یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اپوزیسیون ایران دست از اصول بردارد و یکبار هم که شده خطا کند


جهانگیر شیرازی


• آیا وقت آن نرسیده که آزمایشی هم که شده همه گروه ها و مخالفان حکومت از "اصول درست"خود دست بردارند و یکبار هم که شده "خطا" کنند و به همکاری با هم روی آورند؟ ما که اینهمه هزینه داده ایم بگذار هزینه این "خطا" را هم بدهیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۶ شهريور ۱٣٨۶ -  ۷ سپتامبر ۲۰۰۷


در این 28 سالی که جمهوری اسلامی حاکم بوده، نیروهای سیاسی مخالف حکومت به قهر با همدیگر ادامه داده و در " افشاء " و رو آب انداختن پته همدیگر سنگ تمام گذاشته اند. همه گروه ها ی اپوزیسیون بر "اصول" خود پافشاری کرده و آنها را درست می دانند. نتیجه اما هیچ سودی جزء ادامه عمر جمهوری اسلامی با همه رفتار و کردارهایی که خواننده خود بهتر می داند، نبوده است.

مخالفان حکومت اسلامی را تقریبآ میتوان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد، دسته اول آنهایی هستند که خواهان اتحاد همه نیروهای مخالف حول حقوق بشر، دمکراسی و انتخابات آزاد برای تعیین شکل حکومت بعد از جمهوری اسلامی، و دسته دیگر آنهایی اند که با مسئله ی "همه با هم" مشکل دارند. دسته ی دوم به هیچ وجهی خواهان همکاری با نیروهای مشروطه خواه نیست، از طرف دیگر معتقد است که اگر اتحادی از نیروهای همسو و همجهت خودشان هم شکل بگیرد باز باید حول شکل حکومت و برنامه های دولت آینده از جمله حقوق اقوام مختلف ایران، و... از همین حالا بتوافق رسید.
واقعیت ها در خارج از ذهن ما قرار دارند و محک محکمی برای اثبات درستی یا نادرستی تحلیل های ما.

در این 28 سالی که از عمر حکومت اسلامی می گذرد، نیروهای مخالف "همه با هم" نبوده اند، پس جریان بر وفق مراد آنهایی بوده که چنین سیاستی را دنبال می کنند، یعنی نیروهای مخالف حکومت که خواهان همکاری با مشروطه خواهان نیستند. (حکومت اسلامی هم از این رهگذر بهره های زیادی برده است.).
نیروهای مخالف "همه با هم" باید این را بطور روشن و صریح بیان کنند که آیا ادامه عمر رژیم جمهوری اسلامی را بر همکاری با نیروهای دمکراتی که مثل خودشان نمی اندیشند و خواهان نوع دیگری از حکومت هستند را ترجیح می دهند یا نه؟ فارغ از اینکه آنها چه جوابی به این درخواست بدهند اما برخوردها و دگم های آنان در عمل و واقعیت نتیجه ای جزء این نداشته است.
من بر این اعتقاد نیستم که اتحاد نیروهای حکومت در خارج حتمآ به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر خواهد داشت. اما بر این باورم که چنین اتحادی میتواند تاثیرات مثبت زیادی بر مبارزه در داخل و همچنین تنگ کردن عرصه بر رژیم در خارج و روابط بین المللی داشته باشد.
یاس و بی تفاوتی مردم نسبت به سیاست و جریانهای سیاسی تنها به داخل کشور محدود نمی شود، بی تفاوتی سیاسی و کناره نشستن اکثریت قابل توجهی از ایرانیان مخالف حکومت در خارج از کشور تا حدود زیادی از تشتت، پراکندگی، گروه گرایی و بی تفاوتی نسبت به منافع ملی از سوی نیروهای مخالف حکومت ناشی می شود. تجربه نشان داده که هر بار زمزمه اتحادی یا حرکت مشترکی صورت گرفته، افراد بیشتری به آن توجه کرده و علاقمندی خود را ابراز داشته اند.
دقت در برنامه ها و درخواست های گروه های مختلف سیاسی حکومت دال بر آن دارند که تفاوتها تنها در حدی هستند که حضور گروه های مختلف را توجیه می کنند و تفاوت فاحش آنچنان عظیمی که نتوان آن را حل کرد وجود ندارد.
من قبلآ هم به این مسئله زیر بشکلی اشاره کرده ام اما باز آن را تکرار می کنم؛ آن دسته از گروه های سیاسی که امروز و در این شرایط بحرانی کشور، خواهان همکاری با هم نیستند، در صورت بقدرت رسیدن در فردای جمهوری اسلامی، حق حیات گروه هایی که امروز خواهان همکاری با آنها نیستند را برسمیت خواهند شناخت؟ و اگر در انتخاباتی آزاد مردم به همین نیروهای مخالف رای دادند آیا آنوقت قدرت سیاسی را بدون خونریزی و بطور مسالمت آمیز به این مخالفان خود تقدیم خواهند کرد؟ اگر جواب آری است آنوقت عدم همکاری و اتحاد امروز بسیار کودکانه و بی دانشی سیاسی خواهد بود.

از خلال صحبتی که با چند تن از فعالان سیاسی در خارج از کشور داشته ام این احساس به من داست داده که خود فعالان سیاسی و حتی آنهایی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی سینه چاک می دهند باز به نوعی یاس و ناامیدی نسبت به اتحاد نیروها دچار هستند.
بسیار کسان منجمله خود من جدآ و واقعآ قادر به درک این مسئله نیستیم که چرا ما ایرانیان اینهمه به تشتت و پراکندگی دل بسته ایم؟ چرا در هیچ کجای جهان با وجود انواع نیروهای مختلف سیاسی باز همیشه راهی برای اتحاد نیروهای مخالف حکومتها پیدا شده اما وقتی نوبت ما ایرانیان می رسد، اتحاد ما امکان ناپذیر می گردد.
اینطور به نظر می رسد که مشکل نه برنامه های گروه ها و نه پیچیدگی اوضاع ایران بلکه فرهنگ سیاسی و اجتماعی حاکم بر نیروهای سیاسی است یعنی فرهنگ مذهبی اسلامی (گیریم که خود را حتی ضد مذهب می دانند).
28 سال است که اکثریت نیروهای سیاسی از اتحاد و همکاری با هم طفره رفته اند. هزاران دلیل و سند هم در صحت این اصول خود آورده اند. ولی این اصول "با همه درستی" نتیجه ای جزء ادامه عمر حکومت اسلامی نداشته است. آیا وقت آن نرسیده که آزمایشی هم که شده همه گروه ها و مخالفان حکومت از "اصول درست"خود دست بردارند و یکبار هم که شده "خطا" کنند و به همکاری با هم روی آورند؟ ما که اینهمه هزینه داده ایم بگذار هزینه این "خطا" را هم بدهیم.
برای شروع اینکار برگزاری کنفراسی وسیع و بدون برنامه ای برای رسیدن به توافق، بلکه صرفآ برای دور هم جمع شدن و شنیدن حرف های همدیگر، گذاراندن یکی دو روز با هم و برنامه ریزی برای نشست های بعدی میتواند مفید باشد. چنین کنفرانس اولیه ای میتواند خیلی از ذهنیت های منفی و بی پایه گروه ها نسبت به هم را تعدیل کند. تشکیل "کمیته داوران بی طرف" متشکل از وکلا قضایی، شخصیت های معروف (اهل سینما، هنر و ادبیات، تاریخ، فلسفه، نمایندگان گروه های مختلف اجتماعی، دانشگاهیان و....) که نه اهل سیاست بلکه علاقمند به بهبود اوضاع کشور و خلاص شدن از دست این رژیم باشند، جهت نظارت بر نشست ها و در صورت لزوم مشاوره و ارائه پیشنهاد و راه حل برای نزدیکی بیشتر نیروها می تواند مثمرثمر باشد.

W90@rocketmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست