سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سرنگونی جمهوری اسلامی، توهم یآ واقعیت! - خسرو صدری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : Baran

عنوان : solteh saltanat
در جهان مدرن قتل و غارت و پولشویی از جرمهای اند که مشمول مرور زمان نمی شوند. قتل دکتر ارانی، شاعر عشقی، کوچک جنگلی و دیگران و غارت منابع ملی و ملاکان دیگر در نسل اول پهلوی اتفاق افتاد.

شاه رهبر ساواک/ رکن ۲ مخوف بود که آمر قتل دکتر فاطمی، گلسرخی، جزنی، آخوند غفاری، و چند سد آزادیخواه دیگر بود. هزینه سالانه دربار را در ۳۷ سال کسی نمی داند. خاندان ۶۲ نفریش ۲۲ میلیارد در زمان انقلاب از ایران خارج کردند. اشرف در قمارخانه ی ویژه در لاس وگاس با صندلی چرخدار در قمارهای کلان شرکت می کند. فرح در پاناما سهم ۶ میلیارد دلاری خود را از شاه گرفت. بازدیدهای او در ایران از امور یتیمها و محرومان در رسانه انعکاس می یافت. آیا پس از هجرت به پاریس یتیمان و محرومان ایران به نوایی رسیده اند که ایشان با پالتو پوست آنها را فراموش کرده. این پولشویی خاندان پهلوی پیگرد قضایی از طرف ملت ایران دارد. غلامرضا، شهرام، بقیه بماناد.

شاه یک دیپلمه دبیرستان له روزی سوییس بود. اینهمه لاف و گزاف در باره حکومت کردن او بر اساس چه استعداد، تخصص، مهارت می باشد؟ او نه حقوق خوانده بود؛ نه اقتصاد، نه امور بین المللی، نه جامعه شناسی. جبن او در فرار با چمدانهای پر از دلار و گریختن پدرش در عدم دفاع از کشور در مقابل هجمه انگلیس -برخلاف هوچی مینه ویتنام در مقابل ژاپن، فرانسه، آمریکا نفرت انگیز اند. دیکتاتورهای چون صدام و قذافی در مقابل مخالفان مانده و مبارزه کردند؛ نه چمدانهای پر از دلار برای خارج را به بندند.

رضا پهلوی هم در برنامه پارازیت ۲۰۱۱ گفت ۶۲ میلیون دلار دارایی شخصی دارد؛ بهتر است که مانند دولتمردان آمریکایی خلاصه ورقه مالیات سالانه آوریل هر سال خود را از پوتاماک- مریلند در رسانه ها نشر کند. او می تواند یک صندوق اعانه خیریه که از مالیات درآمد سالانه برخوردار است ایجاد کند؛ خودش هیچ، تا ایرانیان خیر خارج به این صندوق برای خانواده زندانیان سیاسی کمکهای مالی کنند. همانطور که ۱۰۰ ها حساب بانکی برای کمک به یهودیان اسراییل در امریکا وجود دارند.

در ایران کنونی بیش از ۵ میلیون دانشگاه رفته وجود دارد؛ در خارج ایرانیان مهاجر از اقلیتها/ اتنیکهای رده اول با مدارج دانشگاهی اند؛ برخی در مدیریت کلان و مشاغل تخصصی شرکتهای جهانی اند. من از هواداران معقول رضا می پرسم: چرا بنده با تحصیلات دکترا و ۳۰ سال کار تخصصی رهبری یک دیپلمه ۳۰ سال بیکار را بپذیرم؟ این دیپلمه مانند یک "مارکتینک من" حراف فقط حرف میزند؛ ۱ روز زندان نرفته- جایی که ازادیخواهان در ۱۰۰ سال گذشته بوده اند. هیچ تجربه عملی - حتی در کمک خلبانی هم ندارد. دختران او هم استعدادی در دانشگاه نشان نداده اند.

برای نمونه دختر مقام امنیتی ساواک، پرویز ثابتی، در هاروارد، صاحب دکترای ژنتیک مقامی علمی در آمریکا دارد. من از هواداران معقول ایشان می پرسم: یک عضو این خاندان ۶۲ نفری را نام ببرید که استعداد علمی، ادبی، هنری، مدیریتی، ورزشی، تجاری، فرهنگی- با ۹۰ سال تنعم و زندگی اشرافی داشته باشد. منظور از ۹۰ سال ۵۷ سال سلطنت و ۳۳ سال در خارج است. رضا از رفراندوم در ایران می گوید. باید دانست که در انتخابات آزاد در خاور میانه - از غزه، لبنان، عراق، مصر، تونس گرفته تا ترکیه، افغانستان و یمن اسلامگرایان اکثریت را می برند. عقل هم چیز خوبی است!
۴۲۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : (...)

عنوان : سخنی کوتاه با جناب خسرو صدری در رابطه با کامنت اخیرشان
جناب خسرو صدری! شخص شما قاعدتا باید به خوبی بدانید که در میان امپریالیست ها چه در کشور خودشان و چه در مجموعه بلوک امپریالیستی که کشور آن ها هم جزئی از آن است، جناح های مختلفی هستند که هر کدام تاکتیک و استراتژی خاص خود را برای دفاع از منافع دراز مدت امپریالیسم پیشنهاد و پی گیری می کند. یعنی آن ها بر سر هدف کلی با هم مشترکند ولی بر سر تاکتیک ها و استراتژی الزاما با همدیگر همعقیده نیستند.

در مورد ایران هم یکی از جناح های امپریالیسم، معتقد به عدم دخالت نظامی در ایران است، و جناح هار تر و درنده تر آن خواهان تجاوز نظامی به ایران و حتی حذف آن از نقشه ی جغرافیاست.
به نظر می رسد که جناح اول، در مقابل جناح دوم، به آخرین پاتک های خود متوسل شده است، و می خواهد از وزنه بین المللی و مقبول بودن رضا پهلوی به نزد تمام کشور های امپریالیستی، مانع حمله ی نظامی به ایران شود و رقبای خود را که بسیار به هدف خودشان نزدیک شده اند اگر بتواند تا حدودی به عقب براند.

من ایرانی که از بن و بنیان مخالف امپریالیسم و همه ی جناح های آن هستم (و با رضا پهلوی و سلطنت و سلطنت طلبی هم مخالفم) در لحظاتی که بقا یا عدم بقای وطنم به توپ زمین بازی امپریالیست ها بدل شده است، هر اقدامی که بتواند مانع تجاوز نظامی به ایران شود را مفید می دانم. بی آن که فراموش کنم که امپریالیسم در هر چهره ای و در هر جناحی هرگز نمی تواند دوست من باشد.
همانطور که اگر نظام حاکم بر ایران به فرض بعید ناچار شود که از تحریکات و اتم و این قیل چیز ها دست بردارد، ضمن ادامه ی مبارزه برای سرنگونی آن از این اقدامش که از سر استیصال خواهد بود استقبال خواهم کرد.

من اگر به نیروی خودم ایمان داشته باشم و دچار حالت تدافعی، و یا پذیرش «هر چه پیش آید خوش آید»، و یا «کار از دست ما خارج است و به اراده ی ما مربوط نیست» (چیزی که بعضی ها حتی در مقالاتی در همین سایت، سعی در القای آن دارند و می گویند «آمریکا به ایران حمله نمی کند، و ای کاش می کرد») نشده باشم، از این حرکت جناح دیگر امپریالیسم که مخالف حمله ی نظامی به ایران است، نگران نمی شوم، و نگرانی اصلی و فوری خود را در این لحظات بی نهایت حساس و تعیین کننده، بیشتر متوجه جناحی از امپریالیسم می کنم که در آستانه ی تجاوز نظامی به ایران قرار دارد، و خطر فوری برای من است.

برای امپریالیست ها با جناح های گوناگونشان منافع خودشان مهم است، و برای من که نمی خواهم با برخورد عکس العملی، خودکشی کنم، منافع کشور و مردم خودم مهم هستند.
با پوزش بابت تصدیع اوقات شما، و ناچار شدن به ورود در این بحث.
۴۲۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : علی کبیری

عنوان : پاک کردن صورت مسأله
شایسته است تا قبل از کوشیدن دراثبات این نظریه که آیا سرنگونی جمهوری اسلامی، توهم یا واقعیت است، این سئوال را مطرح کنیم که « آیا جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است یا خیر؟» اگر ثابت کردیم که این جمهوری آخوندی قابلیت اصلاح پذیری دارد، بنابراین بحث سرنگونی بی معنا میشود. ولی اگر ثابت کردیم که این بساط غیر قابل اصلاح است، بنابراین بحث تغییر آن، بحثی منطقیست. در صورتیکه تغییر آن اثبات شد، سرنگونی آن تنها راه باقی مانده خواهد بود. حال اینکه این سرنگونی از چه راه یا راههائی میسراست، موضوع یک بحث اینترنتی نمیباشد.
۴۲۱۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : در مورد رضا پهلوی
-رضا پهلوی هرگاه جرئت انتقاد کردن به آمریکا، در مورد کودتای ۲۸ مرداد و همچنین بیرون انداختن شاه از کشور، حتی در همان حد انتقاد پدرش در این زمینه، به خود داد، آنگاه هنوز هم باور نکنید که او بدون اجازه آنان، ناگهان فعال می شود و علیه خامنه ای اعلام جرم می کند.
- رضا پهلوی اصلا با چه عنوان و از طرف چه کسی چنین درخواستی داده است؟
-رضا پهلوی وارث میلیاردها دلار پولی است که پدرش به صورت غیرقانونی، به عنوان آخرین "خدمت" به مردم کشورش، از آنان دزدید و برد. خود او نیز برای باز پرداخت این پول ها، سرانجام از طرف مردم ایران مورد پیگرد قرارخواهد گرفت.
۴۲۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : (...)

عنوان : به طور خلاصه
به طور خلاصه، قضیه به این صورت است:
۱ ) رضا پهلوی شکایتی علیه خامنه ای را در دست تهیه دارد تا آن را برای دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایت علیه بشریت بفرستد.
۲ ) رژیم ایران، معاهده رم در مورد به رسمیت شناختن این دادگاه را امضا نکرده است.
۳) ارسال مستقیم این شکایت به دادگاه مزبور با یک پاسخ دو سطری روبرو خواهد شد: «با توجه به این که ایران معاهده رم را امضا نکرده است، رسیدگی به شکایت شما علیه رهبر ایران در صلاحیت دادگاه ما نیست.»
۴ ) در چنین موردی، مطابق مواد پیش بینی شده در قوانین مربوطه، یا باید شورای امنیت بپذیرد که این شکایت را از طرف شاکی به دادگاه بین المللی رسیدگی به جنات علیه بشریت ابلاغ کند، و یا شاکی باید از شکایت خود منصرف شود.
۵) رضا پهلوی، راه اول را انتخاب کرده است. یعنی به جای منصرف شدن از شکایت، همانطور که در مصاحبه اش با فیگارو گفته است، تصمیم دارد شکایت علیه «شخص»ی به نام علی خامنه ای را از طریق شورای امنیت به «دادگاه بین المللی بررسی جنایت علیه بشریت» ابلاغ کند. با همان روندی که در مورد«شخص»ی به نام معمر قذافی طی شد، و جدا از روند دیگری است که به موضوع جداگانه و متفاوتی تحت عنوان تعیین منطقه پرواز ممنوع در آسمان «کشور»ی به نام لیبی، و چگونگی دخالت نظامی در «کشور»ی به نام لیبی بر می گشت و از اساس، تابع قواعد دیگری بود که ربطی به «دادگاه بین المللی بررسی جنایت علیه بشریت» ندارد، بلکه خودش جنات علیه بشریت است!
۶ ) رضا پهلوی در همین گفتگو حساب این دو موضوع را از هم جدا کرده است و به شدت و همراه با استدلال، در برابر موضوع دوم یعنی دخالت نظامی در ایران به مخالفت پرداخته است.
۷ ) در چند سال اخیر، پیروان رضا پهلوی و سلطنت طلبانی که با او منازعه ندارند و او را خائن به نظام سلطنتی نمی دانند بر مخالفت خود با دخالت نظامی در ایران تاکید کرده اند. حتی داریوش همایون از حد مخالفت با دخالت نظامی هم فراتر رفته بود و راست هم زده بود.
۸) این نه دلیل درستی خط آن ها در بقیه امور می شود و نه دلیل حقانیت سیاسی داشتن رضا پهوی یا سلطنت طلبان یا سلطنت طلبی یا سلطنت.
۹ ) اگر رضا پهلوی، یک کار خوب انجام دهد نباید چون رضا پهلوی است با کار او مخالفت کرد. می توان با او به دلایل سیاسی دیگر، در همین کار هم اصلا همراهی نداشت، و مسیری دیگر و مستقل را طی کرد بدون آن که بر سر این موضوع با او درگیر شد.
۱۰) در شرایطی که کسانی و سازمانی با پشتیبانی لابی های قوی نئوکانی و اسراییلی مرتبا از ضرورت دخالت نظامی «بشردوستانه» در ایران و حتی گاهی بی پرده و آشکار از ضرورت حمله نظامی به ایران حرف می زنند و خود را ایرانی هم می نامند، مخالفت صریح و علنی وزنه بین المللی شناخته شده ای مثل رضا پهلوی با دخالت نظامی در ایران اقدام موثری در جهت خنثی کردن تلاش های آن ها و لابی های مربوطه است و می تواند تاثیر مثبتی بگذارد که بیشتر است از تاثیر گذاری مخالفان معمولی دخالت نظامی در کشور ما. این را لابی های مربوطه هم به خوبی می دانند و برای همین است که از آن ها حمایت می کنند نه از او.
۴۲۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : خواننده مقاله

عنوان : ختم مقال
اگر رضا پهلوی، خواهان دخالت نظامی در ایران باشد، چه آن را بیان کند و چه آن را پنهان دارد، شدیدا محکوم است.
و اگر نقل قول شما از سخنان ده سال پیش رضا پهلوی مشابه همین نقل قول و «ترجمه» نمی دانم از کجا آورده اید شما باشد من حق دارم با شما موافق نباشم.
بنابراین با وجودی که این کامنت، طولانی می شود، متن کامل مصاحبه رضا پهلوی، منتشر شده در شماره ۱۴ دسامبر روزنامه فیگارو را از سایت آن روزنامه در این جا کپی می کنم و قضاوت را به خوانندگان می سپرم و بحث را خاتمه یافته تلقی می کنم.
من آنچه را لازم بود بگوم در دو کامنت قبلی خود گفته ام، ودلیلی هم برای مجادله با شما هموطن گرامی نمی بینم، چون فکر می کنم نقاط مشترک ما بیشتر از نقاط افتراق ما باشد. شخصا هم فکر نمی کنم که چیز زیبایی باشد این که شما با این زبان نزدیک به خصومت با من صحبت می کنید.

INTERVIEW - L"héritier du chah d"Iran, Reza ¬Pahlavi, lance un appel solennel aux membres du Conseil de sécurité de l"ONU pour qu"ils décident de déférer le guide suprême de la République islamique devant la justice internationale pour être jugé de crimes contre l"humanité.

LE FIGARO. — Pourquoi prenez-vous cette initiative?
Reza PAHLAVI .-Il s"agit de mettre en position de responsabilité ultime le soi-disant «guide suprême» qui a l"autorité finale en Iran, dans un contexte où les droits de l"homme sont devenus une question majeure. Tous les appareils de répression du régime dépendent directement de lui. C"est une façon d"attirer l"attention sur les crimes commis dans notre pays et d"amener la communauté internationale à faire pression sur le régime à ce sujet.
La plainte doit transiter par le Conseil de sécurité de l"ONU?
Oui, parce que l"Iran n"est pas signataire du traité de Rome qui a établi la Cour de justice internationale. Nous adoptons la procédure qui a été suivie dans le cas de Kadhafi. Les milliers de témoignages que nous avons recueillis désignent des crimes contre l"huma¬nité commis par une politique systématique de répression notamment contre les minorités, contre les femmes et contre les prisonniers politiques.
Vous considérez que les pressions internationales sur Téhéran, qui se sont focalisées sur le nucléaire, n"ont pas assez porté sur les droits de l"homme?
Des sanctions ont été prises à propos du dossier nucléaire mais, pour nous Iraniens, ce sont les droits de l"homme qui sont le sujet central. C"est d"ailleurs le vrai talon d"Achille du régime qui, parce qu"il est de plus en plus isolé et de plus en plus illégitime, a recours à une répression de plus en plus brutale. J"en appelle donc à la communauté internationale pour qu"elle mette en œuvre ses obligations légales et morales.
Pourquoi avez-vous choisi ce moment précis pour lancer cet appel?
Si nous avons assisté à la chute de régimes totalitaires c"est grâce au soutien du monde libre. Les événements de ۲۰۰۹ (avec l"élection truquée d"Ahmadinejad à un second mandat) ont été pour de nombreux Iraniens l"ultime tentative de réforme. Mais l"occasion a été perdue par l"Administration américaine. C"est l"Iran de ۲۰۰۹ qui a inspiré le «printemps arabe» et je suis convaincu que c"est en Iran que les aspirations de tous ces peuples pourront aboutir.
Vous pensez que les Iraniens sont prêts à un changement de régime?
Comme l"Europe avec l"Inquisition, l"Iran traverse une phase de régime théocratique. Mais après l"Inquisition vient la Renaissance. Pour détacher du régime des éléments militaires et civils et les faire participer au changement, il faut mettre en place un scénario de réconciliation nationale et d"amnistie. Khamenei devra rendre des comptes un jour mais la plupart des cadres qui ont suivi ses ordres doivent disposer d"une issue. L"Iran est prêt à se retrouver dans une vision alternative démocratique et laïque. Mais ce qui manque c"est l"appui international.
Les sanctions et les menaces militaires ne sont pas pour vous un instrument suffisant?
Quand on parle d"une intervention militaire on évoque un scénario où tout le monde est perdant. Cela ne profite qu"au régime en rendant impossible toute défection. Cela ne fait que retarder la démocratie en Iran sans pour autant régler le problème du nucléaire puisque le régime en déduira qu"il a carte blanche. L"alternative consiste à aider directement l"opposition démocratique iranienne sans s"attacher exclusivement au dossier du nucléaire.

http://www.lefigaro.fr/international/۲۰۱۱/۱۲/۱۴/۰۱۰۰۳-۲۰۱۱۱۲۱۴ARTFIG۰۰۵۶۰-reza-pahlavi-il-faut-juger-les-crimes-du-regime-iranien.php
۴۲۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : فرزانه فرزانه

عنوان : برای خواننده مقاله : مکثی بر روندی که بر معمر قذافی و لیبی رفت !
کامنت من کاربر نمی تواند طولانی و تحلیلی باشد ، ولی می تواند در بر گیرنده ی اشاره ای یا پیامکی . مهمتر آنکه ، هرکس به فراخور شناختش از آنچه بر لیبی رفت، و آنچه از آقای رضا پهلوی می شناسد ، پاسخ او را به فیگارو را «ترجمه » می کند. ما نمی توانیم فقط به جمله ی رضا پهلوی بسنده کنیم....

" انگیزه ی من از این فراخوان جلب شورای امنیت سازمان ملل متحد به جنایات رژیم ایران و سوق دادن جامعه جهانی برای زیر فشار قراردادن این حکومت است. ما خواستار روندی هستیم که نسبت معمر قذافی انجام گرفت." نقل از کامنت قبلی این قلم.

عنایت کنید؛ در اینکه ضرورت دارد که رهبران جمهوری اسلامی ایران ( و نه تنها علی خامنه ای ) بجرم جنایت بر علیه بشریت در دادگاهی عادلانه و مردمی مورد محاکمه قرار بگیرند و برحسب درجات خیانت ها و جنایاتشان محکوم گردند، هیچ انسان آزادیخواهی شک و شبه ندارد.

اما، روندی که تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد حکومت لیبی بریاست معمر قذافی انجام گرفت این بود که، ابتدا محاصره ی اقتصادی لیبی و تصاحب ثروت های مردم آن لیبی در کشورهای غربی توسط دول امپریالیستی به انجام رسید، ( که در رابطه با ایران بانجام رسیده و تشدید نیز شده است.) و سپس حدود ۶ ماه، شبانه روز، علاوه بر حمله ی نظامی بر مراکز تسلیحاتی قذافی، بنام حمایت از مردم تحت ستم لیبی، حدود ۸۰۰۰ بمب کوچک بزرگ شهرهای لیبی و مردم آن کشور را مورد هدف قرار داد. حاصل کار؛ نابودی زیر ساخت های اقتصادی لیبی، کشتار حداقل ۵۰،۰۰۰ نفر از مردم بی دفاع لیبی و افتادن زمام امور بدست دستجات شبه فاشیستی بنیاد گرای مذهبی اسلامی بود.

آقای رضا پهلوی، ده سال قبل، در آغاز حمله ی نظامی جورج دبلیو بوش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ نیز فرمودند که "مگر خون مردم افغانستان، رنگین تر از مردم ایران است.؟" و بواقع گله کردند که چرا، به ایران حمله ی نظامی نمیشود.!
لطفا مقاله ای در همین رمینه را در اخبار روز مطالعه نمائید:
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۴۲۴۴۶
۴۲۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : خواننده مقاله

عنوان : برای مانی فرزانه
توضیحات خسرو صدری عزیز تا حدود زیادی قانع کننده است. اما به خواننده گرامی دیگری که «مانی فرزانه» امضا کرده اند باید دو توضیح بدهم:
اول: من مطلقا به رضا پهلوی علاقه ای ندارم هرچند که حساب پدرش را به حساب او نمی گذارم. منظور من ابدا و به هیچ وجه دفاع از او نبود و نیست. اما خواسته ام به این موضوع اشاره کنم که نباید خطر ناموجود را به جای خطر موجود گرفت.
دوم: من نمی دانم منبع شما در ترجمه مصاحبه فیگارو با رضا پهلوی چیست. اما خودم اصل این گفتگو را در فیگارو ۱۴دسامبر خوانده ام، و آنچه شما به آن اشاره کرده اید را آن طور که در خود روزنامه آمده است در اینجا می نویسم:
نه در ارتباط با دخالت نظامی در لیبی بلکه در ارتباط با جنایتکار علیه بشر معرفی کردن خامنه ای، خبرنگار فیگارو از رضا پهلوی می پرسد که «آیا شکایت شما باید حتما از طریق شورای امنیت بگذرد؟» و او پاسخ می دهد که بله. چون ایران قرارداد رم در مورد دادگاه بین المللی را امضا نکرده است، و در این شکایت باید ما روندی را که در مورد محکوم کردن قذافی طی شد طی کنیم. (در این شکایت به جرم جنایت علیه بشریت در مورد قذافی، نه دخالت نظامی در لیبی)

در پایان گفتگو وقتی که خبر نگار فیگارو از او در باره دخالت نظامی پرسش می کند رضا پهلوی جواب می دهد: «وقتی ما از دخالت نظامی حرف می زنیم از سناریویی حرف می زنیم که همه در آن بازنده خواهند بود. این کار برای هیچ کس به جز رژیم سود ندارد. دخالت نظامی فقط به رژیم کمک می کند و راه هر نوع مبارزه ای را می بندد. دخالت نظامی هیچ سودی ندارد مگر آن که دموکراسی در ایران را به تاخیر بیاندازد بدون آن که حتی به حل همان مشکل اتمی هم کمکی بکند، برای این که این دخالت نظامی باعث می شود که رژیم از آن به عنوان کارت سفید (در مورد ضرورت فعالیت های اتمی خود برای به اصطلاح دفاع از خود) استفاده کند.»

تکرار می کنم که مطلقا با رضا پهلوی و سلطنت هیچ سنخیتی ندارم. اما لازم است بدانیم که کسانی که بر طبل جنگ و یا دخالت نظامی «بشر دوستانه» مثل مورد لیبی می کوبند چه کسانی هستند. چرا که در غیر این صورت، کار ما باعث می شود متهم اصلی را فراموش کنیم و گریبان کسی دیگر را بگیریم. این موضوع به تنهایی مسئله ای شخصی است و اهمیتش در همان حد است، اما در ارتباط با خطری که بیخ گوش مردم ایران است اهمیتی دیگر می یابد. و آن اهمیت هم این است که به متهم اصلی امکان می دهد تا از غفلت ما استفاده کند و به استراتژی ویرانگر خود ادامه دهد.
موفق باشید
۴۲۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : مانی فرزانه

عنوان : برای خواننده مقاله
لطفا نسبت به مواضع «مدعیان» با دقت برخورد کنیم و در کاربرد نقل قول ها، امروز دیگر بهانه ی دسترسی به منابع خبری قابل قبول نیست.
اما نامزد خود گمارده‍ ی ریاست کشور ایران، رضا پهلوی که در سال ۱۳۵۹ در قاهره با گذاردن تاج بر سر، خود را پادشاه ایران خواند، در آخرین مصاحبه با خبرنگار گاردین در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ ( برابر با ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۰) پس از آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد را به محاکمه علی خامنه ای در دادگاه لاهه به اتهام جنایت بر علیه بشریت دعوت میکند، در پاسخ به خبرنگار فیگارو که میپرسد؛ انگیزه ی شما چیست؟
میگوید : " انگیزه ی من از این فراخوان جلب شورای امنیت سازمان ملل متحد به جنایات رژیم ایران و سوق دادن جامعه جهانی برای زیر فشار قراردادن این حکومت است. ما خواستار روندی هستیم که نسبت معمر قذافی انجام گرفت.".
۴۲۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۰       

    از : خسرو صدری

عنوان : به خواننده مقاله
یک بار دیگر اگر مطلب را بخوانید متوجه می شوید که منظور، "موضعگیری" مجاهدین خلق نبوده است. بلکه احتمال تشکیل"گروه"و فعالیت مشترک تشکیلاتی زیر لوای"دخالت بشر دوستانه"با شرکت مجاهدین و برخی هواداران سابق نظام پادشاهی عنوان شده است.صحبتی هم از رضا پهلوی در میان نیست.
۴۲۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست