سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

۲۱ آذر و امروز - سیروس مددی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : درود بر شما که دارید این سکوت کثیف را می شکنید ، جوی ایجاد کرده اند که کسی جرأت نظر دادن ندارد ..........

عنوان : "پان" درد مردم ما را حل نمی کند .............
سلام بر سیروس مددی و سلام بر بهروز مطلب زاده

باید به شما تبریک گفت که دارید سکوت را می شکنید. سکوتی که جمع کثیری از جوانان شریف و حق طلب آذربایجان را به چنگ گرگ انداخته.

دارن با هیاهو و دروغ مسایل اصلی جهان یعنی مبارزه ی طبقاتی ، فقر ، تجاوز و جنایت بر علیه بشریت را با مسئله ای واهی و خیالی به نام "پان" عوض می کنند.
قربانیان اصلی این جریان ، که عموماً هم جوانان هستند قبل از اینکه بدانند به چه دامی افتاده اند از مسیر اصلی زندگی بشر امروز بکلی دور می شوند و بعد از آن برای همیشه به تاریکخانه ی تاریخ می روند چنان ، که دیگر امید باز گشتی برایشان نیست. زیرا به مسایلی آن ها را مشغول می کنند که ظاهراً جهانی اند و در واقع وجود خارجی ندارد. چرا؟
زیرا رهبران آن جریان به روشنی روز می دانند که چنین چیزی ممکن نیست که از ایران تا چین و ماچین به هم بپیوندند.خودشان می دانند به هزار و یک دلیل این شدنی نیست. تنها سودش را آن هایی می برند که موفق شده اند ذهن انسان دوران ما را از فقر ، ظلم و بیداد زمانه دور سازند. تا غارتگران مردم به نام "پان" مهربانانه بچاپند.
جامعه ی تمام ترکی چگونه جامعه ای خواهد بود، آیا بجای مبارزه در راه حق و حقوق مردم ،بجای شعار ایجاد سندیکا و اتحادیه ، زوزه ی گرگ شعارش خواهد بود!؟
در چنین جامعه ای رابطه ی فقیر با غنی چگونه رابطه ای خواهد بود؟
آیا بهره کش و زالوی این جامعه ی "پان" یک زالوی مهربان خواهد بود!؟

من تا به حال کمتر مقاله ای در باب این موجودات ضد بشری که بار ها در گوشه و کنار جهان مردم خود و دیگران را به خاک و خون کشیده اند ، به این روشنی دیده ام. اغلب آقایانی که خیالات رهبری در سر دارند ، سکوت پیشه کرده اند و نمی آیند این جریان ناپاک و ضد خلقی را افشا کنند. این آقایان باید بدانند که در نهایت با این جریان ضد تاریخی روبرو خواهند بود و چه بسی آن روز دیگر برای روبرویی با این نیروی خون گرا و در نتیجه خون ریز خیلی دیر باشد.
چرا؟
برای اینکه مرکز این گروه ضد تاریخی که ترکیه است ، در هر شهری بیست نفر آدم ندارند و این در حالی است که این ها توانسته اند در سایه ی ظلمی که بر مردم ایران می رود ،از هزاران جوان نا آگاه اما شیفته ی حق و مبارزه سمپات گیری کنند
آقایان - سران - و احزابی که امروز سکوت کرده اند بیشک فردا چوب سکوت خود را خواهند خورد ، زیرا آن ها دیر یا زود ناچار خواهند شد که حرف خود را بزنند و بگویند: ما می خواهیم که کودکان پنج ، شش ساله به جای کارگاه قالی بافی به مدرسه بروند. و آنگاه است که با زوزه ی گرگ روبرو خواهند شد ، که تا بجنبند گرگان آن ها را دریده اند. به عنوان نمونه در جنگ ارتجاعی ارمنی - آذربایجانی ، بسیاری از انسان های شریف و خواستار سعادت مردم در آن هیاهو ناخود آگاه افتادند و کمی دیر تر وقتی دیدند که این ره به ترکستان است ، صدای خود را بلند کردند و بلافاصله داشناک ها و پان تورک ها به آن ها گفتند خفه شید خائنین!

فردا بیشک گرگ ها خطاب به بسیاری از معترضین همان حرف را خواهند زد ، آن روز اما دیگر خیلی دیر است.
جوانی تعریف می کرد و می گفت: من همراه شان بودم و شعار می دادم و فکر می کردم فقط شعار است. وقتی دیدم وارد خانه ها می شوند و زن و بچه ی مردم را به طبقات بالا می برند و پرت می کنند به خیابان من خود را کنار کشیدم ، به سویم تف پرت کردند و گفتند برو گم شو خائی!
هنوز خیلی دیر نشده است ، جلوی گرگ بایستید و به جوانان آذربایجان بگویید که ما نه طالب گرگ بلکه طالب حقوق مردم خود هستیم.
خیلی از جوان ها حتی نمی دانند که وارد چه سازمان مخوف ، ضد بشری و ضد تاریخی ای شده اند. راهنمایی رهبران امروز می تواند مانند یک واکسن مفید باشد ، فردا اما دیر است.
مردم ارمنی و آذربایجانی قرن ها در کنار هم زیستند و ناگهان این آقایان آمدند و گفتنند چه نشسته اید مگر نمی دانید دشمن همید. و بعد از آن فاجعه آغاز شد چنان که صد سال هم که بگذرد این فاجعه را سر فراموشی نیست.
راستی چه کسانی در این میان سود بردند؟ و چه کسانی به روز سیاه نشستند؟
طبیعی است که سودجویان و غارتگران به آرزوی خود رسیدند و زحمتکشان نابود شدند. داشناک ها و پان تورک های "دلسوز" هریک به مردم خود گفتند : همدیگر را بدرید. که در نتیجه زن و بچه ی مردم را از ساختمان های بلند به زمین پرت کردند. و چنان صحنه ی مخوفی آفریدند که دیگر کسی جرأت نمی کند بگوید ، زنده باد صلح.

آقایانی که سکوت پیشه کرده اید ومنتظر گرفتن ماهی از آب گل آلود فردا هستید ، می ترسم ، می ترسم خودتان فردا ماهی آن آب گردید. این جریان اگر حاکم گردد تک تک مبارزین راه سعادت مردم را به دادگاه های پنج دقیقه ای می کشاند. این جریان یک جریان ضد مردمی ، و بسیار خطرناک است. از رشد چنین جریاناتی فاشیست در اروپا زاده شد. آن ها هم همینگونه شروع کردند. آنجا نیز سخن از خون بود. خون "کثیف" و خون "پاک"!
ما باید ، به انسان و حقوق او بیندیشیم ، سقوط تا درجه ی یک خون گرا و در نتیجه خون ریز - چون خون طرف مقابل کثیف به حساب می آید و باید ریخته شود - شرم آور است. و تأسف آور تر این است که گاه این طرز تفکر ضد انسانی به وسیله ی مبارزین شکست خورده ی دیروز سامان دهی می شود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی این چه را نشان می دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیا این اعمال گواه آن است که این آقایان و گاه خانم ها دیروز اتفاقی در جبهه مردم قرار گرفته بودند؟
یا اینکه سکوتشان مصلحت آمیز است؟
آیا به این اندیشیده اند که فردا خود ممکن است قربانی سکوت امروز خود گردند؟
شرم آور است که بشر قرن بیست و یک که مرز ها دارد از میان می رود خون گرا گردیده!!!!!!!!!!! و به این وسیله هزاران جوان حق طلب را که حتی نمی دانند به کجا می روند با خود به بیراهه ی تاریخ می برند.
سکوت امروز آگاهانه و نا آگاهانه خیانت به مبارزه و زحمتکشان است و غیر از این نیست.
اگر به مردم فکر نمی کنید و سرنوشتشان چندان برای شما مهم نیست حد اقل به اینده ی خود ایندیشید. زیرا این جریان هیچ تفکر مردمی ای را تحمل نخواهد کرد. تا تف "پان" ها و تاریخ به سویتان پرتاب نشده حرکتی به خود بدهید.
این حرکت قبل از هر چیز به سود خودتان است ، زیرا فردا که خشک و تر می سوزد شما نیز ممکن است که جان سالم بدر نبرید.
بیایید برای نجات خود و جوانان نا آگاه به میدان در آیید.
۶۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

    از : علی تهرانی

عنوان : پدیده ای نوظهور در سیاست ایران زمین
فاجعه ای بزرگتر از ظهور جمهوری اسلامی، وجود افرادی (اعجوبه هایی) مثل ایشان در صحنه سیاست است. مردم ایران حداقل به یک نسل دیگر زمان احتیاج دارند تا به بلوغ فکری و تعادل سیاسی برسند.

به اطلاع رسانی در باره این پدیده ها ادامه دهید.

با تشکر
۶۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست