سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پرده دران


ویدا فرهودی


• با غزلی سرخ تر از خون رَزان آمده ام
شعله به دل، شور یه سر، پرده دران آمده ام

فکر عبوری است مرا، بر گذر خاطره ها
تا که مرورت کنم ای سرو چمان، آمده ام ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ مرداد ۱٣٨۶ -  ۱۷ اوت ۲۰۰۷


با غزلی سرخ تر از خون رَزان آمده ام
شعله به دل، شور یه سر، پرده دران آمده ام

فکر عبوری است مرا، بر گذر خاطره ها
تا که مرورت کنم ای سرو چمان، آمده ام

خـُفتی اگر سال و مـَهی، تا که سرافراز، سهی
زین همه بیداد رَهـی، هلهله خوان آمده ام

واژه مگر تا به فلک، سر کشَد و وَهم کـُشَد
پاک تر از هر حور و مـَلَک، نور نشان آمده ام

مشرقمان باز شود، زمزمه آواز شود
فاش مگر راز شود، رُکّ و روان آمده ام

خاوریان را بنگر، رغم ِ شب ِ توطئه گر
تا که شود شوکتشان، نیک، عیان آمده ام

مُهر سکوتی به لبان، زَهــرِ خموشی به زبان
چند زنی دیو ِ سکون!؟ وای! به جان آمده ام

مختصرت گفتم و من، تا بدَرَد فتنه، قلم
شعر شدم، شور شدم، غرق بیان آمده ام

گفتن نا گــُفت کنون، می کـُنــَدَت سخت نگون
خدعه ی تهدید بـِهـِل، پرده دران آمده ام

تابستان ۱٣٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست