سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا سیاهکل اجتناب پذیر بود؟ - مریم سطوت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : فضولباشی

عنوان : لنگش کن
بعضی از این حرف ها که امروز در مورد جنبش فدایی زده می شود از همان قماش «لنگش کن» معروف است که کنار تشک می نشینند و می گویند. می آیند و می نشینند و می گویند که نباید آن کارها می شد و باید این کارها می شد.... نمونه اش آقای احمدی در برنامه ی پرگار. اما وقتی خانم سطوت از ایشان پرسید: «خوب چرا آن کارها را نکردید؟» معلوم نشد جواب ایشان چه بوده است؟
واقعیت صحنه ی سیاسی در ایران آن زمان مشخص بوده است: یک طرف حزب توده ی ایران، یک طرف جبهه ی ملی و یک طرف نهضت آزادی و یک طرف خمینی و دار و دسته اش و یک طرف هم فدائی ها و جنبش مسلحانه آن طرف هم شاه و ساواکش. این ها که امروز جنبش فدایی آن روز را نفی می کنند و می خواهند «چیزی» جایش بگذارند که خودشان هم به درستی نمی دانند چیست، هیچ به این فکر نمی کنند که چرا در آن زمان یک نفر به عقلش نرسید که بشود نماینده ی آن «چیزی» که این ها امروز می گویند؟ دلیلش روشن است زیرا چنین «جیزی» در آن روز وجود نداشت و نمی توانست وجود داشته باشد. انسان فرزند زمان خویش است. با طرز تفکری که نفی کنندگان جنبش مسلحانه داشته اند. انسان از زمان اسپارتاکوس تا همین امروز همیشه بر خطا بوده است.
۷٨۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : همایون

عنوان : از آن حرف ها
خانم آزاده سپهری نوشته اند: «نتیجه ی مبارزه، نشان از درستی یا نادرستی آن دارد» نتیجه ی مبارزه و انقلاب در ایران عبارت شد از جمهوری اسلامی ایران. آیا این به معنای درستی جمهوری اسلامی ایران است؟
۷٨۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : من چنینم که نمودم
هر رویداد تاریخی اجتناب ناپذیر بوده است اشتباه و یا درستی آنرا امروزیان بسته به نگرش خود ارزیابی میکند. اصولأ بررسی تاریخی و تاریخ نگاری اگر با ارزشگذاری در هم بیامیزد صرفأ آن نتیجه دلخواه خود را بدست میدهد . هر رویداد سیاسی محصول شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خودش است رفتار حاکمیت و اپوزسیون نیز از فهم و باورهای زمانی آنها نشأت میگیرد. اگر پیشینیان عملکرد دیگری میداشتند لاجرم فکر و اندیشه و شرایط دیگری باید میداشتند که چنین نبود اما چنان بود .اگرها و اماها صرفأ میتوانند به درد سیاستورزی در آینده بخورند نه بررسی تاریخی . پدیده سیاهکل نیز اجتناب ناپذیر بود . اگر امروز جامعه در مقابله با استبداد موجود دست به اسلحه نمیبرد به شناخت و طرز تفکر افکار عمومی برمیگردد که با نیم قرن گذشته متفاوت است نه چیز دیگر . همان صداقتی که جوانان حماسه سیاهکل را آفریدند در جوانانی چون سهراب اعرابی که در ستاد ۸۸ موسوی فعال بودند نیز وجود داشت منتها باور و طرز تفکر و شرایط زمانی است که متفاوت عمل میکند . اگر امروز جامعه مبارزان سابق خود را ارج نمیدهد یقینأ بخاطر تفکر پیشین آنها را ملامت نمیکند و اگر امروز رویکردی نشان دهد به عملکرد و باورهای امروزین آنها برمیگردد مانند مجاهدین خلق که رفتارش با خودی ها و با جامعه صداقت آنها را در جامعه چنان به زیر سوال برد که ترمیم نشدنی است .
۷٨۱۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : آزاده سپهری

عنوان : نتیجه ی مبارزه، نشان از درستی یا نادرستی آن دارد
مقایسه جنبش های چریکی آمریکای لاتین با ایران، به همین سادگی ممکن نیست. برای اینکار باید فرهنگ جوامع، فرهنگ سیاسی جنبشهای مبارزاتی، ایدئولوژی دولتها و "ممکن ها" و "ناممکن"ها در یک جامعه را با یکدیگر مقایسه کرد.
مبارزه برای سرنگونی شاه، منجر به روی کار آمدن فاشیسم اسلامی در ایران شد. جنبش چپ در ایران متاثر از فرهنگ اسلامی بود و از دمکراسی و آزادیخواهی واقعی، بسیار دور بود. نتیجه این شد که بخش بزرگی از جنبش چپ به دفاع از قدرت گیری فاشیسم اسلامی پرداخت و همانطور که یکی از کامنت گذاران اشاره کرده، هنوز هم دنباله روی بخشهایی از نظام هستند. در صورتی که در آمریکای لاتین مبارزات چریکی منجر به دمکراتیزه شدن جامعه شد.
۷٨۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : حصاری

عنوان : "نه"ایی که از لوله ی تفنگ می آید
خانم سطوت من دلیل کردار مردمان آمریکای جنوبی را آنگونه که شما می گوئید نمیدانم. نه طرفدار رژیم جهل و جنایتم، نه از عوامل رژیم پهلوی و نه از قافله ی فدائیان سابق. ایرانیم.
شما به من ایراد گرفته اید که چرا به تاریخ مبارزاتی مردمت افتخار نمی کنی؟ اگرچه در سیاست پاسخ کوتاه و ساده و راحت یعنی عوامگرائی (کالای روز جهانی) اما در زیر یک نوشته بیش از این نتوان گفت؛ عزیز، علیرغم احترام عمیق برای دوستان فدائی، مطالعات و تجربیاتم (تو بخوان زندگی) مرا به این نتیجه رسانیده اند که شما و دوستانتان اشتباه کرده اید و ندانسته جاده صاف کن رژیم جهل و جنایت شده اید. متأسفانه با این نتیجه من نمی توانم افتخاری بر این شیوه ی مبارزه داشته باشم. شما میگوئید جنبش فدائی "نه" به شرایط حاکم و اعلان ابطال گفته ی "ایران جزیره ی ثبات و آرامش است" بود.
همه ی آنها که فرزندی دارند به شما خواهند گفت؛ به چه قیمت عزیز؟! حرکت شما حرکتی نه از سر سیاست و خردورزی که از سر یأس و استیصال و درماندگی بود که بخشی از روشنفکران ما دچار آن شده بودند. و متأسفانه جوانان پرشور دانشگاهی ما نیز به دام نشانه هائی که جلال و صمد و احمد و ... ترسیم می نمودند رفتند و همان شد که ما در تند باد ۵۷ فاقد چند آدم سیاسی باسواد استخوان دار بودیم تا به مردم سره از ناسره بشناسانند.
خانم سطوت عزیز اگر مردم پی فکر شما را بگیرند فردا باید به مبارزات فدائیان اسلام نیز افتخار کنند! آیا "نه" شما با "نه" آنها که هر دو از لوله ی تفنگ بیرون می آمد متفاوت بود و دو نتیجه متفاوت از آن استحصال می شد؟! نه عزیز؛ کار غلط، غلط است چه مریم سطوت انجام دهد و چه نواب صفوی.
۷٨۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : خسرو گودرزی

عنوان : شهامت اعتراف
خانم سطوت آیا شما واقعا با توده های مردم تماس داشته یا دارید ؟ یا اینکه همیشه در یک حلقه های بسته روشنفکری چپ حضور داشته اید ؟ چه اشکالی دارد که شما و امثال شما اعتراف کنید که مرتکب یک اشتباه بزرگ در زندگیتان شدید که در نهایت همان حرکت سیاهکل یا انجام عملیات به گفته شما چریکی در شهر شدید و در حقیقت شما و همفکران شما پیاده نظام خمینی و تقش خط حمله او را بازی کردید ، تا روزیکه خمینی پایش را به ایران نگذارده بود با شما و چپها مدارا و روی خوش نشان میداد تا جائیکه در بدو ورودش همه چپها در ایران به همراه سازمانها و گروه های اسلامی به پیشوازش در میدان انقلاب و میدان آزادی صف بسته بودید . توده مردم بیش از ۶ ماه نکشید که پی به ماهیت خمینی و اسلامش بردند ولی شما مدعیان جهان وطنی حداقل ۳۰ سال ! خود خواهیها و کینه و عداوت شما بزنم خود چندین نسل را از بین برد و هنوز هم به آن فاجعه‌ای که آفریدید مباحات میکنید ، و هر کس هم که مخالف نظرات شما باشد براحتی با یک مارک سلطنت طلب و سازشکاری.... سعی میکنید مخاطب را از میدان بدر کنید و اینجا هیچ فرقی با خود رژیم حاکم ندارید.
۷٨۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : ناخودآگاه در هر زمان و مکان، مشتاق و آرزومندِ استمرار شیوه ای خاص از استبداد هستیم
ضمن تأیید و سر تعظیم فرود آوردن در برابر منطق هموطن گرامیمان اکبر، وقتی که زیبا و پر مفهوم می نویسد؛ «... با تفکر استبدادی، به مبارزه با استبداد رفتن جای نقد دارد، نه افتخار...»، لازم دیدم، که ضمن گرامیداشت خاطره ی بنیانگزاران جنبش فدایی، بنویسم، که هموطنمان بانو مریم سطوت می کوشد، که سیاهکل را در ظرفِ زمانی خودش بکاود، و نه با عینکِ امروزین، تا پاسخی برای اجتناب پذیریِ واقعه ی سیاهکل بیابد

واضح و مبرهن است، که اگر خُلقِ جَبون محمدرضاشاه در اثر زیاده رویهایِ عناصر مرتبط با حزب توده ایران و تندروهایی از ناحیه ی جبهه ملی ایران تنگ نمی شد، و اینهمه را مایه یا بهانه ی تسلطِ مطلق خود بر کشور در معیتِ آب زیر کاههایی چون آقایان کاشانی و زاهدی و بی مخ هایی چون آقای شعبان جعفری، قرار نمی داد. آنگاه نهضت ملی ایران تحت رهبری جبهه ملی توانایی و استعداد آن را داشت، که با نهادینه کردن مشروطیت، آزادی و مردمسالاری را در کشور قوت ببخشد. و از این منظر امکانی برای تأسیس سازمانهایی چون فدائی و مجاهد در مخیله ی جوانان بنیانگزارش ایجاد نمی شد.
و از ممر دموکراتیزه شدن کشور، شاید امکانِ تماسهایِ بیشتر بین آقایان نواب صفوی و طالقانی فراهم می آمد، و نواب نیز دفاع از اسلامش را در چاقوکشی و قتل زنده یاد کسروی نمی یافت

اما متأسفانه قوت یافتن استبداد محمدرضاشاهی، اسباب قدرت گیری مجددِ تمام دیگر انواع استبداد در کشور را فراهم آورد.
و سرانجام نیز استبدادِ محمدرضاشاهی با دستِ یکی از قلدرترین هایِ همان استبدادها به زیر کشیده شد. تا باری دیگر بر همگان ثابت شود، که "ما" ایرانیان بیش و پیش از آنکه به دنبال محو استبداد باشیم، ناخودآگاه در هر زمان و مکان، مشتاق و آرزومندِ استمرار شیوه ای خاص از استبداد هستیم
۷٨۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : حسین صادقی

عنوان : شما چرا ؟
خانم سطوت
برخورد با مبارزان را در ایران و امریکای لاتین مقایسه و از برخورد ایرانی ها با مبارزات گذشته انتقاد کرده اید . اما این نوشته با بخش مهمی از زندگی عملی خود شما و با بخش مهمی از مواضع کنونی شما در تضاد است . چند سال پیش ، زمانی که شما و دوستان شما اعتراض و مبارزه را نفی می کردید، عکسی از شما را در کنار یکی پلیس هائی که در قتل حمید اشرف شرکت داشت منتشر شد. لبخند بر لب داشتید و مفتخر بودید که با این گونه نیروها عکس می گیرید . مبارزان امریکای لاتین به حمایت از دیکتاتورها بر نخاستند، برای رای دادن به ادمی مثل رفسنجانی و روحانی تبلیغ نکردند ، در قالب تبعیدی سیاسی و در حالی که عضویت رهبری یک سازمان مدعی اپوزیسیون را بر عهده دارند ، اجازه نمی یابند سالی چند بار به ایران سفر کنند ، شما اکنون به مناسبت بهمن ماه مدعی دفاع از گذشته ای هستید که در تمامی این سال ها ان را نفی کرده و کوشیدید تا ان تمامی ارزش های ان را بی اعتبار کنید. راستی را که در ایران هیچ چیز در جای خود نیست
۷٨۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : پدرینو روخا

عنوان : ارتداد
بخش بزرگی از چپ های نسل سیاهکل، یا اینکه در آن زمان توهم چپ بودن داشته اند و یا که امروزه تمامن مرتدد شده و چون بسیاری از نخبگان این جهان، برهنه به دامان سامانه ی پر زور آن پناه برده اند. + ، چپ ایرانی در پی سرکوبهای دهه شوم شصت، در ضدیت با جمهوری اسلامی دین ستیزی را پیشه ی اصلی خود کرد و در آشفتگی ی حاصل از ستیز حکومت ایران با آمریکا و اسراییل، چون اغلب نخبگان، آمریکا و اسراییل دوست شد. این چپ مثل همه ی مرتدین یک ایدولوژی مجبور است برای رضای دشمنی که تسلیم آن شده است، گذشته ای را که زهرآگین می داند از جان خود بیرون کند. چپ آمریکای لاتین همواره پیوند رمانتیک خود را با ستمدیگان زبان- بسته به هر گونه ای زنده نگاه داشته و به اصل فداکاری در راه ستم زدایی ی از آنها، وفادار مانده است.
امروزه، بخش بزرگی از چپ نسل سیاهکل، از سوسیال دمکراتهای اروپایی، در دور شدن از ایدولوژی سوسیالیسم، بسیار تندتر می راند و چیزی نمانده که از لیبرال دمکراتهای ایلات متحده آمریکا هم در این راه پیشی بگیرد. صف کشیدن چهره های سرشناس آن نسل را، برای مصاحبه شدن، در پشت دفتر رادیوهای *سی آی ای* و *ام آی ۶* تماشا کنید تا بتوانید انتظارتان از ایشان را در پاسداری از آرمان های زمانه ای که روحی دیگر داشت، تنظیم کنید.
۷٨۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

    از : اکبر

عنوان : ضداستبداد با چه بینشی؟
خانم سطوت
مبارزه با استبداد همیشه ستودنی و وظیفه هر انسان ازاده یست.اما سوال اینست:مبارزین ضد استبدادی شاه حاملین چه فکر و ارزوی برای مردمشان بودند.؟هچنین ضرورت یک پدیده االزاما حقانیت ان نیست(پیدا یش جنبشهای اسلامی در اینروزها هم ریشه درخواستهای عدالت خواهانه دارند .ولی ایا میتوان صرفا ازاین زاویه به انها به به وچه چه گفت؟
. خمینی٬ خامنه ایها٬نواب صفویها هم همین استدال (ضرورت وجودیشان )شمارا بدرستی دارند ( افتاب آمد دلیل آفتاب) .با تفکر استبدادی به مبارزه با استبداد رفتن جای نقد دارد نه افتخار٬ولی اگر اصرار در افتخار دارید لطفا اسلامیهای جان بر کف وارمان خواه قبلااز نقلاب و بعد ا انقلاب را بی نصب نکنید.
۷٨۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست