سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چپ امروز به چه معناست؟ - مرتضی ملک محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : همایون

عنوان : عذر بدتر از گناه؟
آقای ملک محمدی، پاسخ شما این احساس را در من به وجود آورد که دارید عذر بدتر از گناه می تراشید. نوشته اید: «شما باید از نگاه مردم و نه از نگاه خودتان به چپ نظر کنید». این جمله بسیار تعجب آور است. نگاه مردم (؟) به چپ در کشورهای استبدادزده ای مثل ایران بجز دوره های اعتلای سیاسی به طور عمده تحت تاثیر القائات و تبلیغات قدرت های حاکم داخلی و خارجی است و به خودی خود حاوی هیچ ارزشی نیست. البته که باید آن ها را شناخت نه برای آن که خود را با آن ها منطبق کرد بلکه به این قصد که با این القائات ناروا مبارزه کرد. اما موضوع فقط این نیست شما این داوری و تلقی مردم (؟) را تایید کرده اید و نوشته اید که چپ در تحکیم نظام اسلامی نقش داشته است. نقد من بر این گفته ی شما بود. بر فرض که مردم چنین نظری داشته باشند و نتوانند چپ ها را از هم تشخیص بدهند. شما که تاریخ جنبش چپ و عملکردهای متفاوت آن را می شناسید چرا به این داوری های نادرست دامن می زنید. شما چرا نمی گوئید در دوران بعد از انقلاب، تنها گروه هایی که در برابر استبداد اسلامی ایستادند بخشی از همین چپ ها بودند که مردم به گفته ی شما نسبت به آن ها شناخت نادرست دارند؟
شما در پاسخ به آقای فانی یزدی در همین نظرات زیر مقاله ی دیگری از خود تنفر و جدایی مطلق خود از حزب توده را اعلام می کنید و می گویید او اصلا چپ نیست و اینجا که می خواهید نظرات نادرست خود را مستدل کنید، چپ ایران بعد از انقلاب را در حزب توده خلاصه می کنید. شما هر گونه همکاری با حزب توده را به خاطر نقشش در تحکیم حکومت اسلامی رد می کنید و چند روز بعد امضای خود را در کنار امضای کسانی می گذارید که نه تنها حکومت اسلامی را تحکیم کردند بلکه جزو سازندگان آن و نهادهای سرکوبگرش بودند. این همه را چطور باید دید و فهمید؟
٨۷۶٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : زندگی در پرتو حقیقت پر نوید و زیباست!
آقای ملک محمدی گرامی, از پاسخگویی بهنگام شما و نیز تلاش در روشن سازی مفهوم چپ سپاسگزارم.
گر چه موضوع اصلی و محوری نوشتار شما بررسی انقلاب ۵۷ و نقش چپ نبود اما در میانه ی آن جمله ای گنجانده شده بود که با حقیقت سازگار نیست. آن جمله (که توضیح لازم پیرامونش داده شد) به کژفهمی گسترده ای دامن میزند که زیانمندی بسیار دوربردی دارد. این گونه باورهای نادرست مرز حقیقت و فریب را در هم می ریزند, پیوند میان نیروهای داد را با دشواری روبرو می سازند و مبارزه در راه دمکراسی و عدالت اجتماعی را به کژراه می کشانند و سترون می سازند.
بیگمان شما نیز باور دارید که شناساندن حقیقت از یکسو و رویارویی و ستیز با نادانی از سوی دیگر بخشی از وظایف هر دمکرات ایراندوست است و هیچگاه چشم بر آن نباید بست.
٨۷۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

    از : سوسن مرادی

عنوان : خلاقیت
درود بر شما آقای ملک محمدی و سلام بر قلمتان که بسیار خلاق و با طراوت می چمد. چون همیشه دستنوشته های شما را با اشتیاق دنبال می کنم و از آنها می آموزم. لیک به هر بار از خود می پرسم: هم نسلان آقای ملک محمدی تا چه اندازه مطالب او را می خوانند؟ و تا چه اندازه خود را طرف گفتگوی این نوشته ها می بینند؟
اگر به دنده ی اغراق نیفتاده باشم؛ هیچ!
چرا که انعکاسی نمی یابد! تغییری مشهود نیست! در بر پاشنه ی سابق می گردد! البته اگر بگردد.
آقای ملک محمدی باید باور آن نیروئی که شما از آن با نام فدائی یاد می کنید از تاب و توان افتاده است. و اگر می بینید گاه گاهی همچون ماهی از این دنده به آن دنده می غلطد، نشانه ی جدا افتادن از آب است که همان بستر اجتماعی باشد. و شوربختانه نشانه ای از یک پایان.
تلاش شما قابل تقدیر است لیک چالش برانگیز نیست. تأمل و تعمق بر مطالب گذراست. پیشنهاد می کنم به دنبال راهی باشید تا بتوانید مسائل را به گونه ای شنیداری یا دیداری – شنیداری، آنهم نه در شکل منولوگ که در شکل دیالوگ برگزار کنید. این پیشنهاد بیشتر روی سخنش جوانان هم میهنم در داخل کشور است که با توجه به شرایط در حال پیشروی به سمت "انفجار" هستند.
٨۷۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

    از : مرتضی ملک محمدی

عنوان : انتقاد
دوستان خوب همایون و ارمان شیرازی. اولا توجه داشته باشید که موضوع اصلی و محوری مقاله بررسی انقلاب ۵۷ و نقش چپ نیست. بحث این نیست که عوامل به قدرت رسیدن روحانیت چه بوده است. و نقش ذهنیت مذهبی مردم یا نقش حمایت های بینالمللی . من این کار رادر جاهای دیگر انجام داده ام و درعین حال سهم و مسولیت گرایشات مختلف چپ را در روند انقلاب بهمن هم از نظر خودم مشخص کرده ام. در این مقاله ارزیابی خودم را از نگاه مردم به نقش و مسئولیت چپ ارائه داده ام . مردم در باره چپ و نقش آنها در انقلاب و نسبت به جمهوری اسلامی چگونه می اندیشند. ؟ سوال این است. ما اگر ندانیم مردم در باره ما چه قضاوتی دارند , چگونه می توانیم با آنها روبرو شویم؟ چگونه می توانیم داوری آنها را اصلاح کنیم؟ شما باید از نگاه مردم و نه از نگاه خودتان به چپ نظر کنید. من فکر میکنم مردم مثل کادرهای حرفه ای حساب همه دسته بندی های چپ را که بیش از ۳۰ گروه می شود جدا چدا داوری نمی کنند. آنها چپ را با مهمترین و با نام ترین گروه قضاوت می کنند. در دهه بیست ما دهها گروه چپ داشتیم ولی این حزب توده است که چپ را نمایندگی میکرد. دهه ۵۰ این فدائیان بودند که چپ را نمایندگی می کردند. و در دهه ۵۰ و ۶۰ باز فدائیان و حزب توده است که شناسنامه چپ نزد مردم را در دست دارند. سیاست این گروه ها هست که داوری مردم را تعیین می کند. فکر نمی کنم لازم باشد برای شما کفته شود که نقش منفی آنها در این دوران چه بوده است؟ آیا برای احیای اعتماد چپ در میان مردم لازم نیست که این گروه ها مسئولیت خود را بپذیرند؟ البته فدائیان اکثریت چنین کاری را کرده اند . ولی کلا چپ در باره تاریخ نزدیک خود و عملکرد خود در جریان انقلاب و بعد از آن ارزیابی ندارد. یا این گفتمان هنوز به صورت یک باور عمومی ویک آگاهی صورت بندی نشده است. برای همین به محض اینکه کوچکترین انتقادی به او می شود , مثل شما اعتراض می کنند که مسئولیت انقلاب و روی کار آمدن اسلام با چپ نیست , با آمریکاست , با گوادلپ است , با بی بی سی است. درحالیکه این جا محل اختلاف نیست . محل اختلاف این است که چپ ایران در همان دوره پیش از انقلاب , به دموکراسی پای بند نبوده , و فکر هدایت گر او فقط انقلاب بوده است. اینکه چپ نسبت به جنبش مذهبی بی اعتنا و حتا خوش بین بوده است. با جریانهای مذهبی مثل مجاهدین همسو بوده است. از روحانیت انقلابی و یا روحانیت مترقی صحبت می کرده است . هیچ گاه هشداری نسبت به ارتجاع مذهبی ندادهاست. آیا این ارزیابی ها و داوری ها از روی کینه ورزی به چپ است ؟ یا واقعیت دارد ؟ آیا طرح این که چپ باید مسوئلیت خود را بپذیرد , خود زنی است؟
٨۷۶٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

    از : همایون

عنوان : برخورد غیرمنصفانه
آقای ملک محمدی برای آن که بتواند انتقادات برخا نابجا و غیرمنصفانه ی خود به «چپ» را «مستدل» کند، روشی ناشایست در پیش گرفته که متاسفانه به طور مرتب در مقالات ایشان تکرار می شود. به عنوان نمونه: «واقعیت این است که نسل های درگیر با جمهوری اسلامی, چپ ایران را در به ثمررسیدن انقلاب اسلامی و تحکیم نظام حاکم مسئول می دانند و این داوری آنها بی ربط و بی پایه نیست» - از متن مقاله.
آقای ملک محمدی در اینجا «چپ» ایران را برابر با حزب توده ی ایران و - بعدتر سازمان اکثریت - فرض کرده و چشم بر بقیه ی آن ها بسته است. به جز حزب توده ی ایران و بعدتر سازمان اکثریت کدام یک از نیروهای چپ در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی (آیا منظور این است که چپ ها باید از انقلاب کناره گیری می کردند و در جبهه ی شاه می ایستادند؟ - و به خصوص تحکیم نظام حاکم مسئول بوده اند. این دسته از چپ ها که در همان سال های نخست انقلاب - به درستی و غلطی مشی آن ها کار ندارم - هر چه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و علیه نظام حاکم مبارزه کردند. صف جان باختگانشان را نمی بینید؟ آقای ملک محمدی چنان غیرمسئولانه برخورد می کند که حتی مبارزه ی سازمان سابق خود یعنی راه کارگر علیه این حکومت را از بررسی های خود حذف می کند تا به نتیجه ی دلخواهش که کوبیدن «چپ سنتی» است برسد.
٨۷۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : "مار" آنست که در باورشان بنشسته ست...
آقای مرتضی ملک محمدی گرامی, درود بر شما!

نوشته اید که "واقعیت این است که نسل های درگیر با جمهوری اسلامی, چپ ایران را در به ثمررسیدن انقلاب اسلامی و تحکیم نظام حاکم مسئول می دانند و این داوری آنها بی ربط و بی پایه نیست." باید توجه داشت که خاستگاه این "واقعیت", اگر "بی ربط و بی پایه" نباشد, در بی خبری از نقش-بازی عوامل زیر است:
۱ - راست اینست که چپ-ستیزی و مذهب-یاوری شاه, چپ را زیر ضربات مرگبار گرفت اما دستار-بر-سران و "لباس شخصی" های مذهبی مانند شریعتی را کاملا آزاد گذاشت. نتیجه آن شد که در سال ۵۷ بیش از صد هزار آخوند, هزاران مسجد, هزاران جوان مذهبی شوریده ی گمراه شده و میلیون ها توده مذهب-فریفته داشتیم که رویهم زرادخانه عظیمی را برای گرفتن قدرت پدید آورده بودند. این در حالی بود که چپها تازه داشتند از زندان رها میشدند یا از تبعید به ایران باز می گشتند و خود را جمع و جور میکردند.
۲ - امپریالیست ها زیر بازوی خمینی را گرفتند و در فرانسه تریبیون رایگان در اختیارش گذاشتند. سپس با فرستادن ژنرال هایزر به ایران, ارتش را "بیطرف" کردند تا قدرت به آسانی به خمینی و همراهانش, که "هچ" احساس و تعهدی به ایران نداشتند, سپرده شود.
۳ - بیشینه مردمان ایران افکار مذهب-آلود داشتند و گوش و ذهنشان هموار گفته های فریبکارانه خمینی و همراهانش بود. واقعیت براستی اینست که این عامل نقشی کلیدی در "به ثمررسیدن انقلاب اسلامی و تحکیم نظام" برآمده از آن داشت.
۴ - جنگ خانمانسوز و ویرانگر ایران-عراق "موهبت آسمانی" بود که در "تحکیم نظام اسلامی" نقشی کارساز داشت!

چگونه میتوان از یک خرد تحلیلگر برخوردار بود و عوامل بالا را نادیده گرفت؟ مگر بیشینه مردمان ایران نبودند که به حکومت اسلامی "آری" گفتند و "عکس امام را در ماه" دیدند؟ مگر همان مردم نبودند که فرزندان (ضد رژیم) خود و مبارزین دیگر را لو میدادند؟
گرچه بخشی از چپ, با ارزیابی نادرست, حکومت را مردمی دانست و سیاست اتحاد و انتقاد در برابر آن پیش گرفت, اما پرسیدنی ست که در برابر این سیل عظیم نادانی, که نیرومند براه افتاده بود, چه سیاست درستی میشد بکار گرفت, ایستاده برجا ماند و نتایج مطلوبی بدست آورد؟
پیداست که باورمندان به این داوری هیچگاه به یک نکته کلیدی نیاندیشیده اند: اگر چپ ایران در وضعی بود که توانست "در به ثمررسیدن انقلاب اسلامی و تحکیم نظام حاکم" نقش بازی کند, چرا خودش قدرت را بدست نگرفت و آن را به دشمنانش سپرد؟!
چگونه میتوان عوامل یاد شده را به "فراموشی" سپرد و کوتاهی و تقصیر را آسان, و پنهان از چشم آن عوامل, در کارنامه چپ گنجانید؟ چه اندازه اطمینان دارید که این داوری سطحی, سرسری و شاید هم خوب-اندیشیده و خوب پخش شده از "جایی" نمی آید که شما و من داعیه ستیز با آن را داریم؟
شما که با دقت ویژگیهای چپ را بر می شمارید چرا باور بی پایه "نسل های درگیر با جمهوری اسلامی" را مو شکافانه بررسی نمیکنید؟
آقای ملک محمدی گرامی, حکومت تبهکار اسلامی دوره ی پایانی اما خونین, دهشتناک و ویرانگر نوزایی (رنسانس) کشور ماست. باورهای عامیانه, تاریکی را از ذهنی به ذهن دیگر می برند و بر این مهم پرده می افکنند. بر ماست که داهیانه ویژگیهای این نوزایی را پیش چشم همگان بگذاریم...
٨۷۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست