سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مواضع چریک های فدایی خلق
در برابر استقرار نظام جمهوری اسلامی
- مجید عبدالرحیم پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ا. م. شیری

عنوان : با جناب احمد صلاحی
جناب احمد صلاحی! ابتدا، یک ضرب المثل بی مزه: «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد».
شما «سخن گفتید و دُر سفتید»!
سخنان شما، مرا یاد خاطره ای انداخت:
روزی در دانشگاه تهران جوانان باصطلان آن روز، چپ، با یک عده از حزب الهی ها بحث می کردند. من فقط عابر بودم که یک توجهم جلب شد. ناگهان یکی وارد گود شد و روی چهارپایه ای رفت. به سخنوری آغاز کرد: «...که بدون باور به وحی و امداد غیبی نمی توان بحث و گفتگو کرد...» رو به سمتی گرفت و فرمان داد: «بچه ها آن کاپیتال و مجموعه آثار و غیره را بیارید تا به اینها ثابت کنیم...».
سخن از دهان او پریدن همان و بیرون آمدن زنجیرها و شلاقها و چاقو و قمه ها و چماقها همان.
جناب صلاحی! معلوم شد که شما اهل منطق و استدلال و بحث نیستید.
این همه اتهام می زنید، توهین می کنید، افترا می گوئید که چه چیزی را ثابت کنید؟!
خودتان را مسئول هیچ یک از آنها نداستید که هیچ، باز هم به همان شیوه اثباتی حزب الهی ها ادامه دادید.
نمی خواهم فرمایشات شما را دو باره یک به یک برشمارم.
بنا بر این، بحث (قلمی) با شما اتلاف وقت کمیاب است.
خدا قوت. «هر چه می خواهد دل تنگت بگو»!
۶۰۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد صلاحی

عنوان : بازخوانی اولین کامنت ا.م.شیری
از آقای یا خانم ا.م شیری تقاضا می کنم به کامنت اول خود( شماره ۶۰۴۵۲ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۲) زیر همین نوشته مراجعه کنند.
جنابعالی در باره نوشته ی مجید نوشتید:"
"....اما، اسفا که چنین نیست. او از یکسری از کلمات و عبارات آن روز ارگان فدائیان، مانند دمکراتیک، آزادی، حقوق برابر مرد و زن، آزادی عقیده و بیان، تشکل و غیره، برای اثبات افکار سوسیال- دمکراتیک امروزی خود در واقع سوءاستفاده کرده است..."

شما که همیشه خود را "اصولی" میدانید به انتخاب کلمات و شیوه نگارش برای برخورد با یک دگر اندیش هم "اصولی " عمل کنید.
شما می توانید تمام یا بخشی از نوشته مجید را تائید یا تکذیب کنید. ولی درست نیست آن را برای "تصفیه حساب" شخصی که "عادتی" ناپسندو مذموم است بکار بردید. چون ، مجید ها از مواضع بعداز اشغال سفارت آمریکا و "شکوفائی جمهوری اسلامی " و بقیه قضایای فاجعه بار فاصله گرفته اند و بزعم شما برای اثبات افکار "سوسیال ـ دموکراتیک" امروزی خود "سوء استفاده" کرده است. از کجا معلوم که آن مواضع درست بوده است ؟
مجید ها تنها نیستند که از "بعضی" مواضع سابق خود فاصله گرفتند.
سیاوش کسرائی ها نیز دچار تغییراتی شدند که نباید هراسید . شهامت داشته باشید و بجای برچسب زدن ، به چرائی و علل این تغییرات و "جدائی" ها بپردازید و برچسب نزنید.
بابک امیر خسرویها ، راه توده ایها را چه میگوئی ؟ آیا آنها بر خلاف مجید فقط در بارهء مواضع اول انقلاب خود حق دارند؟ بنوسند . اگر بنویسد معلوم میشود این اختلافات و جدائی ها بر سر چیست ولی نق نزنید.
برخلاف نظر شما بسیاری علاقمندند که مجیدها به نوشتن ادامه دهند که چگونه سازمانی که بزرگترین جریان چپ بعداز انقلاب بود از مواضع "نسبتا" مناسب شرائط مشخص ایران که آماجهای اصلی انقلاب مردم بود و بقول خودش بی عیب هم نبود و دارای چپ روی و راست روی بود . فاصله گرفت و در غوغای شعارهای پوپولیستی "دانشجوی خط امام برتو دورو بر تو سلام" به دفاع از مواضع "ضد امیریالیستی" خمینی و نیروهای موسوم به خط امام و توجیه مواضع ارتجاعی جناحهای مختلف "چپ" و " راست " مذهبی پرداخت و نزدیکی به حرب توده و " سوسیالیزیم واقعا موجود" و برنامه "شکوفائی جمهوری اسلامی " و بقیه قضا سازمان را بکلی متزلزل کرد.

بجای اینکه با توسل به نقل قولی از لنین و یک "لطیفه" نه چندان بامزه یا با معنی تنها به قاضی بروی و راضی برگردی و بنویسی: " شگفتا مجید ما بدجوری از مواضع نسبت به همه جریانهای سیاسی اصولی تر سال ۱۳۵۸ سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، به نطقه نظرات سوسیال- دمکراتیک اواخر قرن نوزدهم « تاراپیده» است."

چشمان خود را باز کن و بیین که مجید "ما" اصلا "جن زده " نشده است . برخلاف نظر تو نیروهای چپ ایران از مجید های مردم انتظار نداشتند که برخلاف دیدگاهای جزنی ها و سایر بنیان گذاران سازمان فدائیان که بر مرزبندی سازمان در تمام زمینه ها با حزب توده و اردوگاه سوسیالیزم تاکید داشتند و همین موجب استقبال مردم از زسازمان بعداز انقلاب شده بود . بسیار عجولانه سازمان را به آن صورت که دیدیم دچار تشنج و انشقاق نمایند. این را بحساب مواضع "ضد توده ای " و "ضد سوسیالیستی" ترجمه نکن. مردم دنیا در همه جا شاهد استفاده ء ابزاری از این کلیشه ها بوده اند.....
بنظر نگارنده ، برخلاف نظر شما اکثر نیروهای چپ علاقمندند که در این زمینه تحقیق و مطالعه بیشتر صورت گیرد واز این طریق است می توان بطور سیستماتیک و مرحله ای به قضاوت در مورد مواضع امروز هم رسید و به امید رسیدن به موضعی مناسب برای تمام چپ ها و همگرائی همه ء نیروهای چپ.

البته برای شما همه چیز ار قبل آماده است و موضع مناسب نیز تعیین شده است و همه باید حول آن جمع شوند . عیر از این است؟
با نقل قولی از لنین نیز حکم محکومیت هرکه را خواستید صادر می کنید که آن هم بخودتان مربوط است.
۶۰۵۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : دعوا سر چیست؟
چریک‌های فدائی آرمانی‌ هنوز احساسات را بر می‌انگیزند و طوری در قلبها جای دارند .

موتور کوچک ،موتور بزرگ را به حرکت در میاورد آگر چه در گذشته موفقیت نداشت شاید اکنون عمل کند!

این ترس را میتوان در این پرخاشگریها دید و یا اینطور من میبینم.

آنچه را با اطمینان میتوان گفت این است.

اتحاد تنگ همه نیروهای ضدّ دیکتاتوری لازمست.

ما باید سعی کنیم از یک رفراندم عبور کنیم .

اصل ۵۹ قوانین اساسی‌ این امکان را به ما می‌دهد.
۶۰۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : آرمان

عنوان : ارتباط سیاست جنبش فدائی قبل از انقلاب به تهیه اسلحه و سیانور!
نظر کوتاه من از قرار باعث ناخشنودی masoud memar هم شده است چرا که با تعنه زدن و تساوی سیاست سازمان چریکهای فدایی خلق با تهیه اسلحه و سیانور یک چوب هم به انقلابیون آن دوران نیز زده است! او می گوید که:

"یعنی شاهد بودن دیگران را دلیل آوردید که هیچ نقطه مشترکی بین ایشان و دگراندیشان تاریخ معاصر وجود ندارد.
اگر امثال خودتان را میگوئید نظر خود را بیان کنید اگر منظورتان از دیگران بنیانگذاران جنبش فدائی است مستند کنید که کجا و در چه مانیفستی از فدائیان سیاستگذاری امثال آقای عبدالرحیم پور ها در انقلاب ۵۷ نفی شده است. اگر به همان سیاست و روش جنبش فدائی به قبل از انقلاب معتقد بوده و هستید لابد امکان تهیه اسلحه و سیانور برایتان سخت بود."

راستی مگر سازمان اکثریت هنوز اعتقادی به آرمانهای سابق سازمان چریکهای فدایی خلق دارد یا هنوز معتقد به مارکسیسم می باشد یا خود را ضد امپریالیست می داند؟
مگر سازمان اکثریت خود را سوسیال دمکرات نمی داند؟ پس چرا در سالگرد سیاهکل آن را جشن می گیرد و هنوز بعد از سالها که هیچ قرابتی نه با بنیان گذاران سازمان چریکهای فدایی خلق دارد و عملا بیشتر با لیبرالهای وطنی اشتراک فکری دارد باز سعی در کسب اعتبار سیاسی از اعمال آن انقلابیون از جان گذشته می باشد که به گمان شما لابد دغدغه اصلی شان تهیه اسلحه و سیانور بوده است؟!
جناب عبدالرحیم بعد از سال ۵۷ کاملا ۱۸۰ درجه با قبل از سال ۵۷ تفاوت داشت و به او رفقای سابقش چه بسا همان لقب "سیاسی کار" را می دادند که در آن سالها او نیز می داند که بسیار به کار برده می شد.غرض توهین نیست بلکه ابراز یک واقعیت تاریخی. او و دوستان رهبری او بعد از بوجود آمدن سازمان اکثریت دیگر هیچ نقطه مشترکی با بنیان گذاران جنبش فدایی نداشتند و این را حتی خود او نیز نمی تواند کتمان کند!
۶۰۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : آرمان

عنوان : دقت کن
مسعود بهبودی با خشم پاسخی به نوشته من داده است از جمله او می گوید که:
" این حق هر انجمنی (حزب، سازمان، گروه) است که هر مشی سیاسی که اعضای آن با توجه به منافع خود درست تشخیص می دهند، اتخاذ کند.
با پوزش پیشاپیش، این به هیچکسی در خارج از این جریان ربطی ندارد.
دموکراسی هم همین است:
هر انجمنی خودمختارانه و آزادانه موضع بگیرد و ثمرات تلخ و شیرین موضع خود را درو کند."

نه جانم اشتباه می کنید و اگر این انجمن جنابعالی از تبهکاران و قاتلان حمایت کرد و در نتیجه سیاست ها و مشی سیاسی آنها تعداد زیادی انسان صدمات جبران ناپذیر دیدند دیگر این ربطی به دمکراسی که معلوم است چندان اطلاعی ازش هم ندارید ندارد! این انجمن جنابعالی وقتی با برادران پاسدار تماس می گیرد و از آنها می خواهد که به اعضایش اسلحه و اجازه بدهند که دوشادوش آنها با سربداران در آمل مقابله بکند و به سرکوب آنها بپردازد این دیگر صرفا یک مشی سیاسی نیست و در همان دمکراسی های غربی نیز به این انجمن جنابعالی لقب "collaborator" یا همکار می دهند و شریک جرم حساب می شود! شاید جنابعالی زیاد از قانون در دمکراسی ها آشنایی ندارید ولی احزابی را که از فاشیست های هیتلری یا موسیلینی حمایت کردند و همکاری کردند را به امان خدا رها نکردند و بعد از پایان جنگ به عنوان تبهکاران با آنها برخورد کردند!

می توان در صورت داشتن شعور تئوریکی مشی هر انجمنی را تحلیل کرد، خطاها را ریشه یابی کرد، از تصمیمات متخذه درس آموخت، ولی نمی توان کسی را به دلیل مشی سیاسی خویش تکفیر و تحقیر و تخریب و ترور کرد.
مبارزه ایدئولوژیکی در نهایت جدیت و قاطعیت برای همین است.
دلایل قوی باید و معنوی. (سعدی)"

در بالا جوابت را دادم اما برای مثال نمی توان از اعضا و هواداران خود خواست که به خبر چین و جاسوسان برادران پاسدار تبدیل شوند و اطلاعات علیه مخالفان رژیم را به دژخیمان رساند و بعد آن را با "مبارزه سیاسی" توجیه کرد!
"
۳
ثانیا ائتلاف های سیاسی و یا حتی اتحادهای سیاسی تازگی ندارند.
استالین با هیتلر پیمان عدم تجاوز می بندد.
مائو با چیانکایچک یعنی با قاتل خیلی از یارانش و حتی نامزدش پیمان اتحاد عملی بر ضد میلیتاریسم ژاپن می بندد.
بستن پیمان با فوندامنتالیسم شیعی که جرم و جنایت نیست."

سازمان اکثریت را با استالین مقایسه می کنید؟! خنده دار است. امثال استالین نیز خطا کار بودند که با فاشیست ها پیمان بستند و نتیجه آن ۲۰ میلیون مردم شوروی بود که با تجاوز فاشست های آلمانی نابود شدند. بستن پیمان با آدمکشان اتقاقا جرم و جنایت است. حداقل شریک جرم بودن است!
"
۴
ثالثا مجید عبدالرحیم پور بنظر من، صادق ترین فرد در سازمان اکثریت است، اگر در کره ارض نباشد.
انسان فوق العاده نجیب و شریفی است.
اگر آرمان با فرشته ای از این دست، حاضر به بحث متمدنانه نباشد، باید قید هماندیشی (بحث) با همنوع را بزند.
چون بدشواری می توان نجیب تر و شرمگین تر از مجید احدی پیدا کرد."

این فرشته یک فرشته دیگر را که از قرار وقتی دیو بیرون رفت آمد جانانه حمایت کرد و از اعمال ضد انسانی آن فرشته تحت عنوان حمایت از خط ضد امپریالیستی و انقلابی امام خمینی حمایت کرد و در تثبیت رژیم آدمکشان از تمام امکانات تبیلغی سازمانش استفاده کرد. او در رهبری سازمان اکثریت صدمات جبران ناپذیری به مردم ایران زد که نتیجه آن را در قبرستان های ایران شاهد هستیم. اگر شرافت آن است که با پلیدترین آدمکشان همراه شد پس تعریف جنابعالی از شرافت با عموم مردم فرسنگها فاصله دارد!
"
۵
رابعا اگر قرار بر این باشد که قید هماندیشی با همنوع را بزنیم، باید مسلسل برداریم و شقیقه همدیگر را به رگبار ببندیم.
چنین وضعی اما به نفع کسی تمام نخواهد شد."

راستی این همان کار نبود که سازمان اکثریت از برادران پاسدار می خواست که با دادن اسلحه به آنها بتوانند به مقابله با سربداران بروند؟!
۶۰۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : برای آقای صلاحی
جناب احمد صلاحی حالا ببینیم شما بحث را به مجاری انحرافی سوق می دهید یا بنده!
من نوشتم: «مجید عبدالرحیم پور بدرستی بر روی این واقعیت آشکار انگشت می گذارد که مواضع و نظرات سازمان جوان چریکهای فدائیان خلق ایران در سال ۱۳۵۸ نسبت به همه احزاب و جریانهای سیاسی با سابقه منطقی تر، اصولی تر و مترقی تر بود. ایکاش ایشان تا امروز به همان مواضع سال ۱۳۵۸ سازمان چریکهای فدائی خلق ایران وفادار می ماند و در راه ترقی و توسعه آن می کوشید.
اما، اسفا که چنین نیست. او از یکسری از کلمات و عبارات آن روز ارگان فدائیان، مانند دمکراتیک، آزادی، حقوق برابر مرد و زن، آزادی عقیده و بیان، تشکل و غیره، برای اثبات افکار سوسیال- دمکراتیک امروزی خود در واقع سوءاستفاده کرده است».
بدین ترتیب، هم صحت نوشته آقای مجید را تأئید کردم و هم هدف ایشان از این نوشته را بیان نمودم. یعنی، نه تنها «از حقایقی که توسط مجیدها بیان میشود» اعلام نگرانی نکردم، بلکه از بیان آن حقایق استقبال نمودم. بنا بر این نیازی به تکذیب نوشته ایشان نبود.
اما شما ابتدا نوشتید:
«ا.م.شیری ، masoud memar ، مسعود بهبودی و "هم بازی" های اینترنتی آنها خیلی دوست دارند سایت اخبار روز را تا سطح یک بلوگ شخصی پائین بیاورند . در زیر هر نوشته با کامنت های "سفارشی" و کلیشه ای موصعی از "چپ" و راست را به خود تحمیل می کنند. چه وقت و انرژی برای کی ؟ نه نویسنده آنهارا جدی میگیرد نه خوانندگان».
باز هم نوشته اید:
«و به دلخواه خود مسائل دیگر که ربطی به این نوشته ندارد را عمدا طرح می کنید. چه معنی جز جلوگیری از تدواوم این نوشته ها می باشد؟ مجید را تشویق کنید»...
«پریشان گوئی های جنابعالی و طرح مسائل دیگری که ربطی به این موضوعی که مجید انتخاب کرده ندارد»...
«ا.م. شیری نباید از حقایقی که توسط مجید ها بیان میشود نگران باشد»...
بدین ترتیب، شما با طرح یکسری مسائل بی ربط به نوشته، ابتدا مرا به تبدیل اخبار روز به «وبلاگ شخصی»، به نوشتن کلیشه ای و سفارشی و سپس، «پریشان گویی» متهم کردید و همچنین بنمایندگی از نویسنده و خوانندگان مجعول، غیر جدیت مرا اعلام کردید. در نتیجه یکسری سوالاتی مطرح شد که پاسخ آنها را از شما خواستم.
آیا هر کسی نباید پاسخگوی مدعیات خودش باشد؟
خُب!
حالا بفرمائید ببینیم چه کسی مسائل بی ربط به نوشته مطرح کرده؟
چه کسی بحث را به مجاری انجرافی کشیده؟
کدام قسمت عرایض بنده را «پریشان گویی» محسوب میکنید؟
آیا می توانید محل سفارش نوشته بنده را نشان دهید؟
چرا تندی می کنید؟
آقای صلاحی نمی دانم شما چقدر با این ضرب المثل ملی ما موافقید، ولی آن، همیشه آویزه گوش بنده است: «ای که خود ره ندانی، رهنمائی کی توانی».
۶۰۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور مجدد آقای اصلانی
اولأ سپاسگذارم که نوشته من را مستند کردید من در مورد محتوی مقاله خانم خانلرزاده نظری ندادم و اتفاقأ گوشزد ایشان را کاملأ درست میدانم. ایشان در توضیح نوشته خود از ( مطالبات انقلاب ۵۷ ) نام برده که گویا مطالبات مشخصی است که بتوان بشکل کلی از آن یاد کرد. فقط نظر خود را دراین مورد بیان کردم که بگویم هدف آیت الله خمینی نهادینه کردن ولایت فقیه بود هدف بخشی از چپ برقراری جامعه کمونیستی بود هدف نهضت آزادی مشروطه کردن سلطنت بود بعدها جامعه اسلامی بدون ولایت فقیه شد هدف مجاهدین ایجاد جامعه بیطبقه توحیدی بود مثل کره شمالی اما اسلامی ٫ هدف حداد عادل ها ژاپن اسلامی بود بدون شناخت از ماهیت و چگونگی آن٫ هدف تقی رحمانی ها و آرمان مستضعفین نشأت گرفته ازدکتر شریعتی ها که جزواولین زندانیان سیاسی بعد از انقلاب در ۵۸ محسوب میشوند.
من تنها مطالبه ( مشترک ) نیروهای سیاسی در ۵۷ را اسقاط سلطنت استبدادی پهلوی میدانم که با دیکتاتوری فردی و شکنجه دگراندیشان زمینه انقلاب ۵۷ را میسر ساخت.
اما در مورد مقاله آقای عبدالرحیم پور که به مواضع سازمان در مقطع انقلاب برمیگردد هنوز چیزی ننوشتم و در موردش نظر خود را شاید در وقتی بنویسم و فقط به درک و برداشت متفاوت از واقعه انقلاب با آقای عبدالرحیم پور اکتفا کردم که فرمله ایشان : « جهل در پروسه انقلاب بر انقلاب غلبه کرد » را منطبق با اسناد تاریخی نمیدانم و پروسه انقلاب را از محتوی انقلاب جدا نمیدانم یعنی ما دو سه تا انقلاب نداشتیم که یکی بر دیگری غلبه کند.
۶۰۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : هماندیشی متمدنانه با همنوع به عوض پرت و پلا و پارس و پرخاش
«هم او و همفکرانش بودند که جانانه سازمان خود را در خط امام اعلام کردند و در راه شکوفایی منجلاب جمهوری اسلامی از تمام پرنسیب های اخلاقی دور شدند.
با او و امثال او گفتگو کردن اتلاف وقت است و باید به زمان اجازه داد که آنها را به فراموشی بسپارد! » (آرمان)
من این مطلب را نخوانده ام.
خصم و خادم کسی هم نیستم.
فقط می خواهم اگر مفتش اعظم، حضرت احمد صلاحی، صلاح بدانند و اجازه صادر کنند، در رابطه با کامنت آرمان با ترس و لرز از تهمت و تف و توهین، حرفی بزنم.

۱
اولا این حق هر انجمنی (حزب، سازمان، گروه) است که هر مشی سیاسی که اعضای آن با توجه به منافع خود درست تشخیص می دهند، اتخاذ کند.
با پوزش پیشاپیش، این به هیچکسی در خارج از این جریان ربطی ندارد.
دموکراسی هم همین است:
هر انجمنی خودمختارانه و آزادانه موضع بگیرد و ثمرات تلخ و شیرین موضع خود را درو کند.

۲
می توان در صورت داشتن شعور تئوریکی مشی هر انجمنی را تحلیل کرد، خطاها را ریشه یابی کرد، از تصمیمات متخذه درس آموخت، ولی نمی توان کسی را به دلیل مشی سیاسی خویش تکفیر و تحقیر و تخریب و ترور کرد.
مبارزه ایدئولوژیکی در نهایت جدیت و قاطعیت برای همین است.
دلایل قوی باید و معنوی. (سعدی)

۳
ثانیا ائتلاف های سیاسی و یا حتی اتحادهای سیاسی تازگی ندارند.
استالین با هیتلر پیمان عدم تجاوز می بندد.
مائو با چیانکایچک یعنی با قاتل خیلی از یارانش و حتی نامزدش پیمان اتحاد عملی بر ضد میلیتاریسم ژاپن می بندد.
بستن پیمان با فوندامنتالیسم شیعی که جرم و جنایت نیست.

۴
ثالثا مجید عبدالرحیم پور بنظر من، صادق ترین فرد در سازمان اکثریت است، اگر در کره ارض نباشد.
انسان فوق العاده نجیب و شریفی است.
اگر آرمان با فرشته ای از این دست، حاضر به بحث متمدنانه نباشد، باید قید هماندیشی (بحث) با همنوع را بزند.
چون بدشواری می توان نجیب تر و شرمگین تر از مجید احدی پیدا کرد.

۵
رابعا اگر قرار بر این باشد که قید هماندیشی با همنوع را بزنیم، باید مسلسل برداریم و شقیقه همدیگر را به رگبار ببندیم.
چنین وضعی اما به نفع کسی تمام نخواهد شد.
برتولت برشت می گفت:
اگر گاوها و گوسفندها هماندیشی می کردند، کشتارگاه ها تعطیل می شدند.
حق هم داشت، خردمند خادم خلق ها.
۶۰۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای آرمان
با اینکه من با تمامی نظرات آقای عبدالرحیم پور موافق نیستم گفتگو با ایشان و همفکرانشان را وظیفه خود میدانم اگر برای شما اتلاف وقت است خود دانید میتوانید همچنان وقتتان را تلف کنید . شما نوشتید : « عبدالرحیم پور تاریخ را به دلخواه خود می نویسد ولی فراموش می کند که دیگران نیز شاهد آن بودند. به همین دلیل است که هیچ نقطه مشترکی بین او و همفکران او با افرادی که نیز شاهد تاریخ معاصر ایران بودند نیست. » یعنی شاهد بودن دیگران را دلیل آوردید که هیچ نقطه مشترکی بین ایشان و دگراندیشان تاریخ معاصر وجود ندارد.
اگر امثال خودتان را میگوئید نظر خود را بیان کنید اگر منظورتان از دیگران بنیانگذاران جنبش فدائی است مستند کنید که کجا و در چه مانیفستی از فدائیان سیاستگذاری امثال آقای عبدالرحیم پور ها در انقلاب ۵۷ نفی شده است. اگر به همان سیاست و روش جنبش فدائی به قبل از انقلاب معتقد بوده و هستید لابد امکان تهیه اسلحه و سیانور برایتان سخت بود.
۶۰۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲       

    از : اخبار روز

عنوان : برای آقای صبوری
آقای صبوری عزیز، ما کجا اعلام کرده ایم که چه چیز مضر برای افکار عمومی است و چه چیز خیر که شما آن را از قول ما اعلام کرده ایم؟ ما ضوابطی داریم که مطابق آن عمل می کنیم و از همه ی مراجعین هم انتظار داریم این ضوابط را رعایت کنند.
بخش نظرات اخبار روز برای درج نظرات خوانندگان در پای مقالات است و به کرات هم اعلام کرده ایم، لطفا مراجعین محترم، مقالات دیگران را کپی نکنند و در این جا نگذارند و این بخش را میدان جنگ تلقی نکنند. برای دیگر مراجعین هم این حق را قایل باشند که به بخش نظرات مراجعه نمی کنند تا مقالات دیگران را بخوانند، مراجعه می کنند تا احتمالا از بحث مفیدی در مورد مقالات منتشر شده استفاده ببرند.
با استفاده از این فرصت دوباره نیز از همه ی دوستان عزیر تقاضا می کنیم از کپی کردن مقالات دیگران در بخش نظرات اخبار روز خودداری کنند، زیرا آن ها را منتشر نخواهیم کرد.
۶۰۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست