یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۱ مرداد ۱٣٨۶ -  ۲۲ اوت ۲۰۰۷


برخورد جریانات اصولگرا و دوم خردادی با فضای انتخاباتی
طراحان انتخاباتی اصلاح طلبان گمان می کنند نارضایتی مردم از وضع کنونی،آنان را از احمدی نژاد دور می کند
آمریکا روی انتخابات آتی مجلس حساسیت ویژه دارد
دریچه های نقد دولتمردان را ببندیم، راه تضعیف آنان راهموار ساخته ایم
تشکیل گروههای ۶+۵ نمایش مدیریت جمعی اصولگرایان در سراسر کشور
ملاحظاتی بر سفر سوم رئیس جمهور به جمهوری آذربایجان
همانندسازی باورهای مذهبی با داده های نوین جهان مدرن

روزنامه کیهان با عنوان: انتخابات، دغدغه های متفاوت نوشته است:
فضای انتخاباتی در کشور به موازات نزدیک تر شدن به روز برگزاری ـ یعنی ۲۴ اسفندماه ـ پرمباحثه تر می شود و طبعاً آن دسته از نیروها ـ داخلی و خارجی ـ که به نوعی سرنوشت خود را تحت تاثیر این انتخابات می بینند و یا مایلند بر آن تاثیر بگذارند فعال تر می شوند. برای اینکه یک جمع بندی از این فضا ـ که در فواصل کوتاه زمانی باید ارائه گردد ـ به دست آید، موارد زیر اهمیت می یابند:
۱ ـ در جریان اصولگرایان جدای از دغدغه تلاش برای مشارکت حداکثری مردم در پای صندوق های رأی ـ که در نقطه مقابل اهداف دشمنان انقلاب و نظام قرار دارد ـ دغدغه وحدت و همگرایی درون طیفی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اصولگرایان اگرچه در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم و شوراهای سوم ـ علیرغم تعدد نامزدها و تکثر لیست های طیف خود ـ به پیروزی های قاطع دست یافتند ولی بروز رخنه ها و نتایج آن به آنان آموخت که عدم وحدت و تکیه گروههای طیف اصولگرا به مطلوبیت های حزبی می تواند مشکلاتی را برای انقلاب پدید آورد که جبران آن کار آسانی نباشد. از این رو اینک شاهد تلاش همگرایانه تری در این طیف هستیم در عین حال تردیدی هم وجود ندارد که ممکن است در نهایت امکان تجمیع همه آنان در زیر یک فهرست و عنوان میسر نشود و بعضی از آنان با گونه ای دیگر از رفتار همگرایانه موافقت کنند که اشکالی هم ندارد در عین حال اکثریت قاطع عناصر طیف اصولگرا به وحدت می اندیشند و بر همین اساس گروه ۱۱نفره شکل گرفته است و قرار است همین مدل در هر استان تکرار شود.یک دغدغه دیگر طیف اصولگرا همبستگی درونی مجلس آینده است. آنان با نگاه به مجلس هفتم نیک دریافته اند که ناهماهنگی های درون مجلس فرصت ها و انرژی های زیادی را ـ بخصوص در حوزه مسایل اقتصادی ـ هدر می دهد و این چیزی است که قطعاً مورد رضایت مردم نمی باشد بر همین اساس گروههای طیف بزرگ اصولگرا پذیرفته اند که همراهی بیشتری با کمیته تخصصی انتخاب کاندیداها داشته باشند و روی کاندیداهای حزبی حساسیت کمتری نشان دهند. اگر این اتفاق بیفتد می توان به مجلس ممتازی چشم دوخت که با قدرت مسیر رشد و تعالی کشور را هموار نماید.
۲ ـ در جریان دوم خرداد اما دغدغه ها چند وجهی است. الف: آنان از یک سو دغدغه همگرایی درونی دارند. تجربه آنان در انتخابات ریاست جمهوری نهم نشان داد که وحدت در هنگام عمل برای آنان به غایت دشوار است مگر آنکه دست روزگار آنان را کنار هم قرار دهد ـ همانگونه که در فاصله ۷۲خرداد تا سوم تیر ٨۴ قرار داد ـ بر همین اساس برنامه ریزهای این جریان در طول هفته های گذشته تلاش کرده اند که فضایی تهدیدآمیز را برای آنها به تصویر بکشند.
ب: یکی دیگر از دغدغه های این طیف وحدت اصولگرایان است چرا که می دانند اگر اصولگراها به وحدت برسند ـ که چشم انداز کنونی اینگونه است ـ آنان شانسی برای موفقیت ندارند و ناچارند به یک فراکسیون کوچک ـ نظیر وضع کنونی ـ رضایت بدهند. از همین رو تلاش زیادی را به کار بسته اند تا صف اصولگرایان را دچار شکاف کنند و در پاره ای از موارد موفق نیز شده اند.
ج: یکی دیگر از دغدغه های آنان حرکت شورای نگهبان روی مرز قانون است. اگر شورای نگهبان روی مرز قانون حرکت کند ـ که وظیفه آنان جز این نیست ـ بسیاری از سرشناس های جریان دوم خرداد رد صلاحیت می شوند. در این بین اعضای احزاب مشارکت و مجاهدین که خود را پیشروان دوم خرداد می دانند و فعلاً به فرماندهی این جبهه اشتغال دارند، عمدتاً رد صلاحیت می شوند بر همین اساس طی هفته های گذشته رقبای داخلی این طیف با دسته بندی دوم خردادی ها به معتدل و تندرو به سران مشارکت و مجاهدین و ملی مذهبی ها یادآور شده اند که کنار بکشند. این موضوع البته اعتراض فراوان این دو گروه را در پی داشته است. تندروها برای اینکه مشکل را حل کنند به خاتمی و کروبی فشار می آورند تا در نقش ریش سفید مشکل را حل کنند ولی پاسخ شورای نگهبان ـ مبتنی بر حرکت روی مرز قانون ـ آنان را ناامید کرده است.
د: دغدغه دیگر جریان دوم خرداد، رقابت درونی است. آنان به خاطر دارند که در جریان انتخابات ریاست جمهوری شکاف عمده ای میانشان پدید آمد. تندروها و بعضی دیگر از اعضای این طیف، بخصوص روی حجت الاسلام کروبی حساسیت ویژه ای دارند و معتقدند از ماجرای رد صلاحیت تندروها بیش از هر کس او نفع می برد و در باطن از این وضعیت بسیار خوشحال است از همین رو چندی پیش یک عضو حزب مشارکت به خاتمی فشار آورد تا بگوید کاندیدای ریاست جمهوری آینده نمی شود تا خیال کروبی از انتخابات سال ٨٨ آسوده باشد و البته خاتمی به گونه ای تمکین کرد و روزنامه آقای کروبی آن را با بزرگترین تیتر و عکس خاتمی در صفحه اول خود درج نمود. در عین حال در اردوگاه اصلاح طلبان روی اینکه کروبی در آینده شانسی برای ریاست جمهوری داشته باشد تردید جدی وجود دارد.
ه ـ دغدغه دیگر آنان روحیه هواداران خود است. آنان معتقدند نیروهایی که به صورت پیشتاز تبلیغاتی آنان عمل می کردند، امروز امید خود را به آنان و نیز به موفقیت شان در انتخابات آینده از دست داده اند. طراحان تبلیغاتی دوم خرداد برای حل مشکل بر دو موضوع تاکید دارند؛ یکی نارضایتی توده های مردم از برنامه های دولت دکتر احمدی نژاد و دیگری بازگشت آرأ مردم به سوی اصلاح طلبان.
طراحان این طیف گمان می کنند نارضایتی مردم از وضع کنونی آنان را از احمدی نژاد دور می کند این در حالی است که احمدی نژاد بیش از همه از وضع کنونی که محصول سیاست های ۱۶ ساله قبل از خویش است انتقاد دارد و سرگرم تحولاتی است که مردم آنها را دوست دارند و البته می دانند این تحولات بدون تبعات میان مدت هم نیست بعنوان مثال مردم از سیستم بانکی کشور ناراضی اند و آن را در خدمت خود نمی دانند یا نظام برنامه ریزی کشور را در خدمت رفع محرومیت های خود نمی دانند و از مسامحه روسای قوا با زیردست های خود رنج برده و خواهان برخورد بدون ملاحظه آنان هستند، مردم در عرصه سیاست خارجی کشور خواهان قاطعیت دولت و تمرکز روی منافع و مصالح ملی هستند، کشاورزان در کشور خواهان تضمین خرید محصولات و رسیدگی به نیازهای خودهستند و. . . بسیاری از مردم اینها همه را در احمدی نژاد جمع می بینند و از سوی دیگر کارگزاران، مشارکت، مجاهدین، ملی مذهبی ها و… را در رسیدگی به این خواسته ها صالح نمی دانند و حتی آنان را مسبب مشکلات خود ارزیابی می کنند. اما تکیه طراحان تبلیغاتی دوم خرداد روی شیوه های جذب گلدکوئیستی آرأ، مخاطب را به یاد نظرسنجی های ـ ساختگی ـ می اندازد که جریانهایی با تکیه بر آمار و ارقام دروغ سعی در فریب افکار عمومی داشتند.
٣ ـ آمریکا و نیروهای مرتبط با آن روی انتخابات آتی مجلس ایران حساسیت ویژه ای دارند. در جریان انتخابات مجلس هفتم، محافل آمریکایی از هدر رفتن سالها کار محافل، اطلاعاتی و فرهنگی خود در ایران خبر دادند. آنان تلاش می کنند با استفاده از شیوه های خاص، آب را به جوی بازگردانند. بر این اساس آنها سناریوهای مختلفی را در دست گرفته اند که شامل این موارد می شود: الف: آنان طی چند سال گذشته و بخصوص ماههای اخیر تبلیغات زیادی روی تأثیرگذاری سپاه روی انتخابات و تعیین کنندگی ـ برجسته سازی شده ـ آن کردند تا جایی که ظاهراً خود نیز باور کردند آنان اینک با طرح تبلیغاتی و رسانه ای قرار دادن سپاه در لیست تلاش می کنند تا ـ به زعم خود ـ نیروهای موثر را مشغول کنند و فضایی برای دوستان خود در ایران برای موفقیت در انتخابات فراهم نمایند. ب: آمریکایی ها با پیش کشیدن بحث تشدید تحریم ها ـ و صدور قطعنامه سوم در اواسط مهرماه آینده ـ تلاش می کنند تا فشارها را بر اصولگرایان زیاد کنند و آنان را مسبب تشدید فضا معرفی نمایند در همان حال با برجسته سازی ندای صلح طلبی گروههای همسو با خود جا را برای جایگزین شدن آنان در مجلس و دولت آینده آماده نمایند. این در حالی است که مردم ایران با فشار خارجی منسجم تر شده و اعتماد بیشتری به مسئولان کشور ابراز می نمایند.
ج ـ آمریکایی ها گمان می کنند نیروهایی در داخل ایران هستند که به فشار خارجی برای موفقیت چشم دوخته اند ـ و البته بعضی از این نیروها چنین تمنایی را بروز داده اند ـ بر همین اساس به خویشتن وعده تغییر ایران را می دهند. بعنوان مثال دو روز پیش محسن سازگارا ـ یکی از حلقه های وصل محافل آمریکایی به محافل خاص در ایران ـ در مصاحبه با رادیو آلمان دویچه وله گفت: قرار دادن سپاه در لیست سیاه کافی نیست زیرا مسئولان ایرانی آن را جدی نمی دانند باید در عمل کاری کرد که ایرانیان دریابند موضوع خیلی هم مهم است یعنی اقدام عملیاتی . در واقع آمریکایی ها با اعمال فشار درصدد هستند از یک سو انتخابات آینده مجلس را کم رونق نمایند و از سوی دیگر امکانی برای عبور هواداران خود از فیلتر نظارتی نظام و در نهایت انتخاب آنان از سوی مردم فراهم نمایند و این البته بارها تجربه شده و نتیجه معکوس داشته است.

نقد دولتمردان
روزنامه کارگزاران با عنوان: سقف کوتاه نقد سیاسی نوشته است: یکی از سنتهای جالب و مستحسن در دوران دولتهای پیش از محمود احمدی نژاد وجود جریانهای منتقد در سطح کلان مدیریتهابوده است. گاهی مجلس، گاهی مطبوعات و رسانه ها و گاهی احزاب و گروههای سیاسی قدرتمند، بدون واهمه از عواقب انتقادات خود به طرح مسائل و نقد دیدگاههای رقیب می پرداختند. این سنت در دوره های ۲۴ ساله دولتهای آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقای سیدمحمد خاتمی هیچگاه به طور جدی مخدوش نشد. درواقع مسأله این بود که به رغم انقباضها و انبساطهای سیاسی، مجموعه نظام به این نکته توجه داشت که حذف انتقاد یا رقبای معتقد به نظام و قوانین موجود و رجال ریشه دار در انقلاب اسلامی، می تواند خطرات بسیاری را در پی داشته باشد. اگر نقد درونی وجود نداشته باشد یکپارچگی قدرت سیاسی موجب پیدایش نظامات یکجانبه نگر، مستبد، توتالیتر و حتی فاشیست می شود. خصوصیت اصلی یکپارچگی و فقدان نقد درونی، مسئولان هر نظام سیاسی را متوهم خواهد ساخت که برنامه ها و ایده ها و عملکردشان کاملاً صحیح است و در نتیجه هر منتقدی گوشه ای از تهاجم دشمن تلقی می گردد.
این دیدگاه نادرست و توطئه انگار به سرعت بسط می یابد و برای حفظ آنچه در اوهام خویش، کاخ رفیع و همگون رویاهای سیاسی می پندارد، دست به دامان تخریب همه رقیبان می شود. پس از آن دستگاههای امنیتی و انتظامی و قضایی را تحت فشار قرار می دهد تا به این برنامه بپیوندند و به این ترتیب بگیر و ببند و تعطیل کن و افشا کن و لغو کن و از هم بپاشان و… روشهای رایج برخورد با مخالفان قلمداد می شود. این روشها اگر از استثناء به قاعده بدل شود، دامان همه مشفقان را نیز خواهد گرفت. لذا دیگر مسأله اپوزیسیون و دشمن مطرح نیست، بلکه بسیاری از همراهان و همرأیان و همفکران نیز به جرم گلایه های دلسوزانه، به تخریب، همسویی با دشمنان سوءاستفاده ونابخردی متهم می شوند. این گروهها که معمولاً فاقد سوابق طولانی در سیاست اند، یک نکته مهم را باید درک کنند و آن نکته این است که تحمل وجود منتقدان در درون نظام و در چارچوبهای قانونی و مشروع یک کشور تنها تضمین بهکرد برنامه ها، اصلاح طرح ها، طرد مفسدان و نالایقان است و از طریق انتشار چنین انتقادهای دلسوزانه و ریزبینی های منتقدانه ای ملت به اصلاح امور دل خواهد بست و صداقت دولتها و مسئولان را باور خواهد کرد، مردم در چنین شرایطی اشتباهات دولتها را تحمل می کنند و مورد بخشش قرار می دهند. در غیر این صورت هرچه سقف انتقادات را کوتاهتر و راه ابراز آنها را دشوارتر کنیم یا به فرض محال همه دریچه های نقد دولتمردان را نیز ببندیم راه تضعیف و روال آن را همراه ساخته ایم. سراسر تاریخ معاصر ایران، از مشروطه تاکنون همین یک درس است و بس .

نمایش مدیریت جمعی اصولگرایان
روزنامه رسالت در سرمقاله دیروزش: مدیریت جمعی اصولگرایان نوشته است:
تشکیل شوراهای ۱۱ نفره جبهه متحد اصولگرایان درکلیه استان ها نویدبخش یک رفتار سیاسی منسجم وهماهنگ از جانب گروه های مختلف اصولگرا درانتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است. این سازو کار حقوقی در تمام استان ها متشکل از یک شورای مرکزی ۶ نفره از گرایشات مختلف سیاسی اصولگرا و یک جمع ۵ نفره مرضی الاطراف است که تا کنون توانسته حمایت واعتقاد تشکل های مختلف را جلب نماید.
دراین بین حمایت وتائید جامعتین به عنوان عقبه معنوی وسیاسی اصولگرایان از شوراهای ۱۱ نفره، استحکام و اتقان مضاعفی به حرکت هماهنگ گروه های اصولگرا بخشیده است. آیت الله مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران با حمایت از مکانیسم به وجود آمده در جریان اصولگرا در جهت وحدت و حمایت از جبهه متحد اصولگرایان گفت: این مکانیسمی که به وجود آمده اگر به صورت کامل عمل شود چیزخوبی است و زمینه ساز وحدت هرچه بیشتر اصولگرایان خواهد شد. اگر خوب عمل و رفتار کنند تائید می کنیم.
تشکیل گروه های ۵+۶ نمایش مدیریت جمعی اصولگرایان در سراسر کشور است که با توجه به تمام تجارب گذشته گروه های اصولگرا در چند انتخابات پیشین نضج یافته ودر این دوره تعاملات گروه های مختلف شکل حقوقی به خود گرفته است. این مکانیسم بار اجرایی بردوش نمایندگان حقوقی جریانات و تشکل های اصولگرا در شورای ۶ نفره نهاده است وتنها در صورت اختلاف از شورای حکمیت اصولگرایان (گروه ۵ نفره) هزینه می کند.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی چنین سازوکار حقوقی گسترده ای در سراسر کشور از جانب یکی از جریانات سیاسی بی سابقه است.
تجارب ادوار گذشته موجب بلوغ سیاسی گروه های مختلف اصولگرا شده است. هرچند اصولگرایان چه در همگرایی وچه در واگرایی پیروز چند انتخابات گذشته بوده اند اما امروز افکار عمومی منتظر یک اتحاد رفتاری در حرکت جریانات متعلق به گفتمان اصولگرایی است.
استحکام واستقرارشورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان باعث شده است که حرکت این جبهه با چراغ های روشن و اطلاع رسانی شفاف از جانب دبیر این شورا همراه باشد. تالیف نظرات وسلایق جریانات مختلف اصولگرا در شوراهای مرکزی هر استان صورت می گیرد و پس از جمع بندی از زبان دبیرشورا بیان می شود. حرکت جبهه متحد اصولگرایان با چراغ های روشن ضمن انتخاباتی کردن فضای کشور از هیجانات کاذب انتخاباتی که موجب حساسیت زدایی در بین افکار عمومی می شود جلوگیری می کند، مضاف براینکه حرکت با چراغ های روشن مانع القای تنش های مصنوعی بین اصولگرایان می شود وجریاناتی که سعی دارنداصولگرایان را متفرق وانمود نمایند، شکست خواهندخورد.
درنهایت باید گفت که گفتمان اصولگرایی با کلید خدمت و پیشرفت پیروز اصلی انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه سال جاری است. بدیهی است اصولگرایان با تحقق فاکتورهای مهم گفتمان اصولگرایی که مقام معظم رهبری در تبیین منشور اصولگرایی برآنها تاکید نمودند، می توانندنبض افکار عمومی را در انتخابات آتی به دست آورند وهمانندچند انتخابات گذشته پیروز نهایی میدان رقابت باشند.
گشایش صندوق های انتخاباتی به نفع اصولگرایان با رمز خدمت رسانی ملموس در فاصله باقی مانده تا انتخابات محقق می شود. مردم باید طعم شیرین اصولگرایی را بچشند واین موضوع مستلزم همگرایی بیشتر مجلس ودولت در چند ماه باقی مانده است.

تعیین خطوط قرمز ایران برای دولت آذربایجان
روزنامه جام جم با عنوان: ملاحظاتی بر یک سفر نوشته است:
پس از ۲ سفر رئیس جمهور کشورمان به جمهوری آذربایجان در یک سال گذشته، اکنون سفر رسمی جناب آقای احمدی نژاد به این جمهوری آغاز شده است، اما تحولات سالهای اخیر در قفقاز و بویژه در جمهوری آذربایجان ملاحظاتی جدی را در حاشیه این سفر به وجود آورده است که بی توجهی به آنها، این سفر و نتایج و دستاوردهای آن را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
سرزمین قفقاز یادآور تاریخ و فرهنگ و زبان و حکومت مشترکی است که در ۲ قرن گذشته دستخوش تحولات بزرگی شده است بنابراین توسعه ارتباطات و استحکام روابط با دولتها و ملتهای این منطقه و تلاش در جهت اعاده جایگاه و نقش سنتی و تاریخی ایران در تحولات جاری در قفقاز و به دست آوردن جایگاه اثرگذار در معادلات این منطقه استراتژیک از جمله مهمترین بخشهای سیاست خارجی نظام در سالهای آتی در حوزه قفقاز به شمار می رود اما بی توجهی به آنچه که امروز در جریان است و روند شتاب یافته جریانات ضد عنصر ایرانی در قفقاز که ریشه در تاریخی ۲۰۰ ساله از دوره تزارها، کمونیست ها و امروز نیز ناسیونالیست ها دارد، ما را بر آن می دارد تا حساسیت های خود را در تلفیق موثر با عنصر قدرت به رخ حریفان صاحب برنامه و سرمایه و استقرار یافته خود که از سوی عناصر بومی پشتیبانی می شوند، بکشیم. در این مسیر توجه به ملاحظات زیر ضروری است:
۱ ـ جمهوری آذربایجان امروز به کانون توجهات رقبای جهانی جمهوری اسلامی تبدیل شده است. حضور اسرائیل و توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و تاسیس سفارت در باکو و برقراری ارتباط نزدیک میان احزاب سیاسی بویژه احزاب ضد ایرانی فعال در آذربایجان و نهادهای دولتی با دولت صهیونیست، گویای نگرش و جهتگیری های دولت نوپای آذربایجان است.
این روابط به اندازه ای است که نماینده یهودیان آذربایجان در مجلس این کشور از طرق مختلف آشکارا به جمهوری اسلامی و سیاست های آن و به ملت ایران توهین می کند؛ به گونه ای که گاه تصور می شود وی در کنست اسرائیل و به عنوان یک مسوول اسرائیلی اعلام موضع می کند. گذشته از این، مصاحبه ها و زهرپراکنی های سفیر اسرائیل در آذربایجان چنین القا می کند که جمهوری آذربایجان آن چنان فضای مناسبی برای حملات علیه ایران است که یک سفیر با چارچوب وظایف تعریف شده دیپلماتیک اجازه دارد تا خارج از چارچوب های مرسوم، هر گونه موضعگیری علیه کشوری ثالث را به عمل آورد. این امر درخصوص سفیر و کارکنان سفارت امریکا در باکو نیز مصداق دارد. مصاحبه های مطبوعاتی و تلویزیونی سفیر و مسوول روابط اجتماعی سفارت امریکا در باکو که طی آنها بدترین نوع تبلیغات ضدایرانی به کار می رود، چنین القا می کند که گویی این سرزمین به حیاط خلوت امریکا و اسرائیل تبدیل شده است.
۲ ـ تشکیل کنگره آذری های جهان که به دست حیدر علی اف صورت گرفته است، نگاه تجزیه طلبانه و تداوم سیاست های دولت شوروی در قبال ایران را تداعی می کند. جریان تندروی ناسیونالیستی که بیشتر از یک واقعیت عمومی به یک سیاست دولتی شباهت دارد، زاییده تفکراتی دولتی و سازمان یافته در لایه های غیرآشکار حکومت آذربایجان است.
این جریان بدون توقف در حال توسعه و گسترش فعالیت های ضدایرانی است.
در این میان احزاب ملی گرا بویژه جبهه خلق با کمک دولت و با سرمایه ها و حمایت های خارجی و بویژه اسرائیل به تبلیغات ضدایرانی خود وسعت می بخشند؛ به گونه ای که در طول ماههای گذشته بارها تظاهرات ضدایرانی در مقابل سفارت ایران برگزار و در مقابل پلیس، پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران به آتش کشیده شد و دولت نیز در برابر آنان اقدامی صورت نداد. برخی معتقدند جبهه خلق آذربایجان نیمه غیرآشکار سیاست های دولتی است که به دست دوست و یار دیرینه رئیس جمهور آذربایجان؛ ابوالفضل علی اف هدایت و رهبری می شد. اکنون نیز این جریان از سوی دولت آذربایجان حمایت می شود. به علاوه پناه دادن به فراریان ضد انقلاب ایرانی و ایجاد تشکل های ضدایرانی در باکو تحت عناوین مختلف از جمله جنبش آزادیبخش آذربایجان جنوبی و حمایت مالی از این جریانات در کارنامه دولت آذربایجان خودنمایی می کند. به علاوه هنوز پس از دهها سال دفتر فرقه دموکرات آذربایجان که در طرحی استالینیستی به دنبال تجزیه و الحاق خاک مقدس آذربایجان ایران به شوروی سابق بود، دایر و آزادانه فعال است.
٣ ـ فضاسازی های مسموم و جوسازی های تبلیغاتی شیوه ای است که از سوی بسیاری از مطبوعات آذربایجان دنبال می شود. با نگاهی بر مطبوعات این جمهوری مشخص می شود که روند تبلیغات ضدایرانی نه توقف پذیر و نه قابل کنترل است.
به اعتباری ضدیت با ایران در مطبوعات آذربایجان نهادینه شده است، بعلاوه کانال های تلویزیونی نیز عموما جهتگیری های ضدایرانی داشته و به انعکاس منفی تحولات ایران می پردازند. دولت نیز صرفا با بیان این که رسانه ها در این جمهوری غیردولتی هستند، به توجیه این ضدیت ها می پردازد. حافظه ملت ایران هرگز توهین گستاخانه مطبوعات آذربایجان به پیامبر اکرم (ص) و همچنین توهین به امام خمینی و رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری را فراموش نمی کند.
۴ ـ توسعه پیوندهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی با امریکا و واگذاری پایگاه های نظامی به آنان در پوشش همکاری های نظامی با ناتو از جمله تحریکات جدی باکو است که نیازمند دقت و نظارت جدی تر است.
ایجاد کمیته همکاری های امنیتی و مبادله هیاتهای نظامی ـ امنیتی و پیش بینی بودجه برای تجهیز و آموزش ارتش آذربایجان از سوی دولت امریکا از جمله شواهد شکل گیری و تعمیق روابط میان دولت آذربایجان با دشمنان سنتی جمهوری اسلامی ایران در مرزهای کشور و در نزدیک ترین نقطه جغرافیایی به تهران است.
۵ ـ حوزه خزر در حال تبدیل به یک بلوک مهم سیاست و انرژی است. باکو در صدر این توجهات قرار دارد و شتاب در تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی در این کشور کوچک، گویای شکل گیری یک اجماع جهانی در میان قدرتها برای تبدیل حوزه شرقی قفقاز به کانون نظارت بر ایران و روسیه و تاثیرگذاری بر سیاست های این ۲ دولت و ایجاد جزیره تهدید علیه منافع ملی۲ قدرت ذی نفوذ در قفقاز است.
بعلاوه اتصال حوزه غربی قفقاز و ایجاد پیوندهای سیاسی و اقتصادی میان آذربایجان، گرجستان و ترکیه، مثلثی از همکاری ها را با گرایش تامین منافع غرب به وجود آورده است.
این بلوک در برابر کشورهای آسیای مرکزی که به طور سنتی هنوز پیوندهای خود را با روسیه حفظ کرده اند، در آینده کانون تنشها و تلاطم های منطقه ای خواهد بود؛ بنابراین هر حرکت یا اجرای هر سیاستی در این منطقه می بایست با در نظر گرفتن حداکثر منافع ملی صورت گرفته و تامین کننده اهداف عالی نظام در حوزه سرزمینی ایران باشد. بر اساس این دلایل، به نظر می رسد سفر ریاست محترم جمهوری به باکو باید با در نظرگیری چنین ملاحظاتی صورت پذیرفته و در نتیجه آثار ملموسی را در تعدیل سیاست های پیدا و پنهان و قطعی دولت باکو بر جای بگذارد. لذا انتقال این ملاحظات جدی که قابل گذشت و معامله نیست به طرف آذری از ضرورت های این سفر و تعیین خطوط قرمز ایران و ترسیم آن برای دولت آذربایجان، از دستاوردهای مهم آن به شمار می رود.

همانندسازی باورهای مذهبی
روزنامه اعتمادملی با عنوان: جمهوری اسلامی و منزلت زنان نوشته است:
تصویب اساسنامه فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران در هیات وزیران ظاهرا به موضوع حضور بانوان در ورزشگاه ها جنبه قانونی می دهد. صرف نظر از این موضوع خاص که باید آن را با نگاه مثبت نگریست، به نظر می رسد جمهوری اسلامی پس از ۲٨ سال استقرار به مرحله ای رسیده که ناچار است به برخی پرسش های کلیدی در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پاسخ دهد.
این نیاز به واکنش از سوی نظام اسلامی به جایگاه و انتظاراتی که در جهان اسلام و حتی در داخل کشور از یک دولت دینی مدرن می رود، بازمی گردد. جمهوری اسلامی ایران امروز پیشگام تشکیل و استقرار دولت دینی در جهان اسلام است؛ تجربه ای که مشتاقان فراوانی در اقصی نقاط جهان دارد. این اصرار برای تشکیل نظام سیاسی مبتنی بر شریعت بدون اغراق یکی از فعال ترین جنبش های مسلمانان در دنیای کنونی است. از استقرار دولت اسلامی در ترکیه تا میل مسلمانان مراکش، تونس، مصر و… برای تحقق و استقرار یک نظام اسلامی امری نیست که بر کمتر محققی پوشیده باشد. جمهوری اسلامی از آنجایی که توفیق استقرار را در نزدیک به سه دهه داشته و با حوزه ها و پرسش هایی که در عالم تئوری و نظر، بلکه در صحنه عمل و واقعیت روبه رو شده، می تواند الهام بخش بسیاری از این جنبش ها و حتی دولت های اسلامی باشد. این مساله که چگونه می توان هم دولت دینی تشکیل داد، هم به تجدد و پیشرفت نایل شد و هم به پرسش ها و خواسته هایی که در حوزه های اجتماعی در حال طرح است پاسخ داد، یک دغدغه بسیار اساسی است. موضوعاتی چون میزان نقش زنان در یک دولت دینی، انتخابات، حقوق بشر، عدالت و مساوات جنسیتی، مساله ارث و دیات، سنگسار، حق قضاوت زنان و… و ده ها سوال دیگر که به مساله نواندیشی دینی و منزلت و میزان نفوذ و حضور بانوان در یک جامعه اسلامی بازمی گردد. بدیهی است پرسش های مذکور تا زمانی که مسلمانان، دولتی مستقر نکرده اند، می تواند در سایه روشن پاسخ های عمومی، کلیشه ای و نادقیق قرار گیرد، اما از فردای استقرار دولت اسلامی تمام این سوالات و حتی پرسش های محدودتر و کوچک تر در راس موضوعات و دغدغه های نظام اسلامی مستقر قرار خواهد گرفت.
از آنجا که توفیق و یا شکست تجربه دولت دینی در ایران اثر وضعی روشن و مبرهنی بر دیگر جوامع و جنبش های اسلامی دارد، مسلمانان ایران و واضعان دولت دینی مدرن نمی توانند و حق هم ندارند که موضع خود را نسبت به این پدیده ها روشن ننمایند. بدیهی است جمهوری اسلامی باید بتواند الگویی مناسب در این رابطه پدید آورد. باید اذعان داشت در سال های اخیر درک روشن تری از مسائل نوظهور و حقوق مترتب بر بانوان در نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
علی رغم برخی دغدغه ها، جهت حرکت کلی نظام برای روشن تر ساختن چگونگی حوزه تعامل و جایگاه بانوان است. اقداماتی مانند مشارکت بخشیدن زنان در امور سیاسی، قضایی، فراهم آوردن حضور زنان با پوشش مناسب در صحنه های ورزش بین المللی، حق کار، تعریف روشن تر از موضوع ارث، حقوق مساوی در قوانین مدنی و حقوق خانواده، موضوع برابری دیات و سن تکلیف است که می تواند الهام بخش برای جامعه جهانی مسلمین باشد؛ اقدامی که می تواند مدلی مناسب برای جوامع اسلامی اعم از شیعه و سنی باشد. مسلمانان تمایل دارند ضمن حفظ هویت عمومی اسلامی خود و بهره برداری از مواهب دنیای مدرن، امکان همانندسازی باورهای مذهبی خود با داده های نوین جهان مدرن را تجربه نمایند. چنانچه جمهوری اسلامی بتواند پاسخ های مناسبی در این حوزه ها و دیگر موضوعات مبتلابه ارائه نماید، انقلاب اسلامی صادر شده است.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست