مشترکات فرهنگی اقوام ایرانی*
دکتر سید هاشم هدایتی
•
فرهنگ همه اقوام ایرانی، با وجود اندک تفاوتهایی، در اثر زندگی مشترک ۲۷۰۰ ساله به یک کل واحد تبدیل شده است. عمق این پیوستگی به حدی است که نه مدرنیسم و نه مناقشات سیاسی نتوانسته است کلیت آن را درهم ریزد. با این وجود تغییرات فرهنگی تابع منطق خویش و با یک شیب ملایم در حال وقوع است. گرچه نمیتوان آموزشها و تدابیر حکومت در شکلگیری فرهنگهای ملی را نادیده گرفت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۵ مرداد ۱٣٨۶ -
۶ اوت ۲۰۰۷
۱. تردیدی نیست، در شرایط کنونی، یکی از چالشهای جدی فرا روی جامعه ایرانی، پدیده قومیتگرایی است. ظهور و بروز تمایلات مرکز گریزی از سوی برخی از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقوامی نظیر کردها، عربها، ترکهای آذری و بلوچها، موجب شده است، یک دغدغه جدی بین مرکزنشینان و نیز اکثریت مردم و جریانهای علاقهمند به وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور به وجود آید. سیاسی شدن ویژگیهای فرهنگی و هویتی در کنار فاصله مناطق مرکزی و حاشیهای در اقتصاد و رفاه بر شدت این چالش افزوده است. بدیهی است هر فرد و گروهی از منظر خود به این مساله نگریسته ولابد راهحلهای مورد نظر نیز ارایه میدهد. صاحب این قلم نیز با پشت سر نهادن ٣۰ سال سابقه حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی و با اتکا به شناختی که از شرایط و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اقوام – به ویژه کردها که خود وابسته به آنهاست – دارد سالهاست در زمینه این چالش در حال کنکاش و مطالعه و اظهار نظر است. نگارش مقالات متعدد و شرکت در سمینارها و کنفرانسهای مرتبط از جمله نتایج این بررسیها بوده است. همین دغدغه باعث شد موضوع پایاننامه فوقلیسانس خود را در سال ۱٣۷۴ به بررسی تاثیر عوامل فرهنگی بر اثربخشی مدیران ارشد استان کردستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اختصاص دهد. موضوعی که با طرح «مدیران بومی و غیربومی» در ٣ دهه پس از انقلاب، یک چالش جدی در عرصه مدیریت مناطق قومی کشور به حساب آمده است. در این پژوهش که برای فوقلیسانس رشته مدیریت دولتی در دانشگاه تهران ارایه شد ثابت شد وجود مشترکات فرهنگی مدیران با مقاطعی که در آن مدیریت میکنند در افزایش اثربخشی آنان موثر بوده است. به تعبیر دیگر مدیران بومی – با فرض شرایط تحصیلی و تجربه و تواناییهای فنی برابر – موفقتر از مدیران غیربومی در آن استان بودهاند. همین دغدغه موجب شد، موضوع رساله دکترای مدیریت دولتی با گرایش مدیریت استراتژیک را نیز به نحوی انتخاب کند که به شناخت بیشتر چالش قومی در کشور کمک نماید. لذا در فرآیند نیز شناخت ویژگیهای فرهنگی سازمانهای مورد مطالعه در ٣۰ استان کشور و نیز گرایش مدیران این سازمانها به رویکردهای برنامهریزی شهودی یا عقلایی، با درج یک پرسش در پرسشنامه مربوطه تحت عنوان «زبان مادری»، امکان مقایسه ۷ قوم عمده ایرانی شامل: فارسها، آذریهای ترکزبان، کردها، بلوچها، ترکمنها، عربها و لرها فراهم آمد. نتایج حاصله از این رساله علمی، نکات جالبی را در مورد مشترکات و تفاوتهای فرهنگی و مدیریتی بین اقوام ایرانی مشخص کرد که هدف از نگارش این مقاله ارایه این نتایج است.
۲. شاید یکی از موانع جدی عدم درک واقعبینانه ماهیت چالشهای قومیتی در ایران – و حتی سایر کشورها – تفکیک قایل نشدن بین زمینههای اصلی چالش و سیاسی شدن یا سیاسی کردن آن باشد. به تعبیر دیگر اهتمام غیرعلمی و غیرکارشناسی در بسیاری از نوشتهها و اظهار نظرها و آمیخته کردن آن با اغراض و تمایلات سیاسی موجب شده است، این چالش بهطور اساسی، ریشهیابی نشود و لذا راهحلها و راهکارهای پیشنهادی نیز با رنگ و بوی سیاسی از کارآمدی لازم برخوردار نشوند. این مساله در سالهای اخیر – بلکه در دهه اخیر – توسط بسیاری از اندیشمندان و محققان گوشزد شده است اما از آنجا که فضای حاکم بر دیالوگها سیاسی و احساسی است، کمتر به نگرش علمی و کارشناس توجه شده است. بر اساس درک این واقعیت، از چند سال پیش تلاشی را آغاز کردیم که به شناخت واقعبینانه چالشهای قومی کشور کمک کند. از جمله در یک سلسله نشستها با حضور افراد اندیشمند به ریشهیابی مساله بپردازیم. آنچه به عنوان ماحصل آن بررسیها و مباحثات قابل ارایه است اینکه چالشهای منطقهای و قومی از ٣ بعد قابل توجه است: اول بعد فرهنگی و هویتی است که ابعاد نژادی، زبانی، مذهبی، آداب و رسوم و الگوهای رفتاری گروهی را در بر میگیرد. دوم بعد سیاسی است که به میزان مشارکت اقوام در شبکه قدرت بستگی دارد و سوم بعد اقتصادی است که سطح رفاه و برخورداری از امکانات زندگی سالم را شامل میشود. بر اساس این تقسیمبندی اگر چالشهای قومی کشور را در هریک از ٣ بعد سابقالذکر که به صورت جداگانه و در جایگاه واقعی خود مورد توجه قرار نگیرد و تمرکز بر یکی موجب تحتالشعاع قرار گرفتن موارد دیگر شود، مساله لاینحل باقی خواهد ماند. شاید تفکیک این ٣ بعد و پرداختن جداگانه به هریک از آنها هم امکان دستیابی به راهحلهای مناسب را فراهم آورد و هم به سود حاکمیت، فعالان سیاسی – اجتماعی و مردم مناطق قومی باشد. طبق این رویکرد مسائل فرهنگی باید فارغ از مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی نیز به صورت مستقل مدنظر قرار بگیرد. البته این بدانمعنا نیست که هرکدام از این مسائل، به صورت گسیخته از هم و فاقد تعامل با دیگر عوامل است. مساله مهم اجازه ندادن به فراموشی یک یا دو بعد به نفع بعد دیگر است کما اینکه در شرایط کنونی هم دولتها و هم فعالان قومی – گویا – همه مسائل قومی را سیاسی میبینند که به نظر نمیرسد رویکرد درست و واقعبینانهای باشد. در هر حال ارایه نتایج پژوهش مربوط به رساله دکترای نویسنده به بعد فرهنگی مسائل قومی میپردازد.
٣. عنوان رساله دکترای نویسنده «ارایه مدل تدوین استراتژی مبتنی بر فرهنگ سازمانی – مورد ایران» بود. در این پژوهش تلاش شد یک مدل – یا مدلهای – مناسب برای برنامهریزان استراتژیک سازمانهای ایرانی معرفی شود که متناسب با فرهنگ سازمانی آنها باشد. انتخاب این موضوع مبتنی بر این استدلال بود که اگر مدیران سازمانها در برنامهریزیهای خود به ویژگیهای فرهنگی سازمان خود بیتوجه باشند، هم در فرآیند برنامهریزی و هم در مرحله اجرا، با مشکل و مانع روبهرو خواهند شد. امری که به تجربه به اثبات رسیده است. از جمله عدهای بر این باورند که یکی از علتهای اساسی عدم موفقیت بیش از ۵۰ سال برنامهریزی در ایران، بیتوجهی به فرهنگ حاکم بر جامعه و سازمانهای ایرانی بوده است. لذا محقق تلاش کرد با استفاده از مدل «هافته» به شناخت ویژگیهای فرهنگی سازمانهای ایرانی بپردازد. از آنجا که امکان شناخت همه سازمانها وجود نداشت ۴ سازمان (صنایع – ارشاد اسلامی – شهرداری و شورای اسلامی مراکز استانها) در ٣۰ استان کشور انتخاب شد و با استفاده از پرسشنامه ۲۵ سوالی «هافته»، ۴ بعد فرهنگ (فاصله قدرت – ابهامگریزی – مردگرایی / زنگرایی – فردگرایی / جمعگرایی) مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس مدل انتخابی فرهنگ به دو نوع (منعطف – غیرمنعطف) تقسیمبندی شد. فرهنگ منعطف فرهنگی است که دارای کمترین فاصله قدرت و ابهامگریزی و فردگرا و زنگرا باشد. فرهنگ غیرمنعطف فرهنگی است با بیشترین فاصله قدرت و ابهامگریزی و جمعگرا و مردگرا.
بر اساس تعریفی که هافته ارایه کرد: فاصله قدرت به آن میزان انتظار و پذیرشی اطلاق میشود که در یک فرهنگ برای نابرابری توزیع قدرت وجود دارد. ابهامگریزی، درجه تحمل و میزان احساسی است که در اعضای یک جامعه یا سازمان از تهدید رفتارهای انتخاب شده آنان برای نقشهای رسمی وجود دارد. فردگرایی / جمعگرایی، میزان تسلط فرد یا گروه بر یک جامعه یا سازمان و رجحانی که مردم برای سلطه فرد یا گروه قایل میشوند. مردگرایی / زنگرایی، به میزان اهمیتی تعبیر میشود که بر اساس آن اعتماد به نفس یا دوستی و روابط خوب در سازمان و گروه به عنوان هدف قرار میگیرد. هدف ما این بود که بررسی کنیم سازمانهای ایرانی دارای کدام ویژگیهای فرهنگی هستند؟ آیا بیشتر منعطفاند یا غیرمنعطف؟ دارای فاصله قدرت بالا هستند یا پایین؟ ابهامگریزیشان زیاد است یا کم؟ مردگرا هستند یا زنگرا؟ فردگرا هستند یا جمعگرا؟ و البته این کار انجام و سرانجام مشخص شد که سازمانهای مورد مطالعه دارای فاصله قدرت متمایل به بالا (۶۴ درصد) ابهامگریزی بسیار زیاد (٨۶ درصد)، مردگرا (۶۷ درصد) و جمعگرا (٨۲ درصد) یعنی با میانگین ۷۵ درصد دارای فرهنگ غیرمنعطف هستند. فرهنگی که توزیع ناعادلانه قدرت را به رسمیت شناخته است، کمتر ریسکپذیر است. مردگرا و تحکمپذیر است و منافع جمعی – خونی و سنتی و نه مدرن و قانونمند – را بر فرد ترجیح میدهد. اما این نتایج به استناد دغدغهای که بدان اشاره کردم، کافی نبود لذا شناخت فرهنگ اقوام و تفکیک آنان از یکدیگر نیز در دستور کار قرار گرفت. بر این اساس ویژگیهای فرهنگی در ۴ بعد در میان مدیران اقوام مختلف نیز، که با پرسش تعیین زبان مادری شناسایی شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. هدف ما از این کار این بود که دریابیم فرهنگ فارسیها، آذریها، کردها، عربها، بلوچها، لرها و ترکمنها منعطف است یا غیرمنعطف و چه شباهتها و تفاوتهایی با هم دارند؟ برداشت اولیه من این بود که حتما تفاوتهای معنادار بین آن ۷ گروه فرهنگی وجود دارد اما پس از تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس روشهای تحلیل آماری که توسط یک کارشناس ارشد آمار انجام گرفت و از نرمافزار spss بهره میگرفت نتایج دیگری حاصل شد که خلاصه آن به شرح زیر است:
۴. از ۷۴۵ پرسشنامه جمعآوری شده ۷٣۵ نفر زبان مادری خود را اعلام کرده بودند که به ترتیب فارسها با ۵۷ درصد، آذریها ۱۱ درصد، کردها ۱۰ درصد، لرها ۵/۷ درصد، عربها ۷/۵ درصد، بلوچ ۶ درصد و ترکمنها ٣ درصد نمونه جامعه آماری تحقیق را به خود اختصاص دادند. از کل میدانی که پاسخ داده بودند ۶۷ درصد فارسها، ۵/۶٣ درصد آذریها، ۷۰ درصد کردها، ۷۷ درصد بلوچها، ۶۲ درصد ترکمنها، ۵۵ درصد لرها و ۵/۴۷ درصد عربها اعلام کردند مردگرا هستند و مابقی زنگرا. در مورد فردگرایی و جمعگرایی، ۹۶ درصد فارسها، صددرصد آذریها، ۹٣ درصد کردها، ۹٨ درصد بلوچها، صددرصد ترکمنها، ۹۶ درصد لرها و صددرصد عربها اعلام کردند جمعگرا هستند و درصد ناچیزی فردگرا. در مورد میزان ابهامگریزی، ۹۶ درصد فارسها، صددرصد آذریها، ۹٣ درصد کردها، ۹٨ درصد بلوچها، صددرصد ترکمنها، ۹۶ درصد لرها و صددرصد عربها اعلام کردند دارای ابهامگریزی بالا هستند و درصد ناچیزی دارای ابهامگریزی پایین. به تعبیر دیگر اکثریت قریب به اتفاق اقوام ایرانی ریسکپذیر نیستند. در مورد فاصله قدرت، ۴۶ درصد فارسها، ۴۱ درصد آذریها، ٣۹ درصد کردها، ۵۰ درصد بلوچها، ۲٣ درصد ترکمنها، ۵۶ درصد لرها و ۷۴ درصد عربها دارای فاصله قدرت بالا هستند. اما پس از تحلیل نمرات تکتک ۲۵ پرسش مسخص شد که عربها با میانگین ۵/۲ نمره از ۴ نمره دارای بالاترین فاصله قدرت و ترکمنها و کردها با ٣۴/۲ و ۵۰/۲ نمره دارای کمترین فاصله قدرت هستند. در بعد ابهامگریزی نیز عربها با ۵٣۵/٣ نمره و لرها با ۵۲۰/٣ نمره از ۴ دارای بالاترین ابهامگریزی و کردها و ترکمنها به ترتیب با ٣۲/٣ و ٣٨/٣ نمره دارای کمترین ابهامگریزی هستند. در بعد فردگرایی / جمعگرایی، ترکمنها با ٣۹/٣ از ۴ دارای بیشترین گرایش جمعگرایی و کردها با میانگین نمره ۱۷/٣ دارای کمترین گرایش جمعگرایی هستند. در بعد مردگرایی / زنگرایی نیز بلوچها با ٨/۲ نمره از ۴ دارای بیشترین گرایش مردگرای و عربها با ۴٣/۲ نمره دارای کمترین گرایش مردگرایی هستند و بهطور کلی در ۴ بعد فرهنگی مشخص شد کردها، آذریها و ترکمنها دارای فرهنگ منعطفتر از سایرین و فارسها، بلوچها و لرها فرهنگ غیرمنعطفتری دارند. به منظور شناسایی مدل فرهنگی اقوام ایرانی طبق مدل «هافته» ۶ نقشه فرهنگی تهیه شد که از تقابل دو به دو و گروهی، ابعاد فرهنگی به دست آمد و مشخص شد که عموما همه فرهنگهای قومی از میان ۴ مدل فرهنگسازمانی دیوانسالار، مشارکتی، قبیلهای و ارگانیک در مدل ارگانیک متمایل به مشارکتی قرار دارند در مواردی نیز فرهنگ قوم عرب به سوی مدل قبیلهای گرایش مییابد. نکته قابل اهمیت این که با وجود تفاوتهای موجود بین فرهنگ اقوام ایرانی، از نظر علمی هیچکدام از این تفاوتها معنادار نیست و لذا در تقسیمبندی کلی همه آنان در یک منطقه جای میگیرند.
۵. به عنوان نتیجهگیری بحث نتایج بررسی را به صورت جزییتر بیان میکنیم. برای درک بهتر نتایج حاصله را در ۴ جدول جمعبندی کرد ارایه میکنیم. لازم به توضیح است این جداول به استناد مدل آقای گیرت هافته تنظیم شده است: گرچه جداول به خوبی گویای اشتراکات و تفاوتهای فرهنگی بین اقوام ایرانی است اما باید به این نکته توجه داشت که جامعه آماری پژوهش از میان مدیران سازمانهای صنایع و معادن، ارشاد اسلامی، شهرداریها و شوراهای مراکز ٣۰ استان کشور انتخاب شدهاند لذا در تعمیم نتایج این پژوهش به همه سطوح جامعه باید اندکی احتیاط کرد. امید است محققان دیگر ضمن اجرای این پژوهش در سایر سازمانها و سطوح مختلف میزان اعتبار و روایی ابزار سنجش را سنجیده و درصد تعمیمپذیری آن را افزایش دهند. آنچه در پایان این مقاله قابل ذکر است اشاره به این نکته است که فرهنگ همه اقوام ایرانی، با وجود اندک تفاوتهایی، در اثر زندگی مشترک ۲۷۰۰ ساله به یک کل واحد تبدیل شده است. عمق این پیوستگی به حدی است که نه مدرنیسم و نه مناقشات سیاسی نتوانسته است کلیت آن را درهم ریزد. با این وجود تغییرات فرهنگی تابع منطق خویش و با یک شیب ملایم در حال وقوع است. گرچه نمیتوان آموزشها و تدابیر حکومت در شکلگیری فرهنگهای ملی را نادیده گرفت.
مشخصات فرهنگ با فاصله قدرت زیاد (۴-۵/۲ نمره)
- باید نوعی نظم مبتنی بر نابرابری در این جهان وجود داشته باشد که در آن هر کس از جایگاه درخور خود بهرهمند شود و بالا و پایین توسط این نظم حفظ شود
- تعداد کمی از افراد باید مستقل باشند. بیشتر افراد وابسته باشند
- سلسله مراتب به معنای نابرابری جوهری است
- مافوقها، زیردستان را به عنوان افرادی متفاوت مورد توجه قرار میدهند
- مافوقها در دسترس نیستند
- قدرت یک واقعیت اساسی جامعه است که خوب یا باید بودنش از قبل مشخص است. بحث مشروعیت آن قابل طرح نیست.
- صاحبان قدرت مشمول برخورداری از امتیازات ویژهاند
- صاحبان قدرت باید تا حد ممکن قدرت خود را به رخ دیگران بکشند و پر قدرت به نظر آیند
- افراد ما اول باید سرزنش شوند
- برای تغییر یک سیستم اجتماعی، باید صاحبان قدرت را از اریکه قدرت به زیر کشید (تنها راهحل انقلاب است)
- سایر افراد تهدیدی بالقوه برای قدرت فردند و بهندرت به آنها اعتماد میشود
- تعارض پنهانی بین قدرتمندان و ضعفا وجود دارد
- تحقق همکاری بین ضعفا به خاطر هنجار بیاعتقادی به قدرت مردم، دشوار است
جایگاه و نمرات اقوام ایرانی
فارسها= ۵۷۹/۲
آذریها= ۵۵۰/۲
کردها= ۵۰۰/۲
بلوچها= ۵۶۰/۲
لرها= ۵٨۱/۲
عربها= ٨۵۰/۲
ترکمنها= ٣۴۰/۲
میانگین نمره فرهنگ اقوام ایرانی= ۵۷۵/۲
توضیح: ترکمنها و کردها دارای کمترین فاصله قدرت، عربها دارای بیشترین فاصله قدرت
مشخصات فرهنگ با فاصله قدرت کم (۴۹/۲- ۱ نمره)
- نابرابری در جامعه باید به حداقل برسد
- همه افراد باید مستقل باشند
- سلسلهمراتب به معنای نابرابری نقشهاست و برای راحتی ایجاد شده است
- مافوقها، زیردستان را به عنوان افرادی همانند خودمیپندارند
- مافوقها در دسترس هستند
- استفاده از قدرت باید مشروع باشد و خوب یا بد بودن آن تابع قضاوت افراد است
- همه باید از حقوق مساوی برخوردار باشند
- صاحبان قدرت باید تلاش کنند تا نسبت به آنچه در واقعیت هستند، ضعیفتر به نظر آیند
- سیستم باید سرزنش شود
- برای تغییر یک سیستم اجتماعی، باید قدرت مجدداً توزیع شود (روش اصلاحی)
- افراد در سطوح مختلف قدرت، کمتر احساس تهدید میکنند و برای اعتماد به دیگران آمادگی بیشتری دارند
- توافق نهایی بین قدرتمندان و ضعفا وجود دارد
- توافقهایی بین قدرتمندان و ضعفا میتواند براساس همکاری و اشتراک مساعی استوار باشد
مشخصات فرهنگ با ابهامگریزی زیاد (نمره ۴-۵/۲)
- ابهام ماهوی در زندگی بهعنوان تهدیدی مستمر احساس میشود که باید آن را از بین برد
- اضطراب و استرس بیشتری تجربه میشود
- زمان، پول است
- نوعی میل باطنی نسبت به سخت کار کردن وجود دارد
- رفتار متهورانه خود و دیگران، مورد قبول واقع میشود
- عواطف بیشتری ابراز میشود
- تعارض و رقابت میتواند حالت افراطی به خود بگیرد. باید از آن اجتناب کرد
- نیاز قوی به اجماع (وفاق) وجود دارد
- ایدههای انحرافی و افراد دگراندیش خطرناکند. شکیبایی و تحمل چندانی وجود ندارد
- نمودهای ملیگرایی در همه جا به چشم میخورد
- به افراد جوان به دیده شک و تردید نگریسته میشود
- توجه بیشتری به امنیت در زندگی وجود دارد
- تاکید بر جستوجوی حقایق و ارزشهای غایی و مطلق است
- نوعی نیاز به قوانین و مقررات مکتوب وجود دارد
- اگر قوانین نمیتواند اجرا شود، ما خطاکاریم و باید اظهار پشیمانی کنیم
- به متخصصان و دانش آنها اهمیت داده میشود
- شهروندان معمولی در مقایسه با اولیای امور ناتوان و بیکفایت قلمداد میشوند
جایگاه و نمرات اقوام ایرانی
فارسها= ۵۱۵/٣
آذریها= ۴۱۰/٣
کردها= ٣۲۴/٣
بلوچها= ٣۹۵/٣
لرها= ۵۲۰/٣
عربها= ۵٣۵/٣
ترکمنها= ٣٨۱/٣
میانگین نمره فرهنگ اقوام ایرانی= ۴۷۴/٣
توضیح: همه اقوام دارای ابهامگریزی هستند؛ اما به نسبت سایرین، کردها و ترکمنها دارای ابهامگریزی کمتری هستند
مشخصات فرهنگ با ابهامگریزی کم (نمره ۴۹/۲-۱)
- ابهام ماهوی در زندگی به سادگی پذیرفته میشود
- استرس و اضطراب کمتر و ملایمتری تجربه میشود
- زمان، مجانی است
- سخت کار کردن، فضیلت نیست.
- رفتار متهورانه مورد بیمهری واقع میشود.
- عواطف کمتر ابراز میشود
- تعارض و رقابت میتواند در سطح معقولی وجود داشته باشد و میتواند به صورت سازنده مورد استفاده قرار گیرد.
- مخالفت و تضاد بیشتر مورد قبول واقع میشود.
- انحراف (از مسیر) تهدید محسوب نمیشود. میزان تحمل بیشتر است
- نشان چندانی از ملیگرایی به چشم نمیخورد.
- به افراد جوان توجه بیشتری میشود
- میل بیشتری به تحمل خطر در زندگی وجود دارد.
- تاکید بر جنسیتگرایی و تجربهگرایی
- تا حد ممکن قوانین کمتری باید وجود داشته باشد
- اگر قوانین نمیتواند اجرا شود، باید آنها را تغییر داد
- به کلیدانها و معرفت عامه اهمیت داده میشود
- فلسفه وجودی اولیای امور، خدمت به شهروندان است
مشخصات فرهنگ مردگرا (نمره ۴-۵/۲)
- مردان باید نقش مردانگی ایفا کنند. زنان باید پرورشگر باشند
- نقشهای جنسی در جامعه بهوضوح از یکدیگر تفکیک میشوند
- مردان باید در جامعه مسلط باشند
- عملکرد حائز اهمیت است
- افراد زندگی میکنند تا بتوانند کار کنند
- پول و اشیاء حائز اهمیت هستند
- استقلال و عدم وابستگی مطلوب است
- فرد موفق تحسین میشود
- بزرگ و سریع، زیبا هستند
- در جامعه به تظاهرات مردانه اهمیت داده میشود
جایگاه و نمرات اقوام ایرانی
فارسها= ۷۱٨/۲
آذریها = ۶٣۴/۲
کردها = ۶۹۰/۲
بلوچها = ٨۱۶/۲
لرها = ۶۰۷/۲
عربها = ۴٣۰/۲
ترکمنها = ۶٨۲/۲
میانگین نمره اقوام ایرانی= ۶٨۶/۲
توضیح: عربها دارای فرهنگ زنگرایی و سایرین مردگرا هستند؛ اما بلوچها دارای بیشترین گرایش مردگرایی است
مشخصات فرهنگ زنگرا (نمره ۴۹/۲-۱)
- ضروتی ندارد که مردان فقط نقشهای مردانگی ایفا کنند بلکه میتوانند نقشهای پرورشی را هم بپذیرند
- نقشهای جنسی در جامعه چندان قابل تفکیک نبوده و قابل تغییرند
- بین زن و مرد باید تساوی حاکم باشد
- کیفیت زندگیحائز اهمیت است
- افراد کار میکنند تا بتوانند زندگی کنند
- افراد و محیط حائز اهمیت هستند
- وابستگی متقابل مطلوب است (تعامل)
- فرد با بداقبالی خود را وفق میدهد
- کوچک و آرام، زیبا هستند
- تکجنسی و دوجنسی به طور همزمان وجود دارد. هر دو جنس مرد و زن در جامعه حضور دارند و در اجتماع ظاهر میشوند
مشخصات فرهنگ جمعگرا (نمره ۴- ۵/۲)
- در جامعه، افراد در خانوادهها یا قبایل بزرگی متولد میشوند که افراد را به ازای وفاداریشان نسبت به خود، تحت مراقبت خویش قرار میدهند
- وجدان جمعی محور توجه است
- هویت متکی بر سیستم اجتماعی است
- نوعی وابستگی عاطفی فردی نسبت به سازمانها، نوعی عمل اخلاقی محسوب میشود
- تأکید بر تعلق سازمانی است. عضویت مورد توجه و مطلوب است
- حریم زندگی خصوصی به بهای پیوستگی به سازمانها و گروهها مخدوش میشوند. عقاید و افکار از قبل تعیین میشوند
- تخصص، نظم، وظیفه و امنیت به وسیله سازمان یا گروهها تأمین میشوند
- دوستیها به وسیله روابط اجتماعی ثابت، از قبل تعیین میشوند، اما درون این روابط نوعی پرستیژ وجود دارد
- به تصمیمهای گروه، ارزش داده میشود
- معیارهای ارزشی درون و برون گروهها متفاوت است (خاصگرایی)
جایگاه و نمرات اقوام ایرانی
فارسها= ٣۱٣/٣
آذریها= ٣۲۷/٣
کردها= ۱۶۶/٣
لرها= ٣۵۵/٣
بلوچها= ٣۱٨/٣
عربها= ۲۰۵/٣
ترکمنها= ٣۰۰/٣
میانگین اقوام ایرانی= ۲۹۹/٣
توضیح: همه اقوام دارای فرهنگ جمعگرا هستند؛ اما به نسبت سایرین، کردها و عربها دارای گرایش فردگرایی هستند و لرها دارای بیشترین گرایش جمعگرایی هستند
مشخصات فرهنگ فردگرا
- در جامعه هر کس مسوولیت حفظ خود و خانوادهاش را عهدهدار است
- وجدان فردی محور توجه است
- هویت متکی بر فرد است
- کار در سازمانها و موسسات وجود دارد
- تأکید بر ابتکار عمل و موفقیت فردی است. رهبری مورد توجه و مطلوب است
- هر کس حق دارد زندگی و عقیده خصوصی داشته باشد
- استقلال، تنوع، لذت و امنیت مالی فرد در سیستم جستوجو میشود
- نیاز به دوستیهای خاص و مشخص وجود دارد
- به تصمیمهای فرد، بها داده میشود
- معیارهای ارزشی باید برای همه به کار رود (عامگرایی)
منبع:
هدایتی، سیدهاشم. ارایه مدل تدوین استراتژی مبتنی بر فرهنگ – مورد ایران. رساله دکترا. موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، تهران، ۲۵ تیر ۱٣٨۵
|