سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بن‌بست یا پایان اصلاح‌طلبی - اردشیر قلندری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : masoud memar

عنوان : حضور جناب * به آقای معمار *
حضورتان عرض کنم که اگر دقت کرده باشید من فقط به برخی از وقایع اشاره کردم و عمدأ به تحلیل آقای قلندری نپرداختم . حال که شما زحمت کشیدید و نوشتید خلاصه وار به برخی از مسائل کلیدی میپردازم . شما اعتقاد دارید که : « موسوی با علم به اینکه این بار چنان توطئه هایی در پیش است که خاتمی مرد آن میدان نیست، وارد عرصه شد.» و همینطور خطاب به من نوشتید که : « از کنار سکوت محض آنها بعد از کودتا و اینکه آنها پشت جنبش سبز را خالی کردند و با یکی به میخ و یکی به نعل زدن به جنبش سبز یا بهتر بگویم مردم خیانت کردند ٫ با سکوت عبور کرده اید. » اصولأ پیش فرضهائی که شما مطرح میکنید نیز از واقعیات موجود بدور است ٬ آن * میدان * که شما بدان اشاره کردید و تصور میکنید وجود خارجی ندارد آن پنج میلیون نفر معترض به نتیجه انتخابات در تهران به هدف سرنگونی نظام بیرون نیامده بودند این تصور که در ایران یک طرف خلق قهرمانی ایستاده و در طرف مقابل نظام ٬ در خوشبینانه ترین حالت فقط میتواند زائیده فلسفه فکری باشد که لاجرم مانع از دیدن واقعیات میشود و در بدترین حالت از اتاق فرمانی مشخص مطرح شود . حال از مقایسه این دو نفر عبور میکنم و فقط به یک فاکت تاریخی بسنده میکنم که موسوی در برابر اقدام خودسرانه سپاه قدس خارج از سیاست خارجی دولت وقت فقط یک استعفا نوشت و صحنه سیاسی را ترک کرد و خاتمی پرونده قتلهای زنجیره ای را در دولت وقت رو کرد و در پایان دولت وقت نیز علنأ و آشکارا دولت موازی بیت رهبری را مطبوعاتی کرد . آری مبارزه اجتماعی در سطح کلان و زیر مجموعه آن که مبارزه سیاسی است متأسفانه بخاطر نبود احزاب کاملأ بدوش جامعه ای است که فاقد سازماندهی است و به تبع آن فرسایشی و پرهزینه . اما در مورد ادعای شما به : « سکوتی که اختیار کردند »!!! را ارجاع میدهم به نامه های میردامادی ابوافضل قدیانی مصطفی تاجزاده نوعی از زندان و به نشریات اینترنتی اصلاح طلبان و سخنرانی و مناظره زیباکلام نوعی و اعتراض آیت الله دستغیب نوعی از خبرگان و مطهری نوعی از جرگه اصولگرایان . اما در مورد خیانت نیز به عرضتان برسانم که اولأ پنچ میلیون نفر که سهل است اگر در همین تهران امروز یک میلیون نفر نه با تفنگ نه با کوکتل مولوتف نه با چماق نه با سنگ بلکه با دستان کاملأ خالی قصد سرنگونی نظام را داشته باشند نظام را برمی اندازند . دومأ اگر بر خواست واضح پنج میلیون نفر در روز اول * رأی من کو ؟ * اصرار ورزیده میشد تحقق می یافت اما ستادی که در مقابل اعتراضات سازماندهی شده بود با آوردن خواسته های متنوع و به دنبال نخود سیاه فرستادن مردم توانست رأی من کو؟ را بشکند در خارج از کشور نیز ماشاالله هر کسی توهم کرد که سهمی میخواهد و دفاتر عضوگری براه افتاد پرچمهای شیر و خورشید و داس و چکش به اهتزاز درآمد سمبل همبستگی و اتحاد عمل ملی در آن مقطع و گذر سیاسی ( رنگ سبز) را الوان و رنگین کمانی کرد و شد آنچه شد یعنی خواست ابطال انتخابات از جانب مردم بثمر نرسید اما امروز پخته تر ادامه دارد .
۷۵٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۵       

    از : به آقای معمار

عنوان : بین آنچه خود را اصلاح طلبی معرفی می کند با جنبش مردم (سبز) باید فرق قائل شد!
آقای مسعود معمار، بنده به مقاله آقای قلندری کاری ندارم، ایشان خود باید پاسخگوی سوالات وانتقادات خوانندگان مطلبشان باشند. اما در ارتباط با بخش دوم کامنت شما اگر اجازه بدهید چند نکته را مطرح کنم:
خاتمی دلگیر از آنکه میرحسین موسوی سال ۸۸ با قاطعیت آمد از نامزدی کناره گرفت. موسوی اگر نمی‌آمد چه اتفاقی می‌افتاد؟ خاتمی در قبال تقلب صورت گرفته با سکوت به خانه برگشته و حتی در مراسم تنفیذ هم در صورت دعوت شرکت می کرد. با همین شناخت بود که موسوی با علم به اینکه این بار چنان توطئه هایی در پیش است که خاتمی مرد آن میدان نیست، وارد عرصه شد. علی رغم تمام پیش بینی های اصلاح طلبان و تحرکات آنان در آستانه کودتای انتخاباتی که شما بدانها اشاره کرده اید، از کنار سکوت محض آنها بعد از کودتا و اینکه آنها پشت جنبش سبز را خالی کردند و با یکی به میخ و یکی به نعل زدن به جنبش سبز یا بهتر بگویم مردم خیانت کردند، با سکوت عبور کرده اید. بازی برای اصلاح طلبان بجز مواردی تک (که بعدها بیشتر بعنوان نمادهای جنبش سبز در جامعه شناخته می شدند و می شوند تا اصلاح طلب) درست در شب انتخابات پایان یافته بود. یعنی تمایلی به اعتراض و تظاهرات خیابانی نداشتند. حتی در یک مورد از زبان خاتمی یا امثال او کلامی در حمایت از بیانیه های هجده گانه موسوی و یا منشور جنبش سبز بیرون نیامد. آنها حتی از رفسنجانی هم عقب تر بودند و در پشت صحنه به موسوی فشار می آوردند که کوتاه بیاید. با به حصر گرفتن موسوی، رهنورد و کروبی اصلاح طلبان تازه نفسی راحت کشیده و بازی انتخاباتی اشان را از سر گرفتند و اینبار چه مفتضحانه (بنده خود از موافقین شرکت بودم که از این بابت روزی نیست که حود را سرزنش نکنم). شاهد این ادعا آنکه محمد رضا خاتمی تنها چند ماه پس از حصر خانگی موسوی و رهنورد و کروبی در مصاحبه اش با سایت نوروز ملتمسانه تقاضای پالوده خوری با حاکمیت را می کند و دلگیرانه می گوید ما می خواهیم اما حکومت نمی خواهد با ما پالوده بخورد! وی در ارزیابی خطاهای دوران اصلاحات، نه مسکوت گذاشتن دو لایحه در مجلس به حکم حکومتی را، نه تن دادن برادرش به برگزاری انتخابات مجلس هفتم را و نه عدم پیگیری تخلفات در سال ۸۴ را، بلکه اعلام نتیجه تحقیق و تفحص در موضوع قتل زهرا کاظمی در صحن علنی مجلس را اشتباه می نامد!
طبیعتا مردم به این چنین افراد یا نیرو ها هیچ اعتمادی ندارند و منطقی است که در شرایط حصر احساس خلا رهبری کرده و حاضر به پرداخت هزینه در کنار یا پشت این نیروهای بی استخوان نباشند.
راستی چرا هیچ یک از اصلاح طلبان به فراخوان تاج زاده برای انتشار فیش های حقوقی اشان لبیک نگفتند؟
۷۵٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : نکاتی چند
آقای اردشیر قلندری شما از یک زاویه خاص یا بهتر بگویم باب میل خود به وقایع مینگرید از رهنمود ها و شکل مبارزه ای که به اصلاح طلبان توصیه میکنید عبور میکنم چرا که به درازا میکشد و فرسنگها با شرایط موجود نه تنها فاصله دارد بلکه در مواردی کاملأ بیگانه است .
من فقط با چند فاکت تاریخی قصد دارم پیش فرضی را که برای تحلیل و نتیجه گیری از آن مطرح کردید را زیر سوال ببرم . شما مدعی هستید : « حکومت پس از آزمون ۸۸، خطر ریزش را تا عمق استخوان خود احساس نمود. هراسناک به دستگیری، آزار و شکنجه در کهریزک و قتل معترضین خیابانی پرداخت. پس‌ از آن جنایات رژیم در این سال، همه سیاست‌های دستگاه قابل پیش‌بینی می‌گردد، تا جایی که پایه و اصول تغییر ماهیت سیاست‌های متصدیان درون رژیم، راز بقاء رژیم شده است.» تمامی شواهد نشان میدهند که رژیم نه تنها در ۸۸ غافلگیر نشد بلکه دقیقأ ستاد عملیاتی چند ماه قبل برنامه ریزی خود را در مقابل اعتراض عمومی سازماندهی کرده بود ۱. تدارک نیروهای ضد شورش با اونیفرم خاص بدون آرم سپاه ۲. جایگزین شدن نیروهای مسلح در رادیو تلوزیون در شب انتخابات ۳. ورود نیروهای ویژه موتورسوار در ساختمان وزارت کشور در روز انتخابات ۴. صدور حکم بازداشت برخی در سه روز قبل از انتخابات و اجرای حکم بعد از انتخابات ۵. اختلال در مخابرات بخصوص در حوزه های انتخاباتی ۶. عدم پذیرش کمیته صیانت از آراء در دو ماه مانده به انتخابات ۷. نقل و انتقال سیستماتیک بازداشت شدگان بخصوص به کهریزک ۸. حمله لباس شخصی ها به مجتمع مسکونی سبحان متعلق به سپاه پاسدارن در ساعات اولیه روز بعد از انتخابات . و خیلی از موارد ریز و درشتی که گواهی میدهد این اقدامات ماهها قبل سازماندهی شده بود . اما در مورد اینکه گفتید : « از طرفی، "اصلاح‌طلبان" نیز انتظار چنین حرکتی را از سوی مردم در سال ۸۸ نداشته، به همین سبب متحیر ماندند و نتوانستند مطابق زمان برنامه روشنی جهت هدایت و تعمیق این تحرکات اجتماعی ارائه کنند. در واقع، (با توجه به انچه که امروز می گذرد) نخواستند ارائه دهند. گاه به نعل و گاه به میخ زدند. » باید بگویم که اولأ سران احزاب اصلاح طلب و جناح غیرمتعلق به بیت رهبری ٬ مقاومت افراطیون در مقابل رأی مردم را جدی تلقی میکردند ۱. در بهمن ماه ۸۷ دانشجویان اصلاح طلب اصفهان در دانشگاه از خاتمی تقاضای کاندیدا شدن را میکنند و خاتمی دقیقأ چنین پاسخ میدهد : « اگر من رأی آوردم و چیزی مثل ۲۸ مرداد تکرار شد شما بگوئید آنگاه تکلیف چیست ؟ » او طبق شروطش کاندید شد و گفت اگر کس دیگری که حساسیتی در موردش نباشد وارد انتخابات شود بنفع وی کنار خواهد رفت و همینطور نیز شد ۲. تقاضای رسمی تشکیل کمیته* صیانت از آراء * توسط موسوی و کروبی از وزارت کشور حدود دو ماه قبل از انتخابات ۳. صدور نامه سرگشاده توسط هاشمی خطاب به خامنه ای در روز انتخابات ۴. تشکیل جلسه حزب مشارکت قبل از انتخابات و توصیه میردامادی به اعضاء حزب در قبال انحلال حزب توسط صادق محصولی .
۷۵٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست