سوله ی کهریزک
حشمت اله طبرزدی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۲ مرداد ۱٣٨۶ -
٣ اوت ۲۰۰۷
موج جدید سر کوب شروع شده است. این سرکوب جدید به دوهدف معطوف است ؛ هدف اصلی و فرعی.هدف اصلی برای ایجاد وحشت درتوده های مردم به دلیل منازعه ی بین المللی بر سر پرونده ی هسته ای است.شورش بنزین نشان داد که نه تنها رفتار مردم ایران قابل پیش بینی نیست،بلکه در بین جوانان این مرز و بوم پتانسیل زیادی برای اقدام های سریع علیه حکومت وجود دارد.
واقعیت این است که،اعتیاد به تریاک، هروئین و اخیراً بدتر از همه، کراک به صورت یک بیماری در بین میلیون ها جوان،جا باز کرده است.این ناهنجاری اجتماعی،تا حدودی حکومت گران را مطمئن کرده بود که برای جوانان نیرویی برای اعتراض باقی نمانده است.اما بحران بنزین و به فلاکت افتادن بخش های زیادی از جامعه و سخت تر شدن شرایط زندگی مردم،جوانان با غیرت را وا داشت تا واکنش نشان بدهند.اینک وحشت زیاد حکومت از ناحیه ی این نیروهای غیر قابل پیش بینی و به ستوه آمده است و نه فقط مبارزین و فعالان سیاسی که تا حدود زیادی قابل کنترل هستند.به همین دلیل است که ناگاه مسئولین قضایی-انتظامی یادشان آمد که شهر پر از اراذل و اوباش است و این اراذل،دور از چشم هزاران مامور،به راحتی نوامیس مردم را مورد تجاوزقرار داده اند؟! انگار همه ی این تجاوز ها اخیراً اتفاق افتاده و تاکنون همه ی ماموران و پاسبانان حریم عمومی،در خواب خرگوشی بوده اند!
سخن این است که در نیت عوامل انتظامی-قضایی شدیداً مشکوک هستیم.برای اینکه نحوه ی برخورد ها و بویژه اعدام های فله ای و در بوق و کرنا کردن آن از سوی عناصری از حکومت که بیش از آنکه به دفاع از حریم عمومی در مقابل متجاوزان،شناخته شده باشند،به عناصری تندرو برای سرکوب مطبوعات و میتیگ های دانشجویی شهرت دارند و همین عناصر اینک،پرچم اعدام و سرکوب زنان و جوانان را در دست گرفته اند این شک را تقویت می کند.پس نیت اصلی آنها در پس اعمال آنها نهفته است.آنها می خواهند با پوشش قرار دادن دفاع از امنیت اجتماعی،جوانان سلحشور را بالای چوبه ی دار ببرند تا به این و وسیله به میلیون ها جوان دیگر،پیام بدهند که اگر بار دیگر هوس اعتراض و شورش در سر بپرورانید،به نام اراذل و اوباش،بردار خواهید رفت!رژیم به خوبی آگاه است که فشار های طاقت فرسای اقتصادی-اجتماعی،مردم و بویژه جوانان را به سویی سوق خواهد داد که از مرگ استقبال کنند. هرگاه جامعه ای از مرگ نهراسد،کار را بر حکومت بسیار دشوار خواهد کرد.می خواهم تاکید کنم،هزینه ای که اینک جوانان بر سر چوبه های دار می پردازند،مربوط به عملکرد یا جرایم آنها نیست،بلکه آنان خواسته یا ناخواسته،پیشقراولان اعدامی های بعدی هستند بنابرین،هر مبارز سیاسی و هر شهروند عادی حق دارد طنابی که بر گردن هریک از این جوانان می افتد را بر گردن خود احساس کند.در عین حال رژیم هم باید بداند که از ترس مرگ،عملا در دام خودکشی افتاده است .برای اینکه، خشونت کور،منطقاًو عملا خشونت خواهد آفرید.به اصطلاح کسانی که،باد می کارند،طوفان درو خواهند کرد.
در کنار اعدام ها که تحت هیچ شرایط قابل گذشت یا برگشت نخواهد بود و ضمن اینکه جان ده ها و بلکه هزاران انسان را می گیرد،خانواده های زیاد تری را داغدار خواهند کرد،مسئله ی بازداشت و شکنجه ی دانشجویان پلی تکنیک ،دفتر تحکیم و ادوار تحکیم است .من به دلیل این که از سال۱٣۷٨ و طی دوره های گوناگون در بازداشتگاه هایی مثل توحید،۲۰۹،۵۹،۲-الف سپاه،نیروی انتظامی ،۲۴۰و ضداطلاعات ارتش،زیر شکنجه بوده ام،با شنیدن آزار جنسی دانشجویان زندانی در۲۰۹،در بهت فرو رفته ام .برای این که در هیچ یک از دوره ها و از هیچ زندانیی نشنیده بودم که آنها را در بازداشگاه ۲۰۹مورد آزار جنسی قرار بدهند.کتک،،بی خواهی و شکنجه های روحی وجود داشت اما آزار جنسی در چنین بازداشگاهی وجود نداشت.فقط یکبار از زبان عبدالله مومنی که برای خودم تعریف کرد یا علی افشاری که او ونیز به صورت خصوصی برایم بیان کرد،شنیدم که در بازداشگاه ۲-الف مربوط به سپاه آنها را تهدید کرده بودند که در بین زندانیانی فرستاده خواهند شد که به آنها تجاوز نمایند!اما افشاگری های دانشجویان آزاد شده ی پلی تکنیک و خانواده ی قصابان،منصوری وتوکلی نشانگر واقعیت تلخ و تکان دهنده ای است.گویا این دانشجویان از طریق بطری و تخم مرغ و حتی ابزاری دیگر مورد شکنجه قرار گرفته اند و احتمالاً بینا داراب زند،زندانی سیاسی پیشین به دلیل اینکه از اولین افشاکنندگان این مسئله بود،به همین دلیل بازداشت شده باشد.معمای شکنجه ی جنسی وقتی آشکار شد که معلوم گردید این دانشجویان را نه در ۲۰۹که یک بازداشگاه شناخته شده است،بلکه در«سوله ی کهریزک»که احتمالاً متعلق به نیروی نظامی است مورد شکنجه ی جنسی قرار داده اند.
من البته هنوز از ماهیت نیروی سرکوب جدید که با حمله به منازل یا دفاتر و ضرب و شتم و تیر اندازی،اقدام به بازداشت می کند،آگاه نیستم اما به قرینه ی برخورد هایی که طی سال۱٣۷۹تا۱٣٨۲از سوی نیروی نظامی سپاه باخودم،خانواده ام ودوستانم صورت گرفت،این برخوردهای خشن را با اقدامات آنها بسیار شبیه و نزدیک می بینم. ممکن است تیم جدید امنیتی که در این زمینه تصمیم گیری می کند ،همان تیمی باشد که آن زمان در پوشش قوه ی قضاییه اما عملاً توسط نیروی نظامی رهبری می شد.
به هرحال هیچ تفاوتی ندارد.باید به دلیل این شکنجه های وحشیانه و ضد بشری که روی ساواک را نیز برای چندمین بار سفید کرد به سران جمهوری اسلامی تبریک گفت!دست مریزاد!به راستی که حفظ قدرت از بالاترین واجبات و بلکه از اوجب واجبات است!جان،حیسیت،امنیت و آبروی یک شهروند عادی و یک دانشجوی مظلوم در پای حفظ تظام،چه ارزشی دارد؟!
اعدام جوانان و شکنجه ی دانشجویان که در درجه ی اول به قصد ایجاد وحشت در بین احاد شهروندان صورت می گیرد،باید برای مبارزین سیاسی این پیام را داشته باشد که اگر به راستی خواهان آزادی،دموکراسی،عدالت و نفی هر نوع تبعیض و زورگویی هستند،می بایست خود را برای اعدام و شکنجه شدن اماده کرده باشند.
البته این اعدام و شکنجه ها که از سوی جریانی صورت می گیرد که به راحتی اراده ی خود را بر نهادهای رسمی حکومت اعم از قضایی-امنیتی-انتظامی و بلکه بالا تر از ان حاکم کرده است،دارای یک هدف فرعی نیز هست. هدف فرعی این است که مبادا ، مجلس بعدی به دست جریانی بیفتد که بتواند در قدرت مطلقه ی این باند کودتایی و فرا قانونی شکاف ایجاد کند.بر خورد با اصلاح طلبان از جمله ادوار تحکیم و عمادالدین باقی و افراد دیگری از اصلاح طلبان که احتمالا در برنامه ی سر کوب قرار دارند ،برای فلج کردن اصلاح طلبانی است که ممکن است با در دست گرفتن اکثرییت کرسی های مجلس ،چرخ اعدام و شکنجه و سر کوب را پنچر نمایند.
از دیگر سو،به راه افتادن موج اعتراضات مدنی از سوی مبارزین سیاسی و جنبش های مدنی به ویژه در حمایت از دانشجویان زندانی و نامیدن روز۱۴مرداد ماه به نام همبستگی بادانشجویان زندانی،ستودنی است.این موج مقاومت مدنی،به صورت خودجوش و البته بسیار پر قدرت می رود تا به یک مقاومت ملی علیه اعدام؛شکنجه وسرکوب تبدیل شود.جالب توجه این است که در این موج جدید،دانشجویان، وبلاگ نویسان،روزنامه نگاران،طرفداران حقوق بشر،مبارزین سیاسی،احزاب،شخصیت ها،جنبش های اجتماعی و قومیت ها،صرف نظر از عقاید و سلیقه های سیاسی در یک کارزار جمعی با هم مشارکت دارند.در عین حال هیچ فرد یا گروهی نیز تلاش نمی کند،این موج جدید را در مونو پل خود درآورد یا ادعای رهبری آن را داشته باشد.پس درود بر همه ی ایرانیان آزاده و مدافع حقوق مظلومان.درود بر دانشجویان زندانی و جوانان اعدامی.
زنده باد آزادی. برقرار باد دموکراسی.گسسته باد زنجیر استبداد.
مهندس حشمت الله طبرزدی
مدیر مسئول هفته نامه ی پیام دانشجو
۱۱ مرداد ماه ۱٣٨۶
|