سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آرمان سوسیالیسم به چه دردی می خورد - امیرحسین گنج بخش

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ایرج رشتی

عنوان : استالین آدم کش بود
آقای امیر نوشتندحزب "چپ ها " اینک در آلمان به عنوان سومین حزب است. شما مثل اینکه زیاد دقت نمی کنید که چی میگید؟ اولین حزب تو آلمان فعلن (بتناسب رای که آوردند و در مجلس آلمان هستند) حزب سوسیال مسیحی است, دوم هم سوسیال دموکراتها, سوم هم سبزها , چهارم هم لیبرال دموکراتها ( اندازه رای ها نزدیک هم هستند) , پنجم در سطح آلمان چپ نو(دموکرات سوسیالیستها) هستند . تازه همین دموکرات سوسیالیتها طرفدار قانون اساسی آلمان هستند و از سرنگونی سر مایه داری با وجود بحران های سیکلی سرمایه داری خبری نیست.
البته این هم ربطی به بحث تروریسم ندارد. برادران و خواهران تروریستهای وطنی را باید تو گروه "بادر ماینهف" آلمانی پیدا کرد که ایده تروریستی فاشیستی داشتند و از بین رفتند, یکی از رهبران این گروه همان هورست مالر است که الان یکی از رهبران گروه فاشیستی در آلمان است و از طرف فاشیست ایرانی احمدی نژاد به کنفرانس هولوکاست تهران دعوت شده بود.

مثل اینکه نمی دانید ادبیات مسموم استالینیستی را کدام حزب تو ایران رواج داده. چون شما در دفاع از حزب توده و حمله سطحی به آقای گنج بخش نوشتید:

"حزب توده مستقیم کارگزار خارجی بوده" ... چیزی نیست جز تنزل دادن سطح بحث های سازنده به ادبیات " شعبان بی مخی" و شریعتمداری."
اگر حزب توده کارگزار و جاسوسی نمی کرده , شما برای مثال مدرک بیاورید که قتل و عام سالهای ۳۰ میلادی در شوروی و اعدام رفقای خودشان را مثل بوخارین , سینونیو ....و هزاران اعضای حزب کمونیست شوروی را که به اتهامات واهی جاسوس امپریالیسم و یا ترتسکیسم اعدام کردند , حزب توده این جنایات را بعدن افشاه کرده است .بگذریم از سوسیالیستهای ایرانی که در اردوگاهای استالین کشته شدند. بر عکس حزب توده بعنوان یک حزب استا لینیستی برای مثال بارها جزوه های تبلیغاتی در رابطه با مخالفین استالین از جمله تروتسکیستها چاپ کرده. و هر گز هم از جنایات استالین در ایران چیزی ننوشت, بلکه دم فرو بست. این یعنی بنظر من "کارگزار خارجی" بودن. بگذریم از اینکه سوسیالیسم در یک کشور امکان ندارد و آن هم در یک کشور عقب افتاده با فرهنگ پائین وگرسنه.
آن ها هم که در یک شوی آلمانی , آلمانها ارادت خودشان را به مارکس نشان دادند , به این معنی نیست که حتمن کتابهای مارکس را مطالعه کردند و یا طرفدار کمونیست هستند و یا چپ هستندو به او رای مثبت دادند. نه خیر آنها از دید ناسیونالیستی به مارکس رای دادند چون یک آلمانی بوده. حتمن تو ایران هم در یک چنین شوی به جای ادنائر(اولین صدر اعظم آلمان)که بیشتر از مارکس رای آورد به مصدق رای خواهند داد.
تمام
۴۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۷       

    از : بیژن دبیران

عنوان : آقای گنج بخش ، ادعای دفاع از آزادی با رفتار ، کلام و منطق شما سازگار نیست !
درود دوستان ! سلسله مقالات آقای گنج بخش و دوستان دیگری از دست ، ربط چندانی به نقد جنبش چریکی ، یا نقد خشنونت ، و ... ندارد ! نگاهی به ادبیات ایشان ، خشنونت کلام و رفتار و تهمت و افتراء و احکام صادره توسط ایشان نشان می دهد ، که برخورد ، نگاه و منطق ایشان ربطی به دفاع از آزادی ندارد ! متاسفانه دعوا ایشان و آقای براتی و چهره های از این دست را باید با جاه طلبی این دوستان و مسائل مرتبط با اتحاد جمهوری خواهان توضیح داد .
۴۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : آ ر

عنوان : شب شعر و یا بحثی اصولی
آقای امیر گرامی، به نظر من باید نوشته های شما را "از هر دری سخنی" نام گذاری کرد. اینکه "شاهزاده" و یا شخص دیگری چه میگوید، اینکه به ایران حمله نظامی بشود یا نشود، اینکه بانگ جرس برسد یا نرسد بر گوش چه ربطی به این بحث دارد؟
این بحث بر مبنای موضع گیری گروه و یا گروههایی است که دو دوزه بازی میکنند. از یک سو صحبت از عدالت اجتماعی و سوسیالیسم دموکراتیک و اعلامیه جهانی حقوق بشر مینمایند و از سوی دیگر سنگ مارکسیسم و کمونیسم را به سینه میزنند. این دو با هم خوانایی ندارد. ارادت اروپایی ها به کارل مارکس (که از قرار معلوم از چند برنامه تلویزیونی تفهیم شما شده) هیچ ربطی به برنامه های سیاسی اجتماعی حکومتهای مبتنی بر مارکسیسم که از سال ۱۹۱۷ میلادی تا کنون شاهد آن هستیم ندارد. شما که بنابر فرمایش خودتان تعلق خاطری به کمونیسم ندارید. آیا همچون دیگر سوسیالیستهای دموکرات قبول دارید که پایه اقتصاد یک کشور بر اساس مالکیت خصوصی است؟ اگر چنین است پس این همه سنگ افکار مارکس را به سینه زدن برای چیست؟ عنوان این مطلب که آلمانها فکر میکردند بولشیویکها آدم خور هستند چه ربطی به مسئله مطرحه در زمینه دو دوزه بازیهای مارکسیست ها دارد؟ (بولشیویکها البته آدم خور نبودند ولی جنایاتشان هم کمتر از آدمخوران نبود)دوست عزیز، امروز بروید و نظر شهروندان کشورهای سابق بلوک شرق را در مورد این دشمنان آزادی و دموکراسی جویا شوید. از ایشان بپرسید که چرا بعد از دو سه نسل زندگی در زندان مارکسیسم سرانجام رو بسوی دموکراسی و اقتصاد آزاد آوردند و همچنان نیز بنابر شواهد و قراین به این سیستم پایبند هستند! شما که به تماشای مستندات تلویزیونی و نظر سنجی ها اعتقاد دارید، کمی هم در این زمینه جویای نظرات انسانها شوید. دوست گرامی من "نشسته در تاریکی" نمیگویم چرا فلان کس گوشش دراز و یا پایش کج است! بحث من آن است که عملکرد مارکسیستها در طول دورانی که فرصت زمامداری کشورهایی را داشتند، حکایت از دشمنی آنها با بدیهی ترین حقوق انسانی را دارد و باز بنابر شواهد و مدارک موجود (که مطمئنن در رسانه های گروهی آلمان نیز میتواند در دسترس شما باشد) سوسیالیستهای دموکرات و آزاد منش، علی رغم مخالفتشان با محافظه کاران، هرگز اجازه نداده اند افکار آزادمنشانشان تحت تاثیر تئوریهای ناکارآمد مارکسیسم واقع شود.
۴۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : در جواب سرکار خانم آ.ر
من کجا تعلق خاطرم را به "کمونیسم" بیان داشتم؟ شما نیز اگر مثل من و دیگر دوستان جلای وطن کرده اینجا بودید متوجه عرضم میشدید و خرده نمیگرفتید که مارکسیسم همان کمونیسم است پس چرا اروپایی ها به مارکس ارادت نشان میدهند ولی اکثرا از نام " کمونیسم" چون جن ار بسم الله وحشت دارند. فقط کافیست بگویم که طبق فیلم های مستندی که خودم در تلویزیون های آلمان دیدم ، بسیاری درآلمان تا زمان سقوط نازی ها کمونبست ها و بلشویک هارا " کانیبال" میپنداشتند. من معتقد به عدالت اجتماعی هستم و به تمام طیف های این گرایش فکری احترام میگذارم.
هیچ فکر کرده اید که چرا بسیاری از جمله آقای نویسنده مقاله شرم دارند از اینکه بگویند که خود کیستند و چه در سر دارند؟
شما میتوانید ماسک به چهره زده و در تاریکی بنشینید و به زندگان در حال حرکت و پویایی خرده بگیرید که چرا پاهات ت کجه ، گوشت ذرازه و... ولی اگر خود اندام بنمایی معلوم میشود که چه تحفه ای هستی. همه این طرفندها برای آن است که بانک جرس میرسد به گوش. و دیگر به راحتی نمیتوان از حمله نظامی به ایران و امکان دوباره شاه شدن شاهزاده صحبت کرد. ولی میتوان در روی صورت بشاش زندگان خالی برای خالی کردن تشویش و عقده دل پیدا کرد.
۴۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : آ ر

عنوان : سوسیالیست دموکرات و مارکسیسم
آیا این آقای امیر خودش هم میداند که چه میگوید؟ از یک سو میگوید کارل مارکس محبوب ترین شخصیت در آلمان است و از سوی دیگر میگوید کمونیزم رای نمیآورد! مشکل ما همانا دو دوزه بازیهای این آقایان و خانمهای کمونیست است. از یک سو میخواهند خود را در بین صفوف سوسیال دموکراتها (یا سوسیالیست دموکراتها و یا هر چیز دیگری که نامش را میگذارید) جا بزنند و از سوی دیگر هنوز سنگ مارکس و لنین و استالین را به سینه میزنند. آقای محترم! شما صحبت از دموکراسی و آزادی میکنید. هیچ نظام کمونیستی (دقت بفرمایید، میگویم کمونیستی و نه صرفن سوسیالیستی) با آزادی و دموکراسی آنگونه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید شده، هماهنگی ندارد. سوسیالیستهای اروپایی نیز همچون دیگران مالکیت خصوصی را به عنوان پایه و اساس اقتصاد جامعه قبول دارند و این درست برخلاف دستورات حضرات مستطاب لنین و مارکس و استالین و مائو و غیره است. قطعن در اروپا نیروهای سوسیالیست آزادیخواه نقش مهمی در ارائه جامعه ای هدفمند مبتنی بر عدالت اجتماعی داشته و دارند واین هیچ ربطی به کمونیستها ندارد. دوست عزیز، همانطور که خودتان میفرمایید نباید چشمها را بست و مثل طرفداری از استقلال و پرسپولیس حرف بی اساس زد. بیخود سعی نکنید کمونیستها را در صف طرفداران عدالت اجتماعی و سوسیالیست دموکرات جا بزنید. همه دنیا میزان مخالفت کمونیست ها را با "نظام زر و زور محور" در بلوک شرق سابق و در کوبای فعلی ناظر بوده و هستند. همانطور که میدانید، کمونیستها هرگز نتوانسته اند جایی در بین رای دهندگان دنیای آزاد پیدا کنند.
۴۶۵۱ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : کارل مارکس هنوز محبوب ترین
در پاسخ به آقای امید : اینجا در آلمان، ۳-۴ سال قبل، در دو نظر سنجی تلفنی تلویزیونی ، مارکس با حدود ۲.۵ میلیون رای یک بار محبوب ترین و یک بار دومین در عرصه سیاسی اجتماعی شد. " کمونیسم" اگر به رای گذاشته شود مسلما درصد خیلی کمی نسبت به آن دید مثبت دارند. با دلیلش هم کاری نداریم.
حزب "چپ ها " اینک در آلمان به عنوان سومین حزب ، در حال بهم زدن تمام معادلات سیاسی دهه ها در این کشور است. آن ها سوسیال دمکرات نیستند. سویسالیست دمکرات هستند و معتقدند که " سوسیالیسم خیلی هم بدرد میخورد".
البته نه برای جر و بحث کردن بلکه برای کمک به خیل عظیم آسیب دیدگان از نظام "زر و زور محور".
برای پیروان " عدالت اجتماعی" در ایران مانند دیگر نقاط جهان ، یافتن زبان مشترک مهم است نه نقاط افتراق. شرایط هم البته با دهه های قبل تفاوت کرده است و تعهد به "دمکراسی" و "آزادی" ، بسیار مهم است.
تفاوت ماهوی است بین طرفداران عدالت اجتماعی و کسانی که " بازار آزاد" را حلال مشکلات میدانند.( البته مشکلات سرمایه داران آن هم از نوع دانه درشت).
با خلط مبحث تنها عقده ای ها هستند که با کمی فحش چارواداری به این و آن کمی خود را سبک میکنند و بس.
۴۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : روزبه زریننعل

عنوان : امید های واهی
به قول ضرب المثل ایرانی یکی را توی دهات راه نمی دادند سراغ کدخدا را می گرفت!
حال به امید مسخره جدا کردن به انسانهای که می دانند دنیایی بهتری میسر است و ابلهانه حساب برای خود باز کردن فقط خنده دار است. یکی نیست به این طرفداران نظام فقر و فساد سودجویان بگوید که چرا اینقدر وحشت کرده اید و به از موردی داد و فریاد می زند وجود ندارد اینقدر گلایه می کنید؟ خودشان هم می دانند که نظام متعفن دلالان و سودجویان باعث تمام مشگلات انسان می باشد و دوام نخواهد داشت!
۴۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : غلامرضا زنگنه

عنوان : آقای گنج بخش به اتحاد در اتحاد جمهوری خواهان اعتقاد ندارد.
با درود بر شما آقای گنج بخش !

از نوشته شما مشخص است سازمانی را که سال ها پیش با انشعابات پی در پی از خشونت فاصله گرفت بر نمی تابید .از یک سو قصد دارید که نشان دهید که خشونت چه مصیبتی است از سوی دیگر با تاختن به چپ هابه طور کلی با قلم خویش خشونت را ترویج می کنید.چپ مدرن ایران از درون مبارزه سر بر آورده است و مسلما" در مسیر تحول و دمکراتیزه شدن ، درحال مبارزه با گذشته خود نیزهست .شاید بهتر بود که شما و آقای عباس پهلوان مثلا"با سازمان چریک های فدایی خلق وارد مجادله می شدید و یا جریانات دیگری را که در فکر مبارزه مسلحانه هستند به راه راست هدایت می کردید .
البته شک دارم که زبان شما زبان سازنده باشد.
موفق باشید
۴۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : امید

عنوان : حساب چپ دموکرات از کمونیسم جداست
پاسخ آن آقای لمپن را به پزشک معالجش حواله میکنم!
در پاسخ به آن گروه که از محبوبیت چپ ویا سوسیالیسم صحبت میکنند باید بگویم که بحث ما بر سر سوسیالیسم و یا چپ نیست. چپها بارها در اروپا به قدرت رسیده اند و باز هم میتوانند چنین کنند. بحث ما بطور مشخص در رابطه با کمونیستهاست. هیچ دلیل و مدرکی در مورد محبوبیت مارکسیستها در بین جوامع غربی (و یا کلا در بین جوامع بشری) وجود ندارد. در بهترین حالت در کشورهایی چون فرانسه و یا ایتالیا، که کمونیستها کمی بیشتر از دیگر کشورهای غربی محبوبیت دارند، بیش از ۵ ویا ۶ درصد آرا به مارکسیستها تعلق نمیگیرد. حساب چپ دموکرات از کمونیسم جداست.
۴۶٣۵ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : امیر /

عنوان : طرفداران سوسیالیسم در اروپا روبه افزایش هستند
آدم احساس میکنه لباس شخصی ها حمله کردن.
من از آمریکا خبر ندارم . در ایران چپ ها نیروهای عمده اپوزیسیون محسوب میشوندو اینجا در اروپا احزاب طرفدار سوسیالیسم چند سالی است که به سرعت در حال رشد هستند. کمی به آمار رسمی توجه کنید.در بین دانشجویانی که اصولا به سیاست علاقه دارند، گرایشات چپ رایجترین است. این ها تازه مربوط به قبل از اوج گیری بحران های مالی اخیر است . مسلما سال دیگر همین موقع به نرخ این گرایشات تا حد بسیار زیادی افزوده خواهد شد.
بعضی از هموطنان گویا راجع به تیم استقلال و پیروزی بحث میکنند . چشمشان را میبندند و یک چیزی میپرانند و ظاهراکاری هم با آنچه در دنیا میگذرد ندارند.
۴۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست