سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بحران ایران - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : ۵۰۰ میلیارد دلار
جناب ستوده ،
شما که هر که با شما موافق نیست را فحاش و وقیح و بیهوده گو میدانید چگونه میخواهید با کامنت های ۸۵ خطی در دو سه صفحه اخبار روز مسائل تئوری را حل کنی که اگر مطالب چاپ شده در باره آنها را روی هم بگذارند عرش اعلا کف آنست؟ از گفته های شفاهی و مجازی سخنی نمیگویم . از خانم فرنود هم که صداقت مرا زیر سوال برده عذر میخواهید که من پرسیده ام بفرض ، فرضیه کینزی هم کار کند ، ۵۰۰ میلیارد دلار را از کجا میآورید؟ نباید کمی از ابرهای سیاسی پایین آمد و روی زمین از من غیر سیاسی که صدمات بحران سرمایه داری را عملا و مستقیما دیده ام هم شنید که با وجود تریلیون دلارهای تحمیل شده بر گرده ما و به جیب بانکها رفته اوضاع بهتر نشده است؟ حقا که مستحق آنم که عبید زاکانی گفت.
٣۱۲۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : ‫پس ایشان فقط برای طبقه کارگر می نویسد‫؟
‫جناب بهروز ستوده محترم: فرمودید که:

« ‫او برای طبقه کارگر می نویسد . همان طبقه ای که لیبرالیسم ایرانی دشمن اصلیش است . پس اول برو دو تا جزوه --کتاب پیشکش حضرتت -- بخوان و بعد اظهار فضاه کن. »

‫‫اگر بری طبقه کارگر می نویسد، چرا اینقدر سخت و قلمبه و سلمبه و ثقیل و ممتنع و نارسا مینویسد، که من فکر نکنم هیچ کارگر آبرومند و رنج کشیده ای بتواند آسمان و ریسمان بافی های ایشان را درک و هضم کند؟ شما دوست محترم طبقه کارگر چگونه است که شما حرفهای اورا میفهمید و کارگران نه؟ ‫حالتان بهم نخورد! چگونه ‫شما حرفهای اورا فهمیدید، در حالیکه خود ایشان در مقالات و نوشته هایش مدام کنایه به نفهمی و گمراهی همه دیگران دارد و مدام گله که کسی حرفهای اورا نمیفهمد؟ شما کدام دیگری هستید که اینقدر نسبت به ایشان متعصب شده اید و نسبت به منتقدان ایشان عصبانی؟ چرا از کوره در رفتید؟ حالا اگر قدری نفس تازه کردید و آرامش اعصاب پیدا کردید لطف بفرمایید و بنویسید منظور و هدف گفتار ایشان چیست؟ چه گفتند؟ از چه مدل و روش و مفروضات و داده هایی استفاده کردند و چه بدست آوردند و بالاخره چه نتیجه گیری از نوشتار ایشان نصیب شما شد. فکر نمیکنید با اینکار بیشتر به نویسنده مورد علاقه تان کمک کردید؟ کدام موثرتراست، توضیح کار دوست و یا یا ترش رویی و دشمنی با خوانندگان منتقد ایشان؟ پیروز باشید!
٣۱۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : عبید زاکانی ؟
شیعه ای به مسجد شد ، نام خلفا به دیوار دید. خواست خیوه بر نام عمر افکند بر نام علی نشست. دل آزرده شد. گفت تو که با اینها نشینی سزایت همین باشد. نقل از حافظه .
٣۱۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹       

    از : بهروز ستوده

عنوان : فرهاد جان خوبی؟
به فرهاد جان عزیز!
به نظر من مارکسیسم بدون لنینیسم نه فقط ابتر است بلکه اصولا از پراتیک انقلابی تهی می شود. لنین را باید در کانتکس زمانی و مکانی خود دید وگرنه در مقوله گذار به نظریه انحرافی بتلهایم و سوئیزی سقوط می کنی . رفیق عزیز شما در نقد بلشویسم به کمونیسم کارگری از یک سو و جریانات میم لام میم از سوی دیگر لغزیده اید . منظورم نزدیکی نظری ست و حاشا اگر بخواهم برچسب تشکیلاتی به شما رفیق خوبم بزنم . به هر حال بحث دوران گذار در عصر ما تاحدودی تمام شده است و فقط اندک جماعتی از آن دفاع می کنند و به تاسی از بتلهایم و در واقع تحت تاثیر منشویسم عقب مانده پلخانفی از انقلاب دو مرحله ای حرف می زنند . سر آمد این جماعت آقای مرتضی محیط است که متاسفانه دو برنامه گذشته خود را به فحاشی های غیر سیاسی علیه آقای قراگوزلو اختصاص دادو با وقاحت او را سردار رادان و احمدی نژاد خواند واقعا برای خودم متاسفم که مجبورم این مهملات را از زبان امثال محیط بشنوم . طرف به بهانه دفاع از جنبش سبز و خاتمی و موسوی و کروبی کل برنامه بازار آزادی این آقایان را نادیده می گیرد و به تحلیل های علمی آقای قراگوزلو مارک دشمن طبقه کارگر می زند. شما که به دام سبزها نیفتاده ای؟ شما که اعتقاد به انقلاب دو طبقه نداری؟
دوست ناشناس دیگری به نام " رضا سالاری " مهملاتی نوشته که انسان دچار شرم و نفرت می شود و حالش نه انقلابی که منقلب میگردد. آقا رضا ! آقا سالار ! یا هر کسی که هستی ، تو که نمی دانی وقتی یک تحلیلگر و تئوریسین بر می دارد مقاله ای در خصوص " بحران کاپیتالیسم در آمریکا و ایران " می نویسد دیگر مانند شما دغدغه اش جنبش سبز و سیاه و رنگین کمان و مزخرفاتی از این قبیل نیست . او برای طبقه کارگر می نویسد . همان طبقه ای که لیبرالیسم ایرانی دشمن اصلیش است . پس اول برو دو تا جزوه --کتاب پیشکش حضرتت -- بخوان و بعد اظهار فضاه کن. آن آقای پیروز هم پنداری خود را برای بازی در یکی از سریال های هارولد لوید آماده می کند و یا می خواهد جانشین نورمن ویزدوم فقید! شود. مرتب شیرین کاری می کند و به دوستان کامنت گزار تیکه می اندازد. خانم فرنود ! من از بابت لحن غیر سیاسی این آقا ی محترم از شما عذر می خواهم .
فرهاد جان ! گاه حق را به تو می دهم برای سیاسی شدن ترکمنستان و قزاقستان خام بود . وقتی کامنت ها را می خوانم می بینم ما چقدر بدبخت و پس مانده ایم . طرف به اسم چپ دیگران را هجو می کند. پشیمان شدم . از این پشیمان شدم که وارد این مبحث شدم . فقط به این خاطر که نوشته های آقای قراگوزلو را برای جامعه ایران مفید میدانم خواستم نکاتی را اضافه کنم . همین . قصد پلمیک نداشتم.
فرهاد جان عزیز! رویت را به یاد روزهای ناشاد و تلخ گذشته می بوسم . سلامت و استوار باشی. فدای تو . بهروز.
٣۱۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : Snob = از دماغ فیل افتاده
سرکاران و سروران کامنت گذار،
ما خارج نشسته ها برای این به سایت فارسی میآییم که فارسی بگوئیم و فارسی بشنویم. گوش و دهان و حلق ما از بلوند و بلک و برون پر است و معنی شیفت شد را هم میفهمیم. ما تقاضا نداریم که رادیوو تلویزیون را صدا و سیما کنید؛ اینها و تلفن و سوسیالیسم و کینزی احتیاج به فارسی ندارند ولی فارسی بلوند مو بور یا موطلایی و فارسی بلک اگر زنگی نباشد سیاه است . " منظور نویسنده از " هیلاری بلوند و خوش خنده " در مقابل " کاندولیزای اخمو و بلک " اشاره به نرمش دموکرات ها در برابرسرسختی جمهوری خواهان باشد" با ترجمه آن تفاوتی نمیکند. چنین تقاضایی ملا لغتی ست؟
معنی " ماساچوستی " را هم توضیح دادم که موجب اشکال نگردد و حالا خودم ماساچوستی خوانده میشوم. و از جناب استاد و یا هر چیز دیگری که باشند هم عذر خواستم و تقاضا کردم که اگر برای ما مینویسند لطفا قدری ساده تر بنویسند و آیا این حق ما نیست که بدانیم کسی که بی محابا این کلمات به قول جناب سالاری " قلمبه، سلمبه و ثقیل" را بکار میبرد کیست ؟
اما اینکه دائما بما تذکر میدهید که از موضوع خارج نشو، اینها همه بخاطر موضوع و درک مطلب است. البته ما کارشناس ارشد در جامعه شناسی و علوم اقتصاد و سیاسی نیستم ولی چون اقتصاد مال خر است میتوانیم اقلا در آن حدود دو کلمه ای عرض کنیم ؟ مگر این که این یک کلاس دانشگاهی باشد و ما مخل درک مطالب گردیم. کامنت ها هم که همگی جز این یکی کوتاه بوده . سبب این پیف پیف را نمیدانم.
باکم از ترکان تیر انداز نیست
طعنه تیر آورانم میکشد .
٣۱۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : شیخعلی خان
با معذرت ، شاه بخشید ، شیخعلی خان نمیبخشد. بنده بخشش ۵۰۰ میلیاردی را به اشتباه بجای نیم تریلیون به نیم بیلیون دلار تقلیل دادم. تصحیح شد. ماشالله کیسه فتوت سرکار خانم فرنود گشاد است و این مقدار پول در آیینه تصور ماهم نمیگنجد.
٣۱۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : کسانی نسبت به مارکسیسم روزیونیزم هستند.
بهروز جان ستوده، یار قدیمی من ، به اخبار روز خوش آمدی ! اگر اشتباه نکنم در اعتصابات ۴۶ همراه بودیم . نه عزیزم وصله حزب موسوم به کمونیست کارگری نا چسب ست ، خوشبخنانه در قبل از انقلاب چنین بلبشوئی نبود .بعداز انقلاب هم عاقلان دانند ولی اولین بار در سال ۱۹۸۸ وقتی به غرب «پناه» آوردم با نام این «حضرات » آشنا شدم.

اما در مورد «راه رشد غیر سرمایه داری » من فکر نمی کنم فقط استناد به خروشچف یا استالین و .. از نظر زمانی و مکانی می تواند مبنای اثبات «راه رشد غیر سرمایه داری باشد» باشد.

تو بهتر از من میدانی که راه «رشد غیر سرمایه داری » به معنی «پریدن » یا «دورزدن » از بخشی یا تمام بخشهای فرماسیون سرمایه داری برای گذار به سوسیالیسم می باشد. این فقط شامل اتفاقاتی که بعداز جنگ جهانی دوم در کشورهائی در آنگولا ، اتیوپی ، سوریه ، یمن،عراق،افغانستان و نظائر آنها بوقوع پیوست نمی شود.

این پروسه از انقلاب کبیر روسیه ۱۹۱۷ و در زمان لنین شروع میشود - در کامنت های خود مشخص کرده ام که برخلاف نظر مصطفی شعاعیان انتظار ندارم که لنین برای «صدور انقلاب» باید برای یاری میرزا کوچک خان به ایران قشون بفرستد. کاش لنین انقلاب روسیه را به آسیای مرکزی و میانه بسط نمی داد.
کشورهای ترکمنستان ، قرقیزستان، ازبکستان ،مغولستان ، آذربایجان ، ارمنستان و..و.. که همگی در سایه« سوسیالیسم واقعا موجود» اتحاد جماهیر شوروی رشد کردند ، هنوز که هنوز ست تا رسیدن به سطح لهستان، مجارستان ، چک ، اسلواکی بسیار فاصله دارند .

شما میدانید که لنین برخلاف مارکس و انگلس ، انقلاب را از حلقه ی ضعیف سرمایه داری جهانی یعنی روسیه توصیه کرد غیر از این ست ؟
معلم بزرگی که هوشمندانه «روسیه» را در نهایت تواضع، حلقه ی ضعیف سرمایه داری جهانی و به تعبیر او «امپریالیسم جهانی » نامیده شد و آنرا آخرین مرحله ی سرمایه داری خواند. دقیقا می دانست که روسیه در چه زمینه هائی نسبت به سرمایه داریهای متکامل جهان عقب تر ست و میدانست که کشورهای آسیای مرکزی در شرایط ماقبل سرمایه داری قرار داشتند.

اراده ای که آگاهانه و مصمم تلاش به سوسیالیزه کردن کشورهای آسیای مرکزی نمود ، حتی اگر آن عملکردها را تئوریزه نکرده باشد

واقعا تلاش برای رسیدن به سوسیالیزم از «راه رشد غیر سرمایه داری »نبوده ؟ آیا تجربیات موفق یا نیمه موفق کشورهای آسیای مرکزی راهنمای رهبران «سوسیالیزم واقعا موجود » بعداز جنگ دوم جهانی نبود که تلاش کردند کشورهای آنگولا ، اتیوپی ، سوریه ، یمن،عراق،افغانستان و نظائر آنها از «راه رشد غیر سرمایه داری » به سوسیالیزم منتقل کنند؟

کاش لنین در روسیه، آن حلقه ی ضعیف - بخوان سرمایه داری رشد نایافته - انقلاب دموکراتیک روسیه را ادامه میداد و بنا بر آموزش های
مارکسیسم روسیه را به سطح فی المثل آلمان ارتقا میداد و برای تامین زمینه های عینی و ذهنی سرمایه داری جهانی درکشور روسیه تلاش میکرد تا بتدریج تناسب قوا در سطح جهانی به سود طبقه ی کارگر علیه سرمایه داران شود.

مارکس با صراحت سوسیالیزم را در تمام زمینه ها متکاملتر از سرمایه داری ترسیم می کند و بهمین دلیل رشد مادی -معنوی/ عینی -ذهنی سرمایه داری را پیش شرط گذار به سوسیالیزم میداند

مگر شماپذیرفته باشید که دکترین لنین تکامل تعلیمات مارکس و انگس می باشد - ولی من فکر می کنم مارکسیسم و لنینیسم دو تفکر متفاوت ست. باید دید چه کسانی نسبت به مارکسیسم روزیونیزم هستند.
٣۱۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : خانه ارواح
سرکار خانم فرنود،
چشم. گرچه نظرم در باره کاپیتالیسم را در ابتدا گفتم ولی سعی میکنم در این خانه ارواح اول راه خود را بیابم. کامنت های سرکار خانم کاویانی و شما و جناب رضاسالاری و دیگران نیز برای من دور از ایران و دانشگاه ، از ابهام قضییه چیزی نکاسته است . اما برای آنکه "صادق" باشم - که ظاهرا تا حالا نبوده ام - و حاشیه نروم ،عرض کنم که "تزریق های " تریلیون دلاری به خرج ما ، در بانکهای "کینزی" امریکا خوابیده و صنار از آنرا به کسی قرض نمیدهند که کسب و کاری کند . بانکها برای خود "ترژری" و "ستاک" (فارسی اینها را نمیدانم ) میخرند و میفروشند و معامله میکنند و کاری هم به " کار مردم" ندارند. بیکاری و رکود مستغلات هم بدتر نشده باشد بهتر نشده است. ولی خدا کند نیم بیلیون دلار شما با خردمندی معجزه هزاره سوم نه تنها قرضهای ایران را پاک کند بلکه رایانه ها را بر قرار ، اقتصاد و مراکز تولیدی را رو براه ، کارخانه ها را باز و بیکاری را ریشه کن نماید. انشالله.
٣۱۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : بهروز ستوده

عنوان : کدام راه رشد غیر سرمایه داری؟
دوست عزیز جناب فرهاد گرامی . سلام و با امید به شادکامی برای شما و سایر عزیزان
چندی ست که شما درباره راه رشد غیر سرمایه داری نکات شکسته بسته و غیر منسجمی را ممطرح می کنی که برای من و خیلی از دوستانم روشن نیست . در این جا می خواهم چند سوال از شما بکنم
اول. وقتی که نویسنده (منظورم جناب قراگوزلو است ) خود با صراحت از لغو مالکیت و لغو کار مزدی در مقالات خود دفاع می کند کجای این راه رشد غیر سرمایه داری است)؟
دوم. راه رشد غیر سرمایه داری توسط خروشچف و باند او فرموله شد وهمان دستاوردهای سوسیالیسم دولتی استالین را نیز تخریب کرد حال بفرمائید این مساله چه ربطی به لنین دارد؟
سوم . احتمال می دهم منظور شما طرح نپ باشد. نمی دانم چون شما بوضوح نفرموده ای . اگر چنین است خوب است به مقاله دیگری از همین نویسنده در باره نپ و اجتناب ناپذیری آن با توچه به بعضی مشکلات گریبانگیر بلشویک ها مراجعه کنی . این مقاله در سایت های مختلف چند سال پیش آمده و من نشانی نمی دهم تا متهم به هواخواهی از این یا آن دسته سیاسی نشوم
چهارم. اگر شما به نپ انتقاد دارید بفرمائید با توجه به شرایط آنروز روسیه آلترناتیو تان چیست؟ من البته این مباحث را از میان چند مقاله استاد گرامی دکتر قراگوزلو گرفته ام با این حال میخواهم نظر شما را بدانم اگر لطف کنی در این زمینه یعنی راه رشد غیر سرمایه داری رادیکال لنینی مقاله ای بنویسی من و دوستان قول می دهیم در حد توانمان آن را منتشر کنیم مشروط به اینکه از فضای جدیدی که آنتی لنینیست های حزب کمونیست کارگری - بورژوائی بوجود آورده اند متاثر نباشد . این جماعت می خواهند با ژست ضد لنینی برای خود در غرب جای پای جدیدی باز کنند . سابق بر این رسم بود با فحش به استالین این پروپاگاند تکمیا می شد حالا آنتی لنینیسم زیر سایه مدیای " انقلاب مدونائی " مد شده است. موفق باشید
٣۱۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : بهجت فرنود

عنوان : کاپیتالیسم و بحران
بحران کاپیتالیستی در ذات نظام سرمایه داری نهفته و هر از چند گاهی آشکار می شود و جناب قراگوزلو در کتاب " بحران " خود که سال گذشته در تهران منتشر شده است این مساله را بخوبی شکافته و توضیح داده است . اینک همه میدانند که دعواهای سیاسی در بالا ناشی از همین بحران جهانی و داخلی ست . سوال من این است که آیا راه حل بحران سرمایه داری ایران با تزریق پول ( مثلا ۵۰۰ میلیارد دلار) ممکن است؟ این پول می تواند بدهی دولت و کسری بودجه را تامین کند و مانع از حذف یارانه ها شود و مراکز تولیدی را فعال و ایجاد اشتغال کند و در واقع یک راه حل کینزی ست.
در ضمن خطاب به دوست علاقمند به "ماساچوست " عرض میکنم که آقای قراگوزلو هرگز استاد دانشگاه تهران نبوده و بنا بر اطلاعات دقیق من مدتی در یک مرکز نظریه پردازی سیاسی مشغول بوده و تا آنجا که من پرسیده ام --برای راهنمائی پایان نامه ام-هم اکنون در هیچ دانشگاهی تدریس یا کار نمی کند. لطفا صادق باشید و ضمن پرهیز از حاشیه فقط به نقد مطالب مقاله وارد شوید. با تشکر . بهجت فرنود . دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران. اگر امکان دارد جناب قراگوزلو پاسخ سوال من را در حد چند کلمه بنویسد چرا که به ایمیل ارسالی جواب نداند . شاید هم به دستشان نرسیده است.
٣۱۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست