سکوت بهترین پاسخ بود!
پیرامون واکنش ها به جدیدترین اعترافات تلویزیونی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۱ تير ۱٣٨۶ -
۲۲ ژوئيه ۲۰۰۷
سال ها تکرار اعترافات تلویزیونی ِ اجباری ِ زندانیان سیاسی، ارزش، اهمیت و امکان سوءاستفاده از چنین اعترافاتی را به تدریج به حداقل رسانده است. واقعیت انواع شکنجه در زندان های جمهوری اسلامی و اطلاعاتی که به ویژه از سوی برخی از کسانی که در برابر دوربین های تلویزونی قرار گرفته اند نسبت به این شکنجه های جسمی و روانی و فشارهایی که برای اخذ این اعترافات صورت می گیرد، در جامعه منتشر شد، بی اعتباری چنین اعترافاتی را بر همگان، حتی تهیه کنندگان آن، اثبات کرده است. هر چند که حکومت جمهوری اسلامی با سماجتی گاه حیرت انگیز به این پروژه های اعتراف گیری ادامه می دهد و هر چند مدت یک بار قربانیان تازه ای را به پای دوربین های تلویزونی می کشاند، اما این اعترافات بر حقانیت آن نمی افزاید و بیش از پیش افشاکننده شیوه های امنیتی و قضائی ای شده است که در زندان های ایران به کار گرفته می شود.
اعترافات اخیر تلویزیونی هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش در تلویزیون دولتی ایران در هفته ی گذشته نیز، خارج از این کنش ها و واکنش ها نبود. تنها این نکته را نشان داد که در زندان های ایران، در همچنان بر همان پاشنه ی بیست و هشت سال گذشته می چرخد. این اعتراف های ساختگی، مورد بی اعتنایی فعالین سیاسی و حقوق بشری در ایران قرار گرفت و هیاهویی پیرامون آن برنخاست. تنها سران حکومت و رسانه های گوش به فرمان آن ها بودند که از این اعترافات خوراک چند روزه ای برای تبلیغات ضد مردمی و ضد ملی خود فراهم آوردند. اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به تماشای این اعتراف ها نشستند، حق را به جانب تهیه کننده گان امنیتی و قضائی این برنامه ها ندادند. جامعه ی ایرانی و نیروهای سیاسی ان قضاوت خود را نسبت به چنین پروژه ها و تکرار آن ها انجام داده اند، این اعترافات را بی اعتبار می دانند و رسمیت و ارزشی برای آن قایل نیستند. اگر هم واکنشی صورت گرفته است در ادامه ی محکومیت شکنجه های جسمی و روحی بوده است که این پروژه ها تنها نشانگر ادامه ی آن در زندان های ایران است.
اما در این میان، واکنش های رسانه های فارسی زبان خارجی، از نوع دیگری بود. در اکثر این رسانه ها که پیرو خط مشی ها و سیاست های دولت های متبوع خود هستند، این مصاحبه ها به خبر اول تبدیل شد هر چند این رسانه ها نیز کوشیدند بی اعتباری این مصاحبه ها را نشان دهند، اما قابل قبول نیست که آن ها به چنین دلیلی به بازبخش دوباره فیلم هایی بی اعتبار و سخنانی که تنها به اجبار و تحت فشار انجام شده است و گویندگان آن به هیچ وجه مایل به آن نبوده اند، اقدام کنند و برنامه های ویژه ای در مورد آن ها روی آنت های خود برده و در سایت هایشان قرار دهند که این اقدام ضدانسانی حکومت را – تا همان حد که رسانه های فارسی زبان خارجی برد دارند، به یک مساله ی بزرگ در جامعه ی ما تبدیل کند.
هدف جمهوری اسلامی ایران از پخش چنین اعترافات غیراختیاری روشن است. اپوزیسیون ایران نیز به تدریج و تجربه دریافته است که که نباید اهمیتی برای این اقدامات قایل باشد و رسمیتی به آن بدهد زیرا هر چه اهمیت کمتری به چنین اعترافاتی داده شود، هدف حکومت برای تبدیل آن به یک موضوع تبلیغاتی دشوارتر می شود. اما پرسش اینجاست که چرا رسانه های فارسی زبان دولت های خارجی چنین پوشش گسترده ای برای این اقدام غیرانسانی فراهم می آوردند و آن را به یک مساله مهم جامعه تبدیل می کنند؟
|