اینبار پاسخ خشونت حکومت، خشونت مردمی ست
۴۸ ساعت است که از حکومت نظامی در تهران و در چند شهر دیگر می گذرد! دبیر دبیرستانی در جنوب تهران
•
من که از نسل قربانی این حکومت به حساب می آیم و هم در انقلاب و هم در جنگ شرکت کرده ام، هم در انجمن های (اسلامی) خانه و مدرسه شرکت کرده و سخنرانی داشته ام هم مرگ بر شاه گفته ام و هم زنده باد خمینی! و صدها دانش آموز از زیر دستان من گذر کرده اند، امروز اعلام می کنم که تنها راه ما خشنتر شدن از این رژیم است!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۱ تير ۱٣٨۶ -
۲ ژوئيه ۲۰۰۷
از آن روز که اسلام ِ براستی راستین با ساطور در دست بر نطع خونین خلافت علوی نشسته حتا یک روز بر این مردم خود کرده و بی تدبیر خوش نگذشته. اگر روز شمار این حکومت را تنها با تیترهای واقعی روزنامه های نوشته و نانوشته از نظر بگذرانیم غیر از کشت و کشتار و جنگ و اعدام و به دار زدن و زندان و شکنجه و سنگسار و بگیر و ببند و شهید و شهادت خبری نیست که نیست. این مردم ِ به صورت نامعقول صبور تنها در ظاهر است که شکیباست. جامعه ی ایران همچون جامعه ای سرکوفته و عقده کرده است که روز به روز بر تراکم عقده و سرکوفتگی او افزوده و افزده می شود و لاجرم در روز موعود چنان از خود عقده خواهد گشود که هم سرکوبگران و عقده کاران را نابود خواهد کرد و هم به خود و بی گناهان لطمه خواهد زد. این مردم با همه ی انتقادی که بر محافظه کاری و شکیزفرنی او وارد است اما دستکم یک بار با «درایت» که پس از آن معلوم شد خوشخیالی بوده است شانسی را به حکومت خلافتی داد. ملت فکر می کرد که در دیگ مذاب خلافت علی خامنه ای و از او بالاتر روحانیت شیعه در سربریدن اِین ملت بر آن نطعی که گفتم دو دستگی و تفارقی هست! اما با روئیت و آزمایش معلوم شد که اگر اختلافی بر سر منافع شخصی بین سران وکارگزاران و زبده گان و دست اندرکاران و...وجود دارد اما صد البته هیچ فرقی بین خاتمی و رفسنجانی، خامنه ای احمدی نژاد و کروبی و مصباح و جنتی و معین و در یک سخن اصلاحطلبان و اصولگرایان نیست.
مردم ایران از هر طبقه و هر صنف و دانشجو و دانش آموز و کارگر و هم من معلم دبیرستان امروز به این تنها نتیجه محکم رسیده ایم که حرفهای امثال اکبر گنجی و دیگران که مردم را در خواب خرگوشی امتناع از خشونت فرا می خوانند رژیم نطع نشین را جری ترو آدمکش تر کرده و می کند. آنها باید پاسخگو باشند که تا کی می توان بدن لطیف زنان و مردان را به سیلی و شلاق و تناب دار و گلوله و سنگسار و شکنجه سپرد؟ برای چه؟ تنها برای اینکه کسانی بگویند که ما ملت خشونت طلب نیستیم! مگر نه این است که همِن رژیم خونخوار امروز به ریش این ملت خشونت گریز خندیده و می خندد. نتیجه ی امروز ملت ایران نتیجه ای ست محتوم.
مسئله بنزین با نام پر معنی خود در واقع بنزینی شد برای روشن کردن شعله ی خشم مردم و به نظر من که در جنوب تهران و در محله ای فقیر نشین زندگی می کنم آغاز بی بازگشت خشونت مردم علیه خشونت دین و دینداران است. این خشونت باید ادامه یابد. آنها که دم از تخریب بیت المال می زنند باید پاسخ دهند که کدام بیت المال ارزشش بیشتر از تن و جان ایرانیان است. این رژیم آزادی کش قریب به سی سال است که حیثِیت و شرف و ملیت و تارِیخ و مادیت و معنویت اِین ملت را نابود کرده و می کند. امروز آن روز است که به هر قیمت باید این رژیم را از کار بر کنار کرد. این چه حرف بی معنی و مردم خرکنی ست که گفته شود ما باید راه گاندی را پی گیریم!! گاندی با یکی از متمدن ترین مردم جهان طرف بود!! انگلیس!! انگلیسی که همین امروز تروریست های اسلامی که منشائ اصلیشان همین ملایان و همین انقلاب اسلامی ماست و اینچنین امنیتش در خطر است و می داند هم آب از کجا زهرآلود می شود ولی با وجود خطیر بودن بحران این چنین خویشتن داری می کند. و امروز طبق اخبار همین رادیو تلویزیون اسلامی ملیونها مسلمان متحجر در همین انگلیس در کمال امنیت زندگی می کنند! شما فکرش را بکنید چنین اتومبیلی مملو از مواد منفجره در ایران کشف شده بود. شما خود پاسخ دهید که این اربان مسجد در عرض همین ۴٨ ساعت چند نفر را اعدام کرده بودند و چند نفر تواب ساخته بودند و چند نفر تاکنون اعتراف کرده بودند. بنا بر این در ماجرای گاندی، او، گاندی، مطمئن بود که طرف مقابلش با همه ی جنبه های منفی استعماری ای که دارد از این جنبه ی مثبت انسانگرایی غربی و تمدنی مدرن هم برخوردار است! اما ما با رژیمی سر و کار داریم ۷۰ سال بعد از گاندی، بسیجی و پاسدار و اطلاعاتی ِ آدمکش تربیت می کند آنهم نه برای کشتن یک غیر ایرانی بلکه فقط برای کشتن ایرانی!! بنا بر این امروز تمامی کسانی که مردم ایران را به پرهیز از حشونت دعوت می کنند یا ناآگاهند و یا خود از این همه خشونت بی پروای رژیم سود می برند.
من که از نسل قربانی این حکومت به حساب می آیم و هم در انقلاب و هم در جنگ شرکت کرده ام، هم در انجمن های (اسلامی) خانه و مدرسه شرکت کرده و سخنرانی داشته ام هم مرگ بر شاه گفته ام و هم زنده باد خمینی! و صدها دانش آموز از زیر دستان من گذر کرده اند، امروز اعلام می کنم که تنها راه ما خشنتر شدن از این رژیم است! و خشنتر شدن از این رژیم یعنی به زانو درآوردن او به هر قیمت! وگر نه روحانیت شیعه، آخوند و مداح آیت الله و امام جمعه، ایران و ایرانی را خواهد کشت و بر جسد او خواهد شاشید!! ایرانی به خودآ!!
من در دل درد دارم! در میدان شوش زندگی می کنم! و با حقوقی بخور و نمیر برای جانکندن فردا!! یکی از بستگان نزدیک من که اینک فرمانده ی بسیج یکی از مناطق تهران است. و صد عکس یادگاری با رهبر در خانه ش به دیوار دارد، همین دیشب به من می گفت که رهبری گفته است که باید کم کم نوعی حکومت نظامی و با یک نام جدید مطرح و به اجرا در آوریم!! اگر چه این حکومت نظامی دیری ست که با «مبارزه با اوباش» با «مبارزه با بد حجاب» با «مبارزه با مفاسد اجتماعی» با «مبارزه با منکرات» آغاز شده ولی باید گفت که این حکومت نظامی که قرار است نامش «طرح مبارزه با نا امنی» نامگذاری شود، اینک ۴٨ ساعتی از برقراریش می گذرد آری از واقعیات کوچه و خیابان بر می آید که حکومت نظامی آغاز شده و از آنجا که اینبار خشونت را مردم قرار است با خشونت پایان دهند تا پایان این رژیم نطع نشین ادامه خواهد داشت.
آموزگار دبیرستان از تهران
امضاء محفوظ
|