سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آوازه‌خوان نه آواز
شرم رقیه دانشگری و مسئولیت فردی
- مهدی اصلانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : میترا ف

عنوان : باران فدائی کوزه خالی است
متأ سفانه عده ای از دوستان فکر می کنند که در تهمت زدن و توهین کردن انحصار ثبت کرده اند! امپریالیسم اعتقاد نیست واقعیتی است که روز بروز وحشیانه تر وجودش را ثابت می کند در حدود یک قرن پیش لنین در زمینه بحث کنونی ما کتابی به نام امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری که امروز هم با واقعیت ها تطبیق دارد و یکی از مباحث آن خرید پنهان وآشکار سران و چهره های جنبش کارگری است که امروز بسیار رایج است.
۶۱۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : خطاب به باران فدائی
اولأ بیان و برخورد آقای اصلانی بسیار نزدیکتر و فراتر به سالهای ۵۸ است دومأ الآن هم با همان مضمون بشکل دیگری ادامه دارد من به سیاستگذاری سازمان در آن دوران هم نقد بنیادی دارم اما این دلیل بر عدم مسئولیت و گریز از پاسخگوئی سازمانها و نیروهای دیگر نیست.
مسئولیت ترور قاضی طباطبائی و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و ایجاد بستر مناسب برای افراطیون مذهبی متوجه فاعلان آن میباشد و با زرنگی نمیتوان عواقب این اعمال را به نیروی دیگری پاس داد که آنها در قبال آن چه سیاستی اتخاذ کردند. من اعتقاد دارم بهترین برخورد یک سازمان سیاسی میتوانست محکوم کردن لاجوردی ها و رجوی ها بیک میزان باشد و مسئولیت هر عملی و عواقب آن را متوجه خودشان میکرد. اما بلوغ سیاسی و دید جریانها به جهان و سیاست همان بود که بود . بدون رشد فکری و بازنگری نقدی هم ممکن نیست و بر درست دانستن تمامی سیاستهای قبل منتهی میشود. شما بجای نقد دیگران مسئولیت خود را در قبال اعمال خود بعهده بگیرید فرض کنید اکثریتی وجود نداشته است که همه بدبختی ها را به آنها ربط دهید یا کل سازمان همان سیاست مجاهدین را اتخاذ میکرد که حزب الله ازاین پروژه استقبال میکرد و اکثریت و حزب توده شده بود موی دماغ حزب الله که شعار ( الله گویان بکوبید بیخدایان را ) دنبال میکرد. آخرین سوالی که بازجوی حزب اللهی در بازداشت ترور آیت الله مدنی از من کتبأ امضا گرفت و مجبور به تحریک کردن من میکرد سوال را نوشت : ( اگر امام زمان ظهور کرد و حکم کرد که همه بیخدایان را باید کشت آنوقت موضع اکثریت در قبال آن چه خواهد بود؟ جواب کتبی و امضاء شده من در بایگانی حفاظت و اطلاعات سپاه موجود است : ( من بعنوان یک ماتریالیست به ظهور امام زمان اعتقادی ندارم که به تعیین تکلیف در قبال حکمش منتهی شود) . یا پیرمرد حزب اللهی و بیسواد که نگهبان سلول در زندان بود و به رئیس زندان میگفت برای چه دکتر میاورید برای ملحدین ٫ آنها که در هر صورت باید اعدام شوند و به جهنم خواهند رفت حال با دندان سالم یا شکسته چه فرقی میکند و بازجو سرش فریاد کشید : تو کار خودت را درست انجام بده و فضولی نکن ٫ امان از روزی که امورات کشور دست شماها بچرخد امان امان.
۶۱۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : آقای بهروز با مبهم گوئی دنبال چه هدفی ؟
شما از هر فرصتی بهره برداری میکنید و اینبار بعنوان قاضی القضات چپ ایران حکم برای احزاب چپ میدهید ٫ دستکم دلایل این احکام را هم بنویسید شما نوشتید : « بحث بر سر این نیست که اکثریت و حزب توده و حتی حزب رنجبران با حمایت از جمهوری اسلامی به اعتبار کمونیسم در ایران لطمه های جبران ناپذیر وارد کردند. مسئله این است که این فرایند اپوزیسیون سازی جمهوری اسلامی است که جریانات اپورتونیست را در صف مقابل خود نگه میدارد وگرنه کیست که نداند اگر حکومت گوشه چشمی به اکثریت، حزب توده (بماند که حزب توده را بیشتر باید شیئ در موزه تاریخ سیاسی ایران دانست نه چیز بیشتر) همین الان نشان دهد آن ها هروله کنان به سوی آن روان خواهند شد. » ۱. ازاعتبار کدام کمونیسم در ایران صحبت میکنید ؟ از اعتبار ارانی ها ؟ از اعتبار طبری ها ؟ اگر از اعتبار پویان ها و جزنی ها میگوئید اعتبار آنها هیچوقت لکه دار نمیشود اعتبار این عزیزان به صداقت و فداکاری در تاریخ ثبت شده است نه مباحث نظری و فلسفی . اگر به اعتبار بهروز ها صدمه خورده از اعتبار خودتان بگوئید تا هر کسی بتواند قضاوت کند. ۲. اگر حزب توده شیئ موزه ای است الف : اصولأ نمیتواند در صورت اتخاذ هر سیاستی در سیاست روز اثرگذار باشد حتی بشکل ( اپوزسیون سازی دائی جان ناپلئونی توسط حکومت ) مد نظر شما. لابد خلاف این عمل میکند که شما را نگران کرده است.
شما همینطور نوشتید : « امروز به بهانه دفاع از قانون و اصلاحات و حرکت آرام به سوی دمکراسی تحت زعامت رهبران جمهوری اسلامی همان برخورد را به شکل دیگری مباح نخواهند دانست؟ من در گفتار فرخ نگهدار به عنوان پدر معنوی اکثریت هنوز این گستاخی و دهن کجی به جنبش انقلابی مردم ایران را به عیان می بینم.» شما لطفأ بطور مشخص و شفاف این ( جنبش انقلابی مردم ایران ) را نشان دهید که برای همه مشخص شود چه کسانی در برابرش گستاخی میکنند ٫ گستاخی به شورای ملی مقاومت ؟ گستاخی به خواستهای جنبش سبز ؟
با مبهم گوئی سعی در گرفتن ماهی از آب گل آلود میکنید اما بستر جامعه بیش از سه دهه است که از کیفیت ۵۷ به ۹۲ تغییر بنیادی کرده است و ادامه دارد شما ارتقاء شعوراجتماعی و فرهنگی جامعه را نادیده میگیرید.
۶۱۱۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲       

    از : باران فدایی

عنوان : یاد آوری ۵۸ الی ۶۰
تکرار تاریخ به شکل متمدنانه و حقوق بشری : حمله به مهدی اصلانی از طرف افرادی که به شکلی سمپاتی اکثریت هستند مرا به سالهای ۵۸الی ۶۰ بر می گرداند بر خورد به اشرف دهقانی و دیگر همراهانش "انشعاب اقلیت "جناح چپ "فداییان ۱۶ آذر و... باور کنید اگر امروز هم معتقد به امپریالیسم بودید بی شک مهدی اصلانی را جیره خوار و مشکوک خطاب می کردید شماها هنوز در ترور شخصیتی افراد هم چون گذشته بر خورد می کنید اگر حزب توده به درستی بعد از ۳۲ گذشته خود را کنکاش می کرد سازمان اکثریت شاید به چنین راهی نمی رفت و اگر اکثریت بر خوردی سالم به خود می کرد ماجرای حزب کمونیست و آن همه انشعاب بوجود نمی آمد در دولتهای "دمکرات غربی" اگر فردی در بر خوردها اشتباه کند بار اول اخطار می گیرد خطای سیاسی بعدی یعنی عدم صلاحیت و استعفا یا اخراج را به دنبال دارد بر خورد شجاعانه رقیه دانشگری مبین عدم صلاحیت خود و سازمان فداییان اکثریت هر چندناقص اما شجاعانه و قابل ستایش است وقتی که سازمان اکثریت اطلاعیه می داد که نیروهای ضد انقلاب را به پاسداران ضد امپریالیست معرفی کنید آیا این حرکت شراکت در جرم نیست و تازه اگر برادران پاسدار از شما کمک می خواستند برای بازجویی آیا همکاری نمی کردید ؟
۶۱۱۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲       

    از : دوست قدیمی مستعار

عنوان : بخث خوبی منحرف شد
سردبیر محترم
من کامنتی برای این متن نوشتم و شما منتشر نکردید. چرا؟
نوشته بودم
هر وقت کسی یا کسانی بحثی جدی را در زمینه نقد چپ مطرح می کنند و این بحث می تواند بستری باشد برای بحث های راهگشای بعدی؛ اقای اصلانی؛ بدون برخورداری از توان نظری و سیاسی؛ وارد بحث می شود و با طرح مساپل شخصی و احساساتی و حمله به این و ان و دشنام گوپی مسیر بحث را منحرف می کند. اخبار روز هم در دام می افتد.
چند سالی زندان مجوز ورود به بحث های نظری و سیاسی نیست. برای این کار دانش و اگاهی سیاسی و نظری لازم است و توان دور شدن از عقده های شخصی .

خانم دانشگری مبحث انتقاد از گذشته و مسولیت فردی را مطرح کرد. اقای کریمی مبحث برخورد درونی یا بیرونی و کار سیاسی بر بستر انتقاد از گذشته را مطرح کرد و این که چگونه می توان از مبحث انتقاد از گذشته و پذیرش مسولیت فردی و جمعی به نتایج سیاسی عملی و نظری رسید . اگر بحث در این مسیر ادامه می یافت بحث های جدی تر دیگری نیز مطرح می شد که به حل برخی مشکلات کنونی چپ ایران کمک می کرد اما اخبار روز با انتشار نوشته اقای اصلانی بحث اصلی را کور کرد . بحث به دشنام گوپی و انتقام گیری از رهبران سابق اکثریت منحرف شد

خانم دانشگری صادقانه و با درایت در راه نقد نظری و سیاسی و طرح بحث مسولیت فردی گام نهاده است. با نوشته ایشان باید برخوردی سیاسی و نظری کرد . اما نوشته اقای اصلانی متنی است سانتی مانتال . مصیبت خوانی زندانی ها و اعدامی ها. کین جوپی فردی . نفرت پراکنی علیه این و ان. دشنام گوپی و خالی از تجربه سیاسی و دانش نظری.

ایشان هوادار اکثریت بخش کشتگر بوده اند. از همان خط مشی حمایت از جمهوری اسلامی و خط امام تبعیت می کرده اند و اکنون از گذشته خود رنج می برند . به جای نقد خود و به جای تلاش برای بالابردن اطلاعات نظری و سیاسی خود؛ به رهبران سابق خود حمله می کنند. نوشته ایشان بحث های جدی نظری و سیاسی را به بحث های مبتذل شخصی تقلیل می دهد. ا

نقد گذشته بدون نقد کارنامه سیاسی جمعی و فردی و پذیرش مسولیت فردی و جمعی ممکن نیست. نقد باید به بحث نظری و سیاسی ارتقا یابد و کسانی در این باره بنویسند که توان نظری داشته و بتوانند بحث را از دعواهای شخصی و دشنام گوپی لمپنی دور کنند.
به عنوان سردبیر خطا کردید که با انتشار نوشته اقای اصلانی بحث را از مجرای اصلی ان دور کردید .

مشکل ما انتقام گیری خودنماپی عقده گشاپی های فردی نیست . مشکل ما گره های تاریخی نظری و سیاسی است . اگر جای شما بودم می کوشیدم بحث را به بستر اصلی خود برگردانم
۶۱۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : آقای محمد براتی
انشای دائی جان ناپلئونی شما را خواندم بعد از ۳۵ سال از انقلاب دید شما برای خود محترم اما آنجا که سعی دارید نظر و کشفیات علل رویدادها از دید خود را دید مردم قالب کنید آنجا که مدعی هستید : « بهرحال چــه بدتان بیایــد ویا نه، ما مردم اینگونه فکرمیکنیــم » حداقل یک مدرکی چیزی نمایندگی از جانب مردم ضمیمه کنید تا احزاب نسبت به واقعیتهای موجود سیاستگذاری کنند نه از روی امیال و آرزوها و با ذهنی گرائی
۶۱۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : آرمان

عنوان : حرف دل خیلی ها را زد
مهدی اصلانی این وجدان بیدار انقلابیون به حق حرف دل خیلی ها را می زند و این به طبع آنهای که اگر رژیم آنها را اگر نمی راند هنوز برایش سینه می دریند می آزارد. رقیه دانشگری از بیان سخنان گذشته خود شرم آور است اما او یک کلمه به آن خانواده های که دختران و پسرانشان را رژیمی که اکثریتی ها حمایت کردند اعدام کرد و او از مردم می خواست با آن احساسی برخورد نکنند نگفت! رقیه دانشگری می بایست به آن خانواده ها می گفت که او عمل زشتی مرتکب شد و هرگز ننگ گفته های دیروزی او از خاطره خانواده قربانیان رژیم نخواهد رفت.
سپاس به مهدی اصلانی که با نوشته های خود درد دل خیلی از قربانیان رژیم را می گوید و این همانند آب به لانه موریانه ها ریختن است. کسانی که هنوز به دنبال معجزه ای از امام زاده های رژیم هستند هجوم آورده و حتی گستاخانه مهدی اصلانی را جلاد آینده خود می دانند آن هم در اروپا! بی شرمی و بی پرنسیبی آنها پایانی ندارد و بعید است که در آنها هرگز تحول مثبتی بوجود آید! هر انسان با وجدانی با مهدی اصلانی هم صدا خواهد بود و میراث خواران نام فدایی با هر کلمه گفتن به باز بی اعتباری خود می افزایند.
۶۱۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : آقای احد الف
نوشته شما بسبک دائی ها خود نشان از اهدافش دارد. شما نوشتید : « منظور من محکوم کردن شخص اقای نگهدار نیست هدف اصلی من طرز فکر و تفکری است که سازمان ما به این روز افتاده است. » صحت این ادعا را میشود در کل نوشته شما دید! اگر دوست دارید سخن شفاف بشنوید به مواضع دائی ها در قبال رویکرد و مسیر روند جنبش دموکراسی خواهی جامعه نظری افکنده و واقعیت ضدیت شما با نگهدارها برمیگردد به تره خرد نکردن جنبش اجتماعی به راهکار و گفتمان دائی ها و استقبال جامعه به گفتمان و راهکار نگهدارها
۶۱۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : میترا ف

عنوان : اتحاد یا انحطاط
یکی از توهماتی که مطلب آقای اصلانی ایجاد می کند این است گویا گروهای چپ نمای دیگر که از همان ابتدا ج اسلامی شروع به حمله نظامی کردند و جو داخلی را به سمت خشونت کشاندند و باعث ارتقا کثیف ترین جناحهای ج ا شدند ، حق داشته اند !! خانم دانشگری که من فکر می کنم به احتمال زیاد بنا به در خواست دوستان سابقشان این متن را نوشته توضیح نمی دهد که چرا بنظر ایشان امروز امپریالیسم وجود خارجی ندارد؟ حمله نظا می آمریکا وعراق را به ایران چگونه توضیح و تفسیر می کند؟؟ یا بطور کلی تحلیل سیاسی آنزمان چگونه می توانست باشد و آن سیاست چه تأ ثیری روی اوضاع می توانست داشته باشد صر فنظر از مطلبی که خانم دانشگری نوشته است اصلأ بحث آقای اصلانی در این است که این دو سازمان استراتژی ضد گروه های دیگر سیاسی را داشته و دیگران را تحویل داده اند البته در زمینه از ۳یا۴ مورد مشخص یاد می کنند که در یک جریان که در سطح تمام ایران صد ها یا ده ها هزار طرفدار و عضو داشتت اعمال ایزوله و فردی محسوب می شود،،باری تمام این مباحث بنظر بیهوده می آید وباعث نگرانی می شود و درگیریها ی بعد از انقلاب بسر شریف و مجاهدین و ج ا را تدائی می کند.
۶۱۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : احد الف

عنوان : داس و چکش به زمین گذاشته را بر سر رقیه دانشگری و اقای اصلانی نزنید
سلام به همه دوستانی که دغدغه ازادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی در فردای ایران را دارند.
دوستان عزیزم ایا فکر کرده اید که با یک نوشته کوتاه بانوی شهامت و شجاعت دوست قدیمی ما رقیه دانشگری چرا اینگونه در جهان سیاسی امروزی انشار می یابد و سر وصدا به راه می افتد؟تفکر من این است که رقیه دانشنگری ها تنها نیستندو در سرتاسر کشورهای اکثرا غربی انها که بیش از سی سال مشغول به تحصیل بوده اند بارها به فکر گذشت جریان فکری سازمان فدائیان خلق ایران بوده اند و در اینده نیز خواهند بود.
من از سال ۵۸ عضو رسمی سازمان بوده ام و در سال ۱۳۶۴ نیز در فرانفکورت المان برای دمین بار به عضویت سازمان درامدم ولی بعد از یکسال با مشاهدات عینی متوجه شدم ان سازمانی که من در تفکرم برای فعالیت داشتم انگونه نیست افرادی در سازمان بوده اند که با روش های غیر سیاسی و غیر اخلاقی و انحرافی اقدام کرده اند و درزمانی که به لطف و فداکاری اقای فرخ نگهدار و حامیان طرز فکری ایشان بلاخره اخرین میخ را برای نابودی یکی از بزرگترین و متشکل ترین سازمان چپ در داخل کشور را با انحلال ان زدند و از سردارانی که ارتش مردمی را رها کردند و به خارج فرار کردند و جان خودشان و اشنایان و دوستان حامی و همفکر خود را از دست جلادان نظام اسلامی به خارج فراری دادند وقتی با مسئولین سازمان به اصطلاح در المان از نزدیک اشنا شدم متوجه خیلی مسایل شدم و در سال ۱۳۶۵ از المان به امریکا امدم و از تشکیلات سازمانی قطع ارتباط کردم زیرا تشکیلاتی که خود را در خدمت یک فرقه و اقلیتی خود محور و مقام پرست قرار بدهد هر گز نمی تواند در راستای منافع ادعایی خودش حامی منافع ملی اکثریت ملت ایران قرار بگیرد.
اینجانب شخص اقای فرخ نگهدار را و تفکر وی را با عده ای نزدیک به پنج یا شش نفر در راس سازمان مقصر می دانم و با اقای اصلانی در مورد بر گذاری دادگاهی در پالتاک را پیشنهاد می دهم زیرا اعدام شدگان سالهای ۶۰-۶۱ و ۶۷ این ارزو را دارند تا مشخص شود چه کسانی مسئول هستند تا ارتش یکصد هزار نفری از سمپاد گرفته تا اعضا و کادرهای ارشد یک سازمان مردمی چپ به این روزگار دچار شود و هر جا سخن از سازمان فدائیان به میان می اید نام فرخ نگهدار در اذهان تجلی می یابد.
اقای اصلانی می گویند این دادگاه هر گز بر گذار نمی شود و.. چرا اقای اصلانی بیایید همت کنیم این دادگاه را در پالتاک بر گذار کنیم اینجانب معتقد هستم تا ریشه این خیانت به مردم ایران و مخصوصا به اعضا و کادرهای سازمان مشخص نشود هر گز مردم ایران در هر شرایطی گرچه وحدت بزرگ چپ هم اتفاق بگیرد و برنامه و اساسنامه هم نوشته شود و مورد تایید قرار بگیرد مفید نخواهد شد زیرا تفکر لو دادن ها که از صدای امریکا اقای فرخ نگهدار اعتراف می کنند هنوز در اذهان باقی ایست و اقای فرخ نگهدار هنوز بنام فدائیان در راه جنبش سبز فعالیت خود را ادامه می دهند تا از یک جریان شکست خورده پله کانی بسازند تا برای رسیدن به ثروت از طریق شرکت کی سون که پسر ایشان در ان شرکت همراه عموی وی در ساخت فرودگاه امام در تهران قرار داد میلیاردی را نصیب خود کرد شاید در اینده با نفوذ در راه جنبش سبز و اشنایی با افراد کادر مرگزی ان جنبش به عملیاتی دیگری اقدام کند.
برای درک و شناسایی اقای فرخ نگهدار و رسیدن ایشان به رهبری سازمان در اوایل انقلاب باید به سالهای ۱۳۴۰ و فعالیت ایشان به بعد مراجعه کنیم تا اقای فرخ نگهدار به پرسش های فعالان داری پرسش از ایشان پاسخ دهند. ما در طول این سی پنج سال به فروش سیب زمینی در خارج مشغول نبوده ایم تا اندازه های هر کس به اندازه ای در رشته های مختلف صاحب تحصیلات می باشیم با کسب علم و تجربه شما را در اینجا به سخنرانی اقای فرخ نگهدار که در اذر ماه سال ۱۳۸۹ برای یاد بود حمید اشرف ایشان مدت یک و نیم ساعت سخنرانی می کنند مراجعه می دهم و یک مصاحبه با اقای داعی با صدای امریکا بعد از شنود و دیدن این دو گفتگو و مصاحبه اقای فرخ نگهدار اگر موافق باشید ده ها سئوال به ذهن شما خواهد امد که شما می توانید به قدرت واهی رسیدن اقای نگهدار در بعد از انقلاب ۵۷ و سیاست ورزی و در نهایت که به انحلال سازمان ما منجر می شود متوجه خیلی مسایل شوید
فقط یک سئوال اساسی در اینجا می خواهم از شما خواننده عزیز بکنم وقتی شما به سخنرانی اقای فرخ نگهدار در یادبود حمید اشرف گوش می کنید شرایط ان روزها را در نظر داشته باشید که سئوال من این است اقای نگهدار چکونه و توسط چه کسی نماینده می شوند و از انجمن ایران و امریکا یک نفر را برای حل مشکل دانشگاه تهران یا دانشگده فنی به ملاقات اقای نهاوندی وزیر اموزش پروش شاه و نخست وزیر شاه اقای هویدا می روند ایا در ان زمان یک فرد ۲۰ یا ۲۱ ساله را می گذاشتند با وزیر و نخست وزیر دوران ستم شاهی ملاقات کند ؟
در مصاحبه در صدای امریکا که با اقای داعی انجام می گیرد بحث بر سر اصلاح طلها می چرخد اقای فرخ نگهدار گریزی مانند یک سخنران حرفه ای و اموزش دیده می زنند و نام بیژن جزنی را به میان می کشند و نام مادر و محل نگهداری مادر بیژن را از صدای امریکا و محل سکونت که در تهران خانه سالمندان است را به مردم دنیا اعلام کنند ایا فرخ نگهدار نمی داند نظام ضد بشر اسلامی حتی به مادر و همسر و کلا اهل خانوده یک فردی مانند بیژن جزنی هم رحم نمی کند چه دلیلی وجود داشت که اقای نگهدار از رسانه امریکایی محل اقامت مادر بیژن جزنی را اعلام کنند؟
البته در قبل از انقلاب هر فردی با اقای فرخ نگهدار اشنا می شود اکثرا اعدام می شوند و هیچ کس در بعد از نقلاب باقی نمی ماند تا راه برای رهبری سازمان فراهم شود
از شما در خواست می کنم به این سه لینگ مراجعه کنید ولی بدون تعصب و بدون احساسات انچه می شنوید با تخصصی که به ان رسیده اید مطلب بنویسد منظور من محکوم کردن شخص اقای نگهدار نیست هدف اصلی من طرز فکر و تفکری است که سازمان ما به این روز افتاده است تا زمانی که سازمان از بازوی یک فرقه مذهبی خارج نشود و در یک انتخابات ازاد هئیت سیاسی و رهبری ان با رای ازاد انتخاب نشود هر گز به نظر من قادر نخواهد بود در میان ملت ایران دارای هوادار یا در یک انتخابات ازاد بتواند رای بیاورد.


به یاد حمید اشرف - گفتگو با فرخ نگهدار - آذر ۱۳۸۹ .
https://www.youtube.com/watch?v=pLOjjqXoiEY
لینگ دوم:
مصاحبه با صدای امریکا
https://www.youtube.com/watch?v=dAmlb۰EK۸yg

اخرین لینگ : مصاحبه اقای فرخ نگهدار با اقای داعی و لود دادن محل سکونت مادر بیژن جزنی در صدای امریکا این مصاحبه دو بخش است لطفا به هر دو بخش تماشا کنید

https://www.youtube.com/watch?v=qpq۱۴۷I۴mo۴
۶۱۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست