یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بــــدرود ایــــــران


فرانسیس هریسون - مترجم: بهروز میثمی


• بار اول که وارد ایران شدم، اصلاح طلبان در حکومت بودند و نه سنت گرایان دور و اطراف رئیس جمهور احمدی نژاد. برای من که اول وارد ایران شدم، دولت حاکم آنچنان لیبرال به نظر نمی آمد. اصلاح طلبان آن چنان که در غرب از آنان به نیکی یاد می شد، نیک نبودند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ مرداد ۱٣٨۶ -  ۲٨ ژوئيه ۲۰۰۷


فرانسیس هریسون پس از سه سال پست سردفتر بی بی سی، ایران را ترک کرد. این سه سال ایران آبستن تحولاتی بود، بحرانی، این بحران بیشتر به ضرر زنان تمام شده است.

بار اول که وارد ایران شدم، اصلاح طلبان در حکومت بودند و نه سنت گرایان دور و اطراف رئیس جمهور احمدی نژاد.

برای من که اول وارد ایران شدم، دولت حاکم آنچنان لیبرال به نظر نمی آمد.

اصلاح طلبان آن چنان که در غرب از آنان به نیکی یاد می شد، نیک نبودند.

اصلاحات، بعدا متوجه شدم، به معنی تغییر رژیم نبود، بلکه به سعی در احترام به قانون و حقوق بشر بسنده می شد. اهداف آن قوام دادن به رژیم بوده تا سرنگونی آن.

با نگاه به گذشته، زمان اصلاح طلبان، خیلی ها آن دوران را دوران طلائی تلقی می کنند. دورانی که رئیس جمهور خوش لباس و خنده رو از کلمات ملی استفاده می برد، هرچند که به هیچ کدام از قول های خود وفا نکرد.

تفاوت آن زمان و حال بسیار عظیم است.

بستن رسانه ها

مسئول قبل از من بی بی سی، در هنگام ترک، مهمانی بزرگی ترتیب داده بود که در آن مقامات رسمی شرکت داشتند. رفتار مقامات رسمی با من دوستانه و مودبانه بود و از اینکه به عنوان زن مسئولیت این کار را برعهده گرفته ام، چندان جلب توجه شان را نکرد.

اکنون شرایط چنان تغییر کرده است که مقامات وزارت ارشاد در مهمانی خداحافظی که از طرف بی بی سی برایم ترتیب داده شده بود، شرکت نکردند.

عدم شرکت آنان را شخصی تلقی نمی کنم. ایرانیان علاقمندی به ملاقات با خارجیان بدلیل انگ جاسوسی را ندارند. اگر هم علاقمند باشند، در حضور دیگران اظهار علاقه نمی کنند. خبرنگار ایرانی که برای یک بنگاه خبری خارجی کار   می کند، گفت اگر مقامات دولت حضور دارند، حاضر به شرکت نیست.

در دو سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، کارت خبرنگاری چندین تن از دوستان خبرنگارم از طرف دولت توقیف شد. این، البته، قبلا هم انجام می گرفته است، ولی نه به این حدت.

هرگاه با یک ایرانی مصاحبه می کنم، ترس اینکه آنان را بعنوان جاسوس بازداشت کنند، عذابم می دهد. مادر زن یکی از دانشجویان دستگیر شده، با لحنی غیرمهربان گفت؛ این جا چه می کنید؟ او صاحب زن و بچه است و تازه آزاد شده است! ایرانیان بسیار مهمان نواز هستند. عکس العمل او برایم غیرمترقبه بود.

مردم برای رساندن اطلاعات به دفترم مراجعه می کنند. من همیشه به آنان در مورد عمل شان هشدار می دهم.

من به این نتیجه رسیده ام که با وجود شرایط سخت کنونی، چرا بعضی ها این قدر جان خود را به خطر می اندازند؟

کار آنان یا تله گذاشتن است و یا صادقانه خام هستند. در هر دو حال مصاحبه با آنان بی فایده است.

مخالفت زیرکانه

اجازه بدهید قدری در مورد مخالفت زیرکانه ایرانیان برایتان بگویم. فرهنگ ایرانی ادای مستقیم مطلب نیست! خارجیان از این مساله مستعصل هستند.

این مخالفت زیرکانه یک بعد ازچند بعد برخورد مردم است که روح آن را نمی توان درگزارش ها و اخبار احساس کرد.

چند شب قبل در یک میهمانی بودم که دو زن آهنگی را درباره یک پرنده خواندند. آهنگ بسیار غم انگیز و زیبا بود. چند تن از میهمانان اشک شان جاری شد.

زنان اجازه ندارند در ملا عام آواز بخوانند. شنیدن صدای خواندن آواز زنان غیر اسلامی تلقی می شود.

این دو زن، که در ایران فقط می توانند در خانه دوستان شان آواز بخوانند، درباره دورنائی خواندند که پرهایش را بریده و منقارش را بسته بودند.

این آهنگ نشانه سانسور و خفقان زنان در ایران است. این آهنگ طنینی عمیق تر از ندای فمینیستی، یا سخنرانی آتشین سیاسی دارد. این نشانه عشق عمیق ایرانیان به شعر است.

فرهنگ ایرانی پایدار است

در ظاهر، تهران جایگاه زنانی است که چندین لایه خود را پیچیده اند و مقامات رسمی در ساختمان های زشتی اسکان دارند.

آری شاید زنان از سر تا پا در پارچه سیاه مخفی شده باشند، ولی باور نکنید که زنان بی اراده و فرمانبر و مطیع هستند. قدرت آنها بسیار و تا حدودی امورات مالی خانه در دست آنان است.

شاید مقامات دولتی گستاخ و بی ادب باشند، ولی در خانه، ایرانیان بسیار مودب و مهمان نوازند. عادت کردن به این رسومات برای خارجیان نیاز به زمان دارد، ولی مشاهده آن بسیار لذت بخش است.

نسل جوان شاید پیتزا و همبرگر بخورد و به آهنگ رًپ گوش بدهد، ولی احترام خاصی به غذا، موسیقی، شعر و زبان خود دارند.

شاید سه سال در ایران مرا شستشوی مغزی داده باشد!

من بر این باورم که ایرانیان بهترین پلو را از برنج در دنیا درست می کنند، زنان ایران زیباترین زنان دنیا و گل سرخ در ایران خوش عطرترین گل سرخ دنیا است.

با تمام زشتی های کنونی، گذشته هنوز زیبائی های خود را حفظ کرده است.

این است آن ایرانی که با خود توشه کرده ام، هر چند ترسم از محو آن است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست