به جای فضا سازی و تهمت، چالش سیاسی ـ نظری
در پاسخ به مقاله " جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)"
فریدون احمدی
•
هیچ ایده ای با فضا سازی و افترا پیش نخواهد رفت. هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی کند. اگر مایلید واقعیت روبه رشد باشید، کار خود را بر چالش نطری ـ سیاسی متمرکز کنید، از همه گونه حقوق شما دفاع خواهد شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ خرداد ۱٣٨۶ -
۱٨ ژوئن ۲۰۰۷
در نشریات اینترنتی "اخبار روز" و "کارـ آنلاین" مطلبی تحت عنوان "در مصاف با کمونیسم دموکراسی رنگ می بازد" با امضای " جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)" به چاپ رسیده است. این مطب به نقد اطلاعیه هیئت سیاسی - اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت "پیرامون فراکسیون کمونیستی و سایت یاران ما" پرداحته است. صرفنظر از ادبیات بکار رفته در این نوشته و حد واقعی بودن امضاء مورد استفاده که باید جداگانه به آن پرداخت، در دو مورد از من نیز نام برده شده و مطالبی به من نسبت داده شده است که بکلی غیر واقعی و بدور از حقیقت است.
در این نوشته آمده است:
"شما بهتر از همه ما می دانید که، چندین فراکسیون و باند متشکل در داخل سازمان فعالیت می کنند، که دارای ساختاری متمرکز و هدایت گر می باشند. از آن جمله است فراکسیون طرفداران اتحاد با سلطنت طلبان به محوریت فریدون احمدی، فراکسیون طرفدار اتحاد با اصلاح طلبان حکومتی به محوریت فرخ نگهدار، فراکسیون استحاله گران فدائیان اکثریت در اتحاد جمهوری خواهان به رهبری مهدی فتاپور و چندین باند و محفل ضدکمونیست و ضدسوسیالیست..."
و در جای دیگر نوشته پرسش شده است:
"- چرا وقتی آقای فریدون احمدی و شرکاء به حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب می گشتند، به پرنسیب های سازمان تجاوز نشد؟ "
۱ـ اگر منظور این دوستان از" اعلیحضرت همایونی" آقای رضا پهلوی است باید بگویم (و لابد خود این دوستان هم اطلاع دارند) من هیچگونه ملاقاتی با ایشان نداشته ام. اگر منظور از "اعلیحضرت همایونی" فرد دیگری است، لطفا نام ببرید به بینم به "حضورش شرفیاب" شده ام یا نه.
۲ـ نه به محوریت من فراکسیونی شکل گرفته، نه در سازمان فراکسیونی از"طرفداران اتحاد با سلطنت طلبان" و جود دارد و نه اساسا من در این چارچوب که تلاش شده تصویر شود می اندیشم و اساسا موضوع در سازمان به گونه دیگری مطرح است. فراکسیون های دیگری نیز که نام برده شده، آن هم "دارای ساختاری متمرکز و هدایت گر" را من چندان واقعی نمی دانم. توضیح فکر و مواضع و سیاست با فراکسیون و" باند متشکل" و دسته به تفکر و منش احزاب و افراد سانترالیست و سنتی از دور خارج شده و نیزبه گذشته ای دور تعلق دارد.
جهت اطلاع در باره نگرش خود به نوع تنطیم مناسبات با دیگر نیروهای سیاسی، عین متن ارائه شده به کنگره دهم سازمان را که قبل از کنگره منتشر شد و قاعدتا این دوست یا دوستان نیز از آن مطلع بوده اند را می آورم:
"سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در راستای هدف برنامه سیاسی خود مبنی بر استقراریک جمهوری دموکراتیک، سکولار و فدرال بجای جمهوری اسلامی، دو مولفه زیر را پایه تنظیم مناسبات خود با دیگر نیروهای اپوزیسیون قرار می دهد:
- تلاش برای نزدیکی و همکاری نیروهای جمهوری خواه دموکرات و سکولار، اتحاد وسیع این نیروها و تقویت نقش آنان به عنوان بدیل جمهوری اسلامی
- تلاش در راه تفاهم، نزدیکی و همکاری تمام نیروهای طرفداراستقرار دموکراسی و حقوق بشر در ایران"
٣ـ من با یک جنبه از انتقادات این دوستان به نوع برخورد ارگانهای سازمانی با رفیق ... و فراکسیون کمونیستی توافق دارم و خود نیزچند روز پیش از انتشار نامه این دوستان، در محدوده اعضای سازمان مطلبی نوشتم که قائدتا باید این دوستان نیز مطلع شده باشند. در زیر برای اطلاع، بخشی از این مطلب را با حذف نام ها می آورم:
"من با نظرات و برخی برخوردهای رفیق … توافق چندانی ندارم و برایم قابل پذیرش و تائید نیست اما برخوردها و رفتاری که از طرف برخی رفقا و ارگانها منجمله شورای مرکزی در ربط با وی و موضوع فراکسیون کمونیستی مشاهده شده، در من احساس بسیار بدی برانگیخته است. اعمال فشار چندین باره و چند جانبه به او که یا اعتراف کن که فراکسیون تک نفره هستی یا نام همفراکسیونیهایت را افشا کن، شایسته انسانهای دمکرات و امروزین نیست. در تشکیلات سازمان همگان از چند و چون و کمیت و کیفیت این فراکسیون اطلاع دارند در بیرون نیز که رسماً اعلام شده است، دیگر این فشارها ... چه معنا دارد و چه منظوری را دنبال میکند؟
میدانیم که سازمان سالهاست از فکر و پلاتفرم کمونیستی فاصله گرفته است و این واقعیت هم وجود دارد که دفاع از پلاتفرم کمونیستی وانقلاب سوسیالیستی در ایران، نگرش ایدئولژیک به جهان و اعتقاد به مارکسیسم ـ لنینیسم در داخل کشور و در میان چپهای ایران حضور دارد و همچنین چند چهره سرشناس ... و نیز برخی چهرههای بخش چپ جنبش دانشجوئی کم و بیش چنین نگرشی را به نمایش میگذارند. این وضعیت، بر زمینه رادیکالیسم موجود خطری جدی را شکل میدهد که باز هم نسل کاملی از چپهای جوان کشور به کجراهه حرفهای سی سال و چهل سال پیش کشانده شوند و چپ یک دوره تاریخی دیگر به طور کامل به حاشیه رانده شود.
واقعیت دیگر این است که در سازمان نیز تعدیل شده همین گرایشات و یا نیرویی که این تحولات فکری را درک نکرده و تحولات بر آنها حادث شده است، وجود دارد که در ارگانهای موجود صاحب نفوذند. به نظر میرسد دعوای این نیرو با "فراکسیون کمونیستی" بر سر پرچم است و به همین دلیل از هرگونه برخورد نظری ـ سیاسی با این جریان هم در داخل و هم در بیرون اجتناب میکند و به نمد مال کردن تشکیلاتی آن میپردازد. اگر اراده و توان سیاسی آن وجود دارد، با این جریان مرزبندی آشکار فکری ـ سیاسی بکنید و همچنین با سرآمدان این گرایش رسماً و علناً وارد چالش سیاسی ـ نظری شوید که بسیار نیز ضرورت دارد. نه اینکه یک تن از آن گرایش را در سازمان تنها گیر بیاورید با وی برخورد تشکیلاتی کنید و بنا به ملاحظاتی از چالش نظری ـ سیاسی با این گرایش اجتناب کنید. "
۴ ـ این رفقا در پایان مطلب خود نوشته اند: " در پایان همجنین رفقای شورای مرکزی را فرا می خوانیم بجای تمسک به توهم توطئه از جانب احزاب دیگر از جمله حزب توده ایران و یا انتساب تهمت های ناروا در قبال فراکسیون کمونیستی و سایر رفقای معتقد به سوسیالیسم علمی، و تلاش برای حذف و دفع آنها با این واقعیت رو به رشد کنار بیآیند."
مایلم بر این نکته تاکید کنم هیچ ایده ای با فضا سازی و افترا پیش نخواهد رفت. هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی کند. اگر مایلید واقعیت روبه رشد باشید، کار خود را بر چالش نظری ـ سیاسی متمرکز کنید، از همه گونه حقوق شما دفاع خواهد شد.
ahmadi@gmx.net
|