سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فراخوان آقای خامنه ای
برای مقابله با دیدگاه ها و تبلیغات فمینیستی


پرتو نوری علا


• آقای خامنه ای که برای مقابله با دیدگاهها و تبلیغات فمینیستی فراخوان داده است اطلاع ندارد که یکی از مهمترین اهداف همان زنان فمینیست غربی دقیقاً مبارزه با چنان تصاویری از زن و مرد [رایج در غرب] است. زنان فمینیست می کوشند با به دست آوردن آزادی و برابری میان زن و مرد، زن را به آن سطح از آگاهی برسانند که خود را شئیی تلقی نکرده و مجبور نباشد با فروش تن امرار معاش کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ تير ۱٣٨۶ -  ۹ ژوئيه ۲۰۰۷


نشریه‍ی اینترنتی اخبار روز www.akhbar-rooz.com چهارشنبه ۱٣ تیر ۱٣٨۶/ ۴ جولای ۲۰۰۷ حاکی از خبر دیدار و سخنرانی آقای خامنه ای در نشستی با گروهی از "زنان دستگاههای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزه‌ها" بود. آقای خامنه ای در سخنرانی خود ضمن ستایش از ارزش های والای زنان از منظر اسلام و نکوهش غرب در جهت تنزل دادن زنان به کالا، "زنان دستگاه های تحقیقاتی ..." را به مقابله با دیدگاهها و تبلیغات فمینیستی فراخواند.
آقای خامنه ای در این سخنرانی منظور از "فمینیست ها و پیروانشان" را مشخصاً زنان فعال ایرانی میداند که مدتهاست از طرق مختلف و مسالمت آمیز در صدد تغییر قوانین تبعیض آمیز فقه اسلامی به نفع زنان هستند. زنان فعالی که تا کنون ناعادلانه به حبس و شلاق و پرداخت وثیقه های کلان محکوم شده اند. آقای خامنه ای در سخنرانی خود برای سرکوب فعالان جنبش آزادیخواهی، ازبخش دیگری از زنان که ناآگاه یا به طمع منافع مالی یا موقعیت خود و بستگانشان پیرو و مجری قوانین پدرسالار و زن ستیز رژیم اسلامی هستند استفاده کرده است.
سخنرانی آقای خامنه ای شامل چند نکته‍ی مشخص و روشن است:
۱- مسئولیت اداره و پیشرفت جامعه و کشور بر عهده همه افراد اعم از زن و مرد است.
۲- اما، مهمترین مسئولیت و نقش زن اولویت دادن به "نقش مادری و همسری" در خانواده است.
٣- زیرا، «بقا و رشد و تعالی» بشر و "آرامش و سلامت جامعه" در گرو تحقق "نقش مادری و همسری" است.
۴- نگاه اسلامی به امر حجاب، نه تنها مانع رشد و تعالی زنان نیست، بلکه رعایت حدود اسلامی و شرعی می‌تواند زمینه‌ساز و شتاب دهنده شکوفایی استعدادهای زنان باشد.
۵- زیرا، در هیچ دوره‌ای مانند امروز، زنانِ محقق، دانشمند، متفکر، ادیب، هنرمند و فعال در عرصه‌های مختلف سیاسی – اجتماعی ایران وجود نداشته است.
۶- در حالی که، نگاه غربی زن را در حد وسیله‌ای برای «تبلیغات کالا، پول درآوردن بیشتر و ارضای بی‌نظم و قانون مسائل جنسی» تنزل داده‌ است. این "نگاه ابزاری و غلط غربی‌ها به زنان، ظلم به جامعه بشری و خیانتی بزرگ به حقوق زنان است" زیرا "زن، بخش زیبا، لطیف و مستور آفرینش است."
۷- مقام رهبری از برخی بی‌عدالتی‌ها در ارتباطات خانوادگی زن و مرد در کشورهای مختلف منجمله ایران نیز انتقاد و ابراز تأسف کرده و افزوده است "مردان نباید با سوءاستفاده از توانایی جسمی و برخی خصوصیات دیگر در درون خانواده به زنان زور بگویند و به آنان ظلم کنند. " آقای خامنه ای یادآوری کرده اند که به این دسته از مردان باید "پند" داد و آنان را "نصیحت" کرد.
پیش از پرداختن به نکات فوق، توضیحی درباره‍ی "فمینیسم" و به تبع آن فعالیت جنبش زنان در قالب "کمپین یک میلیون امضاء" www.weforchange.info    را ضروری میدانم.
"فمینیسم" که در زبان فارسی به زن باوری، اصالت زن و زنمداری ترجمه شده است مفهومی است در چارچوب جنبش های زنان با مصادیق بسیار و به همین دلیل تعریفی واحد، جامع و مانع برای آن در دست نیست. در بیانی ساده و کلی می‌توان فمینیسم را ‌نهضتی برای برابری سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و کلاً فرهنگی میان زن و مرد دانست. بنا بر تفکر فمینیستی، زنان از هر طبقه‍ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و از هر قوم و نژاد و مذهبی که باشند حق دارند زندگی شخصی خود را به هر نحوی که می‌خواهند انتخاب کنند. بدین ترتیب فمینیسم با این انگیزه که هر زن و مرد، آزادی فردی خود را داشته باشد "برابری" را به نوعی توازن میان زن و مرد تلقی می‌کند. به تعبیری دیگر می توان فمینیسم را فلسفه‍ی برابری میان زن و مرد در همه‍ی زمینه ها دانست. بنابراین تمام جنبش هایی که در جهت به دست آوردن حقوق انسانی و پایمال شده‍ی زنان و رفع تبعیض میان زن و مرد عمل می کنند جنبش فمینیستی و نیز به تمام زنان و مردانی که در گستره‍ی وسیعی از مسایل دست به تحقیق زده و در پی آشکار کردن، شناساندن و در غایت دگرگون کردن مکانیزمهایی هستند که جامعه‍ی پدرسالار بر آن استوار است و توسط آن مکانیزمها زنان را سرکوب میکند "فمینیست" می گویند. مردان و زنان فمینیست که می‌توانند از ملیت‌ها، اقوام و مذاهب مختلف بوده و دارای عقاید سیاسی و ایدئولوژی‌های متفاوت و مرام‌های گوناگون باشند، می‌کوشند تا فعالیت سیاستمداران و قانونگزاران را در جهت برابری زن و مرد تغییر دهند و ضمن آگاه کردن زنان نسبت به شرایط‌شان به آنان قدرت انتخاب مسئولانه بدهند.
گرچه تمام فمینیست ها یا فعالان جنبش زنان در به دست آوردن حقوق برابر وجه اشتراک دارند اما آن چه موجب تفارق یا گاه تضاد میان فمینیست ها می شود، یکی در پیدا کردن ریشه ها و دلایل زن ستیزی و شکل گرفتن پدرسالاری است، و دیگری در چگونگی یافتن راه های گوناگون برای رسیدن به حقوق برابر زن و مرد است. بنابراین تعریفی واحد از فمینیسم وجود ندارد. به ویژه آن که "نهضت فمینیستی" نه "مادر بنیان‌گزار" ‌ی دارد - ‌آنگونه که مکاتب مارکسیسم و روانکاوی "پدران بنیانگزار" ‌ی چون مارکس و فروید دارند- و نه از روش‌شناسی مشخصی برخوردار است. بنابراین تنوع و گوناگونی از وجوه مشخص فمینیسم است.
به این نکته نیز باید اشاره کنم که برخی از طرفداران آزادی زنان، فمینیسم را در باورهای دیگری چون انسانگرایی یا حقوق بشر گنجانده‌اند. حال آن که از نقطه نظر اکثر فمینیست‌ها پذیرش مکتب انسانگرایی یا نظایر آن نوعی عقب نشینی از خواسته‌های فمینیسم به حساب می‌آید. بطور مثال انسانگرایی در برابر اعتقاد به خدا، به خود انسان اعتقاد دارد و به معنای برابری زن و مرد به معنی وسیع کلمه نیست. یا امروزه حتی در کشورهایی که حقوق بشر رعایت می‌شود، هنوز تعداد مردان باسواد بیشتر از زنان باسواد است. یا زنان در شغلی برابر با مردان، از حقوق کمتری برخوردارند. تجاوزهای جنسی که در زندان‌ها یا در جنگ‌ها نسبت به زنان صورت می‌گیرد، نوعی شکنجه و جرم بشمار نمی‌رود و مشکلات ویژه زنان هنوز به عنوان حقوقی که موجب پناهندگی آنان در کشوری شود به حساب نیامده است.
تجربه نشان داده است که اغلب زنان، از طریق یک تجربه شخصی دردناک و رویارویی با نابرابری با مرد، به فمینیسم روی آورده‌اند. و در این مسیر دریافته‌اند که حرکت خود زنان و شرکت در نهضت های فمینیستی تنها راه هموار کردن جاده‌های برابری زن و مرد است. اتفاقی که دقیقاً در جامعه پس از انقلاب ایران نیز روی داد و زنان بیش از همیشه و بطور همه‌گیر در مشکلات خانوادگی، اجتماعی، قانونی و مذهبی درگیر شدند. مسئله‍ی زنان قبل از روی کار آمدن رژیم اسلامی در ایران نیز مطرح و مورد توجه بود. در ایران زمان پهلوی سازمان زنان به ریاست خواهر شاه، اشرف پهلوی تأسیس شده و فعالیت هایی به ویژه در جهت تغییر برخی قوانین فقهی و ایجاد دادگاه های خانواده نیز به سود زنان صورت گرفته بود. اما از آن جا که سازمان زنان به دستور حکومت تأسیس شده بود بنابراین مخالفین رژیم پهلوی این سازمان را با خود حکومت یکی می دیدند و حتی اگر عملکردش به سود زنان بود از طرف اکثریت مردم مورد استقبال قرار نمی گرفت. و چنان که دیدیم اولین اقدام رژیم اسلامی بعد از انقلاب نیز لغو قوانین دادگاه های خانواده بود.
آوار بسیاری از مسائل اجتماعی، مذهبی و قانونی که پیش از انقلاب بر سر برخی از زنان شهری و شهرستانی و اکثر زنان دهاتی، کم سواد یا بی‌سواد و بی‌بضاعت خراب میشد، پس از انقلاب بر سر تمام زنان شهری و مدرن و مرفه، باسواد و شاغل و هنرمند نیز فرود آمد. به معنای وسیع‌تر زن مدرن شهری که پیش از انقلاب، اغلب خود را با زنان مدرن غرب همسان می‌دید، پس از انقلاب عملاً خود را اسیر مسائلی دید که تا پیش از انقلاب یا برایش چندان مفهومی نداشت یا بطور انتزاعی و مجرد به آن‌ها پرداخته بودند. پس از انقلاب تجربه رویارو و مستقیم زنان آگاه، تحصیل کرده، شاغل و هنرمند، با مشکلات عدیده سیاسی، اجتماعی، قانونی و مذهبی ایشان را واداشت که بیش از پیش به شرایط خود به عنوان یک زن توجه کنند.
در تمام طول حکومت رژیم اسلامی، زنان اولین آماج حمله‍ی گروه های سرکوب بودند. شاید به همین دلیل زنان ایرانی به ویژه نسل جوان بیش از همیشه فعال و خواهان آزادی و برابری گشتند. اما اغلب فعالیت ها فردی یا در محدوده‍ی کوچکی صورت می گرفت. با گذشت دو دهه و عدم دستآوردی در جهت به دست آوردن حقوق برابر برای زنان، و پس از تجمع مسالمت آمیز فعالان جنبش زنان ایران در ۲۲ خرداد ۱٣٨۵ در میدان هفت تیر تهران که با حمله‍ی قوای نظامی و لباس شخصی ها و مأموران امنیتی زن، روبرو شد، عده ای از فعالان برآن شدند تا اهداف قطعنامه ای را که در تجمع ۲۲ خرداد اعلام کرده بودند در دستور کار خود قرار دهند. آنان تصمیم گرفتند از بحث های تئوریک در جمع های کوچک خودی در اتاق های دربسته بیرون آمده، با رفتن به قلب جامعه و تماس مستقیم با زنان از هر قشر و طبقه ای، ضمن شناخت بیشتر مشکلات زنان، آنان را با حقوق حقه و انسانی شان آشنا سازند. فعالیت این دسته از زنان بر اساس این منطق بود که چون ایران به میثاق بین المللی حقوق اقتصادی– اجتماعی پیوسته و اولین گام در این کنوانسیون ها منع هرگونه تبعیض است، لذا قوانین تبعیض آمیز علیه زنان که بر اساس قوانین فقهی اسلام بوده و در نظر بسیاری از آیات عظام بر حسب زمان و نیاز افراد قابل تغییر است نیز باید به نفع زنان تغییر کند و با تعهدات بین المللی ایران بخواند.
بدین ترتیب فعالان جنیش زنان در تهران و سایر شهرها برای پیاده کردن اهداف خود که جز در سایه‍ی ارتباط رو در رو در، چهره به چهره و کوچه به کوچه با زنان ایرانی میسر نبود، هریک در تماس با زنان و مردان اقشار مختلف، از آنان خواستند تا در صورت تمایل، بیانیه ای را که خواهان رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان است امضاء کنند. هدف فعالان جنبش زنان از این کار تهیه‍ی لیستی با یک میلون امضاء از زنان و مردانی است که خواهان این تغییرات هستند. عملی در واقع نمادین که نیاز گروه کثیری از مردم را برای به دست آوردن حقوق برابر نشان می دهد. از این طریق "کمپین یک میلیون امضاء" پایه ریزی شد. عملکرد اعضاء این کمپین و امضاء کنندگان بیانیه، کاری روشن و شفاف است. آنان نه در پی جنگ و خونریزی اند، نه کاری مخفی و زیر زمینی می کنند و نه دارای قدرتی هستند که امنیت ملی را تهدید یا دین اسلام را تضعیف نمایند.
سخنرانی آقای خامنه ای در نشستی با گروهی از "زنان دستگاههای تحقیقاتی، دانشگاهها و حوزه‌ها" و فراخوان ایشان برای "مقابله با دیدگاه ها و تبلیغات فمینیستی" که در واقع انعکاس فرهنگ رژیم اسلامی است حاوی هیچ نکته‍ی جدیدی در رابطه با شرایط بد و نابرابر زنان نیست و تنها یادآور سیستمی با باورهای پدرسالار و ضد زن است.
اگر به صد سال پیش و دوران مشروطه ایران بازگردیم و آثار مکتوب آن دوره را مرور کنیم به وضوح می بینیم که در آن زمان نیز رجل سیاسی و حتی انقلابیون و آزادیخواهان مشروطه که تمام هستی خود را در جهت سرنگونگی استبداد، و ستم شاهی داو گذاشته بودند و چیزی جز مساوات و برابری و آزادی نمی خواستند، اما در باره‍ی آزادی زنان و برابری آنان با مردان و دادن حق رأی به ایشان دقیقاً باوری چون رژیم اسلامی و آقای خامنه ای داشتند. با این تفاوت که آن ها نظر و باور خود را نسبت به فرودستی زنان صریحاً اعلام می کردند و برخی نیز معتقد بودند قابلیت های زنان فقط در حوزه‍ی زایش و بزرگ کردن اطفال و انجام وظایف مادری و رضایت شوهر، یعنی چیزی "شبیه به اعمالی که از حیوانات سرمی زند" محدود می کردند. اما آقای خامنه ای با کلماتی تلطیف شده و در پوششی فریب انگیز و گول زننده، و به عنوان احترام به زن، همان عقاید را بیان کرده است. تنها نکته‍ی جدید این است که آقای خامنه ای با به کار بردن کلمات مدرن "فمینیسم و فمینیست" و القاب آن به زنان "بی بند و بار غربی" که توسط "نگاه ابزاری غرب تا حد کالا و رضایت جنسی مردان آنان را تنزل" داده شده اند قصد ایجاد رعب و وحشت در زنان ناآگاه یا تطمیع شده ای را دارند که سخنان ایشان را قبول می کنند. آقای خامنه ای با یکی کردن "فمینیسم" و "زن بی بند و بارغربی" در حقیقت خودِ حق را تخطئه کرده است.
به راستی چگونه ممکن است در جایی که سن ازدواج دختر به ۹ سال تقلیل یافته است، این دختربچه‍ی یکباره همسر و مادر شده، فرصتی در جهت آموختن و رشد خود داشته که بعد صلاحیت پرورش و آموزش فرزندانش را داشته باشد؟ به تبع آن با کدام علم و دانش و تجربه ای می تواند همچون مردان در امور اجتماعی فعالانه شرکت کند؟ اگر فرض کنیم این دختربچه‍ی زن شده، فرصتی هم پیدا کند، آیا مگر نه این که اجازه‍ی درس خواندن یا کارکردن او با شوهر است؟ اگر شوهر به دلایل مختلف که اکثراً ریشه در تعصباتی کور، خودخواهی ها و راحت طلبی مرد دارد نخواهد همسرش درس بخواند، کار کند و فعالیت اجتماعی داشته باشد، زن که در رژیم اسلامی ایران تحت قیمومت مرد است، چه اختیاری از خود دارد؟ اگر نظامی پدرسالار برای راندن زنان از اجتماع "اولویت نقش زن را مادری و همسری" (از نگاه پدرسالاری بخوانید کلفتی و همخوابگی) می داند پس باید او را مختار و آزاد بگذارد تا ابتدا خود را رشد دهد و سپس مسئولیت نقش خود را به عهده داشته باشد. چگونه می شود از کسی که از خود اختیار ندارد قبول مسئولیت کرد؟ زنی که برای سفر کردن، درس خواندن، کار کردن، خرید و فروش کردن، تحت قیمومت مرد (شوهر یا پدر) است، مادری که حق قضاوت کردن ندارد، در شهادت دادن نصف آدم حساب می شود، مادری که در صورت جدایی از شوهر حق نگهداری اطفالش را ندارد، مادری که در مقابل چشمان هاج وواج بچه ها از شوهرش کتک می خورد و اگر زبان درازی کند شوهر می تواند یک طرفه طلاقش دهد، مادری که مشغول انجام نقش والای مادری است و ناگهان درمی یابد که شوهرش زن دومی اختیار کرده، چگونه چنین زن محروم و مأیوسی می تواند باعث "بقا و رشد و تعالی» بشر و حفظ آرامش و سلامت خانه و جامعه اش باشد. چگونه از چنین زن - مادری می توان انتظار داشت سرمشق خوبی برای دختر و پسرش باشد؟ نه این که در چنین شرایطی دختری بار می آورد که توسری بخورد و دَم نزند و پسری که توسری بزند و زور بگوید؟ اگر زنان راه و روش زندگی خود را در اختیار نداشته باشند مسئولیت پذیری آنان بی معناست. زنی که مسئولیت نپذیرد به راحتی می تواند تمام ندانم کاری ها و کم کاری های خود را به گردن دیگری یعنی مرد بی اندازد.
آقای خامنه ای اعتبار وجود "مجموعه‍ی عظیم بانوان نخبه‍ی کشور را در زمینه های مختلف اجتماعی، تحقیقی، هنری و ..." را که با چنگ و دندان در مقابل فشارهای حکومتی ایستادگی و در سخت ترین شرایط کار کرده، آموخته و رشد کرده است را دربست به رژیم اسلامی می دهد و نتیجه میگیرد که "حجاب اسلامی مانع رشد زنان نیست."
نه آقای خامنه ای! پوشش متحدالشکل اسلامی، یا بقول شریف ایرج میرزا "کفن سیاه" که به ضرب توهین و کتک و شلاق و زندان بر سر زن ایرانی گذاشته شد، موجب ترقی زنان نشده است. شما اگر می دانستید که در عصر ترقیات جهانی و آگاهی عمومی، نمی شود نیمی از مردم یک جامعه یعنی زنان را از حقوق انسانی شان محروم کرد و آنان را فقط در خدمت ارضای مرد گماشت، آنوقت متوجه می شدید که زن ایرانی نیز بطور طبیعی خواهان و نیازمند آزادی و رشد و پرورش خویش است. دختران خردی که در سه دهه حکومت سرکوبگر شما قرار بود دست آموز تعلیماتتان باشند و به خانه ها رانده شوند امروزه زنان نخبه‍ی کشورمان هستند.
به نظر من حالا که آقای خامنه ای اعتبار کوشش و تلاش ستودنی زنان ایرانی را در جهت رشد و ارتقای خود به رژیم اسلامی و پوشش اسلام نسبت می دهد، بهتر است لیست نام زنان سنگسار شده، حلق آویز شده از جراثقال، شلاق خورده، دستگیر و توهین و تحقیر شده، زندانی شده، خودکشی و خودسوزی کرده را نیز به لیست افتخارات رژیم اسلامی اضافه کند. در هیچ دوره ای از تاریخ ایران حتی در زمان یورش دشمن، دادگاه ها و زندان های ما از وجود این همه زن فعال – و غیرفعال که بخواست آقای خامنه ای مشغول انجام وظایف مادری و همسری خود بوده اند- پُر نبوده است. زنانی که به علت عدم تأمین جانی و مالی و خانوادگی، به علت مقاومت در برابر تجاوز به عنف، به خاطر مانع شدن از کتک خوردن، به خاطر اعتراض به داشتن هوو، به خاطر بیرون گذاشتن تار مویی از حجاب اسلامی یا فقط به دلیل شرکت در یک تجمع صلح آمیز برای قرائت قطعنامه‍ی خود که در قانون اساسی همان رژیم اسلامی عملی آزاد است، دستگیر، زندانی، به غیرانسانی ترین وجهی با آنان رفتار شده است. جالب توجه است در نظامی که زن از حقوق برابر با مرد برخوردار نیست، چرا در صورت ارتکاب جرم، باید مطابق مرد مجازات شود!
آقای خامنه ای! آیا به راستی تصور می کنید که وجود این همه زن ممتاز در ایران کار شما و رژیم شمایان است؟ آیا شرکت عظیم زنان در صف اول تمام راه پیمایی ها و متینگها در دوران انقلاب با شکوه ایران، و حضور مسلم زنان در اولین انتخابات آقای خاتمی را از یاد برده اید؟ آیا آن نخبه گان را شما و نگاه اسلامی تان تربیت کرده بود؟ جالب توجه است رژیم اسلامی ایران که قدم به قدم از دستورات و قوانین فقهی پیروی می کند، ناگهان از خط مشی اسلامی عدول کرد و به زنان "حق انتخاب کردن" اعطا نمود! چه کسی نمیداند که چنین بخششی جزو حسابگری های سیاسی رژیمی است که عندالزوم بتواند از زنان، به ویژه زنان خودی به عنوان سیاهی لشگر استفاده کند. اگر رژیم اسلامی واقعاً می خواهد زنان فعال و نخبه داشته باشد، چرا به محض این که نسبت تعداد دختران دانشجو در دانشگاه ها از پسران بیشتر شد، دولت طرح سهمیه بندی دانشجو در دانشگاه ها را مطرح کرد؟
آقای خامنه ای از زنان ایرانی می خواهد که دنباله روی زنان غربی و فمنیست نباشند چرا که تبدیل به کالا خواهند شد. شکی نیست در جوامع سرمایه داری، در جامعه ای که درگیر رقابت آزاد و افسار گسیخته‍ی خرید و فروش است، فروشندگان از هر قماش، برای فروش هرچه بیشتر کالای خود، از حضور زنانی نیمه برهنه - و اخیراً هم مردان نیمه برهنه – استفاده می کنند تا جذابیت های جنسی زن (و مرد) مشتری بیشتری برای آن کالا دست و پا کند. اما آقای خامنه ای که برای مقابله با دیدگاهها و تبلیغات فمینیستی فراخوان داده است اطلاع ندارد که یکی از مهمترین اهداف همان زنان فمینیست غربی دقیقاً مبارزه با استفاده‍ی ابزاری از زن است. زنان فمینیست می کوشند با به دست آوردن آزادی و برابری برای زنان، آنان را به سطحی از آگاهی برسانند که خود را شئیی تلقی نکرده و مجبور نباشند با فروش تن امرار معاش کنند. اما در عوض آقای خامنه ای زن بی بند و بار غربی، زنی قربانی جامعه ای پدرسالار که به صورت شئی و کالا درآمده است را با فمینیست یکی می کند، تا بتواند فمینیسم را که همانا آزادی زن است، تخطئه کند.
جالب توجه است که آقای خامنه ای در پایان سخنرانی خود از "زور و ظلم"ی که "برخی مردان بر زنان روا می دارند" یاد کرده و خاطر نشان ساخته است که این دست از مردان را باید با پند و نصیحت از کار غلط بازداشت. بنابراین آقای خامنه ای خیلی خوب از وضع نابسامان بسیاری از زنان کشورمان که تحت سلطه و زور ظلم مردان خود گرفتارند آگاهی دارد اما مجازات این دسته از مردان را به "نصیحت" کردن و " پند" دادن تقلیل می دهد. آیا آقای خامنه ای و همکارانشان نمی دانند که به جای پند دادن به مردان ظالم که به احتمال زیاد پندی را آویزه‍ی گوش خود نمی کنند، ضروری است که قوانین تبعیض آمیز علیه زنان تغییر کند؟
این مقاله را با جمله ای از سخنان مهرآمیز آقای خامنه ای که زنان را "بخش زیبا، لطیف و مستور آفرینش" خوانده است در مقایسه با عقاید یکی از مرتجعین دوران مشروطه ملاعبدالرسول مدنی کاشانی به پایان می برم.
ملا عبدالرسول در "رساله‍ی حجابیه" اش می نویسد: "زنان با آن استخوانبدی نازک و لطیف و اندام باریک و ضعیف، نرم بدن، شیرین سخن، نیکو روی، مشکین موی، غنچه دهان، خوش زبان، دُرٌ دندان، عنابی لبان، سیمین گردن ... برای غنج و دلربایی که از جزء جزء خلقتشان پیداست که فقط برای مصالح و تعیش مردان خلق شده‌اند... اگر خوب تعقل و تفکر کنیم [زنان] محض احیا و بقای دنیا که مایه آن توالد است، آفریده شده و به همین جهت قوه عاقله‍ی آنها هم مانند قوای دیگر آنها بمثابه مردان نیست. حتا مغز و مخ آنها کمتر از مردان است. لذا نباید از زنان، بیش از امور خانه‌ داری و شیردادن و تربیت اطفال و تحمل بارگران حمل، یعنی کارهایی که نزدیک است به اعمال حیوانات، متوقع بود."


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست