سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حقیقت متکثر است - مرتضی ملک محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مرتضی ملک

عنوان : سپید پی
در پاسخ به سپید پی
شما اعتراض کرده اید که من نوشته ام انقلاب ۵۷ روحانیت را به قدرت رساند. و در تصحیح آن نوشته اید , روحانیت با دروغ و دغل و فریب کاری به قدرت رسید. گزاره شما را می توان این طور هم بیان کرد. مردم فریب خورده ایران روحانیت را به قدرت رساندند؟ در این صورت فرمول شما تفاوت زیادی با حرف من ندارد , رای شما نیز این است که مردم روحانیت را به قدرت رساندند ولی به علت فریب خوردگی . من البته با این نظریه مخالفم ولی در متن نوشته من ایدا در باره علل بقدرت رسیدن دوحانیت صحبتی نیست . زیرا بحث بر سر تعین ماهیت انقلاب بهمن و نقش رهبری در میان نیست. من در جاهای دیگر در این باره نوشته ام . و چنان چه شما علاقه داشته باشید می توانید در آرشیو اخبار روز آن را بیابید.
٨۶۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دمکراسی و تکثرگرایی
یکی از برداشت هایی که از نوشتار آقای مرتضی ملک محمدی گرامی می توان داشت چنین است:
ایشان تلاش داشته که بدون جانبداری خاص، وقایع رخ داده شده در چند دهه اخیر کشورمان را یادآوری و تحلیل کند؛ که در این اقدامش، مسئولانه نکاتی را در رابطه با مفهوم دمکراسی و تکامل آن در حرکات تحولخواهانه کشورمان بیان می کند که این اقدام ایشان از آموزندگی خاصی نیز برخوردار شده و می شود.
ایشان بگونه ای بیان می کند که استقرار و تداوم حاکمیت فعلی
اگر چه با خدعه و نیرنگ هایی همراه بوده اما این استقرار، در خواسته ی اکثریتی نیز ریشه داشته که حکومت در تداومش بمرور زمان از آن حداکثری به خواهندگان حداقلی جامعه رسیده است که می توان گفت گروه هایی از این حداقلی ها کارنامه ی جنایت پیشه ای را با خود همراه دارند
که متاسفانه در این حداقلی شدن حاکمیت اما آنها توانستند ساختار خاصی را نیز بیآفرینند؛
اما این استقرار و تداوم چون ریشه در نیرنگ و خدعه داشت و دارد ، مرگش را با خود نیز آفریده و خواهد آفرید؛ چون هر حرکت فریب کارانه و نیرنگ دارانه مرگش را در خودش خواهد آفرید.
که بیگمان وظیفه هر منتقد و عبور خواه از شرایط نیرنگ و خدعه اینست که
مفاهیم اساسی تحولخواهی را درست درک و تبیین کند که یکی از مفاهیم بحث انگیز که ذهنیت بسیارانی از تحولخواهان را بخود مشغول کرده است بیگمان مفهوم دمکراسی است.
که ایشان در آورده هایش فهم درست و فهم اجرای درست دمکراسی را به اولویت بندی خاصی منوط کرده است که این عمل ایشان بسیار هوشمندانه بوده
وایشان بگونه ای بیان می کند که برای تحقق یک دمکراسی باید آزادی در حوزه اندیشه برسمیت شناخته شود که این آزادی در حوزه اندیشه به آزادی بیان منتهی خواهد شد که آزادی بیان نیز لازمه اش پذیرش تکثرگرایی در حوزه اندیشه است که سرایت این تکثرگرایی در حوزه سیاست منتهی به دمکراسی خواهی خواهد بود آنهم دمکراسی ای که مدافع سرسخت اقلیت نیز می شود که در این پذیرش ها تکامل هایی نهفته است.
٨۶۹۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۷       

    از : مرتضی ملک

عنوان : بحران
جمشید عزیز
البته که مشگل پراکندگی ما این نیست . با کمی تردید ,حتا مشکل اصلی هم مشگل نظری نیست . هیچ کدام از نظریه های تاکنونی در باره بحران مرا راضی نمی کند. نه نظریه دموکراسی , اینکه اپوزسیون فرهنگ دموکراتیک ندارد , نه نظریه سیا سی که اختلاف های سیاسی را عمده می داند , نه نظریه جغرافیایی که دوری طولانی ما از بستر عینی اجتماعی مهم می داند , نه نظریه فرهنگی , که فرد گرایی و گریز انسان ایرانی از کار دستجمعی را عامل عمدن می داند . این یک بحران مرکب است . نمی دانم منظور تو از بحران وجودی چیست . اما در فکر من بحران بی اعتمادی , ناشی از آوار شکست ها و فروپاشی های ارزشهای پیشین , و خستگی و فرسودگی ناشی از آنها . قوای نسل ما را کاملا به تحلیل برده است. نسلی که در سنین جوانی و میان سالگی بار سنگین و میراث ناخوش آیندی از اشتباهات , انحرافات و فقدان فرصت برای جبران آنها را بر دوش می کشد. با این حال این نسل هنوز واجد ذخیره فکری و انرژی هست که در یک تکان بزرگ اجتماعی خود را بتکاند و با کاروان نسل جدید همراه شود .
٨۶۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۷       

    از : سعید رضا

عنوان : باید بتوانیم از خود عبور کنیم
اقای ملک محمدی عزیز،
با تشکر از انچه به رشته قلم در اورده اید،
نیروهای سیاسی با تمام رنجهایی که متحمل شده اند، طلبکار هیچکس نیستند، بلکه بدهکار توده های محروم و زحمتکشان کشورمان هستند.
همین دست نوشته شما دلیل کافی است که نسل ما پتانسیل لازم برای تغییر و رویش را دارا میباشد و میتواند و باید با نقد سازنده از خود و تحلیل مشخص از شرایط مشخص، بستری مناسب برای همگرایی تمامی نیروهای ازادیخواه و دمکرات، جهت ایجاد انچه شما یک کمپ دمکراتیک و من یک جبهه فراگیر ملی می نامم، فراهم اورد.
٨۶۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۷       

    از : جمشید طاهری پور

عنوان : مشکل ؛ وجود ناهمزمان ماست!
رفیق مرتضای عزیز! بسیار ممنونم از مطلب کوتاه و پر و پیمان تو. مشکل پراکندگی فقط بارمفهومی ندارد. اگر متفاوت ها نمی توانیم یکدیگر را برسمیت بشناسیم ، به گفتگو رو آوریم و در گفتگو به حقیقت خود دست یابیم، برخاسته -ای از وجود نا همزمان و بعضی وقت ها هم برآمد ناهمزمانی وجود های ماست. من به سختی می توانم باور کنم در نسل ما درمانی برای پراکندگی هست! خیلی از مشکلات نسل ما - از گذشته ها تا حال - دلیل و علت آن خصلت و خصیصه -ی وجودی دارند. با اینهمه من خوشبینی تاریخی خود را حفظ کرده -ام چون زمان؛ تیمار وجود ماست!
٨۶۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۷       

    از : سپید پی

عنوان : هدف انقلاب استقلال، آزادی و عدالت بود و نه قدرتیابی خمینی! خاک بچشم مردم نپاشید!
نویسنده محترم در همان آغاز کار خشت را کج گذاشته و در نتیجه موفق تشده حتی دیواری کج بنا کند. وی یادداشتش را با این ادعای نادرست آغاز می کند که :"انقلاب ۵۷ با به قدرت رساندن حاکمیتی تمامیت خواه ولی محبوب "اکثریت...". آیا مطالبه اصلی انقلاب ۵۷ بقدرت رسیدن روحانیت برهبری خمینی بود یا اینکه خمینی و یارانش با فریب و دغلکاری خود را پیگیر مطالبات مردم جا زده و در خلع پلیسی پهلوی به قدرت رسیدند؟ بین این دو فرق هست. سند دستان پینه بسته دهقانان است، زمین از آن کسیست که روی آن کار می کند، بوسه به بازوی کارگران، کوتاه کردن دست بیگانگان از امور کشور، آزادی حتی مارکسیست ها و در یک کلم استقلال، آزادی و جمهوری از زبان روحانیتی که در بین مر دم حضور داشتند اما در خفا در نوفل لوشاتو با سیا در داخل با ساواک و ارتش و سفارت امریکا در ارتباط بودند، زمینه های قدرت یابی خمینی را فراهم کرد. این پیروزی زودرس و ناباورانه انقلاب بود که فرصت شناخت روحانیت را از مردم ربود و برهبری رسیدن خمینی را سهل کرد. پس به مردم آدرس اشتباهی ندهید! انقلاب اگر مسیر طبیعی خود را طی میکرد حتما شاهد سازش روحانیت با دربار و اربابان خارجی اشان می بودیم. و در نتیجه رهب ی به دست نیروهای مترقی میافتاد. این که اینطور نشده نتیجه پیگیری مطالبات اکثریت جامعه توسط چپ واقعی (و نه چپ خاویار و شامپاین) نبوده، بلکه نتیجه خیانتها و پشت به مردم کردن روحانیت بوده است.
٨۶٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست