سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پالایش سیاست - مرتضی ملک محمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرمان شیرازی

عنوان : برای آنکه نفس زنان بدنباله روان نباشی, گوش دار که مردمان چه می خواهند و می گویند!
هم میهنِ گرامی, آقای مرتضی ملک محمدی, درود و سپاس بر شما! نوشتارِ اندیشیده و ارزشمندی بود که میتوان و باید با بیشینه نکات مطرح شده در آن با شما همراه بود.
فزون بر آنکه گفته اید, برای جلب اعتماد مردم, آپوزیسیونِ دمکرات باید برنامه اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی جامع و مشخصی ارائه کند که خواسته های اکثریت عظیم یعنی کارگران, مزد بگیران و زحمتکشان را در خود داشته باشد و فراتر از آن, پیگیرانه در راستای آن برنامه, همه ی تلاش خود را بکار گیرد.
با رویکردی دیگر, گفته های آقای احمد پورمندی در پای نوشتار شما در خور تأمل بود... با این گفته ی سنجیده ی آقای پورمندی باید همراه بود که در پهنه ی مبارزه, دارندگانِ خرد و دانشِ بیشتر, شایستگی بیشتری از خود به نمایش می گذارند و پذیرشِ اجتماعی برتری بدست می آورند. او همچنان می گوید "اکنون شرایط بسیار مساعدی برای کار روی سر و گردنِ اصلاح طلبانِ صادق و دیالوگ جاندار انتقادی با آنها فراهم آمده است. این فرصت تاریخی را نباید با ارایه چهره عبوث (منظور, عبوس) از دست داد."
نخست توجه کنیم که سرکرده اصلاح طلبان (آقای خاتمی) و شجاع ترینشان (آقای تاجزاده؟) از خط سرخ سلامت اجتماعی (یعنی محکوم کردنِ جنایات و تبهکاری های حکومت) گذر نکرده اند. و اکنون نیز اینکه خود این "صادقان" تا چه اندازه در این تبهکارها, دزدیها و جنایات همراه و هنباز بوده اند, در مه انبوهی قرار دارد.
برین پایه, اهمیت حیاتی دارد که دقت شود مبادا تبهکارانِ بزک کرده با خوشباورانِ نو-رسیده, با خوبی و خوشی, روی "مشروعه" دیگری به توافق برسند و تمامی جنایات گروه نخست در یک "زد و بند همه-برنده-زا" به فراموشی سپرده شود. پیداست که سیاست ورزی خردمندانه درین میان, تنها از تکیه بر اعتراضات بنیان کن مردمی در راستای سوسیالیسم گذر دارد و نه پس نشینی از معیار های عدالت اجتماعی برای بدست آوردنِ دلِ هنبازانِ ویرانگری های چهل ساله ی حکومت اسلامی.
دوم آنکه, پیدا نیست آیا اصلاح طلبان "سر و گردن" گذاران به خواسته های "جمهوریخواهان" بی شناسنامه (بخوان بی برنامه) خواهند بود یا "زد و بند کنان" با بیگانگانِ نیرومندی که همیشه, در راستای آزمندیهای بیکرانِ خود, در کمینِ دگرسان کردنِ تاریخ کشورهای جهانند و اکنون تنها خواهانِ تغییرِ رفتارِ حکومت اسلامی در ایرانند...
داوری آقای پورمندی اینست که "مرتضی... به نوعی زیرِ افسونِ "دیگه تمومه ماجرا" قرار دارد و اصلاح طلبی در شکل و شمایل کنونی را تمام شده می بیند و شانسی هم برای باز سازی و حضورِ موثرِ این جریان در تحولات آتی قایل نیست." انگار که آقای پورمندی, بی اعتنا به شعارِ صد-شهری "اصلاح طلب, اصولگرا دیگه تمومه ماجرا", اصلاح طلبی در چهارچوب حکومت اسلامی (منظور, "در شکل و شمایل کنونی") را تمام نشده میداند. بگفته دیگر, تو گویی چند دهه کافی نبوده و باید فرصت داد تا "خاتمی از کنج کتابخانه ملی" برون آید و هشت سال دیگر, با تدارکاتچیگری و چرخانیدنِ کشور و مردم بر سرِ انگشت, همچنان سوخت-رسانِ گیجی دیرینه "جمهوری خواهانِ بی شناسنامه" باشد!
آیا آقای پورمندی به عدالت اجتماعی و سوسیالیسم بعنوانِ کارپایه اصلی و راهبردی "برای کار روی سر و گردنِ اصلاح طلبانِ صادق" باور دارد؟ از سوی دیگر, آیا میداند که اگر اصلاح طلبان, سرشتی برای دادنِ پاسخی اصولی به اعتراضات اجتماعی کنونی داشته باشند, دیگر همین که هستند, یعنی اصلاح طلب در چهارچوب حکومت اسلامی, نبوده و نیروی دگری خواهند بود!
پرسش دیگر اینست که در فرآیند "ایجاد تعادل در نگاه به پایین و بالا" آقای پورمندی کدامیک را متغیر و کدام را تابع می انگارد؟ آیا اگر بالایی ها را به حال خود بگذاریم کاری, جز آنکه خود می خواهند, انجام می دهند؟ آیا (خطر) زلزله در پایین نیست که خواب از چشمشان می رباید و آنان را وادار به واکنش می سازد؟ اگر همخوان با اصول علمی, رقص در بالا محصول زلزله در پایین است, آیا دوم خرداد را میتوان یکسر محصول هجوم از پایین انگاشت؟ اگر نه, آیا لازمست بار دیگر خیرخواهی شیخ اصلاحات را, که بی اصلاحات همچنان برجاست اما زبونانه مانع التنفس گردیده ست, به انتظار بنشینیم تا شاید, در ناباوری میلیونی کنونی, بگفته مذهبی ها "انشاء اله" کاری بکند که با پشتوانه میلیونی آن سالها نتوانست بکند؟
٨٨۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣۹۷       

    از : محمد از ایران

عنوان : نقد منصفانه. و درستی ست اما ناکافی است
نقد منصفانه و درستی است اما ناکافی است چرا که جوهره ی آنچه را که در پایین جریان دارد نمی نمایاند . این مردم با اصلاح طلب و اصولگرا از بابت چه چیزی به مبارزه برخاسته اند . برخلاف آقای پورمندی اتفاقا تاکید براصطلاح طلب ، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا اگر مورد توجه مقاله است نقطه قوت آنست چرا که اگر اصلاح طلبی هست که خط خود را ازسیاست سایر دوستانش جداکرده دیگر مرزی با اپوزیسیون ندارد و طبعا باید صراحت در مواضع اش را دید و اگر قرار است زندگی و واقعیت موجود به او اجازه سمتگیری نهایی اش را بدهد ، اینکار دارد با آنچه در پایین و جامعه میگذرد صورت میگیرد . حاجتی به استخاره نیست . اما با توجه به مواضع مقاله پیشین آقای ملک محمدی ضرورت درک درست چیستی جمهوری اسلامی برای همراهی و همدلی داشتن با مردم بسیار مهم است اگر یه درستی ماهیت جمهوری اسلامی و میزان و نسبتش با جهان سرمایه به درستی درک نشود آنگاه در مقام یک روشنفکر یا یک حزب سیاسی به مردم معترض چع کمکی در پیدایش راه درست و آینده ی پس از این نشان خواهید داد ؟
٨٨۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۷       

    از : Ahmad Purmandi

عنوان : هم بالا، هم پایین
این مقاله مرضی ملک محمدی عزیزحتما ارزش خواندن دارد. او به درستی تاکید می کند که مرکز ثقل تحول به بیرون حکومت منتقل شده و چالش بالا و پایین، چالش اصلی و خصلت نمای فضای سیاسی اکنون و آینده کشور است. او بر ضرورت اعتماد سازی و ارایه یک چهره عاقل و تعامل گرا در ارتباط با دیگران به مثابه مقدمه جلب اعتماد مردم، تاکید در خوری می کند و بر راهکار های چندی هم انگشت می گذارد.
نقطه ضعف مقاله مرتضی به باور من ، این است که هم در نوشته ها و هم در نا نوشته های بین خطوط، شاید نه به این غلیظی، اما در مجموع به نوعی زیر افسون " دیگه تمومه ماجرا" قرار دارد و اصلاح طلبی در شکل و شمایل کنونی را تمام شده می بیند و شانسی هم برای باز سازی و حضور موثر این جریان در تحولات آتی قایل نیست. او تا آنجا در این تاثیر پذیری از فضا، پیش می رود که نقش اصلاح طلبان کنونی در بیرون کشیدن خاتمی از کنج کتابخانه ملی و تدارک آنها برای حضور در انتخابات با برند خاتمی را فراموش می کند و دوم خرداد را یکسر محصول هجوم از پایین می بیند.
مرتضی کاملا حق دارد وقتی تاکید می کند که عمده کردن نگاه به بالا، به اتحاد جمهوریخواهان لطمه جدی وارد کرد، اما کم توجهی او به ضرورت ایجاد تعادل در نگاه به پایین و بالا، قابل درک و نادیده گرفتن نیست. اکنون شرایط بسیار مساعدی برای کار روی سر و گردن اصلاح طلبان صادق و دیالوگ جاندار انتقادی با آنها فراهم آمده است.این فرصت تاریخی را نباید با ارایه چهره عبوث از دست داد. اگر با بسیج خرد جمعی جمهوریخواهان ، طراحی الگوی توسعه پایدار ایران و تدوین قانون اساسی جدید، به این دیالوگ غنا ببخشیم، همه برنده خواهیم شد. مرتضی کاملا حق دارد: عصر بوق در سیاست به سر آمده و آنکه عقل و دانش بیشتری دارد و قابلیت مدیرتش را درعمل نشان می دهد، شایستگی پذیرش اجتماعی را به دست می آورد.
٨۷۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست