مثل زنی معمولی
عفت ماهباز
•
امروز
پنج مرداد
در هر کجا که باشم،
مرده یا زنده
بر می خیزم
راه می افتم
دست در بازوی تو
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۴ مرداد ۱٣٨۶ -
۲۶ ژوئيه ۲۰۰۷
برای شاپور، که در ۵* مرداد ۱٣۶۷
به اجبار مرا تنها گذاشت.
امروز
پنج مرداد
در هرکجا که باشم،
مرده یا زنده
بر می خیزم
راه می افتم
دست در بازوی تو
فرو می رویم
در روزی که نه، نرفتی
بردنت!
دل در دلم نیست
همه زندگی با تو هست و نیست
که رویا را باور می کنم
*******
امروزگریه کردم
در کار های سخت
میان هیاهوی غریبه های سرد
سوار دوچرخه ده کیلومتری پا زدیم
رسیدیم به شهر حراج
قسمت آقایان، پر بود
زن های معمولی،
دست در دست مردان معمولی
خواستم مثل زنی معمولی، معمولی
برایت از زیر و رو همه چیز بخرم
خریدمش!
آ ..ها
ان پیراهمن ابریشمی سبز
آن کراوات زرشگی با گل زرد
زیباست نه؟
انسوتر، کت شلوار یشمی مخمل کبریتی
ان کفش سبز و قهوه ایی
می خریمش!؟
***********
راستی یادم امد
آن کفش شیکت
زیر یکیش سوراخ بود
همچنان پزش را می دادی
انگلیسی است،
از آهواز خریدی اش!
کسی تا آخر سوراخش را ندید
از بس تمیز بود !
تازه آن دمپایی پلاستیکی
سبز بلا را که،
سال ۱٣۵٨ خریده بودی
هنوز می پوشمش
همجنان سبز است!
حتما تعجب می کنی
از این هنوز های در یاد!؟
******
در شهری که همه چیزش حراج بود
با هم گشتیم
و آخر از همه تنها شمعی خریدم
برای تو
شمعی با طرحی از گل سرخ
عطر عودی ترا می داد
در روز تو
من ماندم اتاق کوچک تنهایی
که شمعش بوی ترا می داد
عفت ماهباز
لندن مرداد ۱٣٨۶
**در شامگاه ۵ مرداد سال ۱٣۶۷، روز بعد از در گیری مجاهدین با حکومت، (فروغ جاودان مجاهدین یا مرصاد...) ، اولین سری زندانیان از جمله همسرم علی رضا اسکندری(شاپور) را اعدام کردند. این عده از گروهای مختلف چپ در زندان بودند. هنوز تعداد کسانی که در این روز اعدام شده اند، مشخص نشده است.
|