سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دمکراسی از من به بالا، دیکتاتوری از من به پائین* - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : بهمن پارسا

عنوان : حاشیه ومتن
اوّل حاشیه، سرکار خانم ایلخانی زاده "قائد"ه اینطور که شما نوشته اید یعنی رهبر و چیزی در محدوده ی این مضمون. گویا خواسته اید بگویید "قاعده" که یعنی روش معمول و بعدهم " تعیین و تکلیف" نداریم،" آن چه هست "تعیین ِ تکلیف" است به کسر نون در تعیین.
وامّا متن: متن ولحن نوشته ی شما حکایت از آن دارد که عصبی و اشفته ، پرخاشگر و مشخصا کینه توزانه و شتاب ورزنده می نویسید . البتّه در همین مورد خاص و علیه همین خانم سعید. نتیجه ی اینگونه برخورد ها همین آشفتگی متن وحاشیه است و نوشتن وگفتن و "چیزی را بیان نکردن". خوبتر این است که پیش هر کار قدری تامّل و ملاحظه باشد و سپس نوشتن و خط زدن و پاک کردن و دست آخر وارسیدن اینکه این همان چیزی است که خواسته اید بگویید؟! ودر پایان شادکامی وآرامش شما را آرزومندم
٨٣۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : به امید انتشار
به امید انتشار
اما ظاهراً سنسور کلمه شناس قسمت نظر دهی سایت روی امیر ایرانی با حساسیت بالایی تنظیم شده است و تنظیمش بگونه ایست که باید نظرات امیر ایرانی هرچه می خواهند باشند باید حذف شوند
اما چاره ای نیست این را می فرستم شاید در همان لحظه سنسور خراب شود و نظر اینجانب منتشر شود. حذف قبلی ها بماند!
گاهی وقت ها باید بدون رو دربایستی صحبت کرد: قاطعانه و چکشی!
مثلاً گفت:
۱) یک معیاری است برای انتشار نوشتارها
۲) یک معیاری است برای انتشار نظرات
۳) هر که می خواهد بخواهد
۴) هر که می خواهد نخواهد
۵) هر که می خواهدش و می نخواهدش به خودش مربوط است
۶)ما هم که تصمیم گیران باشیم گرفتاری های خاص خودمان را داریم
۷)ما هم اینقدر بیکار نیستیم که ببینیم امیر ایرانی یا دیگران با قلمشان به کی گیر می دهند و یا به کی گیر نمی دهند
۸)امیر ایرانی و دیگران هم رعایت نکنند برای همیشه حذفشان خواهیم کرد!!
۹) اما ...
٨٣۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : هیچ بده را با هیچ بگیر کاری نیست.
خیال نداشتم که در پای این مقاله کامنتی بگذارم ولی به عنوان کسی که سالهاست در نشریات مختلف با نام مستعارکامنت گذارده است ذکر چند مطلب را ضروری دیدم:
- ایراد سرکار خانم سعید وارد نیست. هیچ نشریه ای ملزم به انتشار کامنت ها نیست مگر آنکه نشریه به کامنت نویس از نظر مالی و یا معنوی بدهکار باشد و شاکی ادعای غبن نماید.
- هیچ خواننده ای هم مجبور به خواندن هیچ مقاله ای نیست؛ ارزش مقاله برای فرد بستگی به اهمیت موضوع و اهمیت نویسنده مقاله دارد. اگر این هردو برای خواننده بی ارزش اند طبعا مقاله خوانده نمیشود و جای شکایتی نیست.
- اگر سایت برای کامنت نویس ارزش و احترام قائل است اخلاقا موظف به انتشار کامنت با مراعات مقررات سایت میباشد. جهت تسهیل این وظیفه لازم و واجب است که طول کامنت محدود و بدون استثنا اجرا گردد. اگر کامنت مهم و جالب بود با ادامه گفتگو کامنت مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
- نویسنده ای که به قول ترومن رییس جمهور سابق امریکا, قادر به تحمل گرمای مطبخ نباشد مختار است که یا به فیس بوک رفته و با عرض معذرت "افسار" خود را به دست جناب Mark Zuckerberg بدهد که در عرض ۱۲ - ۱۰ سال از این راه, صاحب ۷۴ میلیارد دلار ثروت شده است و یا فقط برای گروه معینی مقاله بنویسد, من شخصا ترجیح میدهم افسارم را به دست ادیتور سایت بدهم تا به دست جناب Mark Zuckerberg.
- من سالهاست نوشته کسانی که تاب خواندن کامنت را ندارند نخوانده ام و عطایشان را به لقایشان بخشیده ام و چیزی از دست نداده ام.
٨٣۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی

عنوان : خانم مارال سعید،انقباض مخاطب مهم نیست،انبساط خطیب مهم است.
قائده* کلی این است که کسی برای مخاطب حقی قائل نیست؟
خطییان شده اند متکلم وحده ای که فقط مخاطبی را می پسندند که چشم و گوشی باشند طوطی شیرین سخن.
با شما موافقم که راه برخورد،پاک کردن صورت مسئله نیست و میتوان در وجه فرهنگ سازی، بلیّه ی ناسزا - بی ربط گوئی و ترور نویسنده در پای نوشته اش را تبدیل به یک گفتمان فرهنگی کرد و صبورانه و مهربانانه انتظار داشت که تحولی رخ دهد.
با شما موافقم که خطیب از دَرد کم فرهنگی مخاطب در عذاب است و عصبیت و بستن دهان علاج درد نیست و باید با مهربانی و سعه ی صدر به مخاطب "فرهنگ گفتگو" آموخت! ولی وقتی خطیب با سکوت و نخوت و خود شیفتگی،رو به جلو فرار می کند و پاسخگویی به نقد و نظر و پرسش مخاطب را مشروط به نام و نشانش می کند و بسادگی از خود رفع مسئولیت می نماید و زمینه و فضا را برای بلیّه ی ناسزا - بی ربط گوئی آماده می سازد،آیا سزاوار آن نیست که توسط مخاطب آگاه و ناآگاه مورد هجمه واقع شود؟؛خطیبی که حداقلی از پرنسیب اجتماعی را در گفتگو رعایت نمی کند و حکایتش حکایت گندم نما کاه فروش است؛خطیب نیست«جسد شناسنامه دار است»بنابراین خطیبان یا باید بی هیچ شرط و شروطی با مخاطب «اشباح» بی نام و نشان رو در رو شوند و به رای و نظرشان توجه کنند؛یا باید متحمل دَردی بشوند که ربطی به مخاطب ندارد،چرا که بلیّه ی ناسزا گویی برآیند بی توجهی خودشان است،خطیب شاید با مخاطب کاری نداشته باشد،ولی مخاطب با خطیب کار دارد،باید مخاطب بی نام و نشان را جدی گرفت و برای خطیب بی عمل،فاتحه خواند؛چراکه مخاطب بی نام و نشان از خطیب بی عمل اعتبارش بیشتر است،اشباح،حاشیه رو به رو رشد هستند و اجساد،
مَتنِ ایستایی برای تعریف و تکریم؛خطیبان لازم است که کتاب پداگوژیکی ماکارنکو را بخوانند و رشد نشان بدهند و نظر و پرسش اشباح بی نام و نشان را نقد و درک و اصلاح کنند و پرسش زائد نکنند.
پ.ن.
فرج سرکوهی ۷۰ سالهِ از میزبان درخواستی کرده است و میزبان اجابت کرده است،
بنابراین شما که خود از خطیبان اخبار روز هستید،بهتر بود از ورود به حاشیه پرهیز می کردید و بجای عمده کردن بحث بسته بودن بخش نظرات،پنبه رای و نظر استادتان را بی هیچ ملاحضه ای میزدید و بلحاظ کمی و کیفی نقاط ضعف و قوتش را برجسته می نمودید و تحلیل و نظر منطقی خودتان را ارائه می دادید.
از ایران ایلخانی گفتن بود که گفت:فراموش نکنیم که مهمان خوانده و ناخوانده،برای میزبان تعیین و تکلیف نمی کند.

*متاسفانه خود شما از این قائده مستثنی نیستید.
٨٣۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۶       

    از : احمد پورمندی

عنوان : بازی دو سر باخت!
از خانم سعید سپاسگزارم که سر این بحث را باز کرد و از فواد هم به خاطر توضیحات روشنگرش. نظر من در امتداد نظر خانم ترابی و آقای الهیاری است. اما پیش از آن یک خاطره مربوط به زمانی که همه نظرات مستقیما به سایت می رفت. البته با اجازه فواد: کسانی که از اخبار روز دل خوشی نداشتند، از این امکان " استفاده" کردند و در فاصله ای کوتاه سایت را با چندین هزار کامنت بی ربط مورد هجوم قرار دادند. پاک کردن آثار این تهاجم وقت بسیاری بویژه از فواد گرفت و اعصابی از او خرد کرد که مپرس. به موضوع بر گردم. من برای اولین بار تصمیم گرفتم که پوست کلفتی را کنار بگذارم و از سردبیر درخواست کنم که بخش کامنت مطلب " حاشیه ای بر پاسخ تاجزاده به مخملباف" را ببندد. پیش از آن بار ها کارم به مشاجره با آدم هائی کشید که با اسم مستعار مطالب تفرقه افکنانه و در جهت منحرف کردن بحث و یا ترور شخصیت را در بخش نظر ها درج می کردند و آخرین بار هم با اشاره به برنامه پیشگیرانه وزرات اطلاعات، به آنها هشدار دادم که مرزشان با سربازان گمنام ارتش سایبری روشن نیست. من واقف بودم که چه درصد بزرگی از وقت بچه ها و بویژه شخص فواد صرف خواندن و کنترل کامنت ها می شود و اصلا نمی توانستم طرفدار این فکر باشم که باید وقت بیشتری به این کار اختصاص پیدا بکند. بنابراین برایم فقط این راه باز مانده بود که گفتگو با خوانندگان را به فیس بوک منتقل کنم و فواد را از این بار گران سبکدوش! برای یک نویسنده بدترین پاسخ بی توجهی است و همه دوست دارند که مخاطبین با اظهار نظر و حتی حملات تند به مطالبشان، واکنش نشان بدهند و بنابراین اگر کسی عطای این پذیرش را به لقایش ببخشد، معنیش فقط این می تواند باشد که برخی از دوستان کامنت گذار باید در نحوه برخوردشان تعمق بیشتری بکنند. به پاک نگه داشتن فضا کمک کنند و خودشان به طرق مقتضی در مقابل خلافکاران در بیایند. من کامنت ها را با علاقه می خوانم و خودم هم -مثل الان- هر وقت فرصت کنم با علاقه کامنت می نویسم و تا این حد خود بزرگ بین نشده ام که کامنت گذاشتن زیر مقاله فلانی را دور از شان و از اینگونه اباطیل بدانم. اما خب، افزایش سن با ضریب پوست کلفتی نسبت معکوس دارد و من حالا در آستانه ۶۵ سالگی ایستاده ام.شرمنده! همه مطالبم را در فیسبوک هم می گذارم و در آنجا برابر حقوقیم!
٨٣۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : tavadzh

عنوان : دماوند
با سلام و احترام
شما بهتر بود آهنگر یا مسگر بودید چون هر نوشته ایی از شما خوانده ام، با ایرادهای بنی اسراِییلی که میگیرید کوبیدن طرف و نفی بوده است.لطفا اگر سوادش یا جراتش را دارید به جای فرج سرکوهی ها شما،جواب یاوه گویان و فریب کاران را بدهید.
با احترام
٨٣۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : ضمن تایید نظرات عالمانه خانم مارال سعید و ضعفهای بزرگ سایت اخبار روز!
احسنت به شما خانم سعید که به چنین عملکرد غلط سایت اخبار روز اشاره درستی کردید و ممنون از شما برای انتقاد بجای شما! با توجه به توضیحات سایت اخبار روز در پائین نوشته شما باید بگویم که بارها نظرات اینجانب حتی با رعایت ادب منتشر نشد و توضیحی هم از مسئول بررسی کامنتهای این سایت میخواهی اغلب بدون جواب میماند و بی اعتنا میشوند. لابد وقت؟! نمیکنند دو سطر بنویسند تا پی به اشتباه خودمان ببریم یا به بهانه همیشگی طولانی بودن نظر بوده؟! ولی اغلب بخاطر حمایت پیشاپیش سردبیر این سایت از برخی نویسندگان است حتی اگر شده در دیدگاهش نویسنده اشتباهات فاحشی هم کرده باشد یا کاملا مشخص است که نویسنده سرش به کجا بند یا وابسته است و برای چه هدفی قلم میزند. شیوه کاری این سایت با توجه به حذف بالای نظرات خوانندگان نه تنها در خور و لیاقت یک سایت چپی و چپگراها نیست بلکه نشان از ضعف ایدئولوژیکی دارد که نظرات مخالف را باید خفه کرد تا مبادا برخی حقیقتها یا واقعیتها آشکار یا گفته شود. متاسفانه هنوز با خط و مشی تمرین دموکراسی فاصله زیادی دیده میشود یا شاید بخاطر عدم تخصص ژورنالیستی باشد؟ مثلا کاربری توهین کرد یا تهمت بیجا زد وقتیکه در جوابش نظری فرستادم با کمال ناباوری میبینم جوابیه ام به تیغ سانسور گرفتار شد. اینجور جانبداری یکطرفه مایه دلسردی و یاس کاربران میشود که آدم کمتر به این سایت مراجعه بکند یا نظری فرستاده شود.
اما توصیه ای که میخواستم به دیگر کاربران بکنم که خودم اینطور عمل میکنم! قبل از اینکه متنی یا نوشته ای را بخوانید حتی شده از فرج سرکوهی و دیگر آدمهای که تحمل شنیدن انتقاد به خود را ندارند ابتدا در پائین مقاله ببینید اگر بخش نظرات باز است آنوقت آن مقاله را بخوانید ولی اگر قسمت نظرات بسته بود دیگر چرا میخواهید وقتتان را تلف کنید برای نوشته ای که نویسنده اش برای نظر شما ارزشی قائل نیست و نمیخواهد نظرتان را بشنود؟ من خودم چنین نوشته هائی را اصلا نمیخوانم چونکه ارزشی برایشان قائل نیستم! پس اول آخر مقاله را ببینید که مسدود است یا باز؟
مثلا همین خانم ناهید ترابی که در زیر نظر داده در پای نوشته ای درباره بهرام بیضائی او را به راسیست بودن متهم کرده ولی وقتیکه در همانجا چند نفر از ما جوابش را دادیم تا پی به خطائهای خودش ببرد ولی سردبیر این سایت نظرات این خانم را گذاشت ولی از نظرات من و جناب البرز و دیگران خبری نشد و آن قسمت را بست! برای همین برای امثال این خانم خیلی راحت است بخواهد قسمت نظرات دیگران را مسدود کند تا مبادا انتقادی به نظراتش بشود. این میشود برج عاج نشینی و دیکته کردن از بالا که دورانش در عصر امروزی اینترنت بسر رسیده و گویا هنوز یکسری به اصطلاح "نویسنده" در رویاهای برخوردهای استالینی خود بسر میبرند که هر گونه نظر مخالف را باید در نطفه خفه کرد! خب اگر نویسنده ای ظرفیت شنیدن انتقاد به دیدگاهایش را ندارد و دوست دارد فقط به به بشنود میشود همان سیستم حکومت اسلامی آخوندها که در آن فقط خودیها حق اظهار نظر دارند و مابقی ول معطلند. این جور قلم بدستان بهتر است در همان سایتهای ج.ا. همه چیز یکدست و همه چیز پاک و پاستوریزه شده نظرات خود را انتشار بدهند نه در یک سایت چپی که مدعی است ترسی از برخورد آرا و نظرات مخالف ندارد. به نظر من کسی که قسمت نظرات خوانندگان نوشته خودش را میبندد نشان میدهد که ضعف دارد و میداند که چه تحفه ای نوشته که بدرد ... میخورد!
بهترین راه مبارزه با چنین شیوه ضد آزادی بیان و پرورش خفقان حتی شده در سایت اخبار روز بایکوت کردن چنین نویسندگان و نخواندن نوشته هایشان است!
٨٣۲۰٨ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : هایده ترابی

عنوان : حق با آقای سرکوهی است!
به آقای سرکوهی کاملا حق می دهم. من نیز رویه ی پیشین ام را تغییر دادم و از اخبار روز تقاضا کردم که بخش نظرات در مورد آخرین نوشته ام بسته شود. به این دلیل:
بیشترین کامنت گذاران (در هیئت اشباح) بدون نشانی حقیقی و حقوقی ظاهر می شوند و هر چه می خواهند (از بد و بیراه و توهین و پرت و پلا گرفته تا اتهام و افترا) نثار نویسنده می کنند، بدون آنکه مسئولیتی اخلاقی و حقوقی در مورد حرفهایشان به عهده بگیرند. چنین روشی به گونه ای تبعیض و نابرابری میان مخاطب و نویسنده منجر می شود. نویسنده در انتشار حرفهایش مسئولیت می پذیرد اما مخاطب زیر بار هیچ گونه مسئولیت و پاسخگوئی نمی رود.

از آنجا که مدیریت اخبار روز نمی تواند نیروی بیشتری برای سامان دادن به کامنتها بگذارد، راه حل این است که نویسندگانی که خود را در معرض حملات ناروای اشباح نامرئی می بینند، از خیر و شر کامنتهای منفی و مثبت بگذرند و بگذارند که منتقدان اگر حرفی حسابی و جدی دارند، به عنوان نویسنده، نقد خود را برای انتشار در اخبار روز بفرستند تا منتشر شود. این می شود همین کاری که خانم مارال سعید با مسئولیت پذیری پایش رفته است. این راه حل هم دمکراتیک است و هم عادلانه.
٨٣۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : کامبیز ستوده

عنوان : نگرانی باب شدن این رویه است
فکر کنم از آنجا که دنباله های تسلیم طلبی (اصلاح طلبان حکومتی) در خارج هم از این رویه استقبال کرده و بکار گرفته اند، این نگرانی بحق ایجاد شده که تنها سایتی که صدای خوانندگان را فارغ از نزدیکی یا دوری به مواضع مدیریت سایت منعکس کرده و میکند، از آن فاصله گرفته تا اینکه کم رنگ و کم رنگ تر شود یا حتی برای همیشه بخش نظرات را ببندند.
٨٣۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : آزادی نامحدود وجود ندارد
در مورد آقای سر کوهی اشتباه می کنید.
دلیل نگارنده صفحه‍ی فیس بوک ایشان می باشد که نوشته ها و مصاحبه های خود را در آنجا نیز می گذارد و به کامنت ها هم پاسخ می دهد و کسانی هم که موازین عرفی را رعایت نکنند را حذف می کند.
این جا احبار روز است .فرق دارد . تمام زحمات و ایرادات متوجه آقای تابان و سایر همکاران ایشان است. اغلب کاربران نیز «آزاد» ند هر چه دوست دارند بنویسند و اگر هم حذف شود واویلا ! بعضی از کاربران در اینجا اصلا ملاحظه ندارند و هنوز تحمل راست و چپ در بین ما یک معما است....... بعضی ها دوست دارند هر چی دلشن میخواهد بی نام و نشان بگویند. خوب بنویسند....
اما در فیس بوک کاربران حتی با نام مستعار در صورت اهانت و برخورد های غیر متعارف ضاحب صفحه می تواند نظارت مستقیم داشته باشد و حتی به فیس بوک گزارش کند.
آزادی بی حد و حصر وجود ندارد. شاید در آینده که تمام مسائل جهان حل شد آزادی بی قید و شرط شود..

ممکن است گفته شود ما که توهین نمی کنیم چرا باید به آتش آنها که توهین می کنند بسوزیم؟ اثبات این امر برای نگارنده مقدور نیست ولی به تابان عزیز اعتماد وافر دارم.
در صفحه فرج سرکوهی نیز با مشکلی روبرو نشدم ولی اعتراض حذف شدگان را در آنجا هم دیده ام.
٨٣۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست