روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ شهريور ۱٣٨۶ -
٣ سپتامبر ۲۰۰۷
گزارشی که از بندهای دوپهلو خالی نیست!
نکات مثبت گزارش به مفهوم بسته شدن پرونده هسته ای نیست
ادامه مذاکرات با آمریکا چه سودی می تواند داشته باشد ـ
زیر سئوال بردن مهندسی و سلامت انتخابات
حسین شریعتمداری در سرمقاله دیروز روزنامه کیهان با عنوان: خوشبین نباشید! نوشته است:
گزارش اخیر البرادعی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیت هسته ای ایران با استقبال گسترده ای از سوی مسئولان پرونده هسته ای کشورمان و شماری از محافل و مجامع سیاسی و خبری روبرو شد تا آنجا که برخی از مسئولان محترم با استناد به این گزارش از بسته شدن پرونده هسته ای کشورمان خبر دادند و…
این نوشته، تلاش می کند نگاه واقع بینانه ای به گزارش اخیر آقای البرادعی داشته باشد و نکات مثبت و منفی آن را به ارزیابی بنشیند.
گزارش اخیر، اگرچه مانند گزارش های قبلی، از بندهای دو پهلو خالی نیست و نمونه های فراوانی از روزنه های مورد انتظار و پسند گروه ۱+۵ نیز در آن دیده می شود ولی می توان این گزارش را در مجموع تااندازه ای مثبت ـ تاکید می شود که فقط تااندازه ای مثبت ـ ارزیابی کرد و البته، این نکات مثبت در مقیاسی نیست که به مفهوم بسته شدن پرونده هسته ای کشورمان باشد، چرا که برخلاف نظر برخی از مسئولان هسته ای کشورمان ـ و با پوزش از آنان ـ آقای البرادعی در گزارش اخیر خود، باز هم و برای چندمین بار، فصل های روشنی از فعالیت هسته ای ایران را به گونه ای مبهم و دو پهلو گزارش کرده و از این طریق، بستری غیرحقوقی برای کش دادن پرونده پیش پای شورای امنیت و گروه۱+۵ گسترده است.
درباره گزارش یاد شده، اشاره به چند نکته ضروری است.
۱ ـ گزارش مدیرکل آژانس شامل دو نکته مثبت است که عبارتند از؛
الف: در بند ۹ از فصل مسائل باقیمانده به آزمایشهای جداسازی پلوتونیوم اشاره شده و آمده است که در نشست هفتم آگوست ۱۶ ـ ۲۰۰۷ مرداد ۱٣٨۶ ـ تهران، مسئولان ایرانی در این باره اطلاعات بیشتری در اختیار آژانس قرار دادند و آژانس با در نظر گرفتن اطلاعات جدید به این نتیجه رسید که اظهارات ایران درباره این آزمایش ها با یافته های آژانس مطابقت می کند، بنابراین، مسئله آزمایشهای جداسازی پلوتونیوم درTRR ـ راکتور تحقیقاتی تهران ـ حل شده تلقی می شود.
ب: در بند ۱۰ از گزارش به ابهام آژانس درباره وجود ذرات بسیار غنی شده اورانیوم در نمونه های گرفته شده از کانتینرهای سوخت مصرف شده در تاسیسات کرج اشاره شده و آمده است آژانس در بررسی های اخیر خود ـ آگوست ۲۰۰۷ تهران ـ به این نتیجه رسید که اظهارات ایران با یافته های آژانس مغایرت ندارد و اکنون این مسئله حل شده است .
همانگونه که ملاحظه می شود، البرادعی در گزارش اخیر خود ۲ مسئله مهم از مسائل مورد چالش میان آژانس و ایران را تمام شده اعلام کرده و مستندات ارائه شده از سوی مسئولان هسته ای کشورمان را درباره این دو موضوع مورد چالش، پذیرفته است، که باید این دو بخش از گزارش اخیر را مثبت ارزیابی کرد. و البته این نکته نیز گفتنی است که ایران، اطلاعات مربوط به آزمایشهای جداسازی پلوتونیوم را پیش از آگوست ۲۰۰۷ نیز در اختیار آژانس قرار داده بود بنابراین کشدار شدن موضوع طی ٣ سال گذشته و انگشت اتهام ۱+۵ روی این مسئله با توجه به روش ساده ابهام زدایی از آن، سوال برانگیز است و آژانس باید به این پرسش پاسخ بدهد چرا علی رغم اطلاعاتی که در اختیار داشت، طی ٣ سال گذشته ابهام موجود ـ به زعم خود ـ را برطرف نکرده بود! آیا در پس این ماجرا یک اراده سیاسی، جایگزین بررسی های فنی و حقوقی نبوده است؟ مخصوصا آن که آژانس موظف است بررسی های خود را در بستر فنی و حقوقی انجام دهد و مطابق اساسنامه از دخالت دادن مسائل سیاسی در بررسی های خود به شدت منع شده است.
۲ ـ و اما درباره نکات منفی گزارش البرادعی که نسبت به نکات مثبت آن فزونی چشمگیری دارد، می توان به موارد زیر ـ فقط به عنوان نمونه ـ اشاره کرد.
الف: در پاراگراف ۲۲ از فصل خلاصه گزارش، تاکید شده است ایران به آژانس اجازه دسترسی به مواد هسته ای اعلام شده را داده و گزارش های محاسبات مواد هسته ای در ارتباط با مواد و تاسیسات هسته ای اعلام شده را ارائه کرده است و بلافاصله می افزاید اگرچه آژانس هنوز نمی تواند جنبه های خاص مربوط به میزان و ماهیت برنامه هسته ای ایران را تایید کند !
در این پاراگراف دو پهلو، از یکسو، دریافت اطلاعات مربوط به فعالیت هسته ای ایران تاکید می شود و در همان حال با قید برنامه های اعلام نشده نتیجه می گیرد که آژانس هنوز نمی تواند ماهیت برنامه هسته ای ایران را تایید کند ! یعنی تکرار همان ادعای واهی که ایران فعالیت های هسته ای اعلام نشده ای نیز دارد! این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران طی ۲سال با تعلیق تمامی فعالیت های هسته ای خود و پذیرش داوطلبانه اجرای پروتکل الحاقی، به آژانس اجازه داد از تمامی مراکز هسته ای کشور به روش از هر مکان در هر زمان بازرسی به عمل آورد. بنابراین فعالیت های اعلام نشده جنبه حقوقی و فنی ندارد، بلکه فقط یک بهانه جویی برای فرصت سوزی و باج خواهی آمریکا و متحدانش است و دیگر هیچ.
ب: در پاراگراف ۲٣، از طرح کاری ـ مدالیته ـ استقبال شده و آمده است اگر ایران در نهایت درباره مسائل باقیمانده(!) توضیح بدهد آژانس در موضعی خواهد بود که تاریخچه برنامه هسته ای ایران را بازسازی کند یعنی عادی شدن پرونده هسته ای ایران مشروط به همکاری درازمدت کشورمان با آژانس در آینده است.
بازسازی تاریخچه برنامه هسته ای به مفهوم آن است که آژانس اعلام کند، اگر در فعالیت های گذشته ایران قصور و تقصیری وجود داشته، این قصور و تقصیرها ـ FAILUR & BREACHـ بررسی و مرتفع شده است. آقای البرادعی درحالی وعده این هدیه! را به ایران می دهد که پیش از این در اجلاس نوامبر ۲۰۰۴ ـ آبان ۱٣٨٣ ـ شورای حکام، با صدور یک مفاصای رسمی ـ CORRECTIVE MEASUREـ تمامی قصورها و تقصیرهای احتمالی ـ بخوانید ادعایی ـ در پرونده هسته ای ایران را برطرف شده دانسته بود، بنابراین آقای البرادعی در این بخش گزارش یاد شده از کیسه خودمان به خودمان هدیه داده است!
ج: در همان پاراگراف ۲٣ تاکید شده که کلید اجرای موفقیت آمیز طرح کاری ارائه همه اطلاعات و دسترسی به همه اسناد و اشخاص مورد نظر آژانس و پای بندی ایران به پروتکل الحاقی است، که باید گفت؛ اولاً؛ ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را با مصوبه مجلس و درپی ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متوقف کرده بود چرا که بعد از ارجاع پرونده، دیگر پای بندی به پروتکل بی معنی بود و ثانیاً؛ مطابق مواد ۴۹، ۵۰، ۵۱ و ۵۲ کنوانسیون ۱۹۶۹ وین، هیچ کشوری را نمی توان وادار به پذیرش یک معاهده و یا وادار به پذیرش پروتکل های الحاقی کرد، مضافاً آن که آژانس اجرای پروتکل را منوط به امضای دولت ها و تصویب پارلمان ها دانسته است بنابراین درخواست البرادعی دخالت در امور داخلی و مخصوصاً دخالت ناموجه در گردش کار مجلس شورای اسلامی است.
د: در پاراگراف ۲۴ آمده است زمانی که برنامه هسته ای گذشته ایران مشخص شد، ایران نیاز به ادامه اقدامات اعتمادساز درباره ماهیت و میزان برنامه هسته ای کنونی و آینده خود دارد ! به بیان دیگر، آژانس بعد از ٣ سال چالش و بازرسی های پی درپی و دریافت اطلاعات سری هنوز فعالیت هسته ای گذشته ایران را مبهم! و غیرقابل اعتماد! می داند و علاوه بر آن معتقد است که بعد از روشن شدن این گذشته هسته ای! تازه ایران بایستی درباره ماهیت برنامه های هسته ای آینده خود نیز اعتمادسازی کند!… یعنی بعد از این همه، باز هم قرار است قافله پرونده هسته ای ایران تا به حشر، لنگ باشد!
در این باره گفتنی است که در هیچیک از نظام های حقوقی دنیا و از جمله حقوق بین الملل، نیت ها و انگیزه های احتمالی شخصیت های حقیقی و یا حقوقی مورد بازخواست قرار نگرفته و درباره آن حکم صادر نمی شود، به عنوان مثال نمی توان کسی را با این احتمال که ممکن است در آینده مرتکب جرمی شود مورد مواخذه و پیگرد قرار داد!
از سوی دیگر، در معاملات، معاهدات و قراردادها، هیچ مقوله ای از جنس کیف که قابل اندازه گیری نیست، ملاک و مبنا قرار نمی گیرد بلکه تمام کیفیت ها به کمیت تبدیل می شوند تا قابل محاسبه باشند. و در موضوع مورد مناقشه، برای اطمینان از عدم انحراف فعالیت هسته ای یک کشور قوانین و مقرراتی وضع شده است که تاسیس آژانس بین المللی انرژی اتمی، معاهده NPT و پادمان های مربوطه به همین منظور است و آژانس با بازرسی ها و بررسی های قانونی می تواند از انحراف احتمالی فعالیت هسته ای یک کشور عضو باخبر شود و اگر قرار بود نیت های احتمالی مورد بازخواست قرار گیرند، دیگر به دستگاه عریض و طویل آژانس و قوانین و پادمان های مربوطه نیازی نبود. اگرچه هم اکنون هم این سازمان نه فقط کارآیی و اعتبار، بلکه موجودیت خود را نیز از دست داده است.
٣ ـ با توجه به نکات فوق که فقط اندکی از بسیارهاست و شرح بیشتر آن از محدوده این نوشته بیرون است، گزارش اخیر البرادعی، اگرچه خالی از ـ حداقل ـ دو نکته مثبت نیست ولی در این گزارش فقط صورت مسئله تا حدودی تغییر کرده است و در ماهیت کینه توزانه و باج خواهانه آژانس علیه پرونده هسته ای ایران تغییر چندانی دیده نمی شود که خوشبینی برخی از مسئولان محترم را درپی داشته باشد.
و اما، بدیهی است که ایران اسلامی مسئول برخوردهای کینه توزانه و غیرقانونی آژانس نیست و آنچه از مسئولان هسته ای کشورمان انتظار می رود، ایستادگی در برابر باج خواهی آمریکا و متحدانش است که باید اذعان کرد در انجام این وظیفه کوتاهی نکرده اند بلکه تنظیم چارچوب اخیر ـ مدالیته ـ از سوی آنان، هوشمندانه بوده است و به نظر می رسد مسئولان محترم به این نکته بدیهی واقف هستند که امروزه در عرصه بین الملل هر کشوری به اندازه میزان قدرتی که دارد سهم می برد و از این روی اصرار آنان بر ادامه فعالیت هسته ای و توسعه آن قابل تقدیر بوده و صد البته هوشیاری توأم با احتیاط و به دور از برخی خوشبینی ها نیز ضروری است.
بازیگر جدید در مذاکرات عراق
روزنامه جام جم با عنوان: لزوم ورود بازیگری جدید به مذاکرات عراق نوشته است:
شامگاه سه شنبه نیروهای امریکایی پس از محاصره هتل شرایتون بغداد، ٨ تن از اعضای هیات اعزامی وزارت نیروی ایران را که به دعوت دولت عراق، به بغداد سفر کرده بودند، بازداشت کردند و پس از آن که به آنها دستبند و چشم بند زدند، به مکان نامعلومی انتقال دادند؛ اما پس از ساعتی با مداخله مستقیم دولت عراق، مجبور شدند اعضای هیات ایرانی را آزاد کنند.
این دومین مورد آدم ربایی پس از ربوده شدن کارکنان کنسولگری کشورمان در اربیل عراق محسوب می شود. این آدم ربایی شبانه دقیقا ساعتی پس از حملات شدید لفظی رئیس جمهور امریکا علیه ایران صورت گرفت که در آن، جورج بوش اعلام کرد که به فرماندهان نظامی این کشور در عراق اجازه داده است تا به گفته وی، با اقدامات جنایتکارانه ایران مقابله کنند.
این سخنان بلافاصله از سوی ناظران سیاسی به نشانه ای از آمادگی دولت ایالات متحده برای اقدامات شدیدتر علیه ایران تفسیر شد. هم اکنون ۲ دور گفتگوهای ایران و امریکا با حسن نیت ایران نسبت به دولت و مردم عراق و در پاسخ به درخواست های آنان برگزار شده، اما این گفتگوها نه تنها به نتایج ملموسی منتج نشده بلکه عملا به محلی برای اتهام زنی به کشورمان و مذاکرات پرهیاهو برای هیچ تبدیل شده است، علاوه بر این که ایالات متحده پس از این مذاکرات حتی در اقدامی تهاجمی اعلام کرده است قصد دارد نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به فهرست گروههای تروریستی اضافه کندفضاسازی گسترده رسانه های غرب نیز در جهت اتهام سازی علیه جمهوری اسلامی، به دلیل فقدان استراتژی موثر تبلیغاتی ـ دیپلماسی ما، موجب ایجاد موج جدید تبلیغاتی امریکا علیه ایران شد. حال که ایران با نشستن پشت میز مذاکره با دشمن دیرینه خود، حسن نیت خود را نه تنها به دولت عراق بلکه به کشورهای منطقه ثابت کرده، ولی در مقابل با اتهامات جدید امریکا مواجه شده است، ادامه مذاکره با مقامات امریکایی چه سودی می تواند داشته باشد؟
مگر نه این که بعد از هر دور مذاکره، رسانه های غرب در بوق و کرنا می کنند که امریکایی ها به ایرانی ها در قبال دخالت در امور عراق گوشزد کرده اند؟ مگر نه این که بعد از مذاکرات نه تنها رفتار معقولی از اشغالگران عراق ندیدیم بلکه سیر اتهام زنی به ایران به تهدیدات شدیداللحن رئیس جمهور امریکا علیه کشورمان ارتقا یافته است. به نظر می رسد با هزینه کردن برای این مذاکرات، هزینه های ما در حال افزایش است.
از سوی دیگر عراق می تواند بازیگر دیگری را برای حل بحران کشورش به عنوان طرف مذاکره برگزیند؛ عربستان به عنوان کشوری که بیشترین شمار تروریست ها و عناصر افراطی از آن به عراق وارد می شوند، می تواند در آرام کردن اوضاع پرتنش عراق، نقش زیادی ایفا کند.
ایران تمایل دارد کشورهای سنی، دولت شیعه عراق را بپذیرند و در پایان دادن به آشوب گروههای سلفی آن را یاری کنند؛ تحقق چنین مساله ای بعید است، مگر آن که دولتهای عربی و در راس آنها، عربستان مشارکت فعالی در مساله امنیت عراق داشته باشند، علاوه بر این که این مساله کمک خواهد کرد روابط تهران ریاض که مدتی است به سردی گراییده، تحرک جدیدی گرفته و به انسجام بیشتر کشورهای اسلامی در مقابل دشمنان مشترک و در راس آنها امریکا و رژیم صهیونیستی منجر شود.
هولناک است!
روزنامه کارگزاران نیز با عنوان خبر هولناک نوشته است:
حتی اگر شایعه باشد، هولناک است. دیروز در برخی سایت های اینترنتی حامیان دولت شایعه ای پراکنده شد به این مضمون که کتاب خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی (به سوی سرنوشت) با محدودیت هایی مواجه شده و اگر بخواهد تجدید چاپ شود باید مجوز تازه ای بگیرد (و احتمالا بخش هایی از آن حذف شود).
یک مقام وزارت ارشاد این شایعه را تکذیب کرد و گفت که وزارتخانه متبوع او اقدامی در این زمینه ها نکرده است؛ اما این تکذیب نیز نتوانست دهان شایعه پراکنان ـ یا احیانا خبررسانان ـ را بگیرد و این حدیث همچنان ادامه دارد که کسانی قصد ایجاد محدودیت برای انتشار خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی را دارند.
طرح این موضوع (خبر یا شایعه) تقریبا به یک اندازه نگران کننده است. زیرا شکل گیری چنین فضایی فی النفسه زنگ خطری برای آزادی ایرانیان و تهدید امنیت ملی و کیان جمهوری اسلامی است.
هاشمی رفسنجانی به گواهی تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی، همواره چهره ای ممتاز و مشاور امین رهبری انقلاب (امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای) بوده و با وجود آنکه به لحاظ حقوقی، رئیس جمهور شخصیت دوم نظام پس از رهبری به شمار می رود، در افواه و اقوال عوام و خواص، هاشمی رفسنجانی همواره نفر دوم نظام جمهوری اسلامی شناخته و معرفی شده است. او فرمانده جنگ و دفاع مقدس، معمار بازسازی و نوسازی ایران پس از جنگ، تدوین کننده اسناد بنیادی توسعه اقتصادی ایران و مآلا گرداننده مهمترین نهادهای نظارتی، مشورتی و داوری ایران (مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام) است. امام خمینی (ره) درباره اش فرموده است هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است و مقام معظم رهبری در وصفش فرموده است هیچکس برای من جای هاشمی را نمی گیرد . بنابراین هجوم به هاشمی در حد بستن دهان و شکستن قلم او حمله به خاکریز ماقبل آخر در نظام جمهوری اسلامی و تهدید آشکار کلیت نظام است. زیرا بر کسی پوشیده نیست که پیکره امروزی جمهوری اسلامی بر شانه های شخصیت هایی برجسته بنا شده که پس از ارتحال امام خمینی(ره) و شهادت و رحلت شماری از یاران صدیق آن حضرت در سال های پس از انقلاب، اکنون تجلی آنها را می بایست در سیمای رهبری نظام، هاشمی رفسنجانی و چند شخصیت تاثیرگذار دیگر جست وجو کرد. یادگاران انقلاب و امام، آنقدر زیاد نیستند که بتوان شخصیتی در قواره هاشمی رفسنجانی را در منگنه گذاشت و انتظار داشت انقلاب و نظام راه خود را به سلامت ادامه دهند.
بهانه تراشی در مورد سلامت انتخابات
روزنامه رسالت در سرمقاله دیروزش: تاریخ مصرف دکترین اشک تمساح نوشته است:
هرچند زودهنگام، اما دور جدیدی از بهانه تراشی دوم خردادی ها با زیر سوال بردن مهندسی و سلامت انتخابات آتی مجلس آغاز شده است. چنین رویکردی برای افکار عمومی دور از ذهن و غیر معمول نیست. گوش های مردم به نق زدن های پیش از هر انتخابات دوم خردادی ها عادت کرده است.
پیرامون مهندسی انتخابات در ایران سخن بسیار گفته شده و پرواضح است که روند اجرایی و برگزاری انتخابات در ایران یکی از سالم ترین و پاک ترین مدل های انتخاباتی در بین کشورهای مردمسالار است. تقیدات، تضییقات و روح دینی مردمسالاری در ایران اصلی ترین عامل تفوق سلامت انتخاباتی در بین سایر کشورهاست.اما در چرایی احتجاجات سقیم و بعضا تبلیغاتی دوم خردادی ها در اعتراض به روند برگزاری انتخابات و نحوه احراز صلاحیت ها باید بر نارس بودن مولود دوم خرداد انگشت تاکید گذاشت.
برخی احزاب در آستانه هر انتخابات مجموعه ای از مواضع را در مقابل سیاست ها اتخاذ می کنند و نوعا بر این اعتقادند که این مواضع، پشتیبانی گروه بزرگ یا منسجمی از رای دهندگان را به همراه دارد. شیوه های تنظیم مواضع حزبی در قبال سیاست ها از کشوری به کشور دیگر و از حزبی به حزب دیگر تفاوت های بسیاری دارد اما نکته قابل توجه آنجاست که هیچ یک از احزاب پیشرفته نقطه اتکال مواضع خود ـ برای جلب حجم قابل توجهی از آرا ـ را بر تخطئه و زیر سوال بردن مهندسی انتخابات و نحوه برگزاری آن نمی گذارند.
متاسفانه برخی گروه های دوم خردادی به دلیل فقدان بلوغ سیاسی لازم به جای ارائه مواضع صریح حزبی در قبال مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تصور می کنند تنها راه جلب افکار عمومی، مظلوم نمایی کاذب با توسل به اعوجاجات سیاسی و اجتماعی و استفاده از ترفندهای نخ نما شده در اعتراض به ردصلاحیت هاست.
غافل از آنکه افکار عمومی با هوش تر از همیشه در حال رصد مواضع احزاب است و تاریخ مصرف دکترین اشک تمساح تمام شده است.
نارس بودن مولود دوم خرداد، این جریان را با یک چالش دیگر مواجه کرده است و آن بافت ناموزون و گسست پذیر گره های دوم خردادی است. جریان موسوم به دوم خرداد پس از گذشت ۱۰ سال متشکل از گروه ها و جریانات مختلفی شده که در یک ارکستر غیرهارمونیک بدون رهبر، بیشتر اوقات ساز مخالف می زنند. اظهارات اخیر حجت الاسلام مهدی کروبی تنها نمایانگر بخش کوچکی از شکاف های موجود در جبهه دوم خرداد بود. به تعبیر کروبی عده ای ورشکسته سیاسی با مانیفست های مختلف حزبی که گه گاه ۱٨۰ درجه با یکدیگر متفاوت هستند، حول هیچ چیز نمی توانند ائتلاف کنند. همین موضوع باعث تغلب گروه های افراطی بر گروه های معتدل دوم خردادی شده وعملا ریش های جریان بی سر دوم خرداد به قیچی گروه های افراطی سپرده شده است. پر واضح است که آرایش و پیرایشی که به دست افراطیون صورت بگیرد از دوم خرداد چیزی جز یک وجهه کریه المنظر در انظار عمومی باقی نخواهد گذاشت.
گروه های معتدل دوم خردادی باید بیش از پیش به گوش باشند و ریش و قیچی را از دست افراطیون بستانند. خاتمی، کروبی و یا هرکس دیگری که بتواند گروه های افراطی را از بدنه جبهه دوم خرداد دور کند، خدمت بزرگی به این جریان کرده است و می توانند مدعی باشند که قابلیت رهبری جبهه دوم خرداد را داراهستند. جریان افراطی در پی تالیف و تبیین مواضع صریح حزبی نیست بلکه یک جریان بحران زیست است که سعی دارد از آب گل آلود ماهی بگیرد. لذا گروه های اعتدالی دوم خرداد نباید اجازه دهند که برخی با اظهارنظرات مغرضانه خود آب زلال روند برگزاری انتخابات را گل آلود کنند و با صید نا بجای ماهی ها، افکار عمومی را مضطرب سازند.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|