سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روزی به قامت عصر طبقه ی کارگر - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : فریدون بی بیان

عنوان : آقای صبوری «دیالکتیک تاریخی» چیست؟
کامنت شما را خواندم که که گفته های آقای قراگوزلو را برای امثال من مبتدی با توضیح خود روشن فرمودید.

ولی هرچه روی « دیالکتیک تاریخی » که در کامنت شما آمده فکر کردم نتوانستم مفهوم آنرا درک کنم جدی میگویم ، البته برای شما نمی خواهم ملا نقطی باشم، چون شما فقط از نوشته ی اصلی آقای قراگوزلو نقل قول کرده اید.

اما واقعا مگر ما بغیر از ماتریالیسم تاریخی Historical Materialism و ماتریالیسم دیالکتیک Dialectical Materialism که معرف حضور تمام چپ های جهان ست می توانیم از خودمان به واژه سازی بپردازیم؟ اگر پاسخ مثبت ست، لطفا توضیح دهید که «دیالکتیک تاریخی» از کجا آمده ست و تعریف آن چیست ؟

از شما سپاسگزارم
٣۷۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سعید شایسته نیا

عنوان : به جناب دکتر مشایخی
به عقیده من سوسیال دموکراسی در کشورهای ایکاندیناوی دست آوردهای بسیار ارزشمندی را برای عموم مردم و بخصوص کارگران به ارمغان آورده است و نباید اینگونه مورد تاخت و تاز و سرزنش واقع شود. در کشور سوئد دانش آمز حقوق میگیرد و با سرویس دولتی به مدرسه می رود از تغذیه رایگان استفاده میکند و آموزش وبهداشت و خدمات اجتماعی دیگر رایگان است و اتحاد میان حزب سسبز و حزب کمونیست نوعی جبهه قوی در مقابل راست ایجاد کرده و راسیسم را به عقب رانده است. بیمه بیکاری رایج است و کارگران فله ای اخراج نمی شوند. آیا این وضع با اوضاع کشوری مانند ایران که زنان کارگر بیکار شده بخاطر فقر تن فروشی می کنند یکسان است؟
آقای قراگوزلو البته در آرمانگرائی سخنان بسیار زیبائی را با قلم بسیار قدرتمند خود بیان می کند ولی هجو آقای دکتر مشایخی کار خوبی نبود. من به عنوان یک سوسیال دموکرات از آقای مشایخی و هر کس دیگری که توان تئویریک دارد خواهش میکنم به مباحث آقای قراگوزلو جواب دهند.
٣۷۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : انسانیت
سرکار مهری خانم عزیز،
احتمالا کسی نمیداند که جایگاه شاعره صاحب کتاب و روزنامه نگار در طبقه کارگر " این" است و یا " اوت " است و این را جناب قرا گوزلو باید تعین نمایند ولی میدانم که " شرط اول قدم " در " انسانیت " آنست که احتراما تا زمانی که حیوانییت دیگران قطعا ثابت نشده ، همه را " انسان " دانست حتی اگر ظاهرا " انسان نباشند ".
خوشبختانه جناب قرا گوزلو به بسیاری از سوالات پاسخ دادند و شبهه غیر منظور و غیر محتمل "واعظ و آخوند " بودن را زدودند. "شاعر" میفرماید با ادب را ادب سپاه بس است به ویژه اگر خود را از طبقه کارگر بداند.
٣۷۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : احمد صبوری

عنوان : مفهوم چند دوجین و .... در ادبیات فارسی
سرکار خانم مساوات: در عبارت
«و روزولت و هیتلر و فرانکو و تاچر و ریگان و یلتسین و بوش و بن لادن و سارکوزی و برلوسکونی و صدام و اسد و مبارک و علی اف و قذافی و چند دوجین دیگر از همین پدیده ها و عناوین و اسامی...» عبارات چند دوجین و .... یعنی اینکه جا ندارم برای ذکر نامهای بیشتری. اگر قبل از اینکه عصبانیتان را نشان دهید یکدقیقه جستجوئی راجع به نویسنده پر باری چون دکتر قره گوزلو می کردید به این مقاله دسترسی پیدا می کردید
"برزخ استالینیسم یا دوزخ نئولیبرالیسم- دموکراسی نئولیبرال در بن بست
(نقبی به بحران های سیاسی-اقتصادی سرمایه داری)"

درضمن در همین مقاله جلو رویتان به مغرضین اظهار می کند که:
«بنا بر یک تحلیل علمی ساده ی مبتنی بر دیالکتیک تاریخی این قدر می دانیم که آنتاگونیسم سرمایه داری هیچ نیست الا سوسیالیسم و نیروی متضاد سرمایه نیز همان کار است و بدون آن که بخواهیم جامعه را دو قطبی و سیاه و سفید و خیر و شر و حق و باطل نشان دهیم و بی آن که سوسیالیسم را ایده ئولوژی و باوری مکتبی تلقی کنیم، برخلاف ایده ئولوژی سرمایه داری بر آنیم که روند تکامل تاریخ، ماهیت حرکتش را از ایده های فلان سوسیال دموکرات وام نمی-گیرد و بحران سرمایه داری با اجازه و یا علی رغم میل فلان شکل نظام سرمایه داری به صورت سیکلیک تکرار نمی شود. این فراشد تاریخ اجتماعی انسانی است که مارکس در حلقه ها ی پنج گانه ی خود آن را کشف کرده است.»
«سوسیالیسم نیز به عنوان یک مشی غیر ایده ئولوژیک، روشی سیاسی اقتصادی است که می توان با بسط خلاق تئوریک دامنه های علمی اش را افزود و افق های روشنی به روی آن گشود. هر چه قدر این امر مهم و ضروری است، در مقابل انکار تضاد آنتاگونیستی کار ـ سرمایه در دورانی که سرمایه داری تا حد امپریالیسم و جهانی سازی های نئولیبرالی رشد کرده و بورژوازی به انکشاف واقعی رسیده انکار خورشید است. »
« ابتدا باید بر این نکته ی مهم انگشت تاکید نهم که بحث درباره ی دولت کارگری و چگونگی سوسیالیسم آینده به همان میزان غیر علمی است که کسی بخواهد با تبدیل کردن شکست تجربه ی شوروی و چین به شاخی زیر چشم سوسیالیسم علمی، از ما یک الگو و مدل تجربه شده طلب کند. اگر کسی سرمایه داری را - در هر سه شکل آزاد، دولتی، رفاه – ایده آل ترین نظام تولید اجتماعی می داند و به دموکراسی [بورژوایی] و وکالتی و نیابتی از موضع مطلوب ترین شیوه ی سیاسی اداره ی جامعه می نگرد و به این ترتیب همچون امثال فوکویاما شیپور تئوری پوچ "پایان تاریخ" را از سر گشادش می زند، آزاد است که در دفاع از استثمار و نابرابری نیز خود را مضحکه ی عالم و آدم کند.»
زیاد خودتان را ناراحت نکنید صادق و شجاع باشید. آزادی طبقه ی کارگر، برابری و آزادی را برای شما نیز به ارمغان خواهد آورد. چیزی بیش از دموکراسی وکالتی. خیلی بیش تر! شک نکنید که سوسیالیست ها هم به دانشگاه نیاز دارند. جای شما در کلاس درس را کارگر هفت تپه و واحد و نفت و پتروشیمی اشغال نخواهد کرد.
٣۷۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سایه مهجور

عنوان : فرودستان
ابتدا روز جهانی کارگر را خدمت همه خوانندگان سایت اخبار تبریک عرض می کنم. بخصوص خدمت جناب تابان.
کامنت ها را دیدم لذت بردم. از این همه شوق و تنوع باید استقبال کرد و البته از محمد قراگوزلو هم باید سپاس گزار بود که همواره نوشته هایش منشا دوستی ها و مناظرات سازنده و مفید است. من حتا در تندترین برخوردهای نظری هم نوعی دوستی و رفاقت دیدم و امیدوارم آینده ایران با این تنوع و جمع خوشفکر شکل بگیرد. می خواستم یک مساله را هم یاد آور شوم و آن تذکری دوستانه و مهربانانه به آقای رضا سالاری بود. دوست گرامی تا حدودی حف با شماست اما اگر توجه کرده باشید آقای دکتر قراگوزلو در غالب موارد از " فرودستان اقتصادی " هم مینویسد. نگفتید پیشنهاد خود شما چیست ؟
این اولین کامنت من در این سایت است. مقالات دیگر را هم تا حدودی دیدم. چرا دوستان از آن مقالات استفاده نمی کنند؟
به دوست عزیز که پزشک فوق تخصص هستند تبریک عرض می کنم که با این اشتیاق از مردم دفاع می کنند اما خوب است این عزیز برای آشنائی با مواضع محمد قراگوزلو در باره جنبش سبز به کل مقالات ایشان مراجعه کند. با یک اصطلاح خرده بورژوائی بعید می دانم بشود حق آن همه مقاله و زحمت محمد عزیز را ادا کرد.
مدرس باز نشسته شده دانشگاه
با پوزش که نتوانستم نام واقعی خود را بنویسم. سایه .
٣۷۴۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : مهری شین . ح

عنوان : روزنامه نگار فرهنگی
محمد عزیز
سلام
طبق معمول مقاله ات را خواندم و بیشتر از نثر آن لذت بردم به دلیلی که
می دانی.سوال من و از تو چه پنهان سوال چند دوست دیگر
که همه را می شناسی و آنان هم ترا می شناسند و عرض سلام و
ارادت دارند این است که با کنار گذاشتن برخی از روزنامه نگاران از طبقه
کارگر - که من هنوز آن را درست نمی فهمم - این مساله پیش می آید
که آیا امثال ما هم اوت هستیم؟ یعنی روزنامه نگاری که فقط شعر عاشقانه می نویسد و داستان می نویسد و مثل غزاله علی زاده ( یادت هست؟) فقط در درون خودش سیر می کند تا انتهای خودش چه میشود؟ غزاله البته ماکسیم گورکی ترا دوست نداشت و از برشت خوشش نمی آمد اما تو خودت خوب می دانی که او انسان بود و تا در میان ما بود انسانی زندگی کرد......
به رسم احترام از سایت اخبار روز ممنونم. که با این اهتمام کار می کند.
٣۷٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : محبوبه مساوات

عنوان : نظر دکتر قراگوزلو در باره مائو و استالین و پول پوت و البته کاسترو چیست؟
گرچه نویسنده عزیز افتخار نمی دهد که به کامنت ما بیچارگان پاسخی هر چند کوتاه در حد متشکرم بدهد و نامه به میل باکس خود را نیز بی جواب می گزارد و به نظرم این نشانی یه جور سرکاری ست به هر حال از دوستان و کسانی که با نظرات ایشان بیشتر آشنا هستند می خواهم برای ما بگویند که جناب دکتر ما درباره استالین و صدر مائو و خمر های سرخ و رفیق کاسترو چگونه می اندیشد و اگر این جماعت را دیکتاتور می داند چرا نامی از ایشان نبرده است و اگر سوسیالیست می داند که خب .....
راستی مارشال تیتو یادم رفت
٣۷٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : انور

عنوان : سخنگوی مارکسیسم نمی باشند
خانم آبکناری با اشاره به مناظره آقای جوادی از حزب کمونیست کارگری و مهرداد مشایخی ابراز ناامیدی کرده اند و نوشته اند که:

"اما این نکته هم گفتنی است که چرا باید چپ در شرایطی وارد مناطره با افراد مسلطی همچون مهرداد مشایخی شود که نه آمادگی تئوریک دارد و نه آمار و ارقام درست و حسابی برای اثبات نظر سوسیالیستی خودش و در نتیجه مانند آقای علی جوادی مات و مبهوت مرتب از جواب دادن به سوالات زیرکانه مشایخی طفره میرود. تازه شنیدم که این آقای جوادی دارای دکترای ریاضی است."

مطمنا کمونیست های ایرانی فراوانی را می توان یافت که آقای جوادی را نماینده مارکسیسم نمی دانند و حتی در کمونیست بودن او نیز شک و تردید دارند.

آقای جوادی و حزب "کمونیست کارگری" ایشان و دیگر افرادی که نظرات مرحوم منصور حکمت را به عنوان مارکسیسم عنوان می کنند در تضاد با مبانی اصولی مارکسیسم می باشند و درک مارکسیستی از شرایط فعلی بورژوازی ندارند و متاسفانه در رفرمیسم بورژوازی فرو رفته اند.

مناظره سوسیال لیبرالی مانند آقای مشایخی را با افرادی که عملا در تئوری مارکسیست نمی باشند را باید مناظره ای با دیگر بخش های نظری بورژوازی ارزیابی کرد.
آقای مشایخی و دیگر رفرمیست های لیبرال بورژوا نظر جدیدی را بیان نمی کنند که یک صد سال پیش از آنها کارل کائتسکی مارکسیست سابق و رهبر انترناسیونال دوم ابراز نکرده بود.

مارکسیست برجسته ولادیمیر ایلیچ لنین در آثار انقلابی خود مانند " انقلاب پرولتری و کائتسکی یاغی" و همچنین "امپریالیسم بالاترین شکل سرمایه داری" و دیگر آثار بطلان نظرات بورژوای او و دیگر خادمان بورژوازی را نشان داد.

اکنون نیز بحث این رفرمیست های ایرانی همان بحث سابق یعنی "دمکراسی" می باشد اما آنها باز از پاسخ به این سوال که دمکراسی برای چه کسی و چه طبقه اجتماعی خودداری می کنند.

می دانیم که حتی در دمکراسی روم باستان نیز به محض اعتراض برده ها آنها را برده داران به شدیدترین شکل سرکوب می کردند و در زمان حاضر نیز شاهد سرکوب اعتراضات کارگران و طبقات زحمتکش در تمامی شهرهای کشورهای دمکراسی بورژواها از پاریس تا لندن و آتن می باشیم.

دمکراسی بورژواها دمکراسی پرولتاریا نیست و تا زمانی که طبقات پرولتاریا دمکراسی پرولتری را برقرار نکرده اند یعنی دیکتاتوری پرولتاریا را ما شاهد سرکوب اعتراضات و استثمار زحمتکشان خواهیم بود.

رفرمیست های بورژوا اکنون زیر نقاب کمونیست و حزب کمونیست و کارگر برای استمرار عمر حاکمیت بورژوازی تلاش در تحریف تئوری انقلابی مارکسیسم را دارند.

بی جهت نیست که در کشور چین حزب کمونیست بورژواها بدترین شکل استثمار پرولتاریا را به نام کارگران برپا کرده است. دشمن طبقاتی سالها تلاش کرد از بیرون حزب انقلابی پرولتاریا را نابود کند اما با شکست روبرو شد و بعد از داخل شروع به تسخیر سنگر پرولتاریا کرد.

نام کمونیست و کارگر برای احزاب بورژوازی پدیده جدیدی نیست و وظیفه فعالین سیاسی و انقلابی پرولتاریا می باشد که فریب نام و اسم را نخورند و ملاک را منافع طبقاتی ببیند.
باید دید که این احزاب در خدمت منافع کدام طبقات می باشند.

آیا حزب کارگر انگلیس حافظ منافع پرولتاریا انگلستان می باشد؟ آیا حزب کمونیست چین حافظ منافع پرولتاریای چین می باشد یا حافظ منافع سرمایه داران مالی جهانی می باشد.
سوسیال امپریالیست ها با تحریف تئوری انقلابی بدنبال حفظ نظام برده داری بورژوازی می باشند.
فریب سوسیال دمکرات ها یا همان سوسیال امپریالیست ها که حامیان شرمگین امپریالیسم می باشند را نباید خورد. آنها بارها نشان داده اند که در حمایت از نظام ظالمانه سرمایه داری حتی حاضر به همکاری با جنایتکارترین فاشیست های جهانی می باشند!
نام چپ و سوسیالیست و کمونیست باری دفاع از منافع پرولتاریا نمی باشد بلکه باید با تشکل پرولتاریا به مبارزه با استثمار کننده های زحمتکشان عمل کرد.
٣۷٣۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : انور

عنوان : سوسیالیسم دوران گذار و مرحله مابین جامعه سرمایه داری و جامعه کمونیستی
دوست گرامی آقای دبیری گله کرده اند که نوشته من منصفانه نبوده است و من لازم می دانم که توضیح بدهم که دفاع از نظرات مارکسیستی و انقلابی لنین جهت آگاهی پرولتاریای ایران و فعالین کارگری و کمونیست می باشد که از دانش مارکسیستی برای شناخت شیوه های مبارزه و تشکل خود بهرهمند شوند و بتوانند در مقابل با طبقات بورژوازی هوشیار باشند.

بورژوازی به خوبی آگاه هست که مارکسیسم انقلابی آن دانشی می باشد که به تشکل پرولتاریا یاری می رساند بنابراین با هدف بی اعتبار کردن آثار برجسته مارکسیستی و اندیشمندان مارکسیست مانند ولایمیر ایلیچ لنین به دنبال تضعیف تئوری انقلاب پرولتری می باشد.

دوست گرامی دبیری همچنین گلایه کرده است که:

"من بشدت متاثرم که انقلاب کوبا در حال پزمردگی ست. ولی سرمایه داری در همسایگی آن تلاش کرده تا به مردم آمریکای لاتین و تمام جهان نشان دهد که راه رشد سرمایه داری برای برزیل و آرژانتین ، شیلی «مفید» تر از انقلاب بوده.«انور» باید تجسم کند و پاسخ گوید که دموکراتیزه شدن کوبا لازم بود یا سوسیالیزه شدن؟ این به معنی ضد مارکسیست بودن نیست بلکه انتقاد از پروسه های آلوده به به دکترین «راه رشد غیر سرمایه داری » می باشد که نتایج آن را امروز در کشورهای وابسته به «سوسیالیزم واقعا موجود » می بینیم که باعث استفاده ی سرمایه داری جهانی بعنوان حربه ای علیه سوسیالیزم شده ست."

مطمنا دوست گرامی دبیری آگاه می باشند که شرایط کوبا با کشورهای بزرگ و پر منابعی مانند آرژانتین و برزیل متفاوت می باشد و شاید بهتر باشد شرایط کوبا قبل از انقلاب را با کشور دیگری مانند هائیتی مقاییسه کرد تا با برزیل.

در ثانی کوبا در فاصله نزدیک به امپریالیسم آمریکا می باشد و از زمان انقلاب تا به امروز هدف انواع توطعه های امپریالیستی و تحریم های اقتصادی و سیاسی قرار داشته است و مدتها محاصره کامل بوده است.

متاسفانه نتیجه همکاری اقتصادی کوبا با بورکراسی دولتی شوروی سابق که خود با سیاست های اشتباه به ابقای اولیگارشی تبهکاران و بورژوازی روسیه و بقیه کشورهای مجاور شد نیز کمکی به رشد اقتصادی کوبا نکرد.

برزیل و آرژانتین نیز سالها با مشگلات بزرگ اقتصادی روبرو بودند که نتیجه دخالت های امپریالیسم جهانی و بخصوص امپریالیسم آمریکا در اقتصاد و وضعیت سیاسی آنها بود که کار را به مرز ورشکستگی رسانده بود و تنها چند سال است که با دوری از سیاست های بانک جهانی و امپریالیسم مالی توانسته اند اقتصاد خود را سر و سامان دهند و از سقوط کامل جلوگیری کنند.

ما شاهد این هستیم که همین کشورههای که در حال رشد می باشند روابط اقتصادی خود با کوبای انقلابی را احیا کرده اند اگر چه امپریالیسم آمریکا از این بابت ناراضی و ناخشنود می باشد.

کوبا تحت شدیدترین محاصرات اقتصادی بیسوادی را ریشه کن کرده است و در موارد بسیاری حتی از آرژانتین و برزیل برتر می باشد.

شکی نیست که اقتصاد کوبا در شرایط سختی می باشد اما مردم انقلابی کوبا حامی انقلاب می باشند و سوسیالیسم را انتخاب کرده اند و با اصلاحات اقتصادی مطمنا خواهند توانست سطح رفاه مادی زندگی توده های کوبایی را بهبود دهند.

سوسیالیسم در کوبا زنده و پویا می باشد و وظیفه تمامی انقلابیون می باشد که از سنگر انقلاب کوبا دفاع کنند و توطعه های امپریالیست ها را خنثی کنند.
٣۷٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ناصر ناصری

عنوان : ایا من هم کارگرم
جناب آقای صبوری من یک پزشک فوق تخصص میباشم و اگر طبق نظر اقای قراگوزلو باشد که من هم با ان موافقم من هم گارگرم اما ایشان معتقدند که جنبش سبز یک جریان خورده بورژواست اما طیف اصلی جنبش همین طیف بود و این یک تناقض است ان زمانی که می خواهد قدرت طبقه ی کارگر با افزایش جمعیت زیاد کند من یک کارگرم اما هنگامی که یک جنبش اجتماعی بدون توجه به تئوریهای ایشان و نظراتشان شکل می گیرد ما تبدیل میشویم به خورده بورژوازی در خدمت کاپیتالیسم و این برای من سوال هست که این تناقض ایا نوعی سو استفاده نیست؟(فراموش نکنیم که بزرگان وکغبه ی امال چپها .دوستان نزدیک دیکتاتور ایرانند.چاوز ودیگران) و همچنین بزرگان تئوریسین چپ همه جنبش سبز را یک حرکت لیبرال ضد تقسیم مساوی ثروت وعدالت اجتماعی دانستند(به جز ژیژک و معدودی دیگر) چند حزب کمونیست جهان سرکوب جنبش سبز را محکوم کرد؟ تمام اینها باعث بی اعتمادی من و امثال من میباشد
٣۷٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست