سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

با این رژیم چه باید کرد؟ - اکبر گنجی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خطوط کلی

عنوان : خطوط کلی این مقاله، درست است
«تحریم اقتصادی هوشمند»، هیچ نیست به جز نیرنگی برای پنهان کردن نیت شوم ویران کردن ایران. و به طور خاص از طرف عوامل یکی از همان دو گروه که اکبر گنجی به درستی از آن ها با عنوان «دو گروه بدنام» یاد کرده است تبلیغ می شود.
این گروه بدنام، البته به طور رسمی و با «افتخار»، و با بی شرمی مطلق، علناً خواهان تحریم اقتصادی همه جانبه است و حمایت از «راه حل سوم» مهر تابان خودش. (حمله هوایی به ایران، و ویران کردن تمام تأسیسات زیر بنایی کشور، و بعد هم حمله زمینی با استفاده از این گروه). اما همزمان، به طور غیر رسمی، توسط «محمد.پ» (از دوستان و همدستان «حسن. د») به ترویج ایده «تحریم هوشمند» در آمریکا مشغول است و می کوشد تا برای ایز گم کردن، از دو شیوه مسقیم و غیر مستقیم، و علنی و پنهان، استفاده کند.

حرف این ها مشخص است: باید مردم را آنقدر به جان آورد تا راه برای تجاوز نظامی در موقعیتی که مردم به حالت انفعالی فرو رفته باشند و آماده «نجات» از دست دشمن داخلی به دست دشمن خارجی باشند هموار شود. این ها فکر می کنند که در آن صورت، همانی پیش می آید که خودشان می خواهند: همان «راه حل سوم». اما اشتباه محاسبه شان در این است که فکر می کنند در آن صورت فرضی، از آن ها استفاده ای فراتر از «مزدوری موقت و مهلت دار» خواهد شد و به هدفی که دارند خواهند رسید.

من گرچه با اکبر گنجی، در یک افق فکری نیستم، اما خطوط کلی این نوشته او را تأیید می کنم، ضمن حفظ اختلاف در بعضی اجزاء نوشته. اگر هم لازم شود، موضوع را به گونه ای روشن تر خواهم نوشت.
۱۵۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨       

    از : طرفدار تحریم اقتصادی هوشمند

عنوان : یک تذکر دیگر!
آقای گنجی گفته اند که بسیاری از نیروهای سیاسی از تحریم دفاع نکرده اند. اما دفاع نکردن از تحریم به معنی مخالفت با تحریم نیست! من هم مخالف دفاع علنی از تحریم اقتصادی ایران توسط فعالین سیاسی شناخته شده هستم. چون این یک حرکت سیاسی اشتباه خواهد بود و بهانه به دست رژیم برای سرکوب اعتراضات مردم به دلیل همراهی با دشمن خواهد داد. واکنش درست فعالین سیاسی در مقابل تحریم اقتصادی، سکوت است. یعنی نه غرب را تشویق به تحریم باید کرد و نه برای جلوگیری از تحریم باید لابی گری کرد! غرب راه خود را خواهد رفت و در زمان لازم تحریم هم خواهد کرد ولی ما باید بدون آنکه از تحریم غرب استقبال کنیم و یا آنکه برای جلوگیری از تحریم ایران، راهپیمایی راه بیاندازیم، راه مبارزه خودمان را مستقل از تحریم های اقتصادی پیش ببریم. تحریم در زمان مناسب به کمک مبارزه ما خواهد آمد بدون آن که ما بخواهیم. این بهترین واکنش است. یعنی باید تحریم اقتصادی غرب را مشکل سیاستهای دولت احمدی نژاد و مشکل خود رژیم بدانیم و نباید آن را به عنوان دشمنی غرب با مردم ایران تعبیر کنیم و سعی کنیم در برابر تحریم اقتصادی غرب، مردم ایران را پشت سر رژیم متحد کنیم و مثلا بگوییم اگر غرب ایران را تحریم کند، ما دیگر با رژیم مبارزه نمی کنیم و برعکس با غرب مبارزه خواهیم کرد! همان کاری که پیش از این حوادث عده ای می کردند. حداقل پس از این حوادث باید بفهمیم که غرب چاره ای جز تحریم دولت کودتایی احمدی نژاد ندارد و این اصلا به معنی مخالفت غرب با مردم ایران نیست.
دوباره بحث نادرست، تحریم مساوی جنگ را مطرح نکنید! اصلا جنگ به طور کلی از سیاست خارجی آمریکا حذف شده است! خانم کلینتون علنا گفت که در صورت دستیابی ایران به بمب اتمی، آمریکا چتر دفاع هسته ای برای دوستان خود در منطقه ایجادخواهد کرد! این یعنی آن که آمریکا خودش را آماده پذیرش ایران مجهز به بمب اتمی می کند و حتی درصورت خروج ایران از ان پی تی و آزمایش هسته ای هم به ایران حمله نخواهد کرد و فقط با چتر دفاع هسته ای، برتری هسته ایران را بی اثر خواهد کرد. یعنی اجازه خواهد داد ایران هم مانند کره شمالی آزمایش هسته ای اش را انجام دهد. این حرف خانم کلینتون باعث عصبانیت شدید اسرائیلی ها شد! آنها می گویند حتی اگر قرار نیست حمله کنیم، نباید دست خودمان را رو کنیم! باید رژیم همچنان بترسد که امکان حمله نظامی وجود دارد! پس دوباره با ترساندن مردم از خطر دروغین جنگ و حمله نظامی، مردم را پشت سر رژیم متحد نکنید!!!!
۱۵۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨       

    از : طرفدار تحریم اقتصادی هوشمند

عنوان : مقایسه آقای گنجی بین ایران و عراق اصلا درست نیست!
آقای گنجی می نویسد: « تجربه تحریم اقتصادی ده ساله ی عراق نشان می دهد که تحریم اقتصادی صدمه ی چندانی به دولت صدام حسین وارد نیاورد» و از آنجا نتیجه می گیرد « اگر هدف اصلی مدافعان تحریم اقتصادی ایران سرنگونی رژیم سلطانی باشد، مدافعان چاره ای جز آن ندارند که به نوعی از حمله ی نظامی هم دفاع کنند.». گنجی با این مقایسه نادرست بین ایران و عراق، تحریم اقتصادی را برای فشار بر دولت ایران ناکارآمد معرفی کرده و تنها راه ممکن را حمله نظامی به عنوان نتیجه تحریم، عنوان می کند. اما این مقایسه به هیچ وجه درست نیست. ایران با عراق صدام حسین بسیار فرق می کند. صدام توانسته بود یک خفقان بسیار شدید ایجاد کند و هیچ صدای مخالفی از درون رژیم بیرون نمی آمد تا آنجا که داماد خودش و ۴۰ نفر از خاندان دامادش را به دلیل اعتراض به صدام اعدام کرد! اما جمهوری اسلامی تاکنون نتوانسته و نمی تواند حتی یکی از مخالفان درون رژیمش (مثلا موسوی یا کروبی) را هم علنا اعدام کند! این همه اعتراض و نامه های تند از درون همین نظام از طرف سردار علایی، از طرف مراجع تقلید، شهید خواندن کشته شدگان حوادث اخیر توسط موسوی و کروبی در روزنامه ها و رسانه های داخل حکومت ... همه تفاوت بنیادی سیستم سیاسی ایران با عراق را نشان می دهد. این فرض آقای گنجی وقتی درست بود که خامنه ای جرات و توان آن را داشت که همه سران دستگیر شده جبهه مشارکت را همراه با موسوی، کروبی و خاتمی اعدام کند تا دیگر کسی جرات اعتراض نداشته باشد! درست است که عده ای از افراطی ها دنبال این قضیه هستند ولی سیر حوادث نشان می دهد که آنها توان انجام این پروژه را ندارند. تا زمانی که رژیم نتواند موسوی و کروبی را حداقل زندانی و سران جبهه مشارکت را اعدام کند، امنیت گورستانی صدام در ایران ایجاد نخواهد شد. آن امنیت گورستانی صدام بود که توانست در برابر فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم بایستد.

برخلاف نظر آقای گنجی، تحریم اقتصادی هوشمند از جمله تحریم بنزین و تحریم نفت در برابر غذا، باعث فلج شدن اقتصاد ایران، افزایش موج بیکاری و شروع موج اعتصابات به دلیل به تعویق افتادن حقوق ها خواهد شد. اگر رژیم می توانست مانند صدام امنیت قبرستانی ایجاد کند، مطمئنا هیچ کس جرات اعتراض نداشت ولی روزنامه های اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان از وضعیت اقتصادی نابسامان دولت احمدی نژاد به شدت انتقاد خواهند کرد، همانطور که تاکنون کرده اند. مردم طبقه پایین اجتماع که در ۴ سال گذشته، به دلیل ولخرجی دولت احمدی نژاد با اتکا به نفت ۱۵۰ دلاری، احمدی نژاد را بیشتر از دولتهای پیشین دوست داشتند و این دوره هم تعداد زیادی از همین قشر به احمدی نژاد رای دادند، با ته کشیدن ثروت بادآورده نفتی دولت و عدم توانایی احمدی نژاد در ادامه ولخرجی های سابق و با سخت تر شدن اضاع اقتصادی به طبقه متوسط جامعه خواهند پیوست و اعتراضات عمومیت بیشتری خواهد یافت. درست است که احمدی نژاد تقلب کرده است ولی بی تردید بیش از ده میلیون نفر هم واقعا به او رای داده اند و نباید این حقیقت را کتمان کرد. همین ۱۰ میلیون طرفدار مانع گسترش اعتراض به شهرستانها شده است چون کسانی که خودشان به احمدی نژاد رای داده اند، نمی توانند در اعتراض به نتیجه انتخابات به خیابانها بیایند! اما تحریم اقتصادی باعث خواهد شد تا ورق برگردد و صف مخالفان احمدی نژاد که حالا سرنوشتش با خامنه ای و ولایت فقیه هم به یکدیگر گره خورده است، گسترده تر شود و اعتراضات حالت عمومی و سرتاسری به خود بگیرد.

راه حلهایی مثل تحریم اجناس چینی و روسی ... تاثیر چندانی نخواهد داشت چون اقتصاد چین بسیار بزرگ است و بازار ایران، یک صدم بازار کالاهای چینی هم نیست که با تحریم ایرانیان اتفاق مهمی رخ بدهد! آنچه که تحریم هوشمند سیاسی نامیده می شود هم عملی نیست. چون غرب مشکل بزرگی با جمهوری اسلامی در مساله هسته ای دارد. تحریم سیاسی یعنی عدم دیدار و گفتگو با سران رژیم که هیچ کمکی به حل مساله هسته ای نمی کند! مساله هسته ای برای غرب بسیار مهمتر از حقوق بشر و دموکراسی برای مردم ایران است. حقوق بشر فقط در ایران نقض نمی شود. عمرالبشیر مرتکب نسل کشی شد و حتی متهم هم شد ولی هیچ اتفاقی برای او نیافتاده است و به برخی کشورها هم سفر می کند! اگر غرب بر سر مساله هسته ای با ایران مذاکره نکند تا مثلا نخواهد دولت کودتا را تایید کند، ایران را تحریم هم نکند چون آقای گنجی مخالف است و حمله نظامی هم که هیچ کس موافق نیست، نتیجه این است که دستیابی رژیم به بمب اتمی قطعی است! این راه حللی نیست که غرب آن را بپذیرد. این یعنی دست روی دست بگذارید یا مثلا فقط برای نقض حقوق بشر در ایران بیانیه صادر کنید و به سران رژیم ویزا ندهید و هیچ کار عملی دیگری نکنید تا رژیم بمب اتمی اش را بسازد! شاید آقای گنجی بگوید که در این فاصله مردم ایران رژیم را سرنگون خواهند کرد ولی این احتمالی است که هیچ کس روی آن حاضر به ریسک کردن نیست. اگر این اعتراضات به سقوط رژیم منجر نشد چی؟! چه کسی می تواند تضمین کند که قبل از دست یابی رژیم به بمب اتمی، مردم رژیم را سرنگون خواهند کرد؟! تحریم اقتصادی علاوه بر تسریع سقوط رژیم با افزایش نارضایتی عمومی، امکان سرمایه گذاری بر روی ساخت سلاحهای هسته ای و موشک های دوربرد را هم برای رژیم دشوارتر می کند و این مطمئنا راه حل مناسبی هم برای غرب و هم برای مبارزات مردم در راه رسیدن به دموکراسی و آزادی است.
۱۵۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨       

    از : حسن بازنگر

عنوان : چند نکته در انتقاد از پیشنهاد
آقای گنجی نوشته اند«ما می توانیم و باید جامعه ی جهانی را قانع سازیم تا به محض خروج احمدی نژاد از کشور، وی را به اتهام جنایت علیه بشریت بازداشت کنند. از همین امروز باید این فعالیت در دستور کار جمعی قرار گیرد»

این پیشنهاد هم توهمی است، هم غیر عملی و هم با عرف بین المللی مغایر .

چه درصدی از ایرانیان خارج کشور پیشنهاد آقای گنجی را خواهند پذیرفت و در مبارزه پی گیر برای این هدف در عمل شرکت خواهند کرد و این درصد آیا توان تحقق یا حتا نزدیک شدن به هدف اعلام شده را دارد؟

در عرف بین المللی کنونی بازداشت رئیس جمهور در قدرت که به عنوان میهان مجمع عمومی به سازمان ملل می آید ممکن و طرح چنین خواستی منطقی است؟

ایرانیان هنوز نتوانسه اند پرونده جنایات جمهوری اسلامی را در دادگاه های بین المللی مطرح کنند چرا که، و متاسفانه، قوانین بین المللی و قوانین دادگاه های بین المللی،رسیدگی به استبداد را در صلاحیت دادگاه های بین المللی نمی دانند و صلاحیت این دادگاه ها را به مسائلی چون قوم کشی،جنایات جنگی و .. محدود کرده اند

بازداشت رئیس جمهور رسمی ایران در عرف بین المللی حتا اگر به معنای اعلام جنگ به ایران نباشد به واکنش هائی منجر نمی شود که به همان نتیجه برسد؟

تظاهرات در زمان حضور احمدی نژاد در سازمان ملل عالی است و پیش از این هم بوده است اما طرح خواست ها و شعارهای منطقی، دنیا پسند و منطبق با مبارزات داخل کشور، موثرتر از طرح خواستی که نه ممکن است و نه دنیا پسند و نه منطقی، نیست؟.

تحریم کالای چینی و روسی. اگر این پیشنهاد را آقای موسوی مطرح کند درصد بزرگی از مردم می پذیرند اما با توجه به اقتصاد دولتی ایران تاثیری بر موضع گیری چین و روسیه ندارد. آقای گنجی به ناچار روزی این واقعیت را خواهد پذیرفت که هیچ درصدی از مردم ایران از ایشان تبعیت نمی کند و اکثریت مردم ایشان را نمی شناسند و حتا نام ایشان را نشنیده اند. آقای گنجی فقط در میان روشنفکران ایران مشهور است اما حتا بسیاری از روشنفکران ایران نیز با ایشان مخالف اند. اسامی حمایت کنندگان اطلاعیه ها و اکسیون های آقای گنجی اگر نه در اقلیت بودن ایشان را حتا در میان روشنفکران ایران که دستکم تعداد اندک موافقان با او را نشان می دهد . شهرت داشتن به شجاعت و.. با پذیرفته شدن به رهبری تفاوت بسیار دارد

اگر هدف آقای گنجی از طرح این مسائل زنده نگه داشتن اعتراض در خارج است، هدفی درست است اما به جای هدر دادن نیروها با اعلام خواست های غیر عملی و توهمی بهتر نیست پیشنهادهائی ارائه داد که منطقی، دنیا پسند بوده و با مبارزات داخل کشور هماهنگ باشند.

مشکل اصلی همه رهبران خودخوانده در خارج از کشور این است که به توهم رهبری، به توهم برخورداری از هواداران انبوه دچاراند، خود را محور عالم می دانند و به دلیل مطرح شدن در رسانه ها تماس خود را با وقعیت زمینی از دست داده و حضور در رسانه های فارسی زبان خارج از ایران را با حضور واقعی در جامعه یکی می پندارند

کاش آقای گنجی به تعداد کسانی که به دعوت برخی از روشنفکران مشهور داخل کشور در اطراف بیمارستانی در تهران جمع شدند که او در آن بستری بود، ۲۰۰ نفر، به تعداد کسانی که در اعتصاب غذای اخیر در برابر سازمان ملل جمع شدند، حداکثر هزار نفر، می اندیشیدند و پیشنهاهای خود را با واقعیت هماهنگ می کردند و نه برای بازتاب در رسانه ها .

موسوی و همراهان او ،به حق یا ناحق، رهبری اعتراض های اخیر را تا این مرحله در دست دارند و شبکه های اینترنتی مستقل از موسوی نیز بخش کوچکی از اعتراض ها را رهبری می کنند. فردا را کسی نمی داند اما این دو خواست های جنبش کنونی را به صراحت بیان کرده اند. بهتر نیست اقای گنجی و دیگران مبارزات خود را با مبارزات داخل هماهنگ کنند
۱۵۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست