یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بارها


شهلا بهاردوست


• در دهانی که چکیدیم
چکیده بودند بارها
در آغوشی که خوابیدیم
خوابیده بودند بارها ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ شهريور ۱٣٨۶ -  ۱٣ سپتامبر ۲۰۰۷


در دهانی که چکیدیم
چکیده بودند بارها
در آغوشی که خوابیدیم
خوابیده بودند بارها
نام ما را نگفته بودیم
گفته بودند بارها
بارها در حضورهای بی حضورمان، در سروده هایمان
در جایی بودیم که نبودیم
جایی می خواستند که نمی خواستیم
مدام کسی را خطاب کردیم
مدام کسی دنبال مخاطب بود
حرفهایمان کنایه برای موشهای دیوار
مثل همین سطرها!
کمی بخند که می خندم ها ها ها
اینجا و آنجا همه در جستجوی ما
یکی دنبال من دیگری دنبال ِ تو
نشان به نشانمان گرفته اند
از حرفهایمان بریده، به هم چسبانده، باز می خندانند
عزیزم بگذار برایت بگویم
کمی که بی تاب می شوم
روی ِ تابی که بسته ای تاب می خورم
با قصّه هایت پُک می زنم به سیگاری که ترک کرده ام
به یادت دانه های انگور را نیمه نیمه در دهان می برم
هان، می دانم که باز می خندی
بخند، من هم   
تا انتهای این راه، تا هی هی ِ شبانه
تا سپیده دم باز در کوچه ها
باز لی لی با واژه ها

هامبورگ، ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۷
از مجموعهء کنارِ پونه و خشخاش
www.bahardoost.de


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست