سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حرف بالای حرف - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : احمد پورمندی

عنوان : در پاسخ به دعوت جمشید
اول- از رضا جاسکی عزیز که اطلاعات مفیدی در باب سوسیال دموکراسی و مفهوم "همبستگی" در دسترس علاقمندان قرار داده سپاسگزارم و امیدوارم که قلم آقا رضا، با رفتن به مسیر کوتاه نویسی توانا تر شود.
دوم- جمشید طاهری پور مقاله اش را با این دعوت پایان برده است: "باید شکیبا باشیم و به یکدیگر امکان باز بینی و بازنگری، به یکدیگر امکان گفتگو بدهیم."
در اجابت این دعوت چند نکته را بیان می کنم.
- جمشید، نقی حمیدیان را متهم کرده که اهمیت و جایگاه تئوری را درک نمی کند و در همان دوران چریک بازی مانده است. این اتهام وارد نیست و بی اساس است. جمشید بجای ذره بین برداشتن و در یادداشت نقی دنبال فاکت کشتن، می توانست به زندگی رجوع کند و یا به او زنگ بزند. همین! نقی ۱۵ سال اخیر عمرش را گذاشته برای نوشتن خاطراتش و تاریخ جنبش فدائی. جلد اول را چند سال پیش منتشر کرد و امیدوارم که جلد دوم هم بالاخره به نشر سپرده شود. کسی که برای تئوری اهمیت قائل نباشد، مگر مغز خر خورده که پانزده سال عمر را صرف نوشتن تاریخ یک جنبش کند که جمشید هم یکی از نام آوران آن بوده؟
-جمشید با ساختن دوگانه " نقد-برائت" کوشش کرده که سوسیال-دموکراسی نوپای ایرانی را – که به زعم او دارای دو جناح اصلاح طلب و تحول خواه است- به آنها که فقط از گذشته و مشی شکوفائی برائت جسته اند و حالا اصلاح طلب هستند و آنها که آن مشی را نقد کرده و حالا تحول خواه هستند، تقسیم کند. بحث تحول و اصلاح ربط کمی به مشی چریکی و یا مشی شکوفائی دارد و تقریبا به اندازه خود سوسیال دموکراسی قدمت دارد . نمی دانم جمشید تا چه اندازه آگاهانه برخی مطالب را نوشته است، اما اگر با علم و اطلاع نوشته که " جز از راه دموکراسی نمی‌توان به سوسیالیسم رسید." مشکل او نه در تعیین کردن بی موقع نرخ انتخابات در دعوای سوسیال دموکراسی که در همین جمله کوتاه نهفته است. این" سوسیالیسم" چیست که جمشید می خواهد به آن برسد و دموکراسی را راه رسیدن به آن معرفی می کند؟ واقعیت این است که چیزی به نام هدف نهائی و "سوسیالیسم" قابل تعریف نیست و درست به همین دلیل است که برن اشتاین می گفت، سوسیالیسم همان دموکراسی است و هدف نهائی برایش در مقابل جنبشی که برای دموکراسی و دموکراسی بیشتر جاریست، اهمیتی ندارد و برای گفتن همین جمله هم حکم تکفیرش صادر شد. با نگاه سوسیال-دموکراتیک امروزی، هم آن دوگانه سازی اصلاح- تحول بلاموضوع می شود و هم تلاش برای شجره نویسی برای آن و رسیدن به دوگانه " نقد-برائت" ! امروز دیگر برای سوسیال دمکراسی اصلاحات سقف ندارد و هر هدفی، چون تحقق یافت، وسیله ایست برای رسیدن به هدف بعدی و در نتیجه هیچ دیوار چینی اصلاح و تحول را از یکدیگر جدا نمی کند.
- جمشید با اشاراتی که ابهام زیادی نداشت، به رفتار من در انتخابات با عنوانی نظیر " رنگی کردن خود با جوهر استصواب فقهای شورای نگهبان!" و " نمایش کارناوالی" تاخته است. چون در مقاله او چند جا به ضرورت بومی سازی سوسیال دموکراسی اشاره شده، من او را به رفتار سیاسی سوسیال-دموکرات برجسته کشورمان، زنده یاد خلیل ملکی رجوع می دهم که در طول چند دهه فعالیت سیاسی، کمترین خطا را در مقایسه با دیگر همگنان داشته است. او در بحبوحه جنبش ملی و سلطه چپ اندیشی ها، به ملاقات شاه رقت و باز در ایام بعد از رفرم ارضی هم از ملاقات با او روی برنگرداند و در دفاع از "اصلاحات شاهانه" از حملات حزبی ها و "ملیون" هراسی به دل راه نداد. او همچنین در جریان رفراندم به مصدق یادآور شد که اشتباه می کند ولی همزمان اعلام کرد که تا جهنم هم در کنار مصدق خواهد ماند و البته هم ماند! من منتقد آقایان موسوی، کروبی و خاتمی در بسیاری از زمینه ها هستم و این نقد ها را هم به مناسبت های مختلف نوشته و منتشر کرده ام . در انتخابات خبرگان هم تاکید کردم که رای دادن به لیست هاشمی برای شورای نگهبان غلط است، اما آنها رهبران جنبش اصلاحات در کشور ما هستند و من شکستن جبهه اصلاحات را به سود کشور نمی دانم و تا جهنم رای دادن به دری و ریشهری با خاتمی همراهی کردم . از این همراهی پشیمان نیستم و امیدوارم که او روزی پشیمانیش را از آن دعوت به رای دادن، اعلام بکند. بحث انتخابات بحثی دراز و همیشه باز است و امیدوارم در جائی دیگر به آن بدون تعصب و انگ زدن های ارزان بپردازیم.
-
٨۱٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۶       

    از : د.ف

عنوان : بخش ویژه- یکصدسالگی اکتبر؟!
سایت محترم اخبار روز.با سلام.
هر چه میگردم "بخش ویژه- یکصدسالگی اکتبر" را پیدا نمیکنم.
لطفا راهنمایی کنید.
با سپاس از زحمات شما
٨۱٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۶       

    از : عیسی صفا

عنوان : حزب باد
اطمینان دارید که اگر لنینیسم با یک انقلاب بزرگ دیگر به نیروی سیاسی مهم تبدیل شود شما دوباره بسوی آن بر نخواهید گشت؟ شما نشان داده اید که در اندیشه سیاسی ـ ایدئولوژیک اهل مد هستید و در واقع « حزب باد» هستید، نمی توانیدتاثیر اندیشه انقلابی را در دوره ای فراتر از « مد» را در نظر بگیرید.
٨۱٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۶       

    از : پژمان صدیقی

عنوان : به اقای "پیروز"
اقای پیروز از انجائیکه بنده را مخاطب قرار میدهید..ادب و احترام حکم میکند پاسخ شما را بنویسم..هموطن گرامی سوال شما از بنده که پیشنهاد من چیست ،چه اگر از روی مزاح باشد که امیدوارم همیشه خوش و خرم باشید هموطن عزیزم ،احوال کشور ما نه از بنده حقیر اندر حقیرو نه از رستم دستان را راه چاره ئی ست...از انبوه هموطنان خارج از کشور نیز،بر همین معادله.از هیچکسی و نیروئی کاری ساخته نیست.اما باید کاری کرد اگر دیر نشده باشد و از ریختن خون و ویرانی بیشتر کاست.
فضای تهران غریب است همه مردم این را میدانند همه ما میدانیم اما مایلیم که ندانیم و خویشتن را به ندانستن بزنیم..از همشیره ات،برادرت،دوستانت،فرزندانت،اقوامت ،همسایه ات،همکارت،از همه و همه میپرسی،همه میدانندو همزمان انکار! همه سر در گریبان خویش دارند.اخوان ثالث زمستانش را ۷۰ سال پیش نوشت امروز ایران همان است..تهران.فضای این شهر بوی خون و ویرانی میدهد.انگار همه میدانند و منتظرند که اتفاقی روی دهد.واقعیت ها را باید دید و گفت.مردم ،شما در خارج از کشور ..همه ما ایرانیان در هر کجا که هستیم باید بدانیم که فاجعه ئی سخت و خانمان سوز در راه است.استبداد برای تثبیت و حفظ خودخیانت های بیشماری را نسبت به ایرانیان روا داشته است.تنها خطر از جانب ایرانیان نیست،بلکه تمام ان خارجی هائی را که استبداد مذهبی در این سالها با رشوه و باج..با نان این ملت به پشتیبانی خود وا داشته است..اینها ،افریقائی،عرب ها،بخشی از امریکای لاتین و چینی و روسی ،مهاجرینی که در ایران پناهنده شده اند..اینها خطرناک تر از خود ما ایرانیان اند..چندیست محله ها و نواحی مختلفی خانواده ها ،مردم خود تدارکاتی دیده اندو در تلاش اند که با همکاری هم از چپاول و حوادث نامطلوب خود جلو گیری کنند.البته در حد بسیار محدود اما باید گسترده تر شود.مردم را بایدبه این تشکل ها ترغیب نمود و وا داشت.خطرات را گوشزد کرد هر ناحیه و محل باید خود با همکاری خانواده ها نسبت به امنیت ان محدوده اقدام کنند.این راهی ست که بوسیله سایت های خارجی مانند اخبار روز و دیگران میتواند نوشته و گفته شود و مردم را اگاه نمود. کاسبان در نقاطی از شهر وسائل گرانبهای خود را از مغازه ها میبرند به خانه ها وانبارهای شخصی اشان..مردم هر گروه و قشری میداند و در خفا تنها سعی دارد گلیم خود را از اب بکشد..این کرادرها در ما نهادینه شده است..هر کسی تنها بفکر خویش است.باید همه بنویسند و بگویند و مردم را به همکاری و همیاری هم دعوت کنند و مضرات عدم همکاری را گوشزد نمایند..سایت های خارج بسیار سودمند هستند در ایران بسیاری از ایرانیان سایت های شما را میخوانند و میبینیم..اقای عزیز انچه این جاست و انچه شما در انسوی مرزها میخوانید و میشنوید توفیری بس زیاد دارد.کار از کار گذشته است.بیش از سی سال است که کوشنده گان پیشرو و نویسنده گانی که به خارج از ایران مهاجرت نمودند..هر انچه در توان داشتند به هر حال قلم زدند و میزنند،حق نگهدارشان باد..اما ایکاش همگی با همه گوناگونی و تفاوت های عقیدتی و فکری،دست به دست هم داده بودند..با اتفاق در این سالها فایده های بیشتری ،شاید از خویش بروز میدادند!
مملکت ما و مردم ما راست به طرف نیستی و تباهی میرود.تنها شاید بتوان از عمق فاجعه کاست،اگر وقتی باقی باشد..نمیدانم.
پیروز باشید همگی.
٨۱٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : Between a Rock and a Hard Place
جناب صدیقی,
گرچه فرمایشات شما تا حدودی بجاست ولی فرض محال که محال نیست. فرض کنیم امروز رژیم جمهوری اسلامی "به مفاجات فروشود" (لغت نامه دهخدا), آیا نباید ملت خود را برای انتخابی آماده نماید که این هم یکی از پیشنهادات است؟

من در ایران نیستم ولی تماس برقرار است و علی رغم آنچه در نشریه های خارج روزانه در باره مصیبت ها منتشر میگردد و اکثرا درست است ولی گروه کثیری نیز از نعمت های پول باد آورد نفت برخوردارند و قدرت را در دست دارند. حقیقت اینست که مطابق ضرب المثل انگلیسی Between a Rock and a Hard Place مردم بین جور و جفای جمهوری اسلامی و قدرت هایی که در پی تخریب ایرانند گرفتار شده اند و با نظری به اوضاع افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و یمن و غیره احتیاج به توضیح بیشتری نیست, جز اینکه بگویم که ۶۴ -۶۳ سال پیش که سازمان "سیا " نسبتا تازه تاسیس شده بود در ایران چنان نفوذی داشت که در ساقط کردن حکومت ایران حتی تا امروز از افشای نام کسانی که مواجب گیر بودند خود داری میکند, چه رسد به امروز. شما اگر راه حلی عملی, نه تئوری جهت این مساله بغرنج دارید ارائه بفرمائید.
٨۱۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۶       

    از : پژمان صدیقی

عنوان : دوستان..اقای طاهری پور این نوشته را سرسری نگیرید اقا!
اقای طاهری پور سلام.
کشور ما در شرائط بسیار حساسی ست.پیش بینی ها در مورد بحران اغتشاش و شورش های کور،هر روز ابعاد وسیع تری بخود میگیرد.به واقعیت بسیار نزدیک است.مردم مالا مال از کینه،خشم و طغیان اند.به فاصله چند روز سه و گویا چهار اخوند کشته شده اند.در وسائل ارتباط جمعی گفته میشود به تمام ملایان اخطار میشود و شده که در شهر ظاهر نگردند. سران رژیم همگی میدانند و تمام تدارکات را نیز اماده نموده اند برای خارج شدن از کشور.گفته میشود حتی ویلاهای خویش را نیز اماده ساخته اند.کشورهای غربی ،نه.. اما کشورهای ،چین،روسیه،امریکای لاتین و دو سه کشوری در افریقا و خاورمیانه ،کشورهائی را که ملایان با ثروت و حق مردم ایران سالها رشوه داده اند و به عناوین مختلف اینها را تغذیه کرده اند،همگی اماده پذیرائی از پول های هنگفتی که سران رژیم با خود دارند..هستندو طبیعتا سران رژیم!
دوست عزیز..مشکل و درد امروز ایران و مردمش بحث هائی از این دست که اینروزها بسیار بازار گرمی دارد:سیستم سوسیال دمکراتی و دیگر سیستمهای کشوری....نیست.مسله امروز ایران این نیست که در اینده چگونه سیستمی باید متضمن خوشبختی مردم ایران باشد..قرنها دوریم با چنین تفکر و بحثی دوست عزیز..امروز باید فکر کنید و کنیم و کنند که چگونه از فاجعه عظیم انسانی و مادی در ایران نه جلوگیری..بلکه از حجم خرابی ان ،بکاهیم..تا انجا که ممکن است از ابعاد ان جلوگیری کنیم.انچه واقعیت نشان میدهد خشم و نفرت مردم ایران ،بسیار عمیق است و خطرناک.نگرانی گروهی که دز کشور زندگی میکننند و دست اندر کارند،وحشتناک است.خطر بسیار جدی ست.شما که سالهاست در اگاه نمودن مردم و ایرانیان کوشیده اید و بسیار هم موفق بوده اید ،به هر حال سایت اخبار روز و تمام هموطنانی که با جان و دل سالهاست در بالا بردن سطح اگاهی هموطنان خود ،کوشا و صمیمانه کار کرده اید،بیائید فکری برای فاجعه در راه کنید!
هیچ کشوری و هیچ نیروئی بما ایرانیان و مملکتمان کمکی نمیکند جز " خودمان..این ما هستیم که باید دست یکدیگر را بگیریم..سران رزیم فرار میکنند.کشور میشود بی صاحب تر و بی قانون تر از این ۴۰ سال.تنها فکرش که بر اثر یک جرقه مانند برق همه کشور را شورش ، فرا بگیرد،چه نیروئیست و چه کسی قادر به کنترل ان است؟؟ هیچ و هیچ!
بحث های شما در اینروزها در باره سیستم حکومتی و خصوصا در مورد سوسیالیسم بسیار زیبا و گران قدر، اما اگر بپذیریم که تاریخ و سرگذشت کشورها را شهروندان و انسانها رقم میزنند..مردم ایران اقای طاهری پور..قرنها بدورند از چنین مقوله هائی..مانند نشستن و در رویا ،فانتزی های شیرین ،رسم کردن است هموطن عزیز..شما به حتم با ایران رفت و امد ندارید ..شاید تعریف هائی شنیده باشید همه شما عزیزان..اما واقعیت های روز مره قابل لمس..چیز دیگریست..مردم ایران را نیازی بدین مراحل نیست امروز..امروز نخست باید بیماری مهلک و خطرناک خشم و کینه را از این مردم غارت زده،فریب خورده و تجاوز شده..دور کرد.این انسانها هیچ گونه نسبتی و نیازی به سیستمهای جکومتی که شما و دوستانتان در باره اینها بحث میکنید..فعلا.."فعلا" نه دارند و نه حس میکنند...ملیونها انسان دردمند و زجر کشیده که برای نان شب در مانده اند و میبینند ملایان و تبهکاران جوان دیروز ..حاکمان و غارت گران امروز ،تمام هستی شان را بر باد داده اند..امروز تنها خون و کشتن مسبب را در فکر و جان خود پرورش داده اند و میطلبند!!
اقا ، شما و دیگر همفکران و دوستانتان که همگی از دید بسیاری از ایرانیان انسانهای ازاده و شرافتمند و روشنی هستید،بیائید و دور هم بنشینید و همگی فکری برای کم کردن ابعاد فاجعه در راه کنید..مملکت بسوی یک شورش و اغتشاش عظیم انسانی و مادی در راه است..باید ما ایرانیان فکری کنیم تا ستاره سیاه و تاریک تاریخ اینده کشورمان نگردد...البته اگر وقتی باقی مانده باشد.!
مرحله دوم بعد از عبور از چنین مرحله خطرناک و سهمناکی..سیستم دولتی میتواند باشد که مردم ایران چگونه به ازادی و عدالت و استقلال..ازرشهائی که بیش از یک قرن و نیم برایش قربانی داده اند و هنوز بدانها نرسیده اند،باشد...
موفق و تندرست باشید دوستان..در فرنگتان گیلاسی هم جای ما نوش کنید!
٨۱۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۶       

    از : جمشید طاهری پور

عنوان : در ستایش باریک بینی
باریک بین عزیز، آقای روایی! تشکر از باریک بینی شما. من بسیط را در معنای گسترده و دارای ظرفیت برای بسیار گسترده تر شدن نوشتم، می خواستم در برابر گرایش به یکتائی و تلخیص و تشخص برای حقیقت؛ ( همیشه به ما گفته اند حقیقت مشخص و واحد است) این فکرم را القاء کنم که حقیقت همواره وسیع و گسترده، با تمایل به گسترده تر شدن است. در فرهنگ عمید در برابر ماده بسیط این معنا ها نوشته آمده است:

بسیط : گسترده، فراخ، وسیع، گشاده، ساده، بی تکلف، خالص، خلاف مرکب، ودر اصطلاح شیمی؛ هر چیز غیر مرکب، چیزی که جزء نداشته باشد، یا چیزی که جزء آن مشابه کل باشد مانند طلا، نقره، مس و در اصطلاح عروض نام یکی از بحور شعر بر وزن مستفعلن فاعلن .
٨۱۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : فضولی
مقاله جناب طاهری پور برای من کم حوصله و کم سواد - که شاید تعداد ما بسیار بسیار بیشتر از افراد با سواد و باحوصله باشد - بسیار طولانی بود و با چند خط در میان خواندن آن دستگیرم شد که ایشان پس از طی مراحلی از تفکرات "چپ" و سپس اقامت طولانی چند دهه ای در آلمان, به این نتیجه رسیده اند که سوسیال دمکراسی از نوع آلمانی آن دارای محسنات بیشماری ست که ایشان به تفصیل آنرا ذکر کرده اند. سوال من اینست که اگر ایشان ۵۰ - ۴۰ سالی در چین و یا کوبا میزیستند آیا به همان اندازه مشتاق سوسیال دمکراسی میبودند و یا برای تجربه های در حال جریان دیگر نیز به همان اندازه اشتیاق نشان میدادند؟ کشور های چین, ویتنام, کره شمالی و کوبا که ظاهرا به ادعای خودشان کمونیست و یا سوسیالیست هستند و "جهان آزاد" با نظر منفی به آنها نگاه میکند دارای جمعیتی در حدود یک میلیارد و چهار صد میلیون میباشند.

سوسیال دمکراسی اروپا, اگر درست فهمیده باشم جامعه ای مرفه و " مصرفی" ست. با توجه به مسأله افزایش جمعیت و آلودگی محیط زیست و احتمال کم بود منابع مورد نیاز آیا ممکن است که مثلا کوبائی ها درک درست تری از اوضاع داشته باشند؟
٨۱۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۶       

    از : رضا جاسکی

عنوان : تنها سلاح ما تفکر انتقادی است!
با سلام به دوست عزیز آقای طاهری‌پور !
من بسیار خوشحالم که پیش‌کسوتی چون شما وارد بحث اخیر در مورد سوسیال‌دمکراسی شده است. آنچه که مسلم است ما امروز در شرایط پراکندگی و تشتت نیروهای چپ، نیاز بیشتر، و نه کمتری، به بحث در مورد مسائل مهم تئوریک که راهنمای سیاست‌های عملی و روزمره هستند، داریم. امیدوارم که تعداد بیشتری از دوستان به تبعیت از شما، آقای حمیدیان، پورنقوی و تابان، و نیز همه کامنت‌گذارانی که با کامنت‌های خود سعی کردند جنبه‌های متفاوت بحث را نشان دهند، به این بحث و بحث‌های مشابه بپردازند. چرا که همانطور که شما خود نوشته‌اید ما نه به برائت بلکه به نقد نیاز داریم. برائت طبعا گام نخستی است که ما باید آن را برداریم ( در صورتی که نیاز آن را احساس می‌کنیم)، اما بدون نقد، بدون تفکر انتقادی که تنها سلاح ما در بلبشوی جهان امروز است، راه به جایی نخواهیم برد.در این راه ما نه فقط محتاج کمک متفکرین انتقادی امروز بلکه همه متفکرین دیروز جنبش‌های ترقیخواه دیروز و در راس آن جنبش کارگری هستیم!
با مهر و سپاس!
رضا جاسکی
٨۱۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۶       

    از : ر. روایی

عنوان : بسیط؟
آقای "طاهری پور در کلام آخر" خود نوشته اند "حقیقت بسیط، متکثر و چند سویه است"
انگار ایشان از واژه " بسیط" معنایی جزمعنای "ساده" را در مقابل " مرکب" میدانند آیا این طور است؟ یا اینکه جمله فوق یک عدم توجه نا خواسته بوده است؟
٨۱۷۷۷ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست