سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لحظه ی حال دولت - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : صداقت

عنوان : وه از تکرار این دور باطل
خدمت سرکار خانم هلاله میم (اگرچه بعید میدانم این کامنت من نیز به
خاطردوری از تملق, شانس چاپ داشته باشد اما سعی خود را میکنم). خانم
عزیز شما اگر «این تحلیل محمد قراگوزلو هم از نظر سلبی و هم از لحاظ اثباتی از دقیق ترین تحلیل هائی است که چپ درباره دولت بورژوائی ارائه کرده و نظریات توده ایستی و نئوتوده ایستی را هرچند غیر مستقیم کوبیده است» را فقط به ایشان نسبت داده وتقدیم میکردید و آنرابا این گشاده دستی عجولانه به همه چپ تسری نمیدادید شاید کمی به واقعیت نزدیک تربود و
نمی شد قضاوت شمارا فقط درهمان چارچوب بسته محفل منصور حکمت و
بی اطلاعی تان از خیل تحلیل های چپ ارزیابی نمود. همین بقول شما تحلیل
را صرف نظرازلغزشها وضعفهای متدولوژیک و دید تاریخی منطقی آن٬ اگر دقت کنید میفمیدهمان جملات و پاراگرافهایی که رگه هایی از حقیقت دارند هم تکرار همان

تحلیلهایی است که بیش وپیش از این تحلیل توسط افراد و جریانات چپ و حتی غیرچپ داخل وخارج کشور انجام شده ,میباشد.
گویا اخلاق وسنت غیرمارکسیستی شماست که صفت قهرمانی و برترین به
افراد و مقاله بدهید. البته شاید تعجبی هم نداشته باشد وقتی«تشکیل حزب کمونیست ایران در زمانی که تمام سازمان های کمونیستی در بحران فرو رفته بودند(را) بلند ترین گام کمونیست ها در آن دوران سیاه» بدانید و«به همه کسانی که برای یک دنیای بهتر و سوسیالیزم مبارزه می کنند پیوستن به کمونیزم منصور حکمت»را توصیه میفرمایید. میدانید شاید اینگونه ارزیابیها حق شما باشد اما بدانید که این نوع قضاوتها و نیز بت سازی ها هیچ ربطی به مارکسیسم/لنینیسم ندارد.
فقط چیزی شبیه بت سازی وبت پرستی ج.ا. میباشد. سینه زنان بیسواد خمینی را ببینیدکه وقتی مرد سینه زن خمینی زنده یعنی خامنه ای شده اند وهردو
طرف هم کمال رضایت را دارند. بت و بت پرست به یکدیگر نیاز دارند
تا ضعفها و ناتواناییهای خودراپشت آن یکی پنهان کنند.
۴٨۷٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : نازنین صادق پور

عنوان : کمونیسم کارگری
خانم هلاله لطفا بگویید که کمونیسم کارگری چه دسته گلی به سر جنبش زده کمونیستی ؟ بجز انشعاب و دشمنی و هزار پارگی ؟ کومه له باعث اعتبار برای منصور حکمت شده ، نه برعکس.کمی صادق و با انصاف باشید. قراگوزلو کجا و منصور حکمت کجا. ؟ منصور حکمت در سالهای آخر عمر متاسفانه دیدگاه های فوق العاده راستی پیدا کرده بود. نویسنده گرامی م. ق دیدگاهی بسیار درست و علمی دارند. خانم هلاله کمی از خواب و خیالات خوش بیدار شوید و به واقعیتها بنگرید. ممنون
۴٨۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : هلاله میم

عنوان : به محمد قراگوزلو و یاد آوری به نادر ساده
من درباره سه مولفه ای که نادر ساده گفته توافق کلی دارم و پیش از آن بر این باورم که این تحلیل محمد قراگوزلو هم از نظر سلبی و هم از لحاظ اثباتی از دقیق ترین تحلیل هائی است که چپ درباره دولت بورژوائی ارائه کرده و نظریات توده ایستی و نئوتوده ایستی را هرچند غیر مستقیم کوبیده است
نادر ساده
بله چپ در زمان انقلاب و بعد از آن تا تشکیل حزب کمونیست ایران دچار بحران و سردرگمی بود. در انسجام نظری و تشکیلاتی چپ و کمونیزم نقش منصور حکمت و اتحاد مبارزان کمونیست انکار ناپذیر است. فراموش نکنیم که بزرگترین و توده ای ترین تشکیلات چپ آنزمان یعنی کومه له زحمتکشان در فرمول بندی ساده ارضی درجا می زد و نتوانسته بود از تز مانونیستی نیمه فئودال و نیمه مستعمره فراتر برود و این منصور حکمت بود که به داد کومه له رسید. تشکیل حزب کمونیست ایران در زمانی که تمام سازمان های کمونیستی در بحران فرو رفته بودند بلند ترین گام کمونیست ها در آن دوران سیاه است
اکنون نیز متاسفانه چپ دچار یک چند دستگی است و راهکار ما به همه کسانی که برای یک دنیای بهتر و سوسیالیزم مبارزه می کنند پیوستن به کمونیزم منصور حکمت است
به سوسیال دموکراسی سوئد هم زیاد دل خوش نباش
خود قراگوزلو درنقد سوسیال دموکراسی زیاد نوشته و می تواند جواب دهد
سایت اخبار روز نباید به درج یک سلسله مقالات از افرادی خاص مبادرت کند و با توجه به اینکه در حال حاضر از پر خواننده ترین سایت های چپ لیبرال است می تواند نقش بیشتری داشته باشد در.....
۴٨۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : محمود کازرانی

عنوان : بحران
جمهوری اسلامی رژیم مطلوب سرمایه داران نیست و از آنجا که یک دولت استثنائی و شبه بناپارتیست لذا تا هست دچار بحران است.
۴٨۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : صادق کامران

عنوان : تحلیل واقعی و مارکسیسم ایمان نیست
ابتدا از دوست عزیز جناب الف باران میخواهم سئوال کنم که موضوع کامنت شما چه ارتباطی با این مقاله دارد؟در این مقاله نویسنده به مهمترین موضوع فعلی کشور وارد شده و به نظر من تحلیلی واقعی و عینی از جناح بندی های حکومتی و اوضاع و احوال دولت بدست داده است. گمان می کنم دوستان با این نظر من توافق داشته باشند. حالا ممکن است رفیقی معتقد باشد اینها همش جنگ زرگری است و یا رفیق دیگری بگویئ ضعیف شدن دولت باعث ضعیف شدن قدرت سرکوب آن خواهد شد. این ها همش در حد تحلیل است. اما یک نکته این است که خود نویسنده و سایر رفقا می توانند - و به نظر من مهم است - که این بخش نهائی بحث را ادامه دهند و به سئوالی که آقای قراگوزلو مطرح کرده جواب بدهند
همچنین باید بگویم که مارکسیسم تابو نیست. لنینیسم هم تابو نیست. همه این ها قابل نقد و قابل تکمیل شدن هستند و این خصوصیت سوسیالیسم علمی است . مگر این که آقا یا خان الف یاران بخواهند برای همیشه سوسیالیسم را در حد همان دستاوردهای نظری صد سال قبل بایگانی کنند. مانند این که کسی بخواهد جدول مندلیف را با همان فرمول های هفتاد سال پیش ببندد. تنها افراد مذهبی به باورهای خود ایمان دارند و این ایمان را مقدس میدانند.
مارکسیسم ایمان نیست دوست محترم
۴٨۷۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : لنینیسم و یا ترسکیسم ...
صحبت بر سر گزینش میان لنینیسم و یا ترسکیسم است ...آقای قراگوزلو در سازمان یابی‌ کارگری به ۲۵ شهریور نظر داشته اند :
" ما طی سال های گذشته و در متن بیش از دویست مقاله و مصاحبه و سخن-رانی بارها به تاکید گفته ایم که "سوسیالیسم ایده ئولوژی نیست و "باور و ایمان و مکتب" هم نیست . در این جا اضافه می کنیم که لنینیسم نیز در امتداد و در طول سوسیالیسم مارکس قابل تبیین است و به همان میزان که ایده ئولوژی و باور و مکتب نیست، به همان اندازه نیز قابل نقد است ".

و یا در سازمان یابی‌ کارگری به تاریخ ۱۳ شهریور نوشته اند :

" ....اگرچه لنینیسم نه درافزوده بل که مکمل واقعی و اجتناب ناپذیر و ضروری مارکسیسم است اما نقد هایی که از سوی سوسیالیست‌های چپ به لنینیسم وارد شده است‌، می تواند هم به عنوان درافزوده و هم در مکان و زمان خاص در جایگاه بدیل عمل کند. مهم‌ترین بخش این نظریه‌ پردازی‌ های آلترناتیوگونه از سوی اسپارتاکیست‌های آلمانی و به طور مشخص رزالوکزامبورگ صورت گرفته و در مجموع تاکنون معتبرترین نقدهایی است که جنبه‌های مختلف انقلاب اکتبر را به چالش کشیده است ...."
ولی‌ مسٔله از نقطه نظر مارکسیسم لنینیسم اینطور طرح شده است که لنینیسم به مثابه تئوری و عمل انقلابی صحت خود را ثابت کرده است،بنا بر این هر نقد و مخالفتی با لنینیسم نادرست محسوب میشود. بر این مبنا نمیتوان دیدگاه‌ها و تحلیل های آقای قراگوزلو را بر مبنای مارکسیسم لنینیسم ارزیابی کرد.
۴٨۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : کیوان الماس

عنوان : ببین تفاوت ره از کجاست....
بالاخره وقتی یک تحلیل گر حرفه ای مانند رفیق قراگوزلو بحثی را مطرح می کند همه به نوعی هم مخاطب قرار میگیرند و هم فکر می کنند مورد نقد قرار گرفته اند. من با نادر موافقم که منظور نویسنده از نقد چپ در ابتدای انقلاب اشاره به فدائیان(حمایت اکثریت از حزب جمهوری اسلامی) و رنجبران(کنار بنی صدر ایستادن) است اما فراموش نکنید که در آن موقع سازمان پیکار و رزمندگان هم به دلائل مشاله دچار بحران شدند. رزمندگانی ها که گفتند باید برویم به جنگ میهنی.خلاصه نادر ساده به چند مسئله مهم اشاره کرده. من به دوست عزیز "جنبش شکست نخوردگان" بگویم که نزدیکی یا دوری مقطعی یک نویسنده آنهم نویسنده ای مانند دکتر که همیشه مثل خودش فکر می کند و مثل خودش می نویسد با نویسنده و تحلیل گری همچون منصور حکمت باور من محتمل نیست. مگر هر کسی بورژوازی ایران را اصلاح ناپذیر دانست و گفت که راه حل بحران سیاسی است نظر حکمت را بازتولید کرده است؟ البته معتقدم حکمت به سوسیالزم ایران خدمت کرده است اما او را مارکس زمانه نمی دانم و معتقدم با تطبیق نوشته های رفقائی مانند قراگوزلو بر نوشته های حکمت از اعتبار و استقلال نظری این عزیز می کاهیم. از مدتها پیش بسیاری از چپ ها به همین نتیجه رسیده اند. در همین اخبار روز بیانیه اتحاد فدائیان می گوید راه حل بحران سیاسی است. در حالی که می دانیم قراگوزلو اساسن تعلقی به فدائی ندارد.
۴٨۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : شهلا د

عنوان : بورژوازی متعارف و ....
با درودهای گرم به نویسده رفیق قراگوزلو
ما از همان ابتدای جنبش دوم خرداد گفتیم که این دولت اصلاح پذیر نیست و با طرح های آی ام اف و آی ال او متعارف نمی شود اما یک جریان نئوتوده ای با پافشاری بر "کترگر پناهی" هیاهو راه انداخت که دوران انقلاب تمام شده و بورژوازی ایران زیر عبای شکلاتی محمد خاتمی دارد سرعقل می آید و سرمایه داری ایران را نمایندگی میکند. این کارگر پناهان که حالا در محفل های دو سه نفره آب رفته و حاشیه ای شده اند هیچ توضیحی برای شکست اصلاحات ندارند.
آنان نمی گویند این دولت متعارف شده چرا مرتب درگیر بحران است؟
در مجموع مقاله بسیار دقیق از رفیق قراگوزلو منتشر شده و ما بسیار به خود می بالیم که چپ داخل با وجود شخصیت های شناخته شده اش از آن حقانیت دفاع می کنند.
۴٨۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣۹۱       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : ملاحظاتی در مورد نوشته شما
یک مقاله خوب در مورد بی آیندگی جناحهای مختلف سرمایه داری در ایران.
و این هم ملاحظاتی در مورد این مقاله:

۱. نظریه اینکه بحران رژیم سیاسی است و راه حل اقتصادی ندارد را، زنده یاد منصور حکمت برای اولین بار در مقابل سیل اصلاح طلبی در درون و بیرون اپوزیسیون مطرح کرد. طرفداران این نظریه اصلاح رژیم، معتقد بودند که جمهوری اسلامی قادر است با اصلاحات اقتصادی، خود را از نمایندگان بخشی از سرمایه در ایران ، به نماینده کل سرمایه داران تبدیل کرده و بر بحران خود فایق آید و بدینوسیله به رژیم معمول سرمایه داران تبدیل شود. منصور حکمت بدرستی تحلیل کرد که این بحران سیاسی است و راه حل اقتصادی ندارد و این رژیم بدون یک جراحی که خطر سقوطش را همراه دارد، قادر نیست که خود را اصلاح کند. این نظریه در تمام مدت این سالها ، صحت خود را بیشتر و بیشتر نشان می دهد. خوشحالم که رفیقمان قراقوزلو نیز در آخر مقاله به همین نتیجه رسیده است.
۲. مقاله بدرستی بر این تکیه کرده است که احمدی نژاد سیاست قطع یارانه ها را که از زمان رفسنجانی روی کار بود با موفقیت اجرا کرد. این سیاست بدرستی اشتراک برنامه تمام جناحهای مختلف اپوزیسیون داخل و خارج رژیم از مجاهدین گرفته تا موسوی و کروبی و اکثریت و جمهوریخواه و سلطنت طلب بوده است. ورشکستگی سیاست احمدی نژاد در عین حال ورشکستگی برنامه تمام نیولیبرالهای ایران است که با فریب میخواهند رژیم سرمایه داری در ایران را بازسازی کنند.
۳. رفیقمان قراقوزلو بهتر است حداقل بنویسد که نظرات خود را تغییر داده است. ایشان در مقطع ۲۰۰۹ به این بحران سیاسی اعتقادی نداشت و اتفاقا در زمان طرح اجرای قطع یارانه ها به طرفداران بحران سیاسی رژیم طعنه می زد که اینها فکر می کنند رژیم نمی تواند نماینده کل سرمایه داران شود. اعتراف به بحران سیاسی یعنی اینکه نه این رژیم با وجود اجرای طرح مورد ارزوی تمام جناحهای سرمایه در ایران، نتوانسته است به نماینده سیاسی همه انها تبدیل شود و بدلیل اسلام سیاسی حاکم شکننده تر از هر موقع دیگری است.
به نظر من تایید دیدگاههای زنده یاد منصور حکمت از کسی کم نمی کند بلکه کمک می کند که جنبش کمونیستی در ایران متحدتر شده و اتوریته بیشتری برای نفوذ بر جنبش های اجتماعی داشته باشد
۴٨۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۱       

    از : ‫رضا ‫سالاری

عنوان : رهبر و احمدی نژاد را در کتابهای مارکس و انگلس و لنین جستجو نکنیم.
‫چند نقد و ایراد تحلیلی به مقاله
‫۱. برعکس نظر نویسنده، از نظر فرهنگی و فکری، انقلاب ۵۷ ماهیتی « ترقی خواهانه » نداشت. انقلاب ایران ماهیتی ضد روشنفکری دموکرات و لیبرال داشت، غرب و شرق ستیز، ضد هر فرهنگ و کالای بیرونی، سنت گرا، متکی به فرهنگ سنتی داخلی و بر پایه فقه و ساختارهای دینی شکل گرفته بود و عمدتاً ریشه در فرهنگ دینی چهارده قرنی عوام و پائین ترین لایه های اجتماعی داشت.

‫۲. روشنفکران و چپ در این انقلاب نه تنها مبتکر و خالق تفکر نبودند، بلکه یا منفعل بودند و یا تنها به نقشی دنباله رونده از توده ها و رهبران پوپولیستی بسنده میکردند.

‫۳. نیروهای چپ و اپوزیسیون، در کمال سردرگمی، بجای سازماندهی، مدیریت و رهبری هواداران خود، موجب پراکندگی، دلسردی، ناکامی و ناامیدی و حتی بازداشت و زندان آنان شدند. چه بسیار خون جوانان وطن، جوانان صادق مجاهد درپای سیاستهای نادرست و غیرواقع بینانه، سوداگرانه، خودخواهانه و قدرت مدارانه رهبری ریخت و تلف شد!

‫۴. عمده اپوزیسیون انقلاب یا به خارج فرار کرد و یا در داخل سکوت کرد و یا در بندشدگان خودرا در چنگال دژخیمان انقلاب تنها و بی پشتوانه رها کرد.

‫۵. فرودستان و کارگران و سوسیالیست های کارگری و دهقانی هیچوقت به صفوف مخالفین و اپوزیسیون رژیم ولایی نپیوستند.

‫۶. بورژوا به معنی کلاسیک حداقل در ظاهر دارای قدری ‫اصالت، تمدن و تشخص لیبرالی است که وی را به قواعد و اصول بین المللی پایبند میکند، مثلاً به نام دانشجو خط امام دیگر به سفارت کشورها حمله نمیکند. مفهوم بورژوا برای دست اندر کاران ج.ا. بی معنی است

‫‫۷. رژیم ج.ا. رژیمی سرمایه داری−نظامی−ایدئولوگ است. ولی رژیمی ضد لیبرال، ضد دموکراسی و ضد بورژوازی به مفهوم کلاسیک آن است. وابستگی به نفت، خودسری اقتصادی نفتی رژیم، وجود ساختار نظامی و سرکوبگر در نظام ولایی، مانع رشد تفکر لیبرالیزم و اقتصاد بورژوازی کلاسیک شده است.

‫‫۸. برای اینکه ایران به فاز بورژو ازی برسد، ابتدا باید وارد فاز سرمایه داری تولیدی فراگیر غیر نفتی در چهارچوب اقتصادی آزاد و باز و لیبرال برسد. نظام اقتصادی غالب ایران نظامی−تجاری‫−آخوندی است. اگر سرمایه داران تازه به دوران رسیده ایران را خرده تجار نظامی بنامیم، زیاد پرت و بیراهه نگفتیم!‫

۹. تعریف پدیده های رهبر و احمدی نژاد و سیاست اقتصادی آنها را در کتابهای مارکس و انگلس و لنین جستجو نکنید. از فرجام حزب توده و چپ باید این درس را گرفت، که ایران کتاب و دائرهالمعارف سوسیالیستی و کمونیستی خودش را میخواهد. که که هنوز نوشته نشده!




۴٨۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست