یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ مرداد ۱٣٨۶ -  ۲۱ اوت ۲۰۰۷


افراط و تفریط، بلای جان جناح های سیاسی
انگ پوپولیسم به قصد تحقیر دولت احمدی نژاد
هجوم به دو چهره برجسته نظام، پدیده ای پرسش برانگیز و نگران کننده
دعوای اینترنتی اصولگرایان

روزنامه کیهان با عنوان: ناله های سرد نوشته است:
۱ ـ از زمانی که منورالفکران و واژه روشنفکری وارد ادبیات اجتماعی ـ سیاسی ایران شده است، سالهای خیلی زیادی نمی گذرد؛ تقریبا از مشروطیت به این طرف، چیزی حدود ۱۰۰ سال. اما در طول سه دهه اخیر از آنجا که بخش وسیعی از مناسبات اجتماعی و سیاسی مردم در سایه دین و مذهب هویت می یافت، از سوی کسانی که داعیه نواندیشی در حوزه دین و اندیشه داشته و زاده فکر خود را زربافتی جدا از آنچه عامه علمأ بدان می اندیشند، می دانند، ترکیبی با عنوان روشنفکری دینی وضع ـ یا به عبارت رساتر، جعل ـ شد. در قاموس اندیشمندان دینی و اجتماعی ـ بویژه حوزویان ـ روشنفکر دینی در پی آن است که با تفکری لیبرال مآب و ژستی دگراندیش به جعل و بدعت گذاری در امور اعتقادی، مذهبی و شریعت مردم بپردازد.
ناگفته نماند که روشنفکری اصیل و مبتنی بر شاخص های دین و سنن ملی، صاحب ارزش و هویت است. رهبر معظم انقلاب در دیدار دو سال پیش هیات امنأ و مسئولان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ضمن آنکه این نهاد را نماد روشنفکری در حوزه برمی شمارند، بر برخورداری از خصوصیات مثبت روشنفکری و پرهیز از آسیب های آن تاکید می نمایند. رهبری انقلاب، نوآوری و نگاه باز و آزاد را جوهره روشنفکری دانسته و نداشتن خط شاخص هدایت (دین و سنتهای ملی) و بی توجهی و استقلال طلبی از بنیانهای معرفتی صحیح را آفت روشنفکری جهان معاصر برمی شمارند.
۲ ـ بعد از انتخابات ریاست جمهوری در دولت نهم که حضور با معنای طیف وسیعی از نخبگان جامعه و شرکت پرصلابت عامه مردم حماسه ای شکوهمند را در دفتر انقلاب رقم زد، روشنفکری معاصر که در شوک این شکست تاریخی و پیروزی حیرت انگیز و البته عبرت آموز مردم به سر می برد، کمتر در عرصه سخن و قلم پای گذاشت و در مقابل فعالان ـ شکست خورده ـ سیاسی که نقاب روشنفکری برچهره داشتند وارد میدان مبارزه و مباحث سیاسی شدند و به نقد چرایی گرایش عامه مردم به دولت اصولگرا پرداختند؛ آنهم نقدی که خاستگاهش بیش از آنکه عقلانیت و نگاهی مصلحانه باشد، ابزاری برای طعنه های سیاسی و فریب توده مردم شد.
انگ پوپولیسم و عامه گرایی به قصد تحقیر دولت مردمی احمدی نژاد، شاید سرسلسله مباحث به ظاهر نقادانه این طیف به شمار آید.
٣ ـ این طیف از روشنفکران ـ که بهتر است روشنفکرنمایان خوانده شوند ـ و معمولاً بر برج عاج می نشینند و خود را تافته ای جدا بافته از عامه مردم دیده و برای خود شأن خودساخته ای جهت هدایت فکری جامعه مبتنی بر تمایلات خاص عقیدتی شان قائل اند، علیرغم آنکه سعی دارند از عقاید و آرأ عامه مردم بگریزند، در عین حال می کوشند تا در وقایع سیاسی که توسط همین عامه مردم رقم می خورد اثرگذار بوده و راه را بر آنان بنمایانند.
مع الوصف مردم که سرنوشت و آینده خود را در عمل به آموزه های انقلابی و مبانی حکومت اسلامی و بی توجهی به مرزهای ساختگی و مجازی ترسیم شده توسط روشنفکران سکولار می دانستند و می دانند، همواره در نقطه مقابل این تفکر انحرافی می ایستند.
جالب آنکه همین روشنفکران توقع دارند با همه آنچه مخالفت ورزیدن با عقاید عمومی جامعه محسوب می شود، مردم رو سوی آنان آورده و مجری نسخه هایی باشند که توسط آنان برای برنامه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زندگی شان پیچیده می شود!
۴ ـ این جریان شبه روشنفکری با آهنگ جدایی دین از سیاست در ضدیت با اسلام سیاسی ـ که سیاست و دیانت را عین هم می داند ـ قرار گرفته و خلاف جهت خط اصلی انقلاب و راه توده مردم قدم برمی دارد.
در این میان عده ای که سفره خود را از اندیشمندان انقلابی، نخبگان واقعی جامعه و عامه مردم جدا کرده و حصاری از نظرات سکولاریزه و نوعا دیکته شده از طرف مجامعی چون بنیاد سورس و امثالهم به دور خود کشیده اند، هر از چندگاهی صدایشان از بلندگوی روشنفکری در اردوگاه مقابل به گوش می رسد.
به عنوان نمونه، آنها سعی دارند با قراردادن اسلام انقلابی در مقابل اسلام مدنی، اینگونه وانمود نمایند که اگر کسی جز حضرت امام(ره) که معمار کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی است، متولی انقلاب می شد، شاید اکنون ما هم مثل ترکیه اسلام مدنی داشتیم!
آنان غافل از آنکه پیروزی اسلام گرایان در ترکیه نشان از موج مواج انقلاب اسلامی و بسط اسلام برخاسته از انقلاب حضرت روح الله(رض) در منطقه خاورمیانه داشته و بطور جدی نسخه های لائیسیته را به چالش کشانده است، سعی دارند این پیروزی را نشانه همزیستی اسلام و نظام لائیک این کشور قلمداد کرده و آن را نسخه ای از اسلام مدنی و البته سکولاریزه شده، معرفی نمایند.
بعد از پیروزی اسلام گرایان ترکیه، با یک محاسبه ساده، دهها مقاله در این ارتباط در روزنامه هایی که آبشخور همین مدعیان روشنفکری است به چاپ رسید که طی آن سعی داشتند این موفقیت را پیروزی اصلاحات ـ و نه اسلام ـ وانمود نمایند. از همین روست که حزب مشارکت نیز با الگوبرداری از حزب عدالت و توسعه ترکیه، بر مبنای تئوری ایجاد شبکه های اجتماعی اقدام به تشکیل نهادهای خیریه و امدادرسانی در حوادث غیرمترقبه، با رویکرد نفوذ به بدنه جامعه و عامه مردم نموده و پیروزی در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را هدف قرار داده است.
امروز، مردم هوشیار و سرد و گرم چشیده ایران اسلامی که عقبه های سهمگینی از توطئه های دشمن و تحریم ها و تهدیدها را به سلامت و باصلابت پشت سر گذاشته اند، بخوبی به تمام زوایای عالم سیاست آگاه بوده و به راحتی عنان خویش را به دست کسانی نمی دهند که وقتی نوبت ژست های روشنفکری شان می رسد، از عقاید عامه مردم گریزان بوده و آنها را عوام تلقی می کنند و هنگامی که پای منافع سیاسی و فرصت کسب قدرت توسط احزاب و گروههایی که مشرب فکری آنان به حساب می آیند، در میان است یاد همین مردم کوچه و بازار می افتند و در پی نفوذ و جلب آرأ آنان بسوی خویش، دست و پا می زنند.
۵ ـ تاریخ نشان داده است که یک انفکاک دائم بین آراء شبه روشنفکرانه با توده مردم همیشه وجود داشته است. بد نیست روزگاری در رسد و روشنفکری پیدا شود و پاسخی روشن برای این تضاد واضح ارائه کند.
جلال آل احمد ضمن آنکه در روشنفکری حکایت گنگی از بازگشت به دستگاه متحجر کاست دوره ساسانی می بیند، زادگاه اول شبه روشنفکران را اشرافیت معرفی می کند؛ کسانیکه خود را ـ لااقل در حوزه اندیشه و تفکر ـ جزو طبقه دست اولی جامعه می دانند و غالبا هم ناله اشان سرد است!

بلای جان جناح های سیاسی
روزنامه جمهوری اسلامی با عنوان: مشفقانه با حامیان دولت نوشته است:
تجربه ٨۲ سال گذشته به روشنی نشان می دهد افراط و تفریط همواره بلای جان جناح های سیاسی کشور بوده و آنها را از ادامه راه باز داشته اند. این بیماری سیاسی بلای جان نظام و کشور نیز شد و در بسیاری مقاطع جلوی پیشرفت ها را گرفت.
انتظار اینست که اکنون بعد از گذشت بیش از ربع قرن از پیروزی انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی از تجربیات گذشته درس های زیادی آموخته شده باشد و اشتباهات گذشته تکرار نشود. پرهیز از اشتباهات گذشته رمز موفقیت جریان های سیاسی حاکم در هر دوره است.
هفته گذشته یکی از حامیان دولت بنابر خبری که یکی از سایت های حامی دولت منتشر کرد گفت: غضنفرهای اصولگرا می گویند که منتقد دولت هستند. منتقد دولت امروز در خط آمریکا گام برمی دارد. . . .
این سخن از دو جهت افراطی است. اول آنکه اصولگراها را به غضنفر و خودی تقسیم می کند و دوم آنکه منتقد دولت را در خط آمریکا می داند.
شخصی که این سخن از وی نقل شده البته این را هم اضافه کرده است که: حرفی نیست که هر دولتی ضعف هائی دارد اما بزرگ نمائی ضعف ها و کوچک کردن توانمندی ها ظلم است و هرکس این کار را بکند دشمن است.
گوینده لابد با این توضیح درصدد بوده زیاده روی هائی که در زمینه نقد دولت صورت می گیرد را محکوم کند که البته کار درستی است و نقد هم همیشه باید براساس انصاف و اعتدال باشد لکن اعتراض به انتقاد کنندگان تندرو هم باید از همین ویژگی ها یعنی انصاف و اعتدال برخوردار باشد. واقعیت اینست که انتقاد یک مقوله کشدار است که انتقاد کننده می تواند به حداقل آن اکتفا کند یا متوسط آنرا انتخاب نماید و یا به کمتر از حداکثر قانع نشود. این به میزان انصاف انتقادکننده مربوط می شود ولی تا زمانی که انتقاد است نباید آنرا دشمنی تلقی کرد. بنابر این نمی توان چنین نتیجه گرفت که منتقد دولت در خط آمریکا گام برمی دارد.
در بخش اول نیز عنوان غضنفر دادن به کسانی که از دولت انتقاد می کنند یک برخورد افراطی است. تقسیم اصولگراها به خودی و غضنفر یک روش خطرناک است که در کلان به زیان نیروهای وفادار نظام تمام خواهد شد و حتی در چارچوب منافع و مصالح دولت حاضر و حامیان آن نیز زیانبار است و به تضعیف دولت منجر خواهد شد.
یکی از ویژگی های اصولگرائی برخورداری از حداکثر جاذبه و اکتفا به حداقل دافعه است. این سخن بلند شهید مظلوم آیت الله بهشتی را به یاد
داشته باشیم که می فرمودند: جاذبه درحد اعلی و دافعه در حداقل ممکن از ویژگیهای خط امام است.
خوشبختانه امسال توسط رهبر معظم انقلاب سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامیده شده و همین نامگذاری حکیمانه ایجاب می کند اصولگرایان با تلاش و کوشش همه جانبه کفه جاذبه را سنگین تر کنند و کفه دافعه را به حداقل برسانند. آیا جای تعجب و تاسف نیست که در همین سال و علیرغم همه ضرورت های موجود عده ای تلاش می کنند هرکس را که زبان به انتقاد می گشاید رمی کنند و به هر کس انگی بچسبانند و دایره اصولگرائی را هر روز تنگ تر نمایند اینکه امروز گفته شود فلان سردار به دلیل هم نظر نبودن با دولت غضنفر است و فلان حجت الاسلام و آیت الله به دلیل انتقاد کردن از مسئولان اجرائی اصولا در خط اسلام نیستند و مطبوعات منتقد درحال تدارک یک کودتا هستند و همه در خط آمریکا قرار دارند فردا چه کسی در دایره خودی ها و در دایره اصولگرائی باقی می ماند بدین ترتیب از اسلام و انقلاب و اصولگرائی چگونه چهره ای ترسیم خواهد شد.
این روزها متاسفانه کار به جائی رسیده که حتی رئیس قوه قضائیه هم وقتی از تغییر مدیران انتقاد می کند از سوی روزنامه های حامی دولت و افراد منتسب به دولت بشدت مورد حمله و اهانت قرار می گیرد! راستی اگر منطق حامیان دولت این باشد که هرکس از دولت انتقاد کند در خط آمریکا قرار دارد و دشمن است تکلیف یک رئیس قوه که نظر خود را ابراز می دارد چیست همانطور که رئیس جمهور حق دارد وزرای خود را عزل کند دیگران هم حق دارند از این کار انتقاد کنند. این حق قانونی و طبیعی آحاد مردم جامعه است و مهمتر آنکه استفاده از این حق به نفع خود دولت است. دولت باید از نقطه نظرات مختلف اعم از موافق و مخالف مطلع باشد تا بهتر و قوی تر عمل کند. کسانی که این موهبت را از دولت دریغ می کنند و یا می خواهند مانع برخورداری دولت از آن شوند در پی چه چیزی هستند
دایره اصولگرائی را هر روز تنگ تر کردن و خودی ها را در جایگاه شیطان بزرگ نشاندن خطر بزرگی است که امروز جریان حاکم را بشدت تهدید می کند. دولتمردان باید حامیان محدودنگر و عصبانی خود را نصیحت کنند آنها را از این قبیل برخوردها برحذر دارند و درهای نقد را به روی همه بگشایند. این تنها راه توفیق جریان حاکم است و غفلت از این واقعیت با دولتمردان امروز همان خواهد کرد که با افراطیون قبل از آنان کرد.

پدیده ای پرسش برانگیز و نگران کننده
روزنامه کارگزاران نیز با عنوان: این بدعت بی پاسخ نماند نوشته است:
هجوم برخی از اعضا و حامیان دولت به دو چهره برجسته نظام یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله هاشمی شاهرودی در روزهای اخیر، پدیده ای پرسش برانگیز و نگران کننده است. مهاجمان، به هاشمی رفسنجانی خرده می گیرند که چرا خاطرات ٣۲ ساله پیش را که به صورت روزنگار ثبت و ضبط شده، منتشر کرده است و به هاشمی شاهرودی می تازند که چرا قوه مجریه را بابت تغییرات پیاپی و ناگهانی، نکوهش کرده است. حال آنکه خاطرات و اظهارات این دو شخصیت، بازگویی واقعیت های جامعه ایران و بیان دغدغه های ملی است و علی القاعده نمی بایست دولت محترم و حامیانش را نگران کند.
نگرانی واقعی آنجاست که کسانی بخواهند، بخشی از خاطرات شخصیتی مانند هاشمی رفسنجانی را که موافق طبع خود می دانند بپذیرند و بخشی را که نمی پسندند، خدشه دار نشان دهند. چنین خدشه ای به طور غیر مستقیم، تردید آفرینی درباره تاریخ انقلاب و نظام است. زیرا اگر قرار باشد در ایران تعداد اندکی از رجال سیاسی، نماینده نظام تلقی شوند، بی تردید هاشمی رفسنجانی در زمره آنان و بلکه از برگزیدگان و خواص آنها خواهد بود و چاره ای نیست مگر اینکه روایت او از انقلاب و نظام، دقیق ترین روایت به شمار آید.
در مورد آیت الله هاشمی شاهرودی هم در حوزه کار ایشان یعنی قضاوت و مصلحت سنجی برای امور کشور، همین فرض جاری است. افزون بر اینها نگرانی جدی در این است که اگر رجالی در قامت هاشمی رفسنجانی و هاشمی شاهرودی بابت بیان خاطرات و یا اظهار نظر درباره امور کشور، چنین به تیغ ملامت گرفتار شوند، تکلیف افراد عادی و بی پناهان چیست که ممکن است از برخی رویه ها و عملکردها انتقاد داشته باشند و بخواهند ناخرسندی خود را به زبان آورند. از این رو، شخصیت های سیاسی و مقام های متنفد نظام، احزاب سیاسی و نهادهای مدنی ایران نباید چنین بدعت های انحصارگرایانه و دیگرستیزانه را بی نقد و پاسخ گذارند.

دعوای اینترنتی
روزنامه اعتماد ملی با عنوان: دعوای اینترنتی اصولگرایان نوشته است:
مصاحبه احمد توکلی با سایت الف درباره تغییر وزرا، حمله سایت های منتسب به دولت به این مصاحبه و پس از آن دیگر مطالب منتشرشده در سایت الف، دعوای اینترنتی بین اصولگرایان پس از تغییر وزرای کابینه را تشدید کرده است به گونه ای که برخی سایت های منتسب به دولت این دعواها را به پاشنه آشیل وحدت اصولگرایان تعبیر کرده و برخی دیگر نیز حملات انجام شده به توکلی را در تداوم تخریب اصولگرایان توسط حامیان دولت دانسته اند.
برخی از اصولگرایان نیز سعی می کنند مطالب سایت الف پس از تغییر وزرا و اظهارات احمد توکلی را در راستای کسب سهم جدید از کابینه ارزیابی کنند. احمد توکلی در مصاحبه خود با سایت الف که واکنش سایت های منتسب به دولت را برانگیخته است، گفته بود: تا آنجا که ما اطلاع داریم مدت ها بود تغییر برخی معاونت ها و نصب افراد خاصی در هر دو وزارتخانه درخواست می شد و دکتر طهماسبی و مهندس وزیری به دلیل نامناسب بودن افراد معرفی شده، مقاومت می کردند و به نظر می رسد علت اصلی تغییر آنها هم همین بوده باشد. وی در این مصاحبه بدون اشاره به نام صادق محصولی گفته بود: به هر حال نمی شود کارهای بزرگی مانند قائم مقامی وزارت نفت را به کسانی سپرد که هیچ نسبتی با وزارت نفت نداشته اند، نه از جهت تخصص و نه از حیث تجربه، یا مدیران با تجربه ای را که در حال اتمام سخت ترین پروژه اجرایی مثل کارت هوشمند هستند، در اوج حساسیت کار عزل کرد. پس از این مصاحبه یکی از سایت های منتسب به دولت با اشاره به شعارهای احمد توکلی در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین عدم موفقیت روزنامه فردا او را به دخالت در وزارت صنایع متهم کرده و نوشته بود: دخالت های مستقیم وزیر در چیدن افراد منتسب به آقای توکلی در مجموعه های صنعتی، نارضایتی بسیاری از مدیران صنایع کشور را موجب شد. حمله این سایت به توکلی واکنش سایت بازتاب را برانگیخت و نوشت در حالی که بسیاری از چهرهای شاخص و برجسته انقلاب تاکنون توسط حامیان دولت تخریب شده اند، احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس، به دلیل انتقاد از برکناری دو وزیر، تازه ترین قربانی تخریب سایت های حامی دولت شده است. دیروز نیز سایت رجانیوز با عنوان این مطلب که تغییر ۲ تن از وزرای دولت بنا به اختیارات قانونی رئیس جمهور، واکنش های تند و غیرمنطقی را در میان برخی گروه های سیاسی در پی داشت در مطلبی به بررسی مطالب نوشته شده در سایت الف و حملات انجام شده به توکلی پرداخت. این سایت با اشاره به مطلب سایت الف درباره تبصره ۱٣ نوشته است: اگرچه نمی توان مسوولیت این نوشته را مستقیماً متوجه دکتر توکلی دانست، اما یقیناً این نماینده با تجربه مجلس، با تبعات این نوع برخورد فرافکنانه و گزینشی که تداعی گر نوعی آریستوکراسی است، آشنا می باشد.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست