یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

لایحه حمایت از "خانواده"، دهن کجی به زنان!


لاله حسین پور


• ارتباط گیری و لابی با دولت و حکومتی که زن ستیزی آشکار، جزء خصیصه های بارز آن است، چگونه توجیه می شود؟ آیا ساده انگارانی در جنبش زنان وجود دارند که خیال می کنند از این طریق به هدف می رسند؟ طرح چنین ایده ای با هر انگیزه ای که باشد، به مراتب دهن کجی مضاعفی به جنبش زنان و به کل زنان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۶ شهريور ۱٣٨۶ -  ۷ سپتامبر ۲۰۰۷


راستش تیتری را که برای این موضوع انتخاب کرده ام، برای خودم هم ناکافی است. دهن کجی، واکنشی بسیار نرم تر و انسانی تر از آنی ست که هم اکنون بر سر زنان می رود. در عین حال، این تیتر ابعاد تناقضی را نشان می دهد که جامعه در روند حرکت خود حمل می کند. از طرفی، خشونت با تمام وجوهش، بدوی، صریح، کور و خطرناک. از طرف دیگر، آگاهی، شجاعت، ایستادگی، مقاومت و مبارزه.
رشد روزانه این دو طرف آن چنان چشم گیر است که ایران را به یک جامعه استثنائی تبدیل کرده است. آن ها می گیرند، این ها برپا می ایستند. آن ها می زنند، این ها فریاد می کشند. آن ها اعدام می کنند، این ها دوباره برمی خیزند. تمام جامعه تبدیل به یک صحنه درگیری، تهدید، زد و خورد، بگیر و ببند و کشتار و ... شده است. اما این جان تب دار را آرام و قرار نیست. جنگی عظیم میان دو قدرت. قدرتی حاکم و قدرتی خارج از حکومت. آن ها، علم داران ارتجاع، می خواهند با تمام قوا، جامعه را به قهقرا بکشانند، این ها سربداران و منادیان آزادی و برابری، هر بار گامی به جلو می پرند.
آن ها مدت کوتاهی از گوشه چشم به کمپین یک میلیون امضاء و فعالانش نگریستند و شروع به سبک سنگین کردن آن کردند. اما، نه. این کمپین، صرفا جمع آوری امضاء نبود. ارائه آگاهی به زنان، آن هم به طور مستقیم، چهره به چهره و در کوچه و خیابان بود و آن هم نه به تعدادی زن روشن فکر، بلکه به این وسیله زنان در همه اقشار آگاه می شدند و این قابل تحمل نبود. بنابراین هجوم به زنان، چه به دلیل بدحجابی، چه اصرار در احقاق حقوق زنان و نافرمانی و چه به دلیل جمع آوری امضاء، در دستور قرار گرفت. به موازات این خشونت عریان و روزانه، طرح ها و لوایح با عناوین مختلف به عنوان دهن کجی آشکار به زنان، سازمان داده شد.

از طرح سهمیه بندی جنسیتی در کنکور گرفته تا ترویج صیغه، از تعبیر و تفسیر معکوس دیه تا لایحه به اصطلاح حمایت ازخانواده. این دهن کجی نه فقط به کمپین یک میلیون امضاء و فعالینش، بلکه به تمام زنان انجام گرفته است.
از ورود دختران به دانش گاه که در سال های ا خیر به طور تصاعدی افزایش یافته است، جلوگیری می شود. از زنان خواسته می شود که به وظیفه اصلی خود، مادری، بپردازند و فرزندان زیاد به دنیا بیاورند. کار زنان را تا ساعت ۱٨ محدود می کنند و از این طریق می خواهند شرایط شغل یابی را برای زنان هرچه مشکل تر کنند. صیغه را ازدواج موقت می نامند و به ترویج آن می پردازند و به این ترتیب زن را تحقیر کرده و او را وابسته بی حق و حقوق مرد می کنند. از دیه آن چنان صحبت می کنند که گویا به زنان ترحم کرده اند و تفاوت دیه زن و مرد را به نفع زنان عنوان می کنند. و لایحه حمایت از خانواده نیز با خصلت حمایت از مردان و مردسالاری ارائه شده و حمایت ناچیزی را نیز که در قانون تاکنونی، از زن به عمل آمده بود، نادیده گرفته و حذف کرده اند. آن ها اعلام می کنند، نه تنها می زنیم، می کشیم و نابود می کنیم، بلکه هر چه داشتید و دارید، می گیریم و از بین می بریم. لایحه حمایت از خانواده مظهر این دهن کجی به زنان است.

حال در چنین شرایطی که هر روز شاهد حادتر شدن روند سرکوب و خشونت در کل جامعه و به ویژه علیه فعالین جنبش زنان (که خود، نشانه ایستادگی و مقاومت و مبارزه شجاعانه آنان است) هستیم و هم چنین درحالی که شاهد از بین رفتن امتیازهای هرچند کوچک و جزئی که زنان در طی تاریخ به دست آورده بودند، هستیم، بحثی در میان فعالین زنان درمی گیرد که باعث تعجب است.
برخی از زنان تصور می کنند که می توانند از طریق ارتباط گیری و لابی با سران و مسئولین حکومت و روحانیون و دولت، به برخی از حقوق زنان دست رسی یابند!

زمانی که دولت اصلاح طلب بر سر کار بود، برخی از فعالین زنان با چنین خیالی، حرکات و برنامه های خود را سازمان دهی کرده و خود را به اصلاح طلبان بستند. بعد از سپری شدن این دوران و محو شدن سراب اصلاح طلبی، بسیاری از کنش گران حقوق زنان نیز به این نتیجه رسیدند که استقلال، استقلال، باز هم استقلال.
استقلال از اصلاح طلبان، از قدرت ها، چه داخلی و چه خارجی، از سازمان های سیاسی و غیرسیاسی، از هر گونه مذهب و ایدئولوژی. تنها و تنها زنان هستند که پای گاه این جنبش به شمار می روند. به زنان و به خواسته های باواسطه و بی واسطه آنان باید متعهد بود. در کنار ارتباط با توده وسیع زنان که خواست اولیه کمپین یک میلیون امضاء نیز هست، باید ارتباط گیری با جنبش هایی را سازمان داد که به این خواسته ها اعتقاد دارند و برای به تحقق پیوستن آن ها می کوشند. می توان با روشن فکرها، با وکلا و حقوق دانان، با استادان دانش گاه، با روزنامه نگاران و نویسندگان، با جنبش های کارگری و دانش جویی، با پرستاران و معلمان و غیره تماس گرفت. می توان از آنان هم فکری خواست و هم کاری طلبید. می توان از آنان و از فعالیت های آنان حمایت کرد و نیز حمایت متقابل خواست. وظیفه ای که جنبش زنان طی سال های اخیر به آن نزدیک و نزدیک تر شده است.

اما ارتباط گیری و لابی با دولت و حکومتی که زن ستیزی آشکار، جزء خصیصه های بارز آن است، چگونه توجیه می شود؟ آیا ساده انگارانی در جنبش زنان وجود دارند که خیال می کنند از این طریق به هدف می رسند؟ طرح چنین ایده ای با هر انگیزه ای که باشد، به مراتب دهن کجی مضاعفی به جنبش زنان و به کل زنان است.
روندی که جنبش زنان طی کرده است، پر از تجربه و آزمون است و برای این که امروز نام جنبش زنان را بر خود حمل کند، هزینه بالایی پرداخته است و هم چنان می پردازد. جنبش زنان در مجموعه خود ثابت کرده است که برازنده این نام است. تخطی از این راه، جز آلوده کردن این نام نیست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست