سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به مقاله «دولت رفاه؟!» ف تابان - نقی حمیدیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خسرو صدری

عنوان : در مورد ادعای "رشد طبقه متوسط"در جوامع سرمایه داری
"ضعف نیروهای چپ ،پلورالیسم و رقابت سیاسی را به خطر انداخته و تشدید روند جهانی شدن سرمایه‌داری نیز به شکل چشمگیری طبقه متوسط را تضعیف می‌کند".
منبع :"فوکویاما: زوال طبقه متوسط، خطری برای آینده دموکراسی". تارنمای رادیوفردا.۱۳ بهمن ۱۳۹۰
این را کسی می گوید که کتاب "پایان تاریخ"ش مانیفست شکست ناپذیری وجاودانگی لیبرالیسم غربی شد. امروز ولی از هر فرصتی استفاده می کند تا این خطای فاحش خود را جبران نماید. از جمله می توانید به مقاله دوهفته پیش(۱۶ اوت) "لوموند" در باره تجدید نظر فوکویاما، تحت عنوان:"
Et Fukuyama annonça la fin de l’Histoire" مراجعه کنید.

فراموش نکنید که این بحث بر سر کارآیی این یا آن حزب و نحله فکری نمیتواند باشد.بلکه برسر آن است که چه کسانی مدافعان واقعی عدالت اجتماعی هستند. وگرنه کارآمدتراز "سوسیال دمکرات"ها در حال حاضر فراوانند.
٨۰۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : به آقایان- خسرو صدری و خسرو ثابت قدم
پشت گود نشستن و لنگش کن و مثل شما ها فقط انتقاد کردن راحت است. تازه به همه واقعیتها همه توجه نمیکنید که رفرم اقتصادی با عنوان آگندا ۲۰۱۰ حزب سوسیال دمکرات آلمان یک ضرورت بود وقتیکه کشور بیش از پنج میلیون بیکار داشت و اقتصادش رو به پائین میرفت. مگر همین رفرمها نبودند که امروز اقتصاد آلمان را جلو انداخت در حالیکه همه کشورهای بزرگ اقتصادی با مشکلات مختلف دارند میجنگند. نگاهی به کشورهای همسایه آلمان فرانسه و ایتالیا و اسپانیا که از بزرگهای اتحادیه اروپا هستند بیاندازید و ببینید آمار بیکاری چقدر زیاد است در مقابل با بیکاری آلمان. گرهارد شرودر در سخنرانی در مجلس در همان زمان هم گفت که گاهی اوقات منافع کشور مهمتر از منافع حزبی است و باید به فکر کشور بود که اوضاع بهتر شود. اقتصاد هم نقش اصلی و کلیدی را در آلمان دارد یا اینرا هنوز درنیافتید؟ خب اول باید کیکی باشد تا شما آنرا بین مردم تقسیم بکنید یا نه؟ کمی خودتان را با مقوله های اقتصادی مشغول بکنید قبل از اینکه بی مهابا حرف زده باشید. هرچند که به اقلیت بسیار کوچک قشر پائین کم درآمد جامعه با اجرای رفرم اقتصادی آگندا ۲۰۱۰ کمی فشار آمد ولی کسی هم از گرسنگی نمرده تا شاید شما سراغ دارید و ما خبر نداریم. در رفرم کردن باید دید در دراز مدت آیا کل جامعه یا کشور از آن سود میبرد یا یک اقلیت کوچک؟ در ضمن ما اینجا سندیکاهای کارگری قوی داریم که حتی آنها هم دیدند که جامعه آلمان وقتش رسیده که یک رفرمی در اقتصادش بشود و چراغ سبز زدند. حالا درست که در برخی زمینه ها نارسائی و کمبودهائی هست ولی یک مقایسه با کشورهای همسایه بکنید تا آنوقت شاید یک دید واقعی نسبت به آلمان پیدا بکنید. جناب ثابت قدم هم که این اواخر جام علم غیبگوئی را سر کشیده و مدام یک چیزهائی از خودش میبافد و غیبگو از آب در آمده!
٨۰۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : در امتدادِ نظرِ جنابِ «صدری»
سوسیال دمکراسی - لااقل در آلمان - رنگِ خود را از دست داده است و برای بسیاری از مردمِ آلمان «ورژنِ نرمترِ احزابِ دیگر» است. جاهائی از احزابِ دستِ راستی نیز، راست تر و ضدِ مردم تر است: تمامی قوانینِ «تولیدِ فقر»، موسوم به آگندا ۲۰۱۰ در زمانِ حکومتِ سوسیال دمکراتها تصویب و به اجرا درآمد.
دل بستنِ بیش از اندازه به سوسیال دمکراسی - لااقل در آلمان - نوعی خودفریبی ست.

با احترام
خ. ث.
٨۰۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : آرمان کارگر

عنوان : ناآگاهی از مارکسیسم
نقی حمیدیان که زمانی خود را مارکسیست می دانست بخوبی نشان می دهد که از مارکسیسم چندان نیاموخته بود. او می نویسد که ؛حال مخالفان سرمایه داری که یقیناً میخواهند سرمایه داری رشد نکند باید توضیح دهند از مجموعه نظریات چپ و راست موجود به چه نظریه ای بیشتر نزدیک اند و می توانند کارگران را از سفت کردن کمربندهای خود نجات دهد و جلوی رشد سرمایه داری را هم در ایران سد کنند؟؛
عجب! یقینا که او هیچ درکی از مخالفان سرمایه داری که مارکسیست ها و آنارشیست ها تعدادی از آن مخالفان می باشند ندارد چرا که حداقل این دو دیدگاه هرگز مخالف رشد سرمایه داری نبوده و اتفاقا معتقدند که رشد این نظام برده داری هرچه بیشتر می شود آن را به مرگ و پایان خود نزدیک تر می کند زیرا جوامع بشری را با بحرانهای مرگ آوری روبرو می کند که نتیجه آن چیزی جز فروپاشی خود این نظام زالو نیست!
متاسفانه نقی حمیدیان عمری به سر کرد اما هرگز آن چیزی را که زمانی خود را دانشجوی آن می دانست نفهمید. مارکسیسم علمی است که این شاگرد ابتدایی ترین اصول آن را ندانست!
٨۰٨٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : خسرو صدری

عنوان : حزب"چپ ها"ی آلمان و تفاوتش با "سوسیال دمکرات"ها
آنچه مساله اصلی جهان کنونی است و کنشگران و روشنفکران سیاسی را به دو بخش تقسیم می کند، چگونگی پاسخ به این پرسش است که: جهان چند قطبی جایی است بهتر برای زندگی یا همین جهان هنوز هم تک قطبی با هژمونی آمریکا.
لا اقل اینجا در آلمان، این حزب"چپ ها"ست که پاسخی روشن به این پرسش اساسی می دهد و نقش رهبری درمبارزه برای ایجاد جهانی چند قطبی را بازی می کند.
من افراد سرشناسی را می شناسم که اتفاقا درست بخاطر همین موضع، و نه جایگاه و یا گرایش طبقاتی شان، از چپ ها می گریزند و زیر دامان "سوسیال دمکرات "ها پنهان می شوند تا مجبور نباشند پاسخگوی انتقادات به سرمایه داری باشند.
به نظر من و نه فقط من ، ادامه تسلط آمریکا برجهان چنان برای جامعه بشری فاجعه بار خواهد بود که در یک چرخش اساسی دیگر، نظیر آنچه در زمان بوش دیدیم، بحث "عدالت اجتماعی" بکلی از دستور کار احزاب و سازمان ها خارج شده و چگونگی مقابله با برده داری وظیفه عاجل آن ها خواهد شد.
در آلمان همچنین اگر کسی به ضرورت عدالت اجتماعی باور داشته باشد، به حزب "چپ ها" رای می دهد. سوسیال دمکرات های آلمان در این رابطه هم، مانند احزاب مشابه در کشورهای دیگر اروپایی، سالهاست که جز در موارد جزئی، با احزاب راست تفاوتی ندارند و درحال حاضر با آن ها در دولت ائتلافی شریک هستند و هرسال تحت عنوان "رفرم" بخشی از حقوق زحمتکشان و افراد کم درآمد را مصادره می کنند. حمله به شهر بلگراد توسط ناتو در سال۱۹۹۹ با نمایش فیلم هایی جعلی و اخباری دروغ توجیه شد که وزارت دفاع دولت سوسیال دمکرات آلمان در انتشار و تهیه آن ها نقش اساسی بازی می کرد.
٨۰٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۶       

    از : جمشید برومند

عنوان : آقای حمیدیان باید غصه خورد.
آقای حمیدیان نوشته قبلی شما را خواندم و یاد داشتی هم زیر آن گذاشتم. نوشته ی آاقای تابان را نیز مطالعه کردم و همیطور بقیه نوشته ها که در زیر همین ستون در باره سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی نوشته شده است . جالب این است که حجم یاد داشت های موافق و مخالف زیر هر یک از نوشته ها از اصل هر یک از متن های اصلی بیشتر است و امیدوارم بجای رّد این یا آن هدف ، استراتژی ، برنامه ی حزب ، دیدگاه سیاسی ، مشی سیاسی و.و. در شناساندن دستاورد های سوسیالیسم و سوسیال دموکراسی همراه با نشان دادن بغرنجی ها و علل ناکامی های آنها دانش یکدیگر را بالا ببریم. به نظر بنده هر دو شکست خورده اند ولی نباید تمام شده فرض کرد باید ادامه داد با احترام متقابل و متمدنانه.
نگارنده تلاش کرد که در زیر نوشته قبلی شما نشان دهد که حداقل در سوئد که بنده زندکی می کنم سوسیال دموکراسی بد جوری کّله پا شده گیج و منگند. واقعا متاسفم.
در تکمیل یاد داشت قبلی باید اضافه کنم بعداز سازش سوسیال دموکراتهای سوئد در ۱۹۸۹ که شرمگینانه آنرا «رفورم قرن» نامیدند. دست راستی ها بقدرت رسیدند و موج تاریخی ریاضت اقتصادی و بیکاری بی نظیر در سوئد همراه با ترو رهای نژادپرستانه سوئد را بکلی دگر گون کرد. در انتخابات ۱۹۹۴ سوسیال دموکرات ها دوباره انتخاب شدند ولی این بار تمام کار هائی که دست راستی ها نرسیده بودند انجام دهند را اجرا کردند. وحشتناک بود به رهبر عمیلیات «یوران پرشون» سوسیال دموکرات تا سال ۲۰۰۶ در قدرت بود تو گوئی که احزاب دست راستی نیازی به این نداشتند که قدرت را از او بگیرند.
آقای حمیدبان ، سیستم بازنشستگی سوئد در این دوره و توسط سوسیال دموکراتها تغییر کرد که امروز یک از معضل های این جامعه است و در دو دوره ی انتخابات قبلی نژاد پرستان از این مشکل بعنوان قول انتخاباتی سوء استفاده کردند تو حدیث مفصل از این مجمل خوان.... شما میدانید که مطابق سیستم سابق ، سن ۶۵ سالگی برای بازنشستگی در نظر گرفته شده بود میانگین عمر زنان سوئد ۸۵ و مردان ۸۰ سال است یعنی در این جامعه بازنشستگان بطور متوسط بین ۱۵ تا ۲۰ سال بعداز بازنشستگی تا مرگ از حقوق متوسطی که از صندوق بازنشستگی برداشت میکردند زندگی میکردند هر شهروند تمام دوران شغلی خود مالیات پرداخت می کند که بخشی به صندوق بازنشستگی ریخته میشود. امروز بخش بزرگی از بازنشستگان که ۲۵ درصد جمعیت ۱۰ میلیونی سوئد می باشد حقوق ناچیزی دارند به طعنه به «بازنشستگان فقیر» معروفند. صد ها هزار نفر بیکار شدند ، صدها هزار پناهنده به سوئد آمده ، صدها هزار مهاجر از جنوب اروپا به سوئد کوچ کرده و تمام این ها مالیات مردم سوئد را هزینه می کنند که منجر به نارضایتی عمومی و رشد بیگانه ستیزی شده است.
حزب نژاد پرست سوئد دومین حزب بزرگ سوئد می باشد و جنابعالی از رشد اقشار متوسط تعریف می کنید. بهتر نیست که لیستی از عقب نشینی ها و معایب هم ارائه کنید؟

بعداز پیوستن سوئد به اتحادیه اروپا در زمانیکه سوسیال دموکراتها در قدرت بودند اتفاقات عجیبی افتاد. یکی از آن وقایع تاریخی و درخشان تعطیل کردن اکثر واحد های نظامی ارتش سوئد بود. سوسیال دموکرا ت با این سیاست بخش عظیمی از کسر بودجه را کاهش دادند و استدلال میکردند که بعداز پایان جنگ سرد نیازی به سرباز و ارتش و بودجه های نظامی نیست. مردم سوئد که در تمام دوران جنگ سرد سوئد با سیاست بی طرفیی برخلاف همسایگان به «پیمان نظامی ناتو» نپیوسته یود از این سیاست دولت سوسیال دموکرات حمایت کردند. این تنها کار مثبتی بود که بعداز فروپاشی «سوسیالیسم واقعا موجود » در سوئد صورت گرفت وگرنه انتقال کار و سرمایه به چین ، کشور های اروپای شرقی و آسیائی ، آفریقائی و آمریکای جنوبی با توجیه «کشورها با دستمزد پائین» و تعطیل صنایع بزرگ از جمله خودرو سازی ولو توسط فورد آمریکا و سااب از جانب جنرال موتورز و تایر سازی کنتینانتال و ده ها واحد بزرگ دیگر طبقه ی کارگر سوئد را مثله کرد و به این دلیل هژمونی طبقه ی کارگر از بین رفت و اتوماتیک اقشار متوسط از منظر جامعه شناسانه بزرگترین اقشار سوئد شدند. این موضوع اصلا از دستاوردهای «مثبت» سوسیال دموکراسی نمی باشد بلکه از بلاهای نئولیبرالیسم و سودجوئی بیشتر در «کشور های با دستمزد پائین » می باشد که شما آنرا گلوبالیزاسیون نامیدید.
حرف آخر : تعطیل بخش عظیم ارتش سوئد که درخشان ترین کار سوسیال دموکراتها بعداز جنگ سرد بود با تنش های روسیه و آوکرائین به ضّد خود تبدیل شد و احزاب راست با پیشینه تاریخی ضّد روسی و شوروی چنان بلائی بر سر دولت فعلی سوسیال دموکرات سوئد آوردند که چند روز پیش چند میلیارد کرون بودجه نظامی ارتش را به مجلس برد و قبلا نیز به بازسازی پادگانهائی که منحل شده بودند پرداخت. یعنی نئولیبرال ها علاوه بر اینکه سوئد را در ۳۰ سال اخیر حراج کردند . سوسیال دموکراتها را وادار کردند که تنها کار درخسان خود یعنی تعطیل پادگانها را با دست خود بازسازی کنند. چیزی نمانده است که سوئد را به ناتو بچسبانند. یاد اولاف پالمه گرامی باد !
آقای حمیدیان سرنوشت سوسیال دموکراتهای سوئد هم غم انگیز است و باید غصّه خورد.
٨۰٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست