سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اشاراتی بر نظرگاه «تشکیل جنبش فراگیر جمهوریخواهی» - دکتر مهرداد مشایخی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بابک مهرانی

عنوان : سپاس
با سلام و سپاس از تذکر دکتر مرشد
من هم استدعا می کنم در باره ی موضوع مورد بحث جناب مشایخی در این پست اظهار نظر کنیم نه اینکه رشته ی کلام با کامنت های طولانی تر از اصل مطلب فراموش از دست بدهیم .. «هرچیز بجای خویش نیکوست»
۶۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : یکی به دو و یکی به سه
به ترتیب، و پیش از همه خدمت آقای جیغ غانی باید یادآوری کنم، همان طور که می گویند، «هیچ پرسشی ابلهانه نیست» و در نتیجه می توانیم بگوییم که هیچ پرسشی، این طور که شما نوشته اید، «توهم پراکنی» نمی تواند باشد. مدتی پیش شاید دو سال پیشپپف دقیقا به یاد نمی آورم، تعدادی فیلم از از جلسات و گردهم آیی های جمهوری خواهان...در نشریات انترنتی منتشر شده بود که من تقریبا همه‍ی آنها را دیدم و تعدادی مقاله...بین مقالات یک نفر از «پنجاه درصد» یعنی پنجاه درصد مخارج سفر شرکت کنندگان نوشته بود...و شاید هم که من بد فهمیده باشد...در هر صورت در این جامعه هر چیزی قیمتی دارد، سالن ، بلیط رفت و آمد شهری، کوپن غذا و مسائلی از این قبیل...که در نهایت این پرسش را برای من مطرح کرد که این بودجه ها هر چند ناچیز، از کجا تهیه می شود؟ و البته می دانید که آنهایی هم که توان پرداخت چنین مخارجی را دارند، روشن است که افرادی هستند که توانایی چنین کارهایی را دارند...بیش از این درباره این موضوع نمی نویسم. چون که باید برای توضیح آن یک رمان بنویسم. و باز هم البته روابط با محافل کشورهای میزبان مطرح می باشد.

بر این اساس پرسش من «توهم پراکنی» نبوده، و هیچ نفعی هم در این کار نمی بینم. من نمی پرسم که توهم پراکنی کنم. می پرسم که شمایی که می دانید و یا جمهوری خواهان دموکراتیک و لائیک پاسخ آن را بدهند که اتفاقا اگر توهمی وجود دارد، توهم زدایی شود.

و اما در مورد بسیار پراکنده‍ی آقای ناصری از ورامین، متأسفانه مطلب مشخصی را مطرح نمی کند، از نقد خبری نیست بلکه می توانم بگویم که چیزی ست شبیه یک ناسزاگویی مودبانه. حال نمی دانم چه هیزم تری من به ایشان فروخته ام؟
ولی با این وجود نکته ی بسیار ظریف و پر اهمیتی در برآورد کلی ایشان مشاهده کردم که تصور می کنم، قابلیت این را داشته باشد که آن را مطرح کنم و بخودم اجازه می دهم که توجه تمامی آنهایی را که خواهان آزادی و دموکراسی هستند به این نکته جلب کنم. در هر صورت اگر بنابراین باشد که من شما را تشنه لب چشمه ببرم و تشنه بازگردانم، بار دیگر دوستان از خواندن مطالب من قطه نظر خواهند کرد.
به این جمله‍ی آقای ناصری از ورامین توجه کنید : «مسئله ی مهم این است که هر جا که ایشان نباشد و ایشان همه کاره نباشد بد و اخ است»
اگر خوب به این جمله دقت کنیم، و احتمالات معانی و «قصدیت» آن را تحلیل کنیم، بوی تبعیض از آن بر می خیزد و با حذف «ایشان» هم بیت و قافیه است.
به این علت که من نیز در این جا مثل هر یک از خوانشگران فعال ، نظرم را می گویم و سعی می کنم در بحث شرکت کنم. پیش از همه پرسشی که درباره‍ی این جمله می توانیم مطرح کنیم، و در صورتی که بخواهیم چنین نگرشی را به یک اصل فراگیر گسترش دهیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟ - : [که اگر تو نباشی به این معنا نیست که حتما بد است] [اگر تو همه کاره نباشی و کاره ای نباشی و اگر تو از گرسنگی بمیری مفهومش این نیست که حتما باید رستوران هتل هیلتون را محکوم کنی، ...] می دانید می شود خیلی این اصل را گسترش داد، ولی ما باید به تمام شگردهای تروریسم فرهنگی که الزاما ایدئولوژیک است و در اطراف ما پرسه می زند و بعضا بیداد می کند، آگاه باشیم. که چگونه شما می توانید از طریق زبان فردی را بمیرانید (نمایشنامه «با عشق شوخی نمی کنند» نوشته آلفرد دو موسه از این نقطه نظر می تواند الگوی بارزی در عمل کرد زبان باشد . فرهنگ اختناق گرای ایرانی در این کار استاد است. البته این فرهنگ طبقه حاکم است و ایدئولوژیک می باشد، به همین علت افرادی که از آن تبعیت می کنند الزاما نباید بورژوا باشند. با این وجود ما به محض اینکه به مکانیسم ترفند پی ببریم ( مثل مکانیسم آزار و شکنجه روانی) بخش مهمی از مشکل را حل کرده ایم.
و امّا موضوع دیگری نیز مطرح می باشد که بیشتر به صرف و نحو در ساحت بحث و جدل مزبوط می شود. من بار ها کتاب بی نظیر شوپن هاور را یادآور شده ام : «هنر همیشه حق به جانب بودن» و این بار هم آن را یاد آور می شود، در سی و هفت استراتاژم برای بیرون راندن حریف از میدان ( و نه بخاطر حقیقت بلکه تنها به خاطر حق بخ جانب بودن و حق به جانب ماندن) که در سی و هشتمین که به نام اولتیم استراتاژم آورده شده است، چنین است که وقتی می بیند می رود که حریف با استدلالش پیروز شود، موضوع را به شخص حریف باز می گرداند و گویی که موضوع این و یا آن نبوده، بلکه شخص مطرح می باشد و شروع می کند به هجو نامه نویسی و ناسزاگویی. این استراتژی که آقای ناصری از ورامین در بحث در پیش گرفته است، بنابراین کاملا شناخته شده و آرشیو شده است و هیچ ابهامی در بی اعتباری شیوه ی بحث و جدل باقی نمی گذارد.
علاوه بر همه اینها باید از ایشان بپرسیم که شما از کجا، از ورامین چگونه از مطالعات من خبر دارید؟ که من کاپیتال مارکس را مطالعه می کنم و یا «نبرد من»؟ فکر نمی کنید که یک کمی در پیشگویی هایتان زیاده روی کرده اید؟ ولی من به شما اطمینان می دهم که شما هیچ اطلاعی از کتاب هایی که من روی میزم دارم ندارید. چنین کاری از عهده شما خارج است، و طبیعی هم هست که از عهده شما خارج باشد. ولی چیزی که غیر طبیعی ست این است که شما ادعا کنید من چه کتاب هایی روی میزم دارم و ادعا کنید که همین طور است که شما می گویید.

و امّا راویان اخبار جناب سر مست از تهران میدان شاه (امام سابق) را مشاهدهمی کنیم که منتظر رضا شاه است. یعنی همان موضوعی که پیش از این درباره جا به جا شدن اعتقادات مذهبی و نظریان و آرزوها و آرمان های سیاسی مطرح کردم. یکی چشم براه جمهوری خواهان است و آن یکی آرزوی بازگشت یک رضا شاه را خواب می بیند...
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
۶۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : جیج غانی

عنوان : درود
بر هم میهنانی چون ناصری و سرمست که برای فهم مطالبشان لازم نیست تا انسان "پشتک" بزند و مجبور شود تا مطلب را "سر و ته" بخواند!
درود بر شما هم میهنانی که از دل می نویسید، روشن می نویسید و برای فهم مطالبتان هیچکس احتیاج به مترجم ندارد!
زنده باشید.
۶۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : سر مست از تهران میدان شاه (امام سابق)

عنوان : اگر آتش دربگیرد ارتش جهان نتواند که جواب دهد. همه بیدار شویم
آنچه از نوشته ی ایرج رشتی استباط می شود و حمید محوی را هم از هول حلیم در دیگ انداخته این است که در جمهوری ایران قوم گرایی مطرح خواهد شد و ایران تکه پاره می شود و بنا بر این باید رضا شاه دیگری از تخمه ی رضا شاه اول بیاید و مارا از تکه تکه شدن ایران نجات دهد. که البته اگر جمهوریخواهان لاییک کارشان را خوب انجام ندهند همین هم خواهد شد. یعنی یا ایران تکه تکه می شود و یا فرزند شاه فقید پایش را در رکاب می کند! در هر حال در ایران وضع طوری ست که هر لحظه ممکن است جرقه ای بنیان این حکومت را بسوزاند. این مسئله ممکن است یک ساعت دیگر یا شش ماه دیگر اتفاق بیفتد، برنامه ی جمهوریخواهان در این رابطه چیست؟؟ از کنترل داخله گرفته تا خارجه از کنترل مرزها گرفته تا کنترل خشم سرکوفته سی ساله، از آنجا که سی سال است این رژیم در ایران ما ناجونمردپروری کرده و ما با خیل عظیم اوباشان طرفیم چه فکر کرده، اوباشانی که فرزندان خلف خود خمینی و روحانیتند، جمهوریخواهان برای اینهمه بیمار مسخ شده از بسیجی و پاسدار گرفته تا زندانی سیاسی و مجاهد و چه و چه که خود اینها همه برای ایران مشکل سازند چه فکری کرده؟ به نظر من جمهوریخواهان باید اتاقهای فکر تشکیل دهند و هر اتاق مثل یک وزارتخانه اوضاع ایران را از نظر علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، داخلی، خارجی و...مورد مداقه قرار دهند. همانطور که گفتم وضع در ایران چنان است که ممکن است همین امشب صعقه ای رخ دهد. مملکت ما پر از گاز احتراق و مواد انفجار است کافی اتفاقی در گوشه ای از تهران بشود و تنها یک ربع ساعت طول بکشد. آنوقت واقعا ارتش دنیا نتواند که جواب دهد.
۶۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : ناصری از ورامین

عنوان : آقای جیج فانی نگران نباشید
شما اگر بنوشته های هرازگاه و ریتمدار و ضربآهنگ این حضرت حمید محوی نگاه کنید کمتر تعادلی در نوشتارش هست. البته کسانی گاهی جوبهایی را به ایشان می دهند و از قرار نوشتار ایشان، ایشان بلافاصله احساساتی می شوند و زخمی. ولی از آنجا که این عدم تعادل مثل صرع این حضرت را می گیرد ایشان دوباره خودش را شارژه می کند و دوباره افاضات می فرماید. مسئله ی مهم این است که هر جا که ایشان نباشد و ایشان همه کاره نباشد بد و اخ است! و از آنجا که بقول خود ایشان از خانه بیرون نمی رود تا جایی را تاسیس کند یا افتتاح کند یا نظریه پردازی کند یا پرده برداری کند بنا بر این هر اتفاقی که بیفتد حتا افتادن برگ از درخت کار امپریالسم جهانی و باید آنرا تخطئه کرد. و البته ایشان به خاطر همان ده صفحه خواندن «کاپیتال» مارکس و « نبرد من» استالین اطلاعات عمیقی نسبت به همه چیز از سیاسی گرفته تا پزشکی و از بقالی گرفته تا تجارت و از راه آهن گرفته تا اتوبوسرانی از کاپیتالیسم گرفته تا امپریالیسم،از روانکاوی و روانپزشکی گرفته تا جراحی قلب از فیزیک اتمی گرفته تا فیزیک بالینی از لاهوت گرفته تا ناسوت و خلاصه با همه مطالعه ی عمیقی که گفتم ایشان حتا از همه تن حریف هم همه تن حریفتر است. شما اگر بنوشته های بیدریغ و عالمانه ی ایشان توجه کنید منظور ایشان این است که هر رویداد و رخدادی را از نطفه خفه کند تاخلاصه هیچ خبری جایی نباشد وقتی هیچ خبری جایی نبود یعنی همه جهان در حالت هارمونیک با ایشان بود ، آنوقت ایشان می تواند با خیال آسوده فکر کند و بگوید که آخ جون همه مثل منند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند!
همه ایرانیا بیکارند!
شما اگر به دید و بازدید ایشان و منظره ی اینترنتی ایشان نگاه کنید آنچه را این کوچک گفت دستگیرتان خواهد شد. اما شما بدانید که ما در ایران چشمبراه پیشرفتهای جمهوریخواهانیم. در غیر اینصورت این پادشاهیخواهانند که پیش خواهند رفت.
۶۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : جیج غانی

عنوان : بودجهء کدام کار؟
آقای حمید محوی هم میهن سئوال دار!
لطف بفرمائید روشن فرمائید که بودجهء کدام فعالیت را می خواهید بدانید از کجا می آید؟!
این جنبش نه یک رادیو دارد، نه یک تلویزیون دارد، نه یک نشریهء مرکزی دارد!
عزیز من کدام بودجه؟!
تمامی فعالیت های نه چندان "بزرگ" این حرکت از "دوازده فروردین روز نه به جمهوری اسلامی، آری به جمهوری"، نشست موسس، نشست سراسری دوم و سومین نشست سراسری، تا امروز از جیب ِتک تک ِهمراهان مشارنت کننده در هر برنامه ای، در همبستگی با جنبش پرداخت گردیده است و تابلوی خرج و دخل آن نیز فورا به عموم اعلان گردیده است.
لطفا توهم پراکنی نفرمائید. اگر واقعا بیطرفید شایسته است سئوال بفرمائید کتاب های چند صد صفحه ای و رسانه هائی که در نفی این جنبش کار، چاپ، تبلیغ و منتشر می گردند، بودجهء خود را از کجا تامین می فرمایند؟!
طبق اسناد این جنبش کلیهء هزینه های ِعمومی این جنبش؛ روزی که کارها براه افتند؛ از سوی همراهان تامین خواهد گردید و این جنبش در قبال این کمک ها هیچ تعهدی را نیز نخواهد پذیرفت. اما همانطور که گفتم متاسفانه بر اثر بسیاری کارشکنی ها هنوز پس از بیش از چهار سال از تاریخ تاسیس ِ این جنبش کارها آغاز نشده اند.
هم میهنان گرامی در این ماجرا، خود پیدا خواهند کرد پرتقال فروش را آقای حمید محوی!
۶۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : پاسخ برای محبوبه دانشجو از تهران
محبوبه ی گرامی، از تشویق هایت سپاسگذارم.
اتحاد، مبارزه، پیروزی
از شعارهای قدیمی شما دانشجویان ایرانی ست.

پیروز باشید
۶۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محبوبه دانشجو از تهران

عنوان : حمید خان محوی ببخشید
دو هزار و هشتصد و پنجاه و چهار بار دیگر تکرار خواهی کرد.
۶۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : محبوبه دانشجو از تهران

عنوان : حمید خان محوی
حمید خان سلام حالت چطوره عددت خیلی باحاله! دو نهصد و پنجاه چهار بار تکرار!
۶۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : آموزش و آزادی : مسئله بسیار ساده است
به نظرم می رسد که این ایرج رشتی باید فرد با هوش و آگاهی باشد، و مسائل و پیشنهادهای جالبی مطرح می کند.
علاوه بر این می خواستم پرسش اولیه ام را یک بار دیگر تکرار کنم. این طور که به نظر می رسد برخی گروه ها و تشکیلات دوست ندارند از منابع مالی خود حرف بزنند و در این زمینه شفافیت داشته باشند. در هر صورت من خیلی کنجکاو هستم بدانم که جمهوری خواهان لائیک و دموکراتیک بودجه هایشان را از کجا تأمین می کنند؟
در پایان یک کامنت هم برای آقای ایرج رشتی گرامی که گفته بود : «انتخابات آزاد ـ بیان آزاد می طلب»
بیان آزاد هم آموزش آزاد یعنی حق آموزش و استفاده از نهادها امکانات آموزشی و امکان استفاده از رسانه ها را قویا می طلبد که بدون آن آزادی بیان هم مفهومی نخواهد داشت. روی موضوع آموزش تأکید کردم، چون که غالبا فراموش می شود. در هر صورت نگران نباشیداین موضوع را دو هزار و هشتصد و پنجاه و چهار بار دیگر تکرار خواهم کرد.
۶۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست