سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : کاوه بیات

عنوان : پیشنهاد به آقای تابان
با درود
چنان که ماحظه می فرمائید نوشته ها و مقالات محمد قراگوزلو همیشه با موافقت یا مخالفت های بسیری مواجه است که به دنبال خود سوالاتی را دارد. با احترا تمام به نویسنده من این روش بی پاسخ گذاشتن کامنت ها را نمی پسندم و هر چند می دانم در این فرصت کوتاه نمی شود بحث مفیدی ارائه کرد اما خوب است که مختصر هم که شده به پرسش ها پاسخ گفته شوحتی در حد یک جمله موافقم یا مخالفم.حالا که این بزرگوار به هر دلیلی وارد این مباحث نمی شوند پیشنهاد ما این است که مدیریت سایت مجموعه ای از سووالات مهم را جمع بندی کند و برای پاسخ در چارچوب یک گفت و گو در اختیار جناب قراگوزلو قرار دهد. با تشکر.
در ضمن من شخصن با کلیات مواضع جناب قراگوزلو موافقم.
٣۴٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : یک پرسش از آنهایی که می دانند
یک پرسش از آنهایی دارم که آقای قراگوزلو را می شناسند. آیا او از طرح «هدفمند کردن یارانه ها»ی احمدی نژاد دفاع می کند و یا انتقاد و یا سکوت؟ با تشکر.
٣۴٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ن ا. خ

عنوان : محمد جان. از طرف یک ......
دشمنی با سروش که رویه جناب محمد جان قراگوزلو شده است هر گاه که پا دهد فراموش نخواهد شد و در مجمع یاد آور برخوردهای تند این دوست گرامی با اعضای کمپین است. کتاب بحران دکتر دوست داشتنی ما با حمله به سروش و کولاکووفسکی و هاول و لخ والسا شروع می شود و در تصور من این همه بی مهری از سوی آدم دوست داشتنی مانند محمد توجیه ندارد. ما اگر تا ابد هم مورد طعن و کنایه و سرزنش این دوست خوب قرار بگیریم باز هم به یاد خواهیم آورد که او انسان را فراموش نکرده است گیرم که انسان مورد علاقه ی او کمی تند و همیشه سرکش است مثل خودش اما در این تندینوش هایی وجود دارد که به چشیدنش می ارزد. به امید روریکه انسان های تئوریسینی مانند محمد قراگوزلو به جای فاصله گرفتن از دموکراسی و حقوق زنان به این جمع ملحق شوند. خانم ب . ح و آقای ش ل می توانند گواهی دهند که ما تا کجا برای همراه شدن دکتر عزیز کوتاه مدیم اما دریغ از یک سانت عقب نشینی. گاه فکر می کنم قراگوزلوی ما ( او هنوز هم قراگوزلوی ماست و لطفا مصادره ممنوع ) اگر اندکی و فقط اندکی انعطاف داشت ما می توانستیم با او خاطرات خوبی را در زمینه پیشبرد حقوق زنان تجربه کنیم. اما این نازنین همان قدر که مثل الماس می درخشد همان جور هم می برد. نگرانی من ارین است که او در معرض صاعقه قرار بگیرد. دریغا او که دنیایی از شور و شوق و شیدایی و دانش و شیفتگی است اما خود را همیشه در مرکز ثقل اندیشه می بیند.
این نیش دوستانه را " نوش " گونه زدم گرچه نا امیدم.
٣۴٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : سعیده الف

عنوان : چرا سبزها؟
من جناب قراگوزلو را می شناسم و خوب می دانم که ایشان انسانی عاطفی هستند که حاضرند برای انسان های دیگر هر خدمتی انجام دهتد و از خود نیز تا حدود زیاد مایه می گذارند. دوستی من با ایشان به سال های دور بر می گردد و من ایشان را سه سالی ست که ندیده ام. برای چاپ چند کتاب ایشان من پیشگام شدم و البته محمد عزیز نیز در کتابش (مقدمه ) از من تشکر کرده است. این نکات را به این خاطر گفتم که با نگاه این عزیز به مسائل اجتماعی کاملا آشنا هستم و انتقادات او را نسبت به سروش و مثلا لیبرال ها و پوپر می دانم . از دوستی و رفاقت نزدیک او با احمد شاملو اطلاع دارم اما می خواستم ازین طریق به این دوست سابق خودم بگویم که تو با این مواضع تند نسبت به جنبش سبز تا حد زیادی مخاطبان و دوست دارانت را از دست داده ای. به نظرم نیازی نیست که در این مقاله تا این حد به سروش حمله شود هر چه باشد او برای دموکراسی مبارزه می کند. همین امیدوارم اگر خود دکتر ما این کامنت را نمی خواند دوستی محبت کند به او خبربدهد چون که نه تلفن ما را جواب می دهند و نه به نامه های ما وقعی می گذارند. ممنون.سعیده.
٣۴٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : آیا فقط ادیان آلهی طرفداران متعصب دارند؟
هر یکی بینا شود بر قدر خویش
بازیابد در حقیقت صدر خویش
مغز بیند از درون نه پوست او
…………………………………...خود نبیند ذره ای جز دوست او
«عطار نیشابوری»
٣۴۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : دستت درد نکند رفیق، خسته نباشی
خواستم بگویم دستت درد نکند. بیش از ۳ دهه است که مردم را از انقلاب می ترساندند، وقتی که مردم ملیونی به خیابان امدند، همانها گفتند کی بود کی بود ما نبودیم و نظراتشان با یک حرکت ملیونی مردم در خیابان دود شد رفت هوا. هنوز هم اعلام می کنند که مردم امدند توی خیابان و داد میزدند که ما میخواهیم بیشتر استثمار شویم حقوقمان را طولانی تر پرداخت بکنید بیشتر به خاک سیاه بنشانیدمان. ما اصلا می خواهیم خود امام خمینی بیاید و دوباره بر ما حکومت کند. اینها طبقات حاکمند. قرنهاست که میخواهند بگویند این نظام ابدی است. می گویند این ارمان است خیالی است. توهم است. این توهم و خیالی نیست که ۷۰ میلیون را گرسنه و بیکار با قوانین ۱۴ قرن پیش به زنجیر کشید ولی این توهم است که شوراهای مردم را به قدرت رساند و ازادی و برابری و سوسیالیسم را حاکم کرد. ۴ نفر اخوند مشنگ را از قبرستان می توان بر ۷۰ ملیون نفر حاکم کرد و این عین واقعیت است و لی سرنوشت ۷۰ ملیون را بدست خودشان دادن میشود ارمان و خیالات. از این حرفها متفکران حاکم تا بوده است گفته اند تا نظام بردگی را لایزال جلوه دهند و امید به زندگی بهتر را در مردم بکشند. اما تا انسان هست و بردگی مزدی وجود دارد، تلاش انسانییت برای زندگی بهتر پایانی ندارد. سنگها را بسته و سگها را رها کرده و انوقت الدرم و بیلدرم می کنید. بگذارید شکافی در این حکومت اسلامی بوجود بیاید و نسیم ازادی بوزد، انوقت معلوم می شود که اکثریت چه می گوید و چه کسانی خیالاتیند. با سپاس از هزاران نفر مثل قراگوزلو که صدای بیصدایان جامعه شده اند. خزر بنام شما زنده است.
٣۴۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : سوسیالیسم یک آرمان است و تا تحقق آن راه درازی در پیش است.
اهمال دیکتاتوری بهرفرم و تحت هر نامی مغایر دموکراسی و جلوگیر انکشاف رشد بلوغ سیاسی و اجتماعی جامعه است. پرداحتن به شدت و ضعف و وابستگی طبقاتی «دیکتاتوری»، بجهت توجیه گری آن، در نهایت بر ضد دموکراسی و جلو گیری از رشد تعالی انسان در جامعه ای بدور از استثمار بهرفرم را در بر خواهد داشت. عدم کارآیی احزاب «کمونیستی» در جهان در قبال غول انسانکش سرمایه داری (بفرمهای متفاوت)،در زودباوری آنان برای رسیدن «سریع» بسوسیالیسم است. و آنان از هر حرکت و یا انقلاب اجتماعی در گوشه و کنار جهان (انقلاب اکتبر ۱۹۱۷) در دام «خوش باوری» میافتند و حتی حرکت آزادطلبی مردم تونس را در جهت «دیگرگونی» و بقول نویسنده مقاله «تحولات تونس عجالتاً یکی از نشانی های مکان دفن نئولیبرالیسم» باور میکند همانگونه که طرفداران سنتی و مجازی سوسیالیسم در ایران بسال ۱۳۵۷ انقلاب ایران برهبری آیت الله خمینی را حرکت «ضدامپریالیستی» خواندند و از «برکات» نتایج این خوش باوری ساده لوحانه در ایران احتیاج ببازگویی نیست. فروپاشی کشورهای «سوسیالیستی» شرق اروپا شانس آزاد گشتن ایده سوسیالیسم واقعی از بند «زندان» هفتاد ساله کاپتالیسم دولتی اتحادجماهیر شوروی را فراهم آورد ولی هنوز دوران «نقاهت» چند ده ساله میگذراند و خودرا از بار « ایسمهای» طفیلی بارنگهای مختلف رها ننموده وبعبارت دیگر هنوز براه نیافتاده است. پرداختن بجستجوی «راه» برای رسیدن بسوسیالیسم لازم است، ولی پرداختن و مشغول کردن اکادمیک بآن، امروزه کمک موثری در رفع احتیاجات و مشکلات جامعه ایران نیست. سعی و جدیت خودرا برای خروج از وضعیت تاسف آور همراه خشنونت و مرحله خطرناک جامعه ایران معطوف نمایم. بجای «مرده باد و زنده باد» و «خراب کردن»، طرح سازندگی را باید در حد «تقبولات» جامعه روی میز گذاشت. میدانم که «خراب» کردن خیلی راحت تر از «ساختن» است. کاری که رژیم ولایت فقیه بدان مشغول است. جامعه ایران برای «انقلاب سوسیالیستی» قرنی فاصله دارد وشاید هم بیشتر. سوسیالیسم یک آرمان است و تا تحقق آن راه درازی در پیش است.
٣۴۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ثریا شین

عنوان : سلبی اثباتی
به گمان من وجه بارز نقدهای محمد قراگوزلو ابتدا در سلبی بودن آنها تعریف می شود و سپس جنبه و ظرفیت اثباتی پیدا می کند . او در این مقالات ابتداگزینه ی مورد نظر ( در این جا نولیبرالیسم به مثابه ایده ئولوژی سرمایه داری معاصر) را نقد امتناعی می کند و سپس با استفاده از متدولوژی علمی به اثبات گزینه یا آلترناتیو خود می پرداززد. سلسله مقالات این استاد عزیز ما تحت عنوان های "سالی که وال استریت سقوط کرد " و کینزیسم به جای نولیبرالیسم " و " سوسیالیسم آلترناتیو اصلی نولیبرالیسم و کینزیسم " نمونه کامل و تمام این روش تحقیق پیشرفته است. جنبه سلبی اثباتی در بهترین شکل خود در کاپیتال و توسط مارکس مورد استفاده قرار گرفته و در مجموع موید نگاه و برداشت دیالکتیکی از نقد پدیده هاست. به محمد عزیز خسته نباشی می گویم.
٣۴۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : به آقای قراگوزلو

عنوان : نباید مردم را بخاطر اینکه نظامی بورزوازی می خواهند بوسیله دشمنی با جنبش سبزشان تنبیه کرد
در اروپای غربی احزاب کمونیست وجود دارند. انتخابات آزاد هم هست. اتحادیه های کارگری هم آزادند. چرا کمونیست ها انتخاب نمی شوند تا دولت تشکیل دهند، آقای قراگوزلوی عزیز؟ چرا مردم تن به حکومت دلخواه شما نمی دهند؟ آیا بغیر از اینست که مردم اینگونه دولت ها و حکومت ها را نمی خواهند؟ آیا شما واقعا فکر می کنید که مردم ایران از خیر مالکیت خصوصی خواهند گذشت؟ من با آشنایی که از مردم ایران دارم می دانم که آنها اغلب راغب به نظامهای بورژوازی هستند. نگاه کنید به ۵ میلیون مهاجر ایرانی، اینها کدام کشورها را برای اقامت برگزیده اند. حتی کمونیست های دو آتشه هم ترجیح داده اند به غرب بیایند، چرا؟ نباید مردم ما را بخاطر اینکه نظامی بورزوازی می خواهند بوسیله دشمنی با جنبش سبزشان تنبیه کرد و به آنها زور گفت که یا اجرای طرز تفکر مارکسیستی مرا قبول کنید یا زیر سلطه همین رژیم باقی بمانید. حاکمیت ملی یعنی خواست اکثریت یک جامعه با حفظ حقوق اقلیت، آیا شما مخالف این عقیده هستید؟ با تشکر
٣۴۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : ‫اول دموکراسی یا اول تشکل و انقلاب کارگری؟
معمای ولایت و امامت و نئواسلامیزم ارتجاعی اکثر روشنفکران و اقشار را گیج و مبهوت کرده ولی بیش از سی سال است که دارد پوست همه را می کند! ببینید اختاپوس فقه سرطانیشان چگونه گریبان حتی نماینده مورد اعتماد ولی فقیه و رئیس جمهور انتصابی خودشان و رئیس تقلبی کشور استبداد زده را هم گرفته و چگونه اورا هم همچون ملت هزاران مراتب بیشتر آسیب دیده و استبداد زده ذره ای کلافه و عاجز کرده است! وای به حال سرنوشت تلخ و غمگین این نسل و ملت که دولتش هم از پس قوانین تاریک و خشک اندیشش برنمیآید! احمدی نژاد هم شکوه میکند که:

«شما بهتر می‌دانید که به موجب اصل هفتاد و یکم قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، "در حدود مقرر در قانون اساسی " می‌تواند "قانون " وضع کند، بنابراین مجمع تشخیص در مواردی اختیار ورود دارد که مصوبه مجلس در حدود اختیارات و صلاحیت مجلس باشد و شورای نگهبان مفاد مصوبه را مغایر قانون اساسی یا موازین شرع مقدس بداند و در مواردی که مصوبه مجلس اساساً در حدود صلاحیت‌ وی نیست ارجاع مورد به مجمع تشخیص مصلحت موضوعیت ندارد.»

روبنای اسلامی و شیعه اثنی عشری ساخته ولی فقیه دیگر چیزی از زیر بنای اقتصادی برای عرض ارز اندام و رشد هرگونه جنبشی اصلاحی ویا انقلابی دیگری باقی نگذاشته! آیا هنوز هم باید اول بدنبال انقلاب کارگری بود و بعداً سر فرصت دغدغه دموکراسی را داشت، یا برعکس اول بدنبال اسقرار و تحکیم دموکراسی بود و بعد بدنبال برپایی و استقرار و استحکام سوسیالیزم عمومی؟ ‫برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، تونسی ها چه کردند و میکنند؟ بقیه ملل آزاد و رهاشده دنیا اول کدام راه را انتخاب کردند؟ کره و ژاپن و ‫هند و چین چه کردند؟ هند آزاد شده از استعمار زودتر به سوسیالیزم میرسد یا پاکستان گرفتار تعالیم اسلام طالبانی؟ ایران به هند نزدیکتراست یا به پاکستان؟ چرا؟ اقتصاد ایران و پاکستان بیشتر بهم نزدیکترند، یا اقتصاد ایران و هند؟ نقش دموکراسی و سکولاریزم در رهبری و رهیافت درست انقلاب و اصلاح سوسیاسوسیالیستی چیست؟
٣۴۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست