سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سیاست تغییر یا تغییر سیاست؟ - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : چند سوال از آقای قراگوزلو
آقای قراگوزلو به نظر من نظرات شما یک نگرش فیلسوفانه و منزه طلبانه به جنبش های اجتماعی دارد و در نهایت بجز تبیین جهان و پاسیفیست سیاسی کاری نخواهد کرد. آیا آغاز مرحله دوم انقلاب دوم مصر نشان نمی دهد که برخلاف نظر شما این انقلاب هنوز ادامه دارد و نظامیان هنوز نتوانسته اند انرا شکست دهند. آیا بازهم می توانید از شکست انقلاب مردم تونس و لیبی و ... سخن بگویید و حتی انقلاب مردم سوریه را نیز از همین الان شکست خورده بنامید در حالیکه ترکیه هنوز نتوانسته و نخواهد توانست بدون دخالت نظامی این انقلاب را سرکوب کند؟ در ثانی مگر این طبقه کارگر متشکل در یونان نبود که با پرجم سرخ دور پارلمان زنجیر انسانی درست کرد که از حملات مردم حفظش کند. مگر در ایتالیا طبقه کارگر متشکل نیست که تحت رهبری احزاب انچنانی به مجیز گویان سرمایه تبدیل شده است. به نظر من وجود حزب سیاسی رادیکال طبقه کارگر است که می تواند این معادلات را عوض کند و بر خلاف نظر شما این حزب نیز در دخالت کردن در تمام این انقلابات است که میتواند به ان فرصت طلایی دست یابد که اوضاع را عوض کند. با پیف پیف کردن و منزه طلبی و منتظر یک جنبش کارگری شسته و رفته ماندن به معنی بی عملی و پاسیفیست و تنها به تبیین دنیا نشستن است. اما تمام مساله برسر تغییر دنیا است و این میسر نمی شود مگر اینکه این انقلابات را در شرایط جهان تک قطبی دید و در ان فعالانه شرکت کرد. از شکستهای مرحله ای به نفی ان نرسید. جمعبندی کرد و با حضور مداوم توانست نفوذ سیاسی حزب کارگران را توسعه داد و به مرحله اجرا گذاشت. انقلاب اکتبر همین گونه شکل گرفت و انقلابات کارگری اینده نیز همینگونه شکل خواهد گرفت. دیگر دوران جنگ سرد و حضور نیروهای وابسته به یک اردوگاه گذشته است. امروز در همین جنبش های انقلابی است که نطفه حزب طبقه کارگر شکل خواهد گرفت. امروز دنیا به کمونیست های دخالت گر نیاز دارد. از فیلسوفان در دوران انقلابی کاری ساخته نیست.
۴۱۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : مهری ش.ح

عنوان : از زبان احمد جان شاملو.... چه قصابخانه ای است این دنیای بشریت
مولفه هائی که در این مقاله از قلم محمد جان تراویده است به شیوه و گونه ای دیگر از سوی احمد جان شاملو هم گفته شده است که به نظر من زیباست. وقتی محمد جان بعد از جا به جائی چند ساستمدار مشابه هم نتیجه گرفت که " عجب قصاب خانه ای است دنیای ما " بی اختیار به یاد احمد جان شاملو افتادم. عین سخنان استادم شاملو را می نویسم:
"سورخوران قدیمی سرنگون می شوند و سورخوران تازه ای جای آنان را می گیرند و فاشیسمی جانشین فاشیسمی دیگر می شود. که قالبش یکی است ؛ شکلش یکی ست ، عملکردش یکی ست و چماق و تپانچه و زندانش همان است. فقط بهانه هایش فرق می کند. زمان سلطان محمود می کشتند که شیعه است زمان شاه سلیمان می کشتند که سنی است. زمان ناصرالدین شاه می کشتند که بابی است. زمان محمد علی شاه می کشتند که مشروطه است.زمان رضا خان می کشتند که مخالف سالطنت است . زمان کره اش می کشتند که خرابکار است.امروز تو دهنش می زنند که منافق است و فردا وارونه بر خرش می نشانند و شمع آجینش می کنند که لامذهب است.اگر اسم و اتهامش را در نظر نگیریم چیزی عوض نمی شود. تو آلمان هیتلری می کشتند که طرفدار یهودی هاس. حالا تو اسرائیل می کشند که طرفدار فلسطینی هاست. عرب ها می کشند که جاسوس صهیونیست هاست. صهیونیست ها می کشند که فاشیست است.فاشیست ها می کشند که کمونیست است. کمونیست ها می کشند که آنارشیست است. روس ها می کشند که پدر سوخته از چین طرف داری می کند. چینی ها می کشند که حرام زاده سنگ روس ها را به سینه می زند.. می کشند و می کشند و می کشند...
چه قصابخانه ای ست این دنیای بشریت!اما قربانی انسان اندیشمند ، انسان آزاده ؛ هیچ کجا در خانه خودش نیست. همه جا تنهاست. همه جا در اقلیت محض است!"
به نقل از کتاب توقیف شده " نازلی سخن نگفت" نوشته محمد جان قراگوزلو . انتشارات نگاه.سال ۱۳۸۲ صفحات۲۴۲ و ۲۴۳
فکر هم نمی کردم روزی مجبور شوم اظهار نظر سیاسی کنم. گویا همه داریم سیاسی می شویم و چه بد!
از مدیران سایت خواندنی اخبار روز و البته از محمد جان بخاطر بازگذاشتن مسیر کامنت ها ممنونم. به نظرات ربط و بی ربط و سلبی ها نباید زیاد بها داد. آنان حالا حالاها سلبی هستند و سلبی باقی خواهند ماند. فقط خدا کند سلب شان صلب نشود.
۴۱۵٨۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : سعید ح.

عنوان : سطحی، آدرس اشتباهی
نوشته ی م. قراگوزلو، به مانند همیشه یک پُلِمیک ژورنالیستی است. البته کاستی این نوشته در پُِلیمک بودن آن نیست، بلکه در سطحی بودن آن است. گفته های او در باره ی جنبش های مردمی عربی، در باره ی تحولات و جابجاپی های کنونی در کشور های عربی، نشان میدهند که نویسنده از جریان ها و گرایش های سیاسی-اجتماعی درون این جنبش های مردمی، از ساختار طبقاتی آنها و بالاخره از تاریخ اجتماعی این کشور ها دانش بسیار بسیار اندکی دارد. بدین خاطر، نویسنده برای تحلیل این جنبش ها یا اساسأ برای تحلیل رخ دادهای اجتماعی-سیاسی، به جای کمک گیری از روش »نقد اقتصاد سیاسی« یا روش مارکسی نقدِ ماتریالیستی اجتماع، به تئوری های توطئه پناه می برد. برای بسیار از ما ایرانیها و متآسفانه برای بخشی از چپ، این نوع تئوری های فرا تاریخی هنوز جذابیت خود را از دست نداده اند. اما مبارزات اجتماعی، برخلاف ایدئولوژی های پوزیتیویستی - چه از نوع لیبرال( پوپری-هایکی) و چه از نوع چپ (لنینیستی-تروتسکیستی) - یا خود موجب آغاز پروسه های نویین اجتماعی با پی آمد های تاریخ می شوند، یا پیش شرط آنها را فراهم می کنند. پروسه های اجتماعی خطی نیستند، بلکه پر تناقض اند و دارای فراز ونشیب های بسیار. لذا داروی قطعی در باره ی سرانجام آنها، نیاز به زمان و نیاز به نگاهی انتقادی و چند سویه دارد. تئوری های توطئه یا تئوری های پوزیتیویستی ضد سرمایه داری کمکی به ما، برای شناخت از رخ داد های کنونی در کشور های عربی و اهمییت تاریخی آنها نمی کنند.
اگر چه نقد پی گیر نئو لیبرالیسم در زمان فعلی ضرورت دارد، پیشنهاد من به م. قراگوزلو اینست که بهتر است لبه ی تیز نقد خود را بیشتر متوجه ی حاکمان فعلی کند تا اصلاح طلبان حکومتی سابق. در غیر اینصورت، از نظر سیاسی، آدرسی اشتباه داده ایم. در شرایط کنونی، لبه ی تیز نقد سیاسی و جهت مبارزه ی توده های مردم را باید متوجه ی کسانی کرد که ثروت های ملی (نفت/ گاز و ارزش اضافی کار ملیونها کارکن ایرانی) را بیشرمانه به غارت می برند و هر صدایی را در نطفه خفه میکنند. تجربه خون بار دهه ی شصت به ما می آموزد که آدرس اشتباهی دادن، می تواند فاجعه آور باشد. اصول گرایان کمتر از اصلاح طلبان عاشق سرمایه داری نیستند، عربده های آنها بر علیه کشور های غربی نه از موضع ی پیشرو، ضد سرمایه داری و مترقی، بلکه از موضع ارتجاعی است. هراس آنها از کُنسرن های چند ملیتی، در از دست دادن حاکمیت مافیایی خود بر بازار ایران است و بس.
۴۱۵۷۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : سیروس د

عنوان : یونان و ایتالیا و اسپانیا
ساعاتی پیش انتخابات اسپانیا تمام شد و حزب راست میانه اکثریت قریب به اتفاق کرسی های پارلمان را کسب کرد. بیش از ۱۸۷ کرسی و حزب سوسیالیست هم فقط با ۹۰ کرسی در مرتبه دوم و اپوزیسیون ایستاد و اتحاد چپ تنها ۹ کرسی و اتا ۷ کرسی کسب کردند. بسیار خوب شرح حال این ماجرا در مقاله استاد آمده است و من در این جا سوالم از قراگوزلوی عزیز این است که چرا در شریط بحران اقتصادی و سیاسی و در حالی که سوسیالیست ها و کمونیست ها می توانند در انتخابات شرکت کنند و برنامه های خود را در معرض قضاوت مردم بگذارند بازهم راست ها رای می آورند و پیروز می شوند. می پذیرم که در ایران امکان آلترناتیو شدن به چپ داده نشده اما در اسپانیا و فرانسه و یونان و ایتالیا که اینطور نیست.
ممنون میشوم اگر در این جا و یا در مقالات بعدی جواب بدهید. و یا اگر دوستی بتواند من را حالی کند متشکر خواهم شد.
آبادان - سیروس
۴۱۵۵۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : ناصر شباهنگ

عنوان : به یاد خسرو گلرخی
به نظر من نکات بسیار مهمی در این مقاله به زبان ساده طراحی شده است که چپ و اپوزیسیون ایران باید پاسخگوی آنها باشد. در داخل واقعیت این است که تمام صفوف بهم ریخته است و به جای کارگران پیشرو حکومت شده پرچمدار جنبش اشغال وال استریت و با شعارهای عوامفریبانه دارد از مردم جلو می زند و به نوعی فرار به جلو می کند. چپ های ایران بجای حساس شدن در متن جنبش کارگری افتاده اند دنبال کنشگران لیبرال و با انقلاب انسانی از خارج و همدستی و همگرائی با افراد لیبرال و سلطنتخواه و سبز و سیاه بیانیه می دهند که جنگ محکوم است. آنها نمی دانند که جنگی درکار نیست و این ها یک پروپاگاند است که سرمایه داری ساخته و آمریکا هنوز زیر بار فرزند ناخلفی که در افغانستان و عراق بدنیا آورده مانده است.
و بیچاره ما بی عرضگان که هنوز هم فریب می خوریم
دو توضیح برای دوستان و خوانندگان مقالات استاد من جناب قراگوزلو
نقد حال اشاره است به عناوین سلسله مقالات جناب عطالله مهارجرانی در روزنامه اطلاعات. در این نقد حال ها یکبار آقای مهاجرانی بر سر مارکسیست و ضد انقلاب بودن احمد شاملو با آقای قراگوزلو پلمیک کردند
جمله " بسپاریم به... " نوشته رفیق زنده یاد خسرو گلسرخی است. یادش گرامی باد
۴۱۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : مهرنوش شین

عنوان : یک پرسش از نویسنده
من با کلیات این بحث مشکل ساختاری ندارم اما می خواهم از رفیق عزیزم محمد قراگوزلو بپرسم که آیا تو سوسیالیسم و انقلاب سوسیالیستی و آرمان و اهداف و دستاوردهای سوسیالیستی را همیشه حداکثری می بینی؟
حتما می دانی که ما در مراحل مختلف گذار می توانیم هم از سوسالیسم حداقلی حرف بزنیم و هم سوسیالیسم حداکثری داشته باشیم. همین امر در مورد تاکتیک برخورد به دولت ها هم صدق میکند.
عزیزجان
منشور سرنگونی یک پلاتفرم حداقلی است که می تواند و باید تمام نیروهای ضد ارتجاع را متحد کند. اگر قبول داشته باشی که در این برهه مشکل و سد اصلی ارتجاع است و نه امپریالیسم اگر قبول داشته باشی که شکستن سد ارتجاع مقدم بر شکستن یا توام با شکستن سد اولیه سرمایه داری است و یا حداقل این زمینه را در بستر انقلاب آماده می کند آنگاه با این منشورها مشکلی نخواهی داشت. اما متاسفانه دوست نادیده من هنوز ار موضع چپ پنجاه و هفتی به انقلاب و سرمایه داری و امپریالیسم نگاه می کند.
در مجموع از یک دیدگاه این مقاله را باید جدی گرفت و وارد بحث شد و به یکی از مهم ترین اختلاف نظرهای چپ و کمونیسم در ایران و حتا جهان فیصله داد.
محمد قراگوزلو قلمی شیوا و تحسین برانگیز دارد و از نظر تئوریک هم یک سر و گردن از مدعیان بالاتر است اما او قدر خود را نمی داند و بر سنت های گذشته پافشاری میکند.
موفق باشید
۴۱۵۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : هلاله میم

عنوان : مخالفم
من با نظر نویسنده بشدت مخالفم. انتظار بیشتری از محمد قراگوزلو می رود. او حتما می داند که در ماجرای حمله به افغانستان قرار بود یک دولت سیاه ارتجاعی سرنگون شود و به نظر نمی رسد که در هر شرایطی دولت آلترناتیو آن بدتر از دولت طالبان می شد. چنانکه همین طور هم شد. اما در مورد ترکیب " منشور سرنگونی" باید بگویم این فقط یک بخش سلبی از انقلاب است.دولت های سرمایه داری را می توان با همکاری و ائتلاف نیروهای اپوزیسیون سرنگون کرد و بعد از آنجا که کمونیست ها بطور بالقوه در اکثریت هستند و از طرف کارگران حمایت می شوند میتوان بدون انتگره شدن بخش اثباتی سرنگونی را هم عملیاتی کرد. این یک نقشه راه است. در این مسیر ممکن است نیروهای زیادی به زیر پرچم منشور گرد بیایند که باید از آنها استقبال کرد . اینجا دیگر طرح این بهانه ها که فلانی سلطنت طلب است و بهمانی پهلوی چی است فقط جرزنی سیاسی و تقویت صف جمهوری اسلامی است. هر که می تواند با پذیرفتن یک منشور سرنگونی در مسیر انداختن دولت متحد شود.
۴۱۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : خواننده یک دوستدار

عنوان : عالی
مطلب بسیار عالی و با کیفیت و نقطه نظرات درست و جالب.
خسته نباشید به نویسنده محترم عرض می کنم
۴۱۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : نادر فروتن

عنوان : بخش ایران.....
به مدیران محترم سایت اخبار روز
سلام
من فکر می کنم که شما مقالات را درست نمی خوانید وگرنه براحتی می توانستید دریابید که این مقاله و پیام اصلی و ساختاری آن مربوط به تحولات داخلی ایران است. نویسنده با چه زبانی باید تاکتیک و استراتژی اصلاح طلبان را نقد کند تا شما به این نتیجه برسید که سخنی در خصوص تحولات ایران گفته شده و تغییر دولت ها را تحولی مثبت ارزیابی نکرده است. تنها می ماند این مسئله که سایت اخبار روز از آنجا که از جنبش بورژوا لیبرالی سبز و رهبرانش حمایت می کرد و با نقد آن مشکل اساسی دارد دقیقا از موضع ارتجاعی اکثریت به حوادث ایران نگاه می کند در نتیجه مقاله و سایر مباحث نویسنده گرامی جناب قراگوزلو را پائین می کشد و در بخش دیدگاه میگزارد تا همه بفهمند که این یک "دیدگاه" است و خدای نکرده اخبار روز با سعید حجاریان مرزی ندارد. باید به حال و روز شما تاسف خورد . هر چند که این کامنت هم مانند همه کامنت هایی که من و دوستانم زیر نوشته های رفیق می گزاریم حذف و سانسور خواهد شد
۴۱۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست