سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پاسخی کوتاه - کاظم علمداری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خسرو صدری

عنوان : این بیرق برفراز بام دوستان خود برافرازید!
آقای علم داری خودش با اتهام زدن شروع می کند و رئیس دانا را به آن متهم می کند. می گوید:"مشکل اساسی با دوستان چپ این است که برای درست جلوه دادن نظرخودشان، نخست چند اتهام آبدار به دیگران می زنند".
برفرض که رئیس دانا هم چنین کرده باشد، شما چرا حکم کلی در مورد چپ ها صادر می کنید!؟
رئیس دانا از داخل کشورو به صورت کلی ، مطالبی را بیان داشته است که اکبر گنجی هم در خارج از کشور و با احتساب جو حاکم بر دیالوگ های برون مرز ،در مقاله خود:"دلارهای سرنگونی ج.ا "! با ذکر نمونه و مستندات بیان داشته است. جناب علم داری! بی صبرانه در انتظار نقد مقاله گنجی از جانب شما و دیگر دوستانتان هستیم.
شما، "مشکل اساسی (تان) با دوستان چپ"، آن نیست که آن ها اتهام می زنند، بلکه آن است که بسیاری از چپ ها به آنچنان دانشی مجهزند که از پس ادا اطوار و کلمات "سیاسی"، چهره واقعی گوینده را شناسایی کنند. مثلادر همین نوشته خود شما، گریزبه صحرای "فلسطین"، برای مخلوط کردن دوغ و دوشاب و خرمراد"دخالت بشردوستانه "را از پل گذراندن ، صورت گرفته است. می فرمایید:" دفاع اکثریت مردم جهان از فلسطین هم مداخله بشر دوستانه است...کسانی ممکن است مداخله سازمان ملل و مردم جهان از فلسطین را اینگونه تعبیر کنند که این حمایت، یعنی ملت فلسطین نمی تواند "خودش برای خودش تصمیم بگیرد"(کنایه به صحبت رئیس دانا).
دفاع اکثریت مردم جهان و سازمان ملل از فلسطین ولی چند دهه بخاطر حمایت آمریکا از اسرائیل و وتوی ده ها قطعنامه علیه آن ، بی نتیجه مانده است. این دفاع را نمی توان ، بخاطر واژه "دفاع"، در یک طرف تساوی و"دفاع بشر دوستانه"! با بمب های هوشمند واورانیوم دار را در طرف دیگر قرار داد و شادمانه کف دست بهم مالید که :بله هردو خوب است وعالی!( در دل هم به ریش اولی خندید).
آن زمان هم که "چپ" ها در موردعواقب مخرب۷۵ میلیون دلار کمک آمریکا به "اپوزیسیون" مورد نظرش، صحبت می کردند، عده ای این را اتهام زنی قلمداد نمودند. حال می بینید که برخی همفکران، در بی بی سی و دیگر جاها با افتخار ازآن سخن می گویند و عواقبش را هم با بیرون خزیدن این کرم های منتظرباران می بینیم.
آنها که از حمله ناتو به لیبی دفاع کرده اند، به احتمال زیاد از حمله به ایران هم دفاع خواهند کرد. هنوز اگر برخی، طبق تقسیم کار، حرفی اندک متفاوت با دیگر دوستانشان می زنند، سر بزنگاه ، یعنی زمان حمله،همه شان کنار هم خواهند ایستاد. بمب های ناتو و آمریکا لیبی را با خاک یکسان کرده و ده ها هزار نفر را به قتل رسانده است. این "کشورهای آزاد" حتی یک تصویر هم از این ویرانی ها نشان نمی دهند. آسوشیتدپرس، ۲۲ دسامبر ۲۰۱۱، مقاله ای دارد با این عنوان:"رویارویی لفظی آمریکا و روسیه در سازمان ملل بر سر تحقیق پیرامون بمباران لیبی"! و در ادامه:"...روسیه مصرانه خواهان بررسی بمباران شهرها و غیرنظامیان لیبی توسط ناتو در کمیسیون امنیت ملی سازمان ملل است. آمریکا این درخواست را حقه ای ارزان برای انحراف افکار از سوریه می داند". قدرت بزرگی چون روسیه هم توانایی آن را ندارد که خلاف تمایل آمریکا، تحقیق پیرامون جنایات جنگی ناتو در لیبی را پیگیری کند. زیرا چنین تحقیقی مچ "دخالت بشردوستانه" را باز و اجرای طرح نیمه تمام آن هارا در دیگر کشورها با مشکل روبرو میکند. چرا در بحرین، عربستان قرون وسطایی و همین فلسطین، این ناتو کاری انجام نمی دهد؟ حتما خواهید گفت: پس بن علی و مبارک چی؟ در میدان تحریرمصر دردسامبر، چند هفته علیه حکومت نظامیان درگیری های خونین با صدها کشته و زخمی جریان داشت. رسانه های غربی اگر هم در این مورد گزارشی دادند، بر روی آن مکث نکردند.حکومت نظامی وابسته به آمریکا ولی عقب ننشست. ۱۲ ژانویه، جیمی کارتر، یک هفته پس از سفرش به قاهره در مصاحبه با رویترز می گوید: "نظامیان مصر در آینده نزدیک قدرت را به مردم واگذار نخواهند کرد"!
"چپ" ها جهان را می شناسند ودرد آمریکای ورشکسته و حامیانش را هم خوب می دانند. آقای علم داری هم بهتر است این بیرق را برپشت بام دوستان خود برافرازند.
۴۲۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : بایک مهرانی

عنوان : شاید ما منظور هم را نمی فهمیم !
آقای علمداری سلام ، بنظر میرسد که ما در بحث و گفتگو از سوء تفاهم های "smisunderstandings " اساسی رنج میبریم و من بطور مشخص در مورد دو قسمت از بحث شما در مقاله ی « حمله نظامی اسرائیل و مداخله بشردوستانه ربطی بهم ندارند» آمده ست و آنرا چندین بار آنرا مطالعه کرده ام توضیح میدهم.

قسمت اول: (عین مطلب شما )
"برخی فاجعه لیبی را که بدست قذافی آفریده شد مستمسک قرار داده‌اند تا به اصل درست «مداخله بشردوستانه» حمله کنند.
در حالیکه قذافی می‌توانست از این فاجعه جلوگیری کند.
کما اینکه جمهوری اسلامی می‌تواند با تن دادن به خواست مردم، و با متوقف کردن موقت پروژه اتمی خود و شفاف‌سازی آن خطر جنگ و موانع و مشکلات اقتصادی و صنعتی ایران را برطرف نماید.
ولی حیات رژیم ایران در بحران ممکن است.
آنها نه می‌توانند اصلاحات را بپذیرند و نه این رژیم بدون اصلاحات دوام خواهد یافت.
بحران و بحران آفرینی ضامن بقای آنها و عامل افول روز افزون ایران است." (پایان نقل قول)

¤ اولا - «مداخله بشردوستانه» پایه ی علمی و معتبر در حقوق بین الملل ندارد که جنابعالی آنرا با [ اصل درست " مداخله ی بشر دوستانه "] تضمین می کنید. همین جا ما اخثلاف نظر داریم نه؛ شاید سوء تفاهم !

¤ ثانیا - پاراگراف شما کامل نیست و اینگونه مستفاد میشود که : چون قذافی فاجعه آفرین بود ... از فاجعه جلوگبری نکرد...پس" مداخله ی بشر دوستانه " صورت گرفت و چون حیات حکومت ایران نیز در بحران ممکن ست و نمی توانند اصلاحات را بپدیرند، بحران و بحران آفرینی ضامن بقای آنهاست ( خوب باید مثل لیبی درب داغونش کرد ؟ )
این ها را شما نوشته اید و آتش بر دل من و همراهان خود زدید ! شاید ما منظور هم را نمی فهمیم ! این سوء تفاهم نیست؟

قسمت دوم :( عین مطلب شما)
" به نظر من معیار درست حقوق بشر است. حقوق بشر نه شرقی است و نه غربی، جهانشمول است. نقض حقوق بشر جرم و جنایت است. جنایت نیز چه شرقی و چه غربی، چه خارجی و چه داخلی، جنایت است و محکوم و باید در برابر آن ایستاد. شکنجه، شکنجه است. داخلی و خارجی ندارد. ایرانی و آمریکایی ندارد. مذهبی و غیرمذهبی ندارد. دزدی و غارت ثروت ملی داخلی و خارجی ندارد."

آقای علمداری شما بهتر میدانید که ضمانت اجرائی برای منشور حقوق بشر وجود نداشته ست و با شرقی و غربی کردن مسئله حقوق بشر ، یا ایرانی و آمریکائی کردن موضوع ، راه به جائی نمی بریم .معلوم ست که این ها فقط تعارف خشک وخالی و شعار ست. از سال ۱۹۴۸ تا امروز هزاران مورد نقض حقوق بشر صورت گرفته که به دلایل مختلف اغماض گردیده ست . در راس آنها حکومت اشغال گر اسرائیل می باشد !
همین یک قلم خودش باعث تشدید و تداوم نقض حقوق بشر در جهان عرب شده ست . شاه مخلوع ۲۵ سال مستمر در «زیر سایه» کاخ سفید حقوق بشر را نقض کرد و وقتی تاریخ مصرفش تمام شد «اخطار » گرفت.... همین طور صدام ، حسنی مبارک ، قذافی .... موضوع پینوشه در شیلی و حمله ی نطامی انگلیس به آرژانتین «تهوع آور » ست. هیچ انسان آزادیخواه ، وطن پرست و عدالت جو، موضوع بهار پراگ ، حمله ی نظامی به مجارستان و اشغال افغانستان را فراموش نخواهد کرد. همینطور وقایع مربوط به لائوس ! ولی وقتی سردسته ی ناقضان حقوق بشر از جمله ایالات متحد میخواهند با شیوه های بربرمنشانه آدمخوارانی چون صدام و قذافی را سر جای خود بنشانند و هزاران شهروند دیگر را بخاک و خون بکشند راه من و شما جدا میشود. به عنوان نمونه ؛ چه کسی می باید اسرائیل و آمریکا را مقید به رعایت منشور حقوق بشر نماید؟
این اختلافات نظری بین من و شما و هزاران مثل من و شما وجود دارد که همگی از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم..
آیا این ها سوء تفاهم نیست ؟

با احترام
بایک مهرانی
اتحادجمهوریخواهان ایران
۴۲۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : رضا جوشنی

عنوان : بی عدالتی
آقای "دوست شما دوست"
با سلام . آیا این بی عدالتی نیست که شما کسی را " آقای کاظم علمداری را"به نام ومشخصات خطاب قرار میدهید وخودر ادر زیر نام مستعار پنهان میکنید تا بهتر بتوانید به جای استدلال ومحاجه به اصطلاح "دوسیه" گذشته دیگران فاش کنید تا خودرا از زحمت پاسخ به متن معاف دارید آنهم در این سال ها وزمانه ها؟!
۴۲۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : خواننده

عنوان : پرسشی از خوانندگان این مقاله، نه از نویسنده اش
یک پرسش ساده از خوانندگان، نه از خود نویسنده این مقاله:
آیا نوشتن این که قذافی جنایتکار بود و با سرکوب های خود، مردم کشور را علیه خود برانگیخت، «دخالت بشر دوستانه» ناتو در لیبی که حضرات دارند آن را در مورد ایران تجویز می کنند قابل توجیه، و از آن بدتر، قابل دفاع، و باز از این هم بد تر، قابل تجویز برای ایران می شود؟
۴۲۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : کمال حسینی

عنوان : -شما خود پیشقدم شوید
آقای علمداری ،
۱-شما خود پیشقدم شوید و چهار چوب دخالت بشر دوستانه و شرایط و چگونگی عملی شدن آن در ایران را تبیین کنید .
۲-شما می گویید آنچه در لیبی اتفاق افتاد و یا اگر در آینده در سوریه اتفاق بی افتاد ناشی از سیاست های دیکتاتور ها در این کشور ها است ، می توان از گفته شما این نتیجه را گرفت که اگر ایران هم مورد حمله قرار گیرد مقصر اصلی نه مهاجمان بلکه حاکمان ایران هستند ، شما طیفی از مخالفان نظام را نمایندگی می کنید که تقصیر هر جنگ احتمالی آمریکا و متحدان آن بر علیه ایران را به گردن جمهوری اسلامی می اندازند ، نمی دانم آیا به عواقب تحلیل خود فکر کرده اید یا نه ؟ تصور کنید خدای نکرده همه همچون شما فکر می کردند ، فکر نمیکنید که در آن صورت طرفداران حمله نظامی به ایران در غرب بدون نگرانی از مخالفت افکار عمومی می توانستند راحت تر به مقاصد خود جامه عمل به پوشانند ؟ هر چه باشد به گفته شما مقصر حمله احتمالی نظامی به ایران سران جمهوری اسلامی هستند .
۳-بیش از ۱۰ سال از "مداخله بشر دوستانه " آمریکا و متحدان در عراق و افغانستان می گذارد ، نظر شما درباره دستا ورد این حمله نظامی چیست ؟ فکر می کنید چند سال دیگر در این ۲ کشور دموکراسی بر قرار خواهد شد ؟
چرا پس از ۱۰ سال که از دخالت های بزرگ ترین ارتشهای جهان در افغانستان می گذرد تازه ناتو به دنبال یافتن راهی برای مذاکره با طالبان افتاده است ؟ می توان با حمله نظامی طالبان را از قدرت بیرون انداخت اما با میلیون ها نفر از طرفداران طالبان چه باید کرد ؟ آمریکا می تواند به راحتی صدام حسین را از قدرت ساقط کند ولی با ساختار عقب مانده و قبیله ای یک کشور چه باید کرد ، قبایلی که به سنی ، شیعه و غیره تقسیم شده و نقش سربازان بدون جیره و مواجبی را بازی می کنند که در جنگ قدرت بین عربستان و ایران کمر به نابودی یکدیگر بسته اند.
در ایران ما هم شرایط خیلی بهتر از افغانستان و عراق نیست ، اگر بر روی آمار های مخالفان توافق داشته باشیم در انتخابات خرداد ۸۸، ۲۴ میلیون به موسوی رای دادند و ۱۴ میلیون به احمدی نژاد ، ۱۴ میلیون رقم کمی نیست ، اگر همین امروز انتخاباتی آزاد برگزار شود بخش قابل توجهی از مردم به جریان های مخالف دموکراسی در حاکمیت رای خواهند داد ، آیا قرار است "مداخله بشر دوستانه " به دیکتاتوری ۲۴ میلیونی بر ۱۴ میلیونی بیا نجامد ؟
۴- می خوا هم به طرح مشگل بسیار بزرگتر در دنیای موسوم به جهان سوم بپردازم و آن فاصله عمیق بین روشنفکران و بسیاری از مردمان کوچه و خیابان است ، همان فاصله ای که به مهاجرت میلیونها روشنفکر ایرانی ، افغانی ، عراقی ، لیبیایی و مصری و غیره به غرب انجامیده است ، می توان این مهاجرت های میلیونی را ناشی از دیکتاتوری دانست ولی به باور من مشگل بسیار فراتر از دیکتاتوری در این کشور ها ست ، مشگل اصلی همان فاصله عمیق روشنفکران و بخش بزرگی از مردمان و فرهنگ حاکم بر این مردم است . فراموش نکنیم که اکثریت این مهاجران داوطلبانه ترک وطن میکنند .
۵ -ما باید از مقایسه و کپی برداری از دموکراسی اروپایی و تجویز آن برای ایران پرهیز کنیم ، روند گذار به دموکراسی در ایران به باور من بسیار پیچیده تر از کشور های اروپایی است ، وابستگی کشور به در آمد نفت که در کنترل دولت است ، وجود ساختار اقلیت ها و اقوام در کشور ، شرایط اقلیمی و کم آبی که به وابستگی بیشتر مردم به دولت برای تامین آب مورد نیاز انجامیده است همه و همه گذار به دموکراسی در ایران را با مشگلات بزرگی روبرو کرده است ، شاید انبوه این مشگلات باشد که به ناامیدی بسیاری از روشنفکران انجامیده تا جایی که به فکر میان بر زدن تحت نام "مداخله بشر دوستانه " افتاده اند ولی به باور من سر انجام این راه ناکجا آباد های افغانستان و عراق خواهد بود که ما باید به شدت از آن پرهیز کنیم .ما چاره ای جز بازگشت به همان اصل پایه ای نداریم که : برای برقراری دموکراسی در یک کشور اکثریت مردم باید به دموکراسی و ارزش های دموکراتیک باور داشته باشند ، دموکراسی وارداتی راه به جایی نخواهد برد .
کمال حسینی
۴۲۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : دوست شما دوست

عنوان : صراحت و صداقت داشته باشید
آقای علمداری گرامی
آنچه شما در رابطه با مخالفت با جنگ می گویید و در آن واقعا هم نقش داشتید مربوط به دوران بوش نه آن هم در ابتدا آن که موافق بودید و در جلسات اولیه پیش از شکل گیری اتحاد جمهوریخاهان هم صریحا در این مورد صحبت می کردید ، شما یکی دو سال پس از جنگ و دیدن آنچه در عراق اتفاق افتاد به طور ضمنی از جنگ و تشویق به آن فاصله گرفتید ولی باز پس از انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری شما فیل تن یاد هندوستان کرد و باز از جنگ و روش کلنگی بهس به میان آوردید که اگر به خاطر داشته باشید بحثی جدی در این مورد در لیست مطرح شد . این بار اما بعد از حمله به لیبی شما دوباره بحثی را در لیست به راه انداختید و بارها هم به صراحت در این مورد نوشتید که اگر خودتان مایل باشید و در همین جا اعلام آمادگی کنید در این مورد من با استناد به صحبت های خود شما مطلبی می نویسم .
کاش شما هم مثل مجید محمدی صراحت در بیان داشته باشید و در نوشته ها و صحبت های عمومی خود نیز همان را بگویید که در جمع های کوچک تر مطرح می کنید . من اینجا از گذاشتن نام خودم خودداری می کنم ولی اگر شما مایل به ادامه این بهس باشید و مانعی در نقل بعضی از امیل های خود در سالهای گذشته ندشته باشید این گفتگو را می توانیم علنی ادامه دهیم . باز هم به شما توصیه می کنم که صراحت داشته باشید و دوگانه گویی را متوقف کنید .
۴۲۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

    از : داریوش مرادی

عنوان : آقای علمداری ، نقد و برخورد با دیدگاه ها ، نظرات ، تهمت و افتراء افراد را با منتسب کردن به چپ جدا کنید .
با شلام ، آقای علمداری عزیز ، برای برخورد با آقای رئیس دانا نیازی نیست که شما ، ایشان را به کلیت چپ متصل کنید . کم نیستند دوستانی که به مانند شما فکر می کنند و خودشان را هم چپ می دانند . کم نیسنتد دوستانی مانند دکتر رامین کامران که به زبانی دیگر همین استدلال و بیان آقای رئیش دانا را دارند ؟ آیا ایشان هم چپ هستند ؟

http://www.iranliberal.com/Maghaleh-ha/Ramin_Kamran/HamlehNezami.htm

http://www.iranliberal.com/YaddashteRoz/Tahdidha.htm
۴۲۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست