سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شادی های گذرا! - اردشیر قلندری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : باران مویدی

عنوان : فراموش نفرمایید
آقای توده ای محترم
نسل پیش از شما پس از اشتباه ها و چپ وراست زدن های حزب در دوره ای نهضت ملی وشکست کامل سیاست حزب، دستکم این شجاعت را داشت که در پلنوم وسیع سال ۱۳۳۷ از خود انتقاد کند و خطا های خود را آشکارا بیان و به جای لا پوشانی مسئولیت خود در شکست جنبش به دوش گیرد
آیا شما هم این شجاعت را دارید که مسئولیت حزب توده را در حمایت از ارتجاع دینی ، همکاری با جمهوری اسلامی و پشتیبانی از دژخیمان را بپذیرید و از مردم ایران پوزش بطلبید ؟دژخیمانی که با همه ی خوش رقصی هایتان بی رحمانه سرکوبتان کردند
حزب شما هر بار که جنبشی توده ای در ایران به راه افتاد شیپور را از سر گشادش زد
در نهضت ملی به جای پشتیبانی از مصدق تا توانستید به او ضربه زدید در انقلاب ۵۷به جای ایستادگی در برابر اسلام سیاسی وارتجاع افسار گسیخته، کوشش برای همبستگی نیروهای سکولار و ضد ارتجاعی ،همه توان ، دانش و تجربه ی خود را در خدمت رژیم دینی نهادید و سرانجامش را هم دیدید
آکنون پرسش این است که در جنبش آینده ی مردم ایران چه خواهید کرد و سه باره چه ضربه ای خواهید زد ؟
خوشبختانه روزنامه ها ، اعلامیه ها واسناد حزب شما در آن سالها هست و مردم
کردار ها و گفتارهای شما را فراموش نمی کنند
البته مردم جنایت های رژیم (از جمله نابودی توده ای ها )را نیز از یاد نمی برند
روی گذشت زمان و فراموشی مردم حساب نکنید
۶۹٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : خوشم می آید که ...
این آدم هر بار شما ها را به تله می اندازد و با هر اظهار نظری، ناخواسته با نوشتن مطلب در باره اش، برایش تبلیغات راه می اندازید. هنوز که هنوز است متوجه نشده اید.
۶۹٣۴۲ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : الف رستمی

عنوان : تحریف
آقای قلندری شما نظرات خودتان را از زبان خودتان بگویید.
به نظرم نمی رسد آنچه شما دارید از آن دفاع می کنید عینا نظر حزب باشد.
به این جملات دقت کنید.
«این توافق شکست خفّت‌باری برای سیاست‌های ضدملّی رژیم ولایت فقیه و در رأس آن علی خامنه‌ای در پیشگاه مردم ماست که بی‌شک خوشایند افکار عمومی و یکی از علّت‌های شادی و جشن سرور مردم پس از انتشار خبر توافق هسته‌یی روز سه شنبه است.»
«مردم ما خوب می‌دانند که این عقب‌نشینی سیاسی خرد کننده ای برای رژیم حاکم و امری مشابه با «نوشیدن جام زهر» قبول آتش‌بس در جنگ فاجعه‌بار با عراق در دههٔ اوّل پس از انقلاب بهمن است و به‌ حق از آن خوشحالند و امید دارند که در آینده شاهد شکست های بیشتر برای رژیم و ایجاد فرصت های جدی برای حرکت به سمت تحقق حقوق پایمال شده شان باشند.»
اعلامیه حزب شادی مردم را می ستاید، اگر چه ماهیتی متفاوت برای این شادی قائل می شود. مردمِ «نامه مردم» قطعا توده های مردم و زحمتکشان اند.
پیشبرد این مذاکرات به نظر من تماما منفی نیست در میان هزاران عیبی که داشته، خطر یک رویارویی بزرگ با ناتو که متاسفانه بسیاری اصلا جدی نگرفته اند را به شدت کاهش داده است. مردم ما عراق، افغانستان، لیبی، سوریه را می بینند و نسبت به فروپاشی کشور در بحران های بین المللی مورد نظر صاحبان صنایع نظامی درست مثل سرکوب آزادی، درست مثل دامن زدن به فقر خانمانسوز، درست به اندازه یک اقتصاد سراپا فساد و غارت و یک فرهنگ منحط نابودکننده و خطر یورش سرمایه های قمارخانه ای غارتگر بین المللی حساس اند.
مبارزه در راه صلح درست به اندازهٔ مبارزه در راه آزادی و عدالت ارزشمند است.
شما جلو می افتید و با نظرات یکسویه خود و برداشت یکجانبه از اعلامیه حزب در عمل دوگانه ای را می سازید که فرخ نگهدار ها می خواهند آن را دامن بزنند.
به نظر من این کار صحیحی نیست.
من و شما اجازه نداریم برداشت خودمان را از زبان حزب عنوان کنیم و نظرات شخصی مان را نظرات حزب توده ایران بنامیم. بهتر است نظرات شخصی خود را بگوییم و بدانیم حد اکثر یک نظر است، همه عینا یک طور نگاه نمی کنند.
فرخ نگهدار سال هاست سخنگوی جریاناتی از ائتلاف حاکم است و از سیاست های رفسنجانی و اعتدالیون پشتیبانی می کند. اینکه بر همزمانی حمله او به حزب با حملاتِ بی سابقه در دوران اخیر ِ رژیم، دست گذاشته اید، بسیار کار درستی است.
به نظر می رسد با نزدیکی جمهوری اسلامی و آمریکا (پس از افت خیزهای طبیعی اش) چپ زمینهٔ قوی تری بعنوان اپوزیسیون پیدا خواهد کرد. بسیاری مواضع شبه اپوزیسیونی مانند فرخ نگدارها رنگ می بازد و بسیاری از آدم های سابقا زیر زمینی مثل «امیر تاتلو » های رپ خوان تا حد کارمندان وزارت خانه تغییر ماهیتشان اشکار می شود. حزب توده ایران و به طور کلی چپ ها چه با توجه به برآمد جهانی چپ و چه با توجه به تغییر وضعیت کشور ، به همین جهت اهمیت کیفیتا تازه ای پیدا می کنند و «خطرناک» می شوند، و گر نه رهبر معظم کلاس درس «خارج» اش را نمی گذاشت شوهای بدنام اعترافات تلویزیونی را دوباره تماشا کند و در باره آن به به اصطلاح نسل جوان توضیح دهد.
طوفان هایی در پیش است. ناخدای کشتی در هم شکسته به درستی متوجه شده است.
۶۹٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : منصور بهمنی

عنوان : بریده از مردم
با عرض سلام و ارادت
خوب بود که همه با شفافیت کامل مواضع خود را اعلام کنند و از شعار های خسته کننده پرهیز نمایند.ایا به نظر آقای قلندری، اصولا جنبش اصلاح طلبی که در رأس آن خاتمی قرار گرفته وجود دارد یا خیر؟این جنبش عقیده دارد که در ایران با انتخاب آقای روحانی ، یک چرخشی در حاکمیت به نفع مردم صورت گرفته و سران اصلاح طلب چه آنها که نظیر تاج زاده در زندان اند و چه آنهایی که نظیر خاتمی ،نیمه آزادند، با تمام وجود پشتیبان این دولت هستندحال شما به مردم هشدار میدهید که آب از آّ ب تکان نخورده و کماکان احمدی نژادی دیگر بر قدرت تکیه زده است وبنابر این جایی برای دفاع از آن نیست و در جهه راست ها بر علیه این دولت بسیج شوید.از روی جبهه بندی جهانی نیز مبتوان به همین نتیجه رسید. جناح های افراطی آمریکا ،اسرائیل و...نیز از تغییراتی که در حاکمیت ایران پدید آمده نگران اند .

اصولا" به نظر آقای قلندری مردم باید چگونه بفهمند که ظرفیت رژیم برای تغییرات با توجه به شرایط جهانی،منطقه و داخل، چه میزان است و باچه شاخصی متوجه شوند که تغییر مثبتی ، هر چند کوچک صورت گرفته است.رژیم دیکتاتوری شیلی و آرژانتن هم دست به جنایت زدند و در آرژانتین ۳۰ هزار نفررا سر به نیست و برخی نوزادان آنها را به نظامیان دادند.این رژیم ها با یک فرایند اصلاح طلبی کنار رفتند و یک نفر از این جنایتکارا ن اعدام نشدند.آیا در آنجا چپ ها از این تغییر حمایت نکردندخوب است که آقای قلندری از آسمان فرود آیند و پا روی زمین بگذارند و در پس شعار های ماورای چپ و غیر واقعی همان مواضع راست ها را نگیرند.هر یک از خارج نشینانی که جنبش درون را با رهبران مشخص آن،تأکید میشود مشخص آن، نبیند ،به خیرش امیدی نیست ،پس کوشش کنند که شر مرسانند.
در کوباچپ سر کار بود و در یونان قدرت را اخیراً گرفتند، هردو مجبور شدند خود را با شزایط وفق دهند و وافع بینانه،کوتاه بیایند،حال ما یک شبه از دولت جدید میخواهیم که تمام مشکلات دوران را حل و در وحله اول تمام جانیان فتل های ۶۷ را اعدام کند.
باز هم باید تکرار کرد که سیاست درست، علم اداره ،ممکنات است ،نه آرزوها و توهمات
۶۹٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مهم ترین نقطه امید آنها این بود که ما نگاه سیاسی خود را بر اساس رفتار آنها با خود تنظیم کنیم
اردشیر گرامی، گمانم بر این است، که فرخ را میتوان از بسیاری از جهات در معرضِ انتقاد قرار داد، اما نه بواسطه این نقل قول که شما از ایشان نقل کرده ای؛
[نگهدار می نویسد: "در دهه شصت مهم ترین تاکتیک و نقطه امید حکومت این بود که ما را چنان بکوبد که فقط به خشم آئیم و مرگ بر بگوییم و محکوم کنیم و بس. در آن سال ها مهم ترین نقطه امید آنها این بود که ما نگاه سیاسی خود را بر اساس رفتار آنها با خود تنظیم کنیم، تهی از هرگونه منطق و بیگانه با روندهای سیاسی واقعی".]

به گمان من اینجا حق با فرخ است، چرا؟، چون "ما" علیرغم آنکه، آن زمان هم درست مثل امروز در تفرقه کامل بودیم، ولی هر یک از "ما" دارای توانی و ریشه ای واقعا موجود در جامعه بود.
و از جایی که در فرهنگِ استبدادیِ مسلط بر جامعه ایران، هیچیک از نیروهای موجودِ در جامعه، هرگز نتوانسته و همچنان نمیتوانند هیچ تشکلی را در کنار و یا مقابل خود ببینند، و همه چیز و همه نیروها باید محلول در هم باشند.
بنابراین غالباً تقابل نیروهای موجودِ در جامعه با یکدیگر، نه بر اساس منطق و تحلیلهایی بر اساسِ واقعیاتِ موجود، بل با ایجادِ بلوا و آشوب پیش می رود.
درست بر همین مبنا نیرویی به نام ج.ا برای تثبیت پایه هایِ حکومتِ بی رقیب خود در دهه شصت، محتاجِ برافروختن بلواهای دهه شصت بود، که انجام و عاقبتش به فاجعه دهشتناک ملی تابستان ۶۷ ختم شد.

اما فرخِ دهه شصت و دوستانِ پیرامونیش را میتوان به بادِ شدیدترین انتقادات گرفت، چرا که در مقوله اتحاد تخطی کرده، و بدونِ نظر داشتِ اوضاع اجتماع، مقوله اتحاد را به شکلی اراده گرایانه به سمت وحدت سوق دادند.
به بیانی دیگر، حزب توده ایران، علیرغم کوششهای جان سختانه و توانفرسایش، از آغاز تأسیس خود، توسطِ نیروهایِ دستِ راستی اجتماع در مظانِ اتهامات درست و غلطِ فراوانی قرار داشته است، و این همه، همواره وقت و نیروی زیادی از حزب را بخود اختصاص داده و می دهد، و در این گیرودار، فرخ و دوستان پیرامونی ایشان، همه دوستانِ فدائی را سوار بر کشتی اتحاد، به سمتِ کشتی حزب، که رهبران خوشنامی چون زنده یاد احسان طبری داشت، می راندند.

گاهاً با خود می اندیشم، اگر فرخِ دهه شصت در همگامی با زنده یاد کیانوری و دوستانش، کشتی های اتحادِ حزب و سازمانِ به موازاتِ یکدیگر قرار گرفته را، که با هم به سمت هدف مشترکی(آزادی و عدالتِ اجتماعی) در حرکت بودند، وادار به تغییر تاکتیک نکرده، و اتحاد را به وحدت، یعنی میخ کوبی کردن دو کشتی مستقل به یکدیگر، امر نکرده بودند، شاید این دو کشتی بهتر میتوانستند در مواجهه با امواج سهمگین دهه شصت، طاقت آورده، و توسط مجموعه ای به نام ج.ا از صحنِ علن اجتماع به بیرون رانده نشوند

امروز هم معتقدم، اگر دوستانِ پیرامونِ طرحی به نام "پروژه وحدت" بجای کوشش برای محلول کردن نیروها در یکدیگر، سعی در احترام به نقاط اختلاف کرده، و با تأکید بر نقاطِ اشتراک در منشوری مشترک ، اتحادی مستحکم پیرامون منشور مشترک سامان دهند، به نتایج بهتر و مطلوبتری خواهند رسید

در خاتمه لازم می بینم که بگویم، وجودِ جناحهای مختلف در هر حزب و سازمانی، حاکی از وجودِ زندگی و احترام به اندیشه در آن مجموعه است، بنابر این مقدمه، با شما که می نویسی، «...هرگونه اندیشه دیگری در راستای تقسیم حزب به جناح های مختلف اشتباه...» و از این راه وجودِ اندیشه ها و جناحهای مختلف در یک حزب را نوعی بیماری قلمداد می کنی، نمیتوانم توافق داشته باشم، چرا که وجودِ اندیشه های گوناگون در یک مجموعه، امکانِ خطا را به نحوِ چشمگیری کاهش می دهد
۶۹٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : انشعاب در احزاب بعد از حمله امری طبیعی است!
هم حزب و هم سازمان اکثریت" و هم دیگران" انشعاب دادند و هنوز از این نابسامانی نجات نیافته اند!.

سؤال من این است که ، چرا سعی نمیشود همجهت شوند با اینکه نقاط مشترک فراوانست؟
۶۹٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست