مبارزات مردم در ایران هیچ ارتباطی به نیروهای خود خوانده «انقلابی و بالنده» ندارد. او از این هم فراتر می رود و ادعا می کند که این نیرو ها هیچ نقشی در این مبارزات ندارند و بعد به سبک زمامداران جمهوری اسلامی فرمان می دهد که بهتر است این مدعیان، مبارزات مردم در داخل ایران را مصادره نکنند و به جای انتقاد مداوم از دیگران، کارنامه گذشنه و برنامه فعلی خود را ارایه دهند!

حرف او همان است که محفل اکثریت برای توجیح بی عملی خود و منحل کردن تشکیلات خود در ایران سالها است می زند و برای اینکه از قافله عقب نماند از بقیه سند و مدرک می خواهد که بی عملی شرمگین خود را توجیح کند. البته چندی است که اخبار مبارزاتی دانشجویان چپ آنها را هراسناک کرده و به اصطلاح فیلشان یاد هندوستان کرده و دوباره می خواهند خود را چپ جا بزنند. آنها دوست دارند همزمان با اعتقاد به لیبرالیسم مدال چپ بر سینه آویزان کنند.
٣۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرمان رهائی

عنوان : نیروهای بالنده و انقلابی واقعی
آیت الله طالقانی در یکی از سخنرانی هایش بعد از قیام ۵۷ به انقلابیون چپ هشدار می داد که مسائل و مشگلات کارگران به آنها ربطی ندارد و طلبکارانه از آنها می پرسید که lمگر آنها قیم کارگران هستند و اکنون این آقای اکثریتی حرفی مشابه می زند که مبارزات مردم در ایران هیچ ارتباطی به نیروهای خود خوانده «انقلابی و بالنده» ندارد. او از این هم فراتر می رود و ادعا می کند که این نیرو ها هیچ نقشی در این مبارزات ندارند و بعد به سبک زمامداران جمهوری اسلامی فرمان می دهد که بهتر است این مدعیان، مبارزات مردم در داخل ایران را مصادره نکنند و به جای انتقاد مداوم از دیگران، کارنامه گذشنه و برنامه فعلی خود را ارایه دهند!

حرف او همان است که محفل اکثریت برای توجیح بی عملی خود و منحل کردن تشکیلات خود در ایران سالها است می زند و برای اینکه از قافله عقب نماند از بقیه سند و مدرک می خواهد که بی عملی شرمگین خود را توجیح کند. البته چندی است که اخبار مبارزاتی دانشجویان چپ آنها را هراسناک کرده و به اصطلاح فیلشان یاد هندوستان کرده و دوباره می خواهند خود را چپ جا بزنند. آنها دوست دارند همزمان با اعتقاد به لیبرالیسم مدال چپ بر سینه آویزان کنند.
٣۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست