یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روش متمدنانه ی مبارزه ی سیاسی به چه معناست؟
بازخوانی دو شعار "برکناری" و "انتخابات آزاد"


نیکروز اولاداعظمی


• تحول در جامعه ایرانی تحول در همه ابعاد و همه عرصه ها را شامل می گردد، اگر مردم را و رسم شیوه مدنی را می آموزند، اگر مدنیت همه روشهای زندگی مان را دستخوش تغییر نموده است و در کشور ایران در حال پیشروی ست حکومت مداری نیز نمی تواند متأثر از آن نباشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۷ مرداد ۱٣٨۶ -  ٨ اوت ۲۰۰۷


بجز نیروهای چپ و راست افراطی سایر گروه ها و شخصیت های سیاسی به دفعات در بیان نظر سیاسی خود، پایبندی خود را به روش مبارزه متمدنانه اعلام نموده اند اما، در میان این طیف ها دو نوع روش مبارزه به چشم می خورد.
یکی روش "برکناری" را بعنوان هم تاکتیک و هم استراتژیک در دستور مبارزه سیاسی خود قرار داده و دیگری خواست های سیاسی معینی را دنبال می کند که البته این خواستها خود به انواع و درجات گوناگون تقسیم می شوند که مهمترین آن خواست سیاسی "انتخابات آزاد" می باشد.
نوع روش اولی در اتخاذ سیاست حاکی از قطع امید کامل از اجابت حتی بخشی از خواسته هاست و دومی در جستجوی مهیا نمودن ممکن های سیاسی در نتیجه تقویت جنبش های اجتماعی و مدنی بر بستر ضرورت های موجود، می باشد. اولی با نگرش مطلق گرایانه به پدیده های اجتماعی و سیاسی همچون دولت و حکومت به جهت "تحول ناپذیری" آن از خواست حداقلی دوری می جوید و مردم را به قهر کردن از صندوق های رأی گیری فرا می خواند، دومی برای تأثیرگذاری جهت معتدل کردن سیاست ها و بموازات آن تغییر کیفی در نظام سیاسی و ساختاری، مردم را به پای صندوق های رأی می خواهد. (به وضوع روشن است که دعوت مردم به پای صندوق های رأی بسته به حداقل نیروی سیاسی حاضر در صحنه که، توان گشایشی از تغییر در أرایش نیروهای سیاسی در جهت موقعییت برتر به سمت خیزش تحول ساختاری را داشته باشد، دارد.)
مرتبط با شعار و خواست انتخابات آزاد مهم آن نیست که آیا در صورت فشارهای سیاسی و فشارهای دیگر نظیر حرکت ها و جنبش های اجتماعی، جمهوری اسلامی بدان تمکین خواهد کرد و یا نه، مهم آن است که روش مبارزه سیاسی ای که می تواند مقبول همگان و نیز متمدنانه باشد، اتخاذ گردد.
با سنجش و قیاس بین مطالبات سیاسی (انتخابات آزاد) و خواست "برکناری" می توان موضوع روش متمدنانه مبارزه را بهتر ترسیم نمود.
خواست سیاسی مبتنی بر "انتخابات آزاد" در خواست از حکومت است، در حالیکه خواست "برکناری" حکومت و یا دولت درخواست از اپوزیسیون است، و طبیعی ست که هر دو خواست سیاسی برای تحقق شعارهای خود، تلاش برای جلب حمایت مردم را سرلوحه کار سیاسی قرار دهند منتها اولی می خواهد بوسیله قدرت، حاکمیت قدرتی را "برکنار" نماید، که این نیز تبعاتی جز مقاومت را از سوی قدرتمندان بر نمی انگیزاند، حد پرداخت هزینه این مقاوت با توجه به وضعیت موجود التهاب سیاسی بسیار روشن و مشخص است، همین کافی ست گفته شود رودرو قرار گرفتن نیروی "برکناری" و قدرت یک حاکمیت بشدت سرکوبگر که در حفظ بقاء خود از هیچ جنایتی ابایی ندارد، تا چه حد می تواند هزینه بر باشد، در نقطه مقابل این خواست و روش سیاسی، گونه دیگری از روشها و خواستها مطرح می شوند که می تواند کمترین هزینه را شامل گردد، یکی از آنها، تلاش نیروهای مُصلح سیاسی جهت فشار به جمهوری اسلامی برای برگذاری "انتخابابات آزاد" است، این خواست پاسخی ست به زمان، زیرا حکم ضرورت موجود است، بلحاظ قوائد مربوط به حوزه سیاست نیز؛ خواسته ای معقول است، بلحاظ روشی؛ غیر خشونت و مدنی ست، یعنی کمترین اثری از خشونت در آن ملحوظ نمی باشد، بلحاظ توان پیگیری جهت به ثمر نشستن آن؛ با توجه به سطح آگاهی های اجتماعی موجود و جنبش ها و خیزش های مدنی برابر طلبانه میان زن و مرد، آزادی بیان و مطبوعات آزاد، آزادی زندانیان سیاسی و غیره... تواناتر و بالاخره بلحاظ بُرد جهانی در نزد سازمانهای حقوق بشر جهانی و بشر مترقی جهان، احراز به پشتیبانی ست، بنابراین این روش و مطالبه سیاسی از هر جهات متمدنانه و مسالمت جویانه و کمترین تحریک کننده حساسیت های سیاسی ست.
خواست "برکناری" جمهوری اسلامی از اپوزیسیون: معمولأ سیاستمداران جدی برای تغییر و تحول در آرایش نیروها و تأثیرگذاری در جهت چرخش سیاسی به سمت و سوی فضای جدیدتر و برتر، حکومت را مورد خطاب قرار می دهند، درست همانگونه که سه تن از رهبران جبهه ملی در یک نامه سرگشاده به محمد رضا شاه در سال ۵۶ به او در باره از هم پاشی ایران به دلیل خفقان شدید و برخی بحران های دیگر هشدار می دادند. (قابل توجه سلطنت طلبان بنیاد گرا: اگر شاه سابق ایران و سیاستمداران در قدرت و خارج از قدرت در زمینه باز شدن جامعه به سوی "دروازه" واقعی "تمدن" از خود درایت و بی باکی نشان می دادند، حتی اگر اسلامی ها به قدرت هم می رسیدند به شکل یک انتخابات آزاد کسب قدرت می کردند و نه به قیمت جاری شدن خون بیگناهان و از بین رفتن سرمایه های ملی کشورمان).
فراخوان برای همبستگی ایرانیان در یک تجمع بزرگ ملی می بایست در خدمت سیاست گذاری ها باشد و نه الزامأ کسب قدرت سیاسی با چنگ و دندان، تلاش بازیگران صحنه سیاست می بایست بشکل بده و بستان باشد، اگر کالا عرضه نگردد بازاری برای خرید و فروش بوجود نمی آید، عرضه کالای "برکناری" حذف کردن خود از بازار است
بازاری که در حال حاضر هیچ عرصه ای برای فروش کالای ضخیم نیست بلکه عرضه کالای مرغوب بدان رونق می بخشد.
فضایی را که اکنون در آن بسر می بریم مه آلود و خشونت بارتر از گذشته است و هر لحظه بیم درگیری های نظامی با هر انگیزه ای خواب را بر وجدان بیدار می رباید، هر حرکت نسنجیده سیاسی می تواند بر پیچیده گی این اوضاع بیافزاید و جرقه ای برای انفجار بشکه باروت درگیری های داخلی و منطقه ای شود. از یک سو بنام "طرح خاورمیانه بزرگ" عملأ بر مسیر روند طبیعی دموکراسی در ایران (قدرت و منزلت ایران دموکراتیک) مانع ایجاد می کنند تا نه جمهوری اسلامی را بلکه ایران را بعنوان یک کشور نیرومند در منطقه تحت کنترل خود در آورند، از دیگر سو بواسطه همین سیاست و برخی سیاست های تحقیرآمیز نسبت به مسلمانان، بنیادگرایی اسلامی را پرتوانتر ساخته اند.وظیفه آگاهان سیاسی معتدل کردن این فضاست نه شعارهای مهیج که بر روی منطقه و ایران بنزین پاشیده شده کبریتی باشد.
اعلام "برکناری" قدر مسلم مقاوت حریف را بر می انگیزاند و این خود مصداق خشونت است، در حالیکه رایزنی گروها و شخصیت های سیاسی بر پایه خواست معین سیاسی نظیر "انتخابات آزاد" دو خاصیت مهم دارد،۱- همبستگی ملی ایرانیان برای تحقق خواست اعلام شده ۲- سلب بهانه از جمهوری اسلامی و مواجهه شدن حکومت با اپوزیسیونی که دارای مطالبات سیاسی با تکیه بر روش خردگرایانه و متمدنانه است، سنگینی پرداخت هزینه‍ی کمتر این دو راهکار در کفه ترازو، بنفع خردگرایی مبارزه و مخالفان مسالمت جوی جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.
به همان اندازه که جمهوری اسلامی در نتیجه سیاست ایران برباده به قضاوت افکار عمومی کشیده می شود، اگر   اپوزیسیون آگاه و خردمند نتواند راه شایسته ای را برای پیشبرد سیاست ها اتخاذ نماید و توان تأثیر گذاری آن کمرنگ باشد، بی تفاوتی مردم نسبت به حکومت مرکزی و اپوزیسیون می تواند راه را برای جبهه دیگر یعنی مداخله نظامی بیگانگان بگشاید.
گشوده شدن جبهه عربی علیه ایران و تسلیح گسترده آنها از سوی امریکا که در روزهای اخیر با سفر وزیر امورخارجه امریکا در منطقه خلیج فارس نمادین می شود، زنگ خطر را نه فقط برای ساقط کردن جمهوری اسلامی بلکه خنثی کردن ایران به عنوان قدرت منطقه و احتمالأ تکه و پاره کردن آن بصدا در آورده است. همگان آگاهند که ایران بلحاظ توسعه نیروی انسانی کشور بالنده منطقه است، ایران آزاد از جور ناکسان واپسگرای روحانیت حاکم، یعنی ایران دموکراتیک، کشور پر قدرت منطقه که قادر است محور مهم تأمین کننده امنیت وپیشرفت باشد، در حالیکه هدف امریکا در "طرح خاورمیانه بزرگ" ودر سیاست های عملی، ایران بشدت تضعیف شده در نظر است، یکی از راه های تضعیف تجزیه کردن آن است که می تواند به شیوه های گوناگون و با نام هایی انجام پذیرد، آیا وقت آن نرسیده که مُصلحان سیاسی از خطه کُرد و بلوچ، فارس و آذری، عرب و ترکمن، و سایر اقوام در یک همایش بزرگ تفاهم و همبستگی ملی برای پیشبرد امر آزادی و دموکراسی برای همه ایران گرد هم آیند و خواست معین سیاسی را بعنوان راهکار عملی متمدنانه طرح نمایند؟
از سوی دیگر، باور کردنی ست اگر گفته شود نحوه برخورد مردم نسبت به حکومت و حکومت مداری همانی نیست که تا سال ۵۷ سراغ داریم، مردم به تجربه در می یابند و می آموزند که عملی شدن آرمان ها و آماج هایشان از طریق کانال های مبارزاتی مدنی که هیچ قرابتی با هیچ نوع خشونت ندارد، می گذرد، بیان خواستها در اصناف و اقشار گوناگون از طریق سازمان های صنفی گواهی بر این مدعاست. آیا بهتر نیست بجای منتظر ماندن از جایی تا شاید فرجی آید، این جنبش رو به اعتلاء مدنی را پرتوان سازیم؟
تحول در جامعه ایرانی تحول در همه ابعاد و همه عرصه ها را شامل می گردد، اگر مردم را و رسم شیوه مدنی را می آموزند، اگر مدنیت همه روشهای زندگی مان را دستخوش تغییر نموده است و در کشور ایران در حال پیشروی ست حکومت مداری نیز نمی تواند متأثر از آن نباشد، بدین سبب فشار جامعه مدنی و راهکار مناسب سیاسی در آینده قادر خواهد بود نظام جمهوری اسلامی را از درون تهی و بی محتوا سازد.
در پی یک "انتخابات آزاد" و به ثمر نشستن آن اولین قدم های تأثیرگذاری بر فضای انتخاباتی در ایران است، از این رو به جای بسیج نیرو برای وعده سر خرمن "برکناری" می بایست وارد صحنه کارزار مبارزاتی برای تغییر آرایش نیروها بنفع یک انتخابات آزاد شد، این ممکن سیاسی و ممکن های نظیر آن کاملأ متمدنانه و موجد شرایط آرامشی است که همگان از آن سود می برند الا خشونت طلبان حکومتی و "مخالفین".
هنوز فرصت های مناسب باقی ست، باید راه فرصت سوزی را بست، اگر در فرصت انتخابات دوره هشتم ریاست جمهوری که ۱۹ میلیون ایرانی واجد شرایط حق رأی کنج عزلت نمی گزیدند، قطعأ چرخش به راست افراطی و محدود کردن ها و هجمه گسترده به آزادی های اجتماعی و اعدام های اخیر و همچنین سیاست خارجی ایران بر باد ده، با این شدت نمی توانست صورت پذیرد، آنهایی که مردم را به تحریم دعوت نمودند آیا فکر کرده اند که بنفع چرخش براست عمل کرده اند؟ کجای این عمل سیاسی بنفع چرخش براست، سیاست متمدنانه بوده است؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست