سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

درباره پروژه سیاسی آقای مهاجرانی - دکتر مهرداد مشایخی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : منوچهر جمالی

عنوان : درشریعت اسلام، کاری که آقای مهاجرانی میکند ، کاریست براساس « حکمت» و صواب
با سیامک در شاهنامه که چهره سیمرغست (سیاک مک = سه نی = سئنا = سین مرغ) ورطه ژرف میان فرهنگ ایران و شریعت اسلام، پدیدار میشود. اهریمن، چنگ و اژگونه میزند، یعنی دو روی جدا و ضد از هم دارد. این را حکمت مینامند. در حکمت، خیر، حق دارد، شرّرا برای غالب ساختن خود، بکارببرد. ولی هر حقیقتی با کار بردن مکر، تبدیل به دروغ میشود. این خدعه را، حکمت یا دروغ مقدس مینامند. اهریمن برای غالب شدن، روی مهر، نشان میدهد ولی در درون، کین میورزد، و درپی نابود ساختنست. سیامک، اصل را راستی (حقیقت) میداند، از این رو برهنه است. راستی، ترجیح میدهد در راستی شکست بخورد تا با خدعه، غلبه کند. سیمرغ، از شکست نمترسد، چون همیشه از نو، از خاکسترش برمیخیزد
٣۶۲۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣٨۹       

    از : م برزین

عنوان : شعار دادن اسان است!
آقای مومنی
شعار دادن اسان است، ولی با دلیل و منطق حرف زدن چند نکته مهم احتیاج دارد. اول اینکه گوینده بدون تعصب صحبت کند زیرا که تعصب مقارن بامنطق است.دوم اینکه اماده شنیدن باشد. سوم انکه اگاه باشد و فرضیه ای را که حرفهایش بر اساس ان استوار هست هم بشناسد و هم بدرستی بیان کند و اماده باشد تا فرضیه اش مورد انتقاد و تحلیل قرار گیرد.
من بخوبی اگاه هستم که در بین اپوسیزیون ایرانی بین جناههایی که در دو طرف قطب قرار دارند نه تنها بحث و گفتگو انجام نمیشود بلکه فحش و فحشکاری رواج دارد و این انرا خائن مینامد و ان اینرا! و هر دو منتظر بر قراری رژیم جدیدی هستند تا چوبه های دار را بر پا کنند.
٣۶۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣٨۹       

    از : مبهوت

عنوان : در ارتباط با یادداشت آقای علی مومنی
ضمن تایید کامل کلیه مطالبی که در مقاله تحلیلی آقای مشایخی آمده است، لازم است در ارتباط با یادداشت آقای علی مومنی که به ستایش از مواضع سازمان مجاهدین خلق در سال های حساس پیش و پس از خرداد ۶۰ پرداخته،به یک انحرافات سیاسی زیانبار دیگری هم اشاره شود.
در همان سال های آغازین انقلاب، در کنار موضع تفریطی کسانی که مبارزه ضد امپریالیستی را بهانه همسویی با- و حتی دنباله روی از- ارتجاع مذهبی قرار می دادند، یک جریان افراطی هم وجود داشت که هم در طیف چپ و هم در میان نیروهای مذهبی، از جمله سازمان مجاهدین خلق، مبارزه با ارتجاع مدهبی و انحصار طلبی صاحبان قدرت را بهانه ماجراجویی های و اقدامات تحریک آمیز خود قرار می داد.
مبارزه برای نابودی خمینی و رژیمش- به تنهایی- به معنای مبارزه با ارتجاع نبوده و نیست، همان طور که مبارزه برای سرنگونی شاه و رژیمش به معنای ار بین بردن استبداد و نیل به دموکراسی نبود. آن چه ماهیت یک جنبش یا یک جریان سیاسی را مشخص می کند ماهیت مخالفانش نیست، بلکه هدف، برنامه و دورنمای سیاسی آن جنبش یا جریان سیاسی و رویکرد آن نسبت به رویدادهای جاری و نحوه تعامل با سایر نیروهای سیاسی و عواملی از این قبیل است. این طور نیست که اگر "انقلاب ضذ سلطنتی توسط خمیی ربوده نمی شد، امروز صد سال جلوتر بودیم". چه بسا (و به احتمال بسیار قوی) یک نیروی استبدادی دیگر - مذهبی یا غیر مذهبی- جای استبداد گذشته را پر می کرد، منتها با ادبیاتی متفاوت.
خود ستایی، خود محوری، فرقه گرایی، دامن زدن به کیش شخصیت و کاریسما پروری و روش های ناصواب مبارزاتی را باید کنار گذاشت و همه نیروها را در جهت خدمت به مردم (و نه خدمت مردم به خود) برای رسیدن به جامعه ای دموکراتیک و آزاد به کار برد. هدف مبارزه و نوع نظام مورد نظر باید به روشنی اعلام شود. آیا با اصل ایجاد یک ایران دموکراتیک و سکولار موافقیم؟ تبلیغ و ترویج دموکراسی چه جایگاهی در فعالیت های ما دارد؟ در برنامه های تبلیغاتی خود در شبکه تلویزیونی یا مطبوعات و سخن رانی های مان تا چه اندازه بر لزوم جداسازی حوزه های عمومی و خصوصی و نهادهای دین و دولت تاکید داریم؟ آیا رهبران ما در یک فرایند دموکراتیک، پس از گفت و گوهای شفاف و علنی در یک رای گیری رقابتی اتخاب می شوند، یا آن که پیشاپیش، در حالی که هنوز شرایط مساعدی برای برگزاری حتی یک اتخابات آزاد در کشور فراهم نشده برای ملت یک رئیس جمهور و یک رهبر معنوی تعیین می کنیم؟
آیا سازمانی که خود را ناجی ملت می شمارد، در روابط درونی خود و تشکیلاتش تمرین دموکراسی می کند و به مخالفان فکری اجازه اظهار نظر می دهد؟

مبارزه باید علیه استبداد و دیکتاتوری در کل و برای برقراری دموکراسی باشد، نه فقط علیه دیکتاتور موجود یا نطام دیکتاتوری موجود برای یک آینده نامعلوم. یک بار چشم بسته پریدیم. بس است!
٣۶۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣٨۹       

    از : علی مومنی

عنوان : بسیار مفید بود
آقای مشایخی سال نو را به شما وهمه هموطنان تبریک می گویم امیدوارم که سال آزادی و رهایئ مردم شریفمان از ستم آخوندی باشد .
لازم می بینم یاد آور موضوعی شوم که شاید زیاد به بحث شما نزدیک نباشد و لی آنقدر هم بی ربط نیست .زمان فاز سیاسی قبل از اینکه خمینی تظاهرات سال ۶۰ را بخون بکشد اگر یادتان باشد سازمان مجاهدین ارتجاع را هدف قرار داد و تضاد اصلی را ارتجاع دانست ولی متاسفانه گروهایئ مثل اکثریتی وتوده و چپ نما ها رفتند زیر قبای خمینی و فریب شعار ضد امپریالیستی آن را خوردن
میخواهم نتیجه بگیرم که امروز بعد از سی سال باید گفت با افتخار و سر افراز که شیر همیشه بیدار خدا تو را نگهدار و این شیر مسعود کبیر رهبر مقاومت مردم ایران است که با روشن بینی به جنگ با ارتجاع و استبداد مذهبی رفت و کمر به نابودی خمینی و رژیمش بست امروز شنیدیم در اخبار که حتی مردم عراق شعار لعنت بر خمینی سر می دادند و بواقع این رهبری با سازمانش و شورای ملی مقاومت یک لحظه هم درنگ نکردن در جنگ با بنیاد گرایئ و عوام فریبی این مقاومت بلحاظ تاریخی پیروز شده است و کمر بنیاد گرایئ را هم در ایران و هم در منطقه بشکست داد امروز اشرف ومجاهدانش حاصل این رهبری است که گفت اگر اشرف بیایستد دنیا خواهد ایستاد مقابل بنیاد گرایئ .حال وظیفه ملی و اخلاقی ماست که به این رهبری بیدار و سراسر فدا افتخار کنیم زیرا اگر انقلاب ضد سلطنتی ربوده نشده بود توسط خمینی و امروز ایران بیش از صد سال جلو بود و ابنهمه بهای گزاف نمی پرداختیم.
٣۶۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست