دوباره باید خوابید
اکبر کرمی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ خرداد ۱٣٨۲ -
۱ ژوئن ۲۰۰٣
پرنده ها که پریدند، خواب بود
گلدان ها که شکستند، خواب بود
پنجره ها که مردند، خواب بود
دائم خواب بود
در خواب راه می رفت
حرف می زد
نماز می خواند و وقتی عصبانی می شد فریاد می کشید:
چند بار باید تکرار کنم، بخوابید
دلداده، سجاده اش را در آستانه ی وحشت دوزخ می انداخت
و به من که می گفتم همه ی آدم ها به بهشت می روند می خندید
خوابش خیلی سنگین بود
وقتی بر می خواست غمگین بود
از خواب هایش می گفت
پی چیزی می گشت
باور کنید
در خواب هم می خوابید
پرنده ها که پریدند، خواب بود
گلدان ها که شکستند، خواب بود
پنجره ها که مردند، خواب بود
ما از خواب پریدیم
اما حیف!
حیف!!
دوباره باید خوابید والا، مادر عصبانی خواهد شد.
اراک/اردیبهشت/ ۷۲
|