سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مردیم از این همه عشق و /ادامه یاران
چرا کسی نمی نالد


محمود معتقدی


• نخند
سنگ های سکوت خاوران
از سقوط خواب های تو
می آیند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲ تير ۱٣٨۶ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۰۷


۱

چقدر می توان

درختان سر بریده را

میان شعرهای تو

قسمت کرد

بهار سوخته را

فراموش کن

برادران اخراجی ات

چه واژه های تلخی

بر زبان دارند

زیرا

دست این همه خاطره هم

با تو

بریده می شوند

کافی ست


سفری به کلمات آبی و

سرخ

رفته باشی


شما

هرگز و

بیهوده شلیک می کنید

این عصرهای ورشکسته

نام عاشقی ات را

بر نمی تابد

دوباره

روزت یخیر

همشهری غروب های جنوبی ام


۲

هوای توفانی و

این رفیق شبانگاهی ام

مثل صدای فروردین

چه سر خوشانه

دروغ می گوید

سال هاست

این صحنه

خاموش نمی شود

مردیم از این همه عشق و

ادامه یاران

چرا کسی نمی نالد


زمان از دست رفته

آیا

همان حقیقت ناب است؟

باشد

تا

غریبه های کتک خورده

بلکه

به خانه های شان بر گردند


٣

گفتی

جمع پریشان و

نگفته ای

پس

چگونه می آیند و

نمی روند

باد

یا

توفان

فرقی نمی کند

همین که

تو بر می آیی

از پریدن و

پرواز

چیزی به خاطره های تو

بر نمی گردد

مگر آنان

چقدر با جزیره های تو

فاصله دارند

رفیق

نرخ رویاهای تان

اینک

چه ساده

به حراج می رود

نگاه کن

دلم

شبیه آشوب گیسو ان تو

شد

مطمن باش

بر گزاره های شبانه

جز من

کسی به دیوارهای تو

نمی رسد

نخند

سنگ های سکوت خاوران

از سقوط خواب های تو

می آیند

راستی

این همه عشق و

عاشقانه ها

ما را به کجا

می برند

باز هم

شب ات بخیر

کابوس سطرهای پشیمانی

لطفا

سری به قهوه های شبانه

بزن

پشت آوازهای پنجره

بوی چه شبنمی جاریست



خرداد ٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست