•
نه، این همه سروده
برای که؟
برای چه؟
اگر که آفتاب
پره های درخشانش را
در گیسوان گندمزارانی شکسته باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٨ شهريور ۱٣٨۶ -
۹ سپتامبر ۲۰۰۷
خدای من
این همه سروده را
یارای نامیدن من نیست
انبوه واژه ها
پس لبهای کبودی فراهم آمده اند
در تالاب روئیاهاشان فرورفته اند
بالهای زخمی اشان را کاویده اند
و سینه های خونین اشان را،
اما
گویای هیج جیز نیست
(ایستادنها و فرو شدنها
در سویه ی آفتابگیر چمنزاران
آوازهای غریوگونه
در گلوی خشک دره ها
با پژواک هولناک اشان
دانه هائی به شورزاران
و خنجری که
در قلب من روئیده است.)
نه، این همه سروده
برای که؟
برای چه؟
اگر که آفتاب
پره های درخشانش را
در گیسوان گندمزارانی شکسته باشد
ماه بر نیامده باشد
با هلال جادوئیش
اگر که
اندام خیس جنگل
و پچ پج هزاران درخت برهنه در باران
با برق تازیانه ای
خاموش مانده باشد.
آه...خدای من
این همه رنگ
در این آسمان ویران
یارای نامیدن من نیست.
۷ـ۹ـ۲۰۰۷
|